باید #عاشق شد ...
درست مثل حاج احمد
مرزِ #اسلام را
عشق تعیین می کند
از مسجد جامع #خرمشهر
الی #بیت_المقدس ...
#خرمشهرها_در_پیش_است
#حاج_احمد_متوسلیان
🍃🌹 @hemmat_hadi
#خاطـــرات_شهدا 🌷
🔸↫یازدهم مرداد ماه بود که بعد از خوردن #سحری، نزدیکهای صبح به او خبر دادند تعدادی از نیروها در کمین #دشمن،گرفتار شده و تعدادی مجروح و یک نفر هم شهید🌷 شده است...
🔹↫برای کمک و برگردوندن مجروحین و #شهید، به همراه فرمانده به منطقه رفتند و در آنجا بعد از درگیری ، از ناحیه سینه و پهلو با #سه_گلوله قناسه مجروح💥 می شود.
🔸↫رضا از شدت #خونریزی داخلی که بخاطر از بین رفتن جگر، کبد و شکستن استخوان سینهاش بود، آسمونی🕊 می شود...
🔹↫به خانوادهاش گفته بود «من #اسیر نمیشم⛔️، پیکرم برمیگرده و #سالم به نزد شما میام»
🔸اری! #شهیدرضاکارگربزری در یازده مرداد سال ۹۲ همزمان با #روزقدس با زبون روزه به آرزوی همیشگےاش🕊 رسید...
مزارش در #گلزارشهدای_نظراباد است.
💟 #شهید_رضا_کارگر
🌹🍃 @hemmat_hadi
#طلاییـــــــــــــه
🔰صدای حاج ابراهیم #همت درون گوشم میپیچد !
مهدی #باکری دارد از آخرین دیدار با برادرش میگذرد و میگوید همه شهدا🌷 برادرهای من هستند اگر همه را میتوانید بیاورید #حمید را هم بیاورید!
🔰هنوز ابراهیم همت تاکید میکند که ♨️ما همچون #حسین وارد شدیم و همچون حسین هم باید به شهادتــ🕊 برسیم...
💯به شهادت برسیم ...
💯به شهادت برسیم...
🔰حسین #خرازی وسط عملیات دستش قطع میشود و با یک دست تا آخر عملیات #میجنگد...
حس میکنم 💭خنکای خاک #طلائیه را زیر پاهایم !
باید خاک معطرش را در مشت هایم پنهان کنم و ب سر و صورت بریزم!!
🔰نه اصلا باید #سجده ای طولانی بروم روی خاک پاکش تا عجین بشود با روح و پوست و استخوانم...!
💥صدای خمپاره و ترکش!
💥گویی که عملیات آغاز شده است!
🔰شوق #وصال_معبود در وجودم طنین انداز میشود...
ناگهان؛رشته افکارم را در هم می ریزند🗯 بوق ماشین ها🚙!!
صدا!
صدای خمپاره و گلوله نبود...🚫
🔰صدای #آهنگ لس آنجلسی ماشین مدل بالایی🏎 بود ک دلش میخواست تمام من را به انضمام افکارم زیر بگیرد!!
هندزفری🎧 و مداحی بعدی...
چ به موقع پلی میشود👌!
🔰مداح میخواند:🔊
یه #شهید،یه پرچم عشـقــ❤️،
توی شهر ما غریبه
نه فقط نام و نشونش...
خودشم خیلی #غریبه!
🔰و اینجا بود ک فهمیدم وسط دورترین نقطه• به #طلائیه هستم !
وسط هوای دود آلود شهر که آدمهایش از هوایش دود آلوده تر اند!!
اینجا عده زیادی رنگ بوی #خدایی ندارند...📛
اینجا برای خیلی ها #افتخار است که راه شهدا را برعکس بروند↪️!!
🔰اینجا عده ای همه قرار هایمان را با #شهدا فراموش کرده اند!🗯
عده ای دیگر که دم از خدا و امام و شهدا میزنند!
♨️فقط شده اند ظاهر و در باطن...
🔰اینجا بی منت ببخشید و از هیچکس هیچ نخواهید!
اینجا دیگر منش و رفتار #شهدایی نیست...📛
اینجا فقط نام شهدا را یدک میکشیم!!
باز هم بگویم!
👈ریا
👈تظاهر
👈حسادت
👈تهمت
👈بی اخلاقی!!
دلــــــــم پر است آی آدم هاااااا...
🔰خوش ب حال آنهایی ک در این حال و هوای آلوده حال هوای #دلشان آفتابی و بدون ابر است...
🔰دل من انقدر بهانه نگیر!
اینجا که #طلائیه نیست...
اینجا آسمان شهر است، #شهر!!
یازهرا(س)
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
💟 @hemmat_hadi
🌺یادم میاد مقداری از #موهای اطراف سرش کمی سفید شده بود...
هر وقت جلوی #آینه می ایستاد و خودش را می دیدآه حسرتی می کشید و میگفت:
#آخر_پیر_شدیم_و_شهید_نشدیم...
🌺 آنقدر با حسرت ونگرانی این جمله را بیان میکرد که #اشتیاق بشهادت🌷 را در کلامش میدیدم
او با این جملات مرا آماده میکرد و خودش مهیا میشد برای پرواز🕊...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
راوے : #همسر_شهید
@hemmat_hadi
#خاطـــرات_شهدا
💠مَنقَل آتش
🔸شب ها قبل خواب با تعدادی از بچه ها می رفتیم #پشت_بام و کنار بچه هایی که در حال پست بودند گپ می زدیم.
🔹هوا سرد بود. منقلی را وسط پشت بام گذاشته بودیم و روی چهار پایه ای #استوار کرده بودیم.
🔸هر روز چوب های جعبه های #مهماتی را که خالی می شد می شکستیم و می ریختیم توی منقل تا گرم شویم. روزی 20 تا جعبه خورد می کردیم.
🔹توی اتاق ها هم همین #منقل ها را گذاشته بودیم، با این تفاوت که یک دودکش هم برایش درست کرده بودیم.
🔸خلاصه شبی دور هم جمع شدیم که #شهیدحسین_مشتاقی هم به جمع ما ملحق شد.چند دقیقه ای⏱ دور منقل نشسته بودیم که از توی مشت اش چیزی را به سرعت ریخت توی منقل و بلا فاصله #دور شد.
🔹آتش الو گرفته بود🔥، همه ما افتادیم دنبال #حسین که حسابی حالش را جا بیاوریم.خرج توپ 156 را توی کیسه #باروت جا سازی کرده بود و ریخت توی منقل
🔸 به خاطر اشتعال زا بودن🔥 این مواد همه ما را #غافلگیر کرد.منقل که برگشت و ما تا پایین ساختمان #دنبال او دویدیم.
📚منبع/ ابرو باد
#شهید_حسین_مشتاقی
🌹 @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠شهدا خلوت هاشون هم خاصه
🔹↫محمدرضا اکثر مواقع رو با #رفقاش میگذروند ولی "خلوت" های خاص خودش رو داشت...
🔸↫مثلا قدم زدن های #تنهاییش...
حتی بعضی وقت ها از جمعمون جدا میشد و مسیری که ما با ماشین میرفتیم رو اصرار داشت " #تنها" و پیاده بره.
🔹↫ یکی از جاهایی که برای خلوت کردن پیدا کرده بود " #هیات" بود!
درسته که هیات معمولا جای شلوغیه ولی بهترین خلوت برای# محمدرضا روضه های #اباعبدلله (علیه السلام) بود...
🔸↫گاهی هم انقدر دلش پر می زد برای شهدا که تنهایی با موتور می رفت " #گلزارشهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)" تا با عشقش رسول(شهیدرسول خلیلی) خلوت کنه.
نقل از دوست شهید
#شهیدمحمدرضادهقان🌷
♥️ @hemmat_hadi