هدایت شده از طرح شهید ابراهیم هادی
با سلام
بخش دوم کمک رسانی ها
کدشماره 1⃣
🌹دوستان عزیز لطفا تصویر و باز کنید
برای کمک به این بزرگوار با ارسال کدشون به پیوی مراجعه کنید
کد شماره ی2⃣
🌹جوانی هستند کد پدرشونو بعلت بیماری ناعلاج از دست دادند با کلی قرض (حدود15میلیون هزینه بیمارستان و دفن و ...)و برادری معلول و ..
شغلشون کارگرساختمان هست و بعلت سردی هوا و اوضاع ساخت و ساز فعلا بیکار هستند
عزیزانی که میتونند به این بنده خدا کمک کنند به پیوی مراجعه کنند
@shahidhadi
سلام بر ابراهیم
با سلام بخش دوم کمک رسانی ها کدشماره 1⃣ 🌹دوستان عزیز لطفا تصویر و باز کنید برای کمک به این بزر
✨بسم رب الشهدا و الصدیقین✨
کد شماره ②
💟شهید رحیمی🌷 50تومن
💟 شهید همت 🌷20تومن
💟 مرحوم رشیدی🌷50 ت
💟شهید علمدار🌷50ت
💟شهیدخرازی🌷100ت
💟 از طرح ثابت بسیجیان 🌷29ت
💟 #جاوید_الاثر_حاج_احمدمتوسلیان🌷 5ت
💟شهیدابراهیم هادی🌷40ت
💟شهیدابراهیم همت🌷10ت
دوستانی که تو لیست بسیجیان ثبت نام نکردند و دوست دارند هرزگاهی که تونستند کمک بدند مثل طرح کمک ازدواج و جهازیه و یا کد ②
میتوند به ایدی مربوطه مراجعه کنند 🌷
🔺🔺🔺فوری
دوستان کد 2 نزدیک دوتومن کمک فوری نیاز داره البته بنده خدا گفتند به محض اینکه سلامتیشون بدست بیارن و برن سرکار خودشون حامی طرح میشند لطفا کمکهاتونو دریغ نفرمایید دم عیدم هست اجرتون باصاحب زمان عج الله
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
❤️ #فرمانده_دلـها
✍سردار رشید اسلام شهید حاج حسین خرازى به سال ۱۳۳۶ در یکى از محلههاى مستضعفنشین شهر شهیدپرور اصفهان بنام کوى کلم در خانوادهاى آگاه، متقى و باایمان متولد شد
از همان آغاز کودکى باهوش و مودب بود. در دوران کودکى به دلیل مداومت پدر برحضور در نماز جماعت و مراسم دینى، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد...
#زندگے_نامه
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
💖 #فرمانده_دلـها
✍شهید حاج حسین خرازى از همان آغاز پیروزى انقلاب اسلامى درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامى، مبارزه با ضد انقلاب داخلى و جنگهاى کردستان بود و لحظهاى آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامى و استعدادى که در این زمینه داشت، مسئولیتهایى را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضد انقلابیون در گنبد، ماموریتى به آن خطه داشت از بیمارستان یزد – همانجایى که بسترى بود – به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت: “من مجروح شدهام و دستم خراشى جزیى برداشته، لازم نیست شما زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمى نیست. همین روزها که مرخص شدم خودم به دیدارتان مىآیم.” در عملیات کربلاى ۵ در جلسهاى با حضور فرماندهان گردانها و یگانها از آنان بیعت گرفت که تا پاى جان ایستادگى کنند و گفت: “هر کس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شرکت نکند، زیرا که این یکى از آن عملیاتهاى عاشقانه است و از حسابهاى عادى خارج است...
#زندگے_نامه
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
💖 #فرمانده_دلـها
✍در بسیار از عملیاتها حاج حسین مجروح شد، اما براى جلوگیرى از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمىشد به پشت جبهه انتقال یابد.
این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ۱۳۶۵ در جوار قرب الهى ماوا گزید.
رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در مورد ایشان مىفرمایند: او (حسین خرازى) سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیرهاى از ایمان و تقوا و جهاد وتلاش شبانهروزى براى خدا و نبرد بىامان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهى فرود آمد و به لقاءالله پیوست...
#شادے_روح_ملڪوتیش_صلــوات
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍃❤️🍃
#حاج_حسین میگفت؛
وقتی تو جبهه هدایای مردمی رو باز می کردیمـ .
نایلون رو باز کردمـ دیدمـ
یه قوطی خالیه کمپوته که
داخلش یه نامه است،نوشته بود:
.
برادر رزمنده سلامـ،
مـن یک دانش آموز دبستانی هستمـ،
.
خانمـ معلمـ گفته بود
برای کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل
نفری یک کمپوت هدیه بفرستیمـ
.
با مادرمـ رفتمـ از مغازه بقالی کمپوت بخرمـ،
قیمت هرکدام از کمپوت ها را پرسیدیمـ،
اما قیمت آنها خیلی گران بود...
.
حتی کمپود گلابی که قیمتش ۲۵ تومان بود
و از همه ارزان تر بود را نمیتوانستمـ بخرمـ.
آخه پول ما برای سیر کردن شکمـ خانواده یمان همـ نیست.
در راه برگشت
کنار خیابان این قوطی خالی را پیدا کردمـ و
چند بار آن را با دقت شستم تا تمیز شد....
.
حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارمـ،
هروقت تشنه شدید با این قوطی آب بخورید
تا من خوشحال شومـ که توانستمـ به جبهه ها کمکی کنمـ...
بچه ها تو سنگر برای خوردن آب
توی این قوطی نوبت می گرفتند
آب خوردنی که همراهش چند قطره اشک بود…
.
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
❤️ @hemmat_hadi
🔸مادر شهید گفت: شهید به #خواب آن آمده است و گفته است:
برای زمینه سازی #ظهور امام زمان (عج)، تنها شعاردادن کافی نیست❌ باید #حرکت کرد و در #عمل نشان داد.
#شهید_خلیلی در حدود 8 مرتبه به خواب افرادی که کمتر اعتقاد دارند، رفته است و آنها را تغییر داده به طوری که امروزه این افراد #حامیان_محارب هستند.
معتقدم #راه_شهدا روشن ترین مسیری است که خداوند برای نزدیکی💞 و انس بیشتر ما را با ایمان آهار و #امام_زمان (عج) قرار داده است.
در زمان دفاع مقدس ما به دنبال جوانان بودیم تا در جبهه حضور پیدا کنیم اما امروز بیش از 50 تن از #جوانان به من فشار می آورند تا راهی برای آنها ایجاد شود و در حضور جبهه جنگ #سوریه حضور پیدا کنند و این نشان دهنده چراغ هدایت🚨 بودن #شهداست
#شهید_رسول_خلیلی
💟 @hemmat_hadi
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
#خاطرات شهید حاج امینی:
✍خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بیسیم چی. بیسیم چی (شهید) پور احمد…
اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه.
هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های یتیم هم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد…
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
#خاطرات شهید حاج امینی:
✍یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….”
ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام ….
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
#خاطرات شهید حاج امینی:
✍داداشش می گه: یه بار نشسته بودم کنار مزارش؛ دیدم یه جوون اومد سر مزار و بهم گفت: شما با شهید نسبتی دارین؟ با اصرارش گفتم برادرشم. همینکه اینو شنید، گفت: ما اول مسلمون نبودیم، اما با اجبار مسلمون شدیم ولی از ته دلمون راضی نبودیم و شک داشتیم. تا یه بار اتفاقی عکس این شهید رو دیدم. واقعاً حس می کردم داره باهام حرف می زنه؛ طوری تاثیر روم گذاشت که از ته قلبم به اسلام ایمان آوردم و از اون به بعد همش سر مزارش میام….
بعد شهادتش یه نامه به دستمون رسید که چند روز قبل از شهادتش نوشته بود، اولش اینطور شروع می شد: “از اینکه به این فیض عظیم الهی نایل شدم، خدا را بسیار شکر گذارم…..”
دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه من می رم…..
همین دفعه بود که با خوردن یه خمپاره شهید شد
@hemmat_hadi
🍃💐🍃🌼🍃🌸🍃
💌دست نوشته ای از شهید امیر حاج امینی:
🌷سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان مخلص او.....
🌷 از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم
🌷 آرزوی مـــــــــــرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود.
🌷هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم ، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام:
🌷 یکی اینکه بااین همه گناه،اودوباره مرا به سرزمین پاکی واخلاص وصفاومحبت بازم گرداند.
🌷 پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد، هرچند که چشم دلم کور است و نمی بینم و
🌷احساسش نمی کنم اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟
🌷دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم بسیار دلسوزم.
🌷 لحظه ای حاضر به رنجش کسی نمی شوم، حتی رنجش بسیار کوچک و ناچیز،
🌷 ولی در عوض برای خوشنودی دیگران حاضر به تحمل هرگونه رنجی می شوم.
🌷 بله! به این دو چیز دل خوش کرده ام
🌷اگر دوستم داری که مرا به اینجا آورده ای پس به آرزویم که .... برسان.
🌷ای کسانی که این نوشته را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم،
🌷 بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او، به بالاترین درجات دست یابند.
🌷 البته در این امر شکی نیست .
🌷ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است.
🌷حالا که به عینه دیدید، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می کنم،
🌷 بیایید و به خاکش بیفتید و زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید.
🌸 با او آشتی کنید. زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است.
🌷 فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید.
🌷دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید
🌷 و دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا که می برد،او می برد......
📅شنبه 7/4/65 ساعت 5 بعدازظهر
💟بنده مخلص و گنهکار، امیر حاجی امینی
✳️ @hemmat_hadi
🔹در فتنه 88 که در #تبریز هم جریان پیدا کرده بود، #پدرش به عنوان فرمانده سپاه ناحیه تبریز فعالیت داشت و مأموریت هایی را به بسیجیان و #پاسداران محول می کرد.
🔸یک مرتبه #پدرصادق به خودش می گوید: «آقا رضا تو که به این سادگی جوانان مردم را به مأموریت می فرستی که احتمال هرگونه خطری برای شان وجود دارد، چرا #پسر خودت را نمی فرستی⁉️»
🔹وقتی این جرقه در ذهنش زده می شود #صادق را صدا می زند و می گوید: آماده شو و تیمی که برای #مأموریت اعزام می کنم را همراهی کن.
🔸صادق با ادب و #احترام کامل و بدون اینکه اعتراضی به خواسته پدرش داشته باشد، دستش را بر روی چشمانش گذاشته می گوید: « #چشم_بابا!»
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
💟: @hemmat_hadi
#تلنگــــــــــر_نماز
شنیدنِ صدایِ اذان و نماز #نخوندن
یعنی کسے یا چیزی رو به خدا #ترجیح میدی.
دقت کردی❗️
وقتے دوستت #آنلاینه ولی جوابِ پیامت رو نمیده چقدر ناراحت می شے ...
#اذان یعنے خدایِ #همیشه آنلاین بهت پیام داده. نکنه آنلاین باشے و به جایِ چت با خدا چت با یکی دیگه رو انتخاب کنی.
#نمـاز_عشق_به_خدا❤️
💟: @hemmat_hadi
🍂هیچکس متوجه #کارهایی که او کرده است، نمیشد❌ حتی من که #پدر محمدرضا بودم، پس از شهادت🌷 وی متوجه بسیاری از اعمال نیک فرزندم شدم.
🍂فرمانده #محمدرضا میگفت: «امکان نداشت خواستهای از محمدرضا داشته باشیم و او نپذیرد📛 #هیچگاه برای انجام فعالیت، پاسخ #منفی نمیداد❌
#شهید_محمدرضا_بیات
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
💟: @hemmat_hadi🌷
سلام بر ابراهیم
﴾﷽﴿ 📚 #داستان_واقعی #راز_کانال_کمیل ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 6⃣2⃣ #قسمت_بیست_وششم 🔻دعای تو
سلامتی وفرج مولا صلواٺ🌹:
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
7⃣2⃣ #قسمت_بیست_وهفتم
🔻سروسامان دادن به کانال
✨نور خورشید صورت من را نوازش می داد. خورشید روز چهارشنبه بیستم بهمن ماه 61 طلوع کرده بود. بلند شدم و کمی در کانال چرخیدم. در گوشه گوشه کانال پیکرهای شهدا در کنار مجروحان و سالم ها مانده بود. هر ساعت که می گذشت بر تعداد شهدا افزوده می شد. خون ریزی زیاد و شدت جراحت و نبود امکانات پانسمان، بسیاری از مجروحان را مهمان خدا کرده بود. صورت های رنگ پریده و خونین شهدا، روحیه ی بچه ها را حسابی بهم ریخته بود. همه بهت زده به دوستان شهیدشان خیره شده بودند. جوان ترها و مجروحان از تشنگی می گفتند: یا حسین علیه السلام تو چه کشیده ای؟ یکی از بسیجی ها به نام برادر احمدی گفت: این طوری نمی شه، من می روم آب بیاورم. او خودش را به عقب رساند. ولی بدلیل شرایط بد منطقه، فرماندهان نگذاشتند به کانال برگردد.
✨ابراهیم هادی به عنوان فرمانده باید کاری می کرد. او بعضی از نیروها را برای نگهبانی از کانال مامور کرد. به آنها گفت بدلیل کمبود مهمات، تنها در صورتی به دشمن شلیک کنند که درست در تیررس قرار گرفته باشند. عده ای هم مشغول جمع کردن سیم خاردارهای کف کانال شدند، این کار بدون هیچ امکاناتی خیلی مشکل بود.
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
💟 @hemmat_hadi
#ایستگاه_تفکر🔔
♦️ميگویند سه نوع #حق بر گردن ماست...
⛔️حق الله
⛔️حق النفس
⛔️ #حق_الناس
💥و اما وای بر سومی...
🚫در نماز و روزه و #واجبات لَنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش ميگذرد...
❌چه توجیه زیبایی
♨️بر خودمان ستم کردیم و گناه کردیم🔞 و #حق_نفس را ندانستیم...
#فقط ناله سر دادیم
👈"ظلمتُ نَفسي..."
ميداني چه شنیده ام؟!
طاقتش را داری⁉️
💢شنیده ام که اگر کسی باعث شود ظهور به تأخیر بیفتد " #حق_الناس" است...
💢آن شخص باعث شده که این همه مسلمان #امام خود را نبینند...
⚠️چه بسا اگر امام خود را می دیدند به #تعالی می رسیدند...
🔰به قول #شهید_چمران:
☑️ خدیا مرا بخاطر گناهانی که در روز با هزاران قدرت عقل #توجیهشان می کنم ببخش
💟: @hemmat_hadi🌷