#یابن_الحسن
مےنویسم زتو ڪہ #داروندارم شدہ اے
#بےقرارت شدم و صبر و قرارم شدہ اے
من ڪہ #بےتاب توأم اےهمہ تاب وتبم
تو همہ #دلخوشے لیل ونہارم شده اے
#العجل_مولانا
❤️ @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠شیعهی علی بن ابیطالب
❤️✨محمودرضا در مناطق مختلف با مردم #سوریه ارتباط میگرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری،متوجه #چهار_زن شدیم که مقابل یک خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمندههای سوری که همراه ما بود گفت: « اینها مشکوکند و شاید #انتحاری باشند.»
❤️✨محمودرضا گفت : «شاید هم نباشند ؛ بگذارید با آنها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع ڪرد به زبان #عربی با آنها صحبت کردن ،خودش را معرفی کرد و به آنها گفت:«نترسید،ما #شیعه_امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در پناه مایید.»
❤️✨وقتی این را گفت آرام شدند. بعد با آنها حـرف زد و اعـتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به #همکاری کردندودرآن حوالےمحل تجمع تعدادےاز #تکفیریهاراهم دریک خانه نشان مادادند.
❤️✨محمودرضاحتےبراےشناسایی از #مردم منطقه استفاده میکرد.یکباریکی از اهالی مـنطقه را کـه #اهـل_سـنت هـم بـود بـرای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. #محمودرضا جوری بامردم رفتارمیکرد که آنها را جذب میکرد و بعد با همانها کار میکرد.
✍ راوی : همرزم شهیـــد
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#پاسـدار_مدافع_حـرم
#نحـن_ابنـاء_الحیـدر🍃
❤️ @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
به روایت #همسرشهید
💟🌷 #هرلحظه و هر ثانیه زندگی مشترک ما پر از محبت و عشقـ و یاد خدا بود. هر دو عاشق بودیم و نمود آن در زندگی ما #همیشه خودنمایی می کرد.
💟🌷ناراحتی ما از هم به ثانیه هم نمی رسید. هر وقت بیرون می رفت و چیزی هرچند کوچک مثل شیرینی یا بیسکویت را به ایشان تعارف می کردند، نمی خورد و به #منزل می آورد و می گفت بیا #باهم بخوریم.
💟🌷هردوی ما دانشجو بودیم و بخشی از زمان خود را در #دانشگاه به سر میبردیم، از سوی دیگر رشد کردن در خانوادههای مذهبی به ما آموخته بود که باید زکات دانش خود را به هر شکل ممکن بپردازیم و از همین رو در #جلسات_مذهبی به آموزش احکام، فقه، پاسخ به شبهات و شیعه شناسی و نظایر آن میپرداختیم.
💟🌷روزهایی از هفته را نیز در باشگاه نزد پدرم به ورزش #کاراته میپرداخت، وی همچنین مربی حلقههای صالحین بود و هر هفته در پایگاه #شهدای_صادقیه جلسه داشت.
💟🌷در روزهای نزدیک به عید که زمان شستوشوی موکتهای #حسینیه_سپاه بود، همسرم به سربازان کمک میکرد تا خسته نشوند و بتوانند از دوران #سربازی خود لذت ببرند.
💟🌷همسرم علاوه بر انجام وظایف و شرکت در رزمایشها و مأموریتهای کاری، در #هیئت خیمهالعباس نیز فعالیت داشت و پنجشنبه هر هفته در آن حضور مییافت؛ ضمن اینکه جلساتی نیز بهصورت متفرقه در هیئت برگزار میشد اما در مجموع فکر نمیکردیم عمرزندگی ما تا این اندازه #کوتاه باشد.
💟🌷 #حمیدآقا بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را #فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در #قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#تعجیل_در_فرج_آقا
#شادی_روح_امام_وشهدا_صلوات🌸
💟 @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠غسل با رمل....
♥️✨غروب روز ٢١ تیر، خبر هجوم دشمن به منطقه ✫شرهانی، ✫فکه و ✫عین خوش به رزمندگان تهرونی مستقر در پادگان #دوکوهه رسید و رزمندگان لشگر ٢٧حضرت رسول (ص) و ١٠ سیدالشهداء (ع) در روز ٢٢ تیرماه با حمله برق آسا، دشمن رو تا #صفر_مرزی عقب زدند و #علی_کریمی در صف این دلاور مردان بود که در عین خوش به شهادت رسید.
♥️✨پیکر مطهر شهید علی کریمی همانروز به #پشت_جبهه منتقل شد، اما پیکر #سعید در منای فکه روی زمین باقی ماند و بعد از ٧٠ روز در #ماه_صفر از زمین داغ فکه برداشته شد و در روز جمعه اول مهر ٦٧ مصادف با یازدهم ماه صفر در #گلزارشهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد....
♥️✨پیدا شدن شهدایی که در منطقه #فکه بدنهاشون روی زمین مانده بود حکایت غریبی داره.... همه اونها از #تشنگی شهید شده بودند و براى اینکه به چنگ دشمن نیفتند در منطقه عملیاتی پراکنده بودند و گازهاى شیمیایی هم نفس های آخر اونها رو گرفته بود و پیدا کردن این همه #شهید که در منطقه پخش شده بودند زمان زیادی می برد. هر كدوم کنار تپه ای و زیر سایه خارو خاشاکی به #معراج رفته بودند. حکایت بدنهای بر جای مانده سرزمین فکه تداعی کننده #کربلا و روز #عاشورا بود....
♥️✨پیکر #شهید_سعید وقتی برای تشییع اومد انگار نه انگار که بیش از دو ماه زیر آفتاب بوده. ✘نه بویی گرفته بود و ✘نه متلاشی شده بود..... اما این بدن به #رمل_های_فکه آغشته بود و انگار لباسهایش را در رملهای فکه #غسل داده بودند...
♥️✨کسی لباس رزم غسل داده شده با رملهای فکه را از تن #سعید بیرون نکرد و با همان لباس ها در خاک آرمید. هر كسى ردی از رمل های داغ فکه مى خواد به اینجا سر بزنه قطعه ۴٠....
🌷راوی: #رزمنده_جعفر_طهماسبی
💟: @hemmat_hadi🌸
✾ #شب است و
✾سکوت است و
✾ماه است و
#مــن
✾فغان و
✾غم و
✾اشک و
✾آهَست و
#مـــن
🌹شب و خلوت و #بغض نشکفتهام
🌷شب و مثنوی های ناگفتهام
🌹شب و نالههای نهان در گلو
🌷شب و ماندن #استخوان در گلو
🌹مرا کشت خاموشی نالهها
🌷دریغ از فراموشی لالهها
🌹کجا رفت تأثیر سوز و #دعا
🌷کجایند #مردان بی ادعا
🌹کجایند شورآفرینان عشقــ❤️
🌷 #علمدار مردان میدان عشقــ
🌹کجایند مستان جام الست
🌷دلیران عاشق، #شهیدان مست
🌹همانان که از وادی دیگرند
🌷همانان که #گمنام و نام آورند
💟 @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
🔹💟توی قیافه ی همه می شد خستگی را دید.
دو مرحله #عملیات کره بودیم .آقا مهدی وضع را که دید، به بچه های فنی – مهندسی گفت: جایی درست کنند برای #صبحگاه.
🔸💟درستش کرد, یک روزه .
همه ی نیروها هم موظف شدند فردا صبحش توی محوطه جمع شوند.صحبت های آقا مهدی جوری بود که کسی نمی توانست ساکت باشد .
🔹💟آن قدر بلند بلند #شعار می داند و فریاد می زدند که نگو.بعد از صبحگاه وقتی #آقا_مهدی می خواست برود. بچه ها ریختند دور و برش .
🔸💟هرکسی هر جور بود خودش را بهش می رساند و #صورتش را می بوسید.بنده ی خدا توی همین گیر و دار چند بار خورد زمین.
🔹💟یک بار هم ساعتش از دستش افتاد . یکی از بچه ها برش داشت. بعد پیغام داد « به ش بگین #نمیدم. می خوام یه #یادگار ازش داشته باشم.».
#شهید_مهدی_باکری
🌹 @hemmat_hadi
🌷 #طنز_جبهه
💠 شمر و شلمچه!!
🔸 از آن #بادمجان درشت های بمی بود که گلوله های #توپ فرانسوی صد بمب هم به او کار نمی کرد. مثل برق بلا
🔹شنیدن و دیدن این که #مجروح شده، مثل این بود که بگویند، آتش، آتش گرفته یا تیر، تیر خورده. مگر کسی #باور می کرد که او از پا درآمده باشد.
🔸هرکس می دید، می گفت: «شما دیگر چرا؟»، «آدم قحطی بود؟»، «حیف تیر، حیف ترکش» کنایه از این که تیر و ترکش نصیب کسانی می شود که حسابشان #پاک پاک باشد.
🔹واقعاً #ایمان داشتند که افراد خلاف، چیزیشان نمی شود. یکی از بچه ها که همراهش آمده بود، گفت: « #شلمچه این حرف ها نیست، #شمر هم که بیاید، تیر می خورد، چه برسد به این!؟» بلند شد که با #عصا دنبالش کند، که بچه ها جلویش را گرفتند.
#لبخند_بزن_بسیجی😁
♥️ @hemmat_hadi
❣﷽❣
پرسـش و پاســـــخ مهـدوے قسمت①
#یاران_امام_زمان (عج)❣
🔰پرسش: یاران حضرت چند نفرند و از کجا هستند ⁉
✅👈🏻پاسخ:
تعداد 313 نفر که در روایات آمده یاران اصلی آن حضرت می باشند که از هر جهت توانایی لازم را دارند.....
❣آن حضرت پس از ظهور، حکومت جهانی تشکیل می دهند و امروزه با این امکانات و وسایل ارتباط جمعی که دنیا را به شکل یک دهکده کوچک در آورده است، همین تعداد 313 نفر کافی است.....
⁉چگونه یک رئیس جمهور با چند وزیر یک کشور چند صد میلیونی را اداره می کند؟
مگر در کشور چین با اینکه بیش از یک میلیارد جمعیت دارد یک رئیس جمهور و چند وزیر آن کشور را اداره نمی کنند⁉
💠✨علاوه بر این 313 نفر که از یاران اصلی آن حضرت می باشند؛ افراد زیادی از مؤمنین نیز (در سطح پایین تر از آنها جزء کار گزاران) حضرت هستند....
💠✨بنابر نقل روايات اصحاب و ياران خاص آن حضرت حدود 313 نفر به تعداد ياران رسول خدا(ص) در غزوه بدر خواهد بود كه تعداد آنان از شهرهاى مختلف مشخص است و ما بعضى از آنها را ذكر مى كنيم
💠✨24 نفر از طالقان, 18 نفر از قم, 14 نفر از كوفه, 12 نفر از هرات, 12 نفر از مرو, 3 نفر از سجستان, 3 نفر از رقه(نزديك مرز سوريه و تركيه است), 12 نفر از جرجان, 9 نفر از بيروت, 8 نفر از مدائن, 8 نفر از نيشابور, 3 نفر از بصره, 3 نفر از خابور(نزديك مرز عراق و سوريه در استان حسكه و ديرزور), 7 نفر از رى, 7 نفر از طبرستان(مازندران), 6 نفر از يمن, 5 نفر از طوس(مشهد), 3 نفر از دمشق, 2 نفر از مدينه منوره, 5 نفر از تفليس, 4 نفر از همدان, 4 نفر از ديلم, 4 نفر از زنجار, 4 نفر از فسطاط(در كشور عراق), 2 نفر از سبزوار, و بقيه از ساير شهرها و مناطق خواهند بود....
📓 در اين مورد به كتاب «منتخب التواريخ » ص1119 مراجعه كنيد...
📚كتاب هاى ديگر؛ مانند
«الزام الناصب» از سوى اهل سنت نيز مطالب فوق را توضيح داده است»...
#پرسش_پاسخ_مهدوی
🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸
🍃 @hemmat_hadi
#آقاســـیدمرتضےآوینے
کاش دلت بهانه #شهادت نمیگرفت و تاب بیشتر ماندن داشتی!
کاش تا به امروز #شهید نشده بودی
و از ما مستندی میساختی!
از این همه #خستگی_هایمان
از این سردرگمی ها..
از اینکه گاهی در این شهر شلوغ آنچنان گم میشویم که #لبخندهای نظاره گر شهدا هم که در بعضی خیابان ها به ما خیره میشوند، مارا پیدا نمیکنند🚫!
راستی از آنجا چه خبر⁉️
اینجا ما خیلی خسته ایم!
نکند آنقدر غرق #عندربهم_یرزقون شده اید
که ما را به یاد نمی آورید؟!!
✘نه!✘
مگر میشود!
ما همان #اسیران از یاد رفته باشیم؟!!!!.
🍂ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد!
🍂در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد!
@hemmat_hadi
🌷 #طنز_جبهه
💠سوپرطلا
🔸💟اکبر کاراته از تو خرابههای آبادان یه #الاغ پیدا کرده بود؛ اسمش رو هم گذاشته بود: «سوپرطلا»! الاغ همیشهی خدا #مریض بود و آب بینیش چند سانت آویزون.
🔹💟یه روز که اکبر کاراته برای بچهها سطلسطل #شربت میبرد، الاغه سرشو کرده بود توی سطل شربت و نصف شربتا رو خورده بود. حالا اکبر کاراته هی شربتا رو #لیوان میکرد و میداد بچهها و میگفت: بخورید که #شفاست.
🔸💟کمکم بچهها به اکبر کاراته #شک کردند و فهمیدند که الاغِ اکبر کاراته سرشو کرده داخل سطل شربت و #نصفشو خورده. همه به آب آویزون شدهی بینی الاغ نگاه کردند و #عق زدند.
🔹💟دست و پای اکبر کاراته رو گرفتند و انداختندش توی #رودخونهی بهمنشیر. اکبر کاراته که داشت #خفه میشد، داد میزد و میگفت: ای الاغ خر! اگه مُردم، اگه خفه شدم توی اون دنیا جلوتو میگیرم؛ حالا میبینی! او جیغوداد میکرد و بچهها از #خنده ریسه رفته بودند.
📚 مجموعه کتب اکبرکاراته، موسسه مصاف عشق
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹 @hemmat_hadi
زن که وارد #مغازه شد چهره ی #محمود در هم رفت...
سرش را انداخت پایین، لبش داشت زیر دندانش هایش #پاره می شد. هرچه زن می پرسید پسته کیلویی چند؟ جواب نمی داد. آخرش هم گفت: ما #جنس نمی فروشم.
🔺زن با #عصبانیت گفت مگه دست خودته؟ پس چرا در مغازه ات را نمی بندی؟
همان طور که سرش زیر بود گفت: هروقت #حجابت را درست کردی بیا تا بهت جنس بدم
💟 @hemmat_hadi
4_5769183097723553046.mp3
4.6M
#صوت_شهدایی
✨من عاشق اینم ڪه هر شب
تو خیالمـــــ ...
✨باباے من از آسمون ها برگرده ...
💔شادی روح تموم بابایی که اسمونی شدند صلواٺ
🍃🌹 @hemmat_hadi