eitaa logo
حࢪ‌یم‌؏شـ♥️ـق‌تا‌شھادٺ
755 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
36 فایل
به‌نامِ‌خداوندِچشم‌انتظارانِ‌بی‌قرار..!!💔 سفر عشق از آن روز شروع شد ڪہ خدا ✨ مهــر یڪ بے ڪفن انداخت میــانِ دل ما .💔 #اندکی‌ا‌زمـا↯ @shorotharim #مدیر↯ @Babasadgh وقف‌بانوی‌بی‌نشآن🌱 وقف‌آقاامام‌زمان🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
✨♥️ «اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها و بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ»🦋 ✨ باسلام دادن به حضرت زهرا"س" تمام ائمه علیهم السلام جواب سلامتان را میدهند .... چون به مادرشان سلام داده اید ...✨ 🍃 ♥️|@herimashgh
. شھادٺ یعنۍ✋🏼 متفاوٺ ‌بھ ‌آخر برسیم‌ وگرنھ .. مرگ‌ پایانِ‌ همہ‌ی ‌قصہ‌هاست 🍃 ♥️| @herimashgh
خیلیا‌هستن‌که‌موقع‌نماز‌حضور‌قلب‌ندارن😕 داره‌ذکرنماز‌رو‌میگه، ولی‌فکرش‌درگیر‌مشکلاتشه🖇 درحال‌برنامه‌ریزی‌واسه‌آینده‌شه😐 جوکای‌توی‌مغزشو‌‌مرور‌میکنه😶 به‌جوابایی‌که‌میتونست‌وسط‌دعوا‌به‌طرف‌بده فکر‌میکنه😑😬 این‌یه‌نوع‌نماز‌که‌اسمش نماز‌ زورکی،آبکی،پفکیه... خوب‌نیست🖐🏻 نماز‌📿عاشقانه‌ترین‌تکراره‌دنیاسـت♥️∞ ؟ #۱ شما‌توی‌نماز‌،مغزتو‌ازوجود‌فکر‌خالیه‌خالی‌کن تهی‌از‌هرچی‌که‌میتونه‌باشه.... #۲ به‌این‌فکر‌کن‌که‌تو‌معشوق‌خدایی‌و‌خدا‌با‌لذت به‌عبادتت‌خیره‌شده.... #۳ تصور‌کن‌که‌‌بین‌تو‌وخیلیا‌مسابقه‌ست که‌کی‌نمازش‌دلی‌تره‌!هرکی‌عاشقانه‌تر،برنده‌ست ( 😊 ) #۴ به‌این‌فکر‌کن‌که‌اگه‌قلبتو‌‌ندی‌دست‌خدا، خدا‌با‌دلخوری‌‌میگه: قلبتو‌به‌من‌ندی‌به‌کی‌میخوای بدی؟ ارزش‌من‌واست‌اینقدر‌ه‌که‌یه‌قلب‌چند‌گرمی‌رو واسه‌چند‌دقیقه‌در‌اختیار‌من‌نمیزاری؟😔 #۵ به‌این‌باور‌برس‌که‌ ... ♥️🌱 ♥️| @herimashgh
🌼 5 صلوات 🌼 برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان(عج) بفرستین تا انشاالله رمان بارگذاری بشه.☺️♥️
🍃رمان زیبای ی صدایی از پشت سرش بلند شد (صبر منم خیلی کمه) با شنیدن این صدا دلم اروم شد ولی اشکام بی اختیار رو گونه ام جاری بود ولم کرد ی نگاه ب پشت سرش انداخت وقتی کنار رفت تازه متوجه شدم صدای کی بود صاحب صدا قبل اینکه این آشغال فرار کنه یقش و گرفت و کوبید زمین دستش درد نکنه تا جون داش زدتش.‌‌. اون پسری هم که باهاش بود یه قدم اومد جلو ... ترسیدم ...خودمو کشیدم عقب ی دستمال گرفت سمتم با تعجب به زاویه دیدش نگاه میکردم سرشو گرفته بود اون سمت خیابون دستاش از عصبانیت میلرزید مزه ی شورِ خون و رو لبم حس کردم لبم بخاطر ضربه ای که زده بود پاره شده بودو خونریزی میکرد. دستمالو ازش گرفتمو تشکر کردم. ازم دور شد. اون یکی دوستش اومد جلو ... جلو حرف زدنمو گرف _نامرد در رفت وگرنه میکشتمش ... بابا مگه ناموس ندارین خودتون ... رو کرد به منو ادامه داد شما خوبین ؟ جاییتون که آسیب ندید ...؟ ازش تشکر کردمو گفتم که نه تقریبا سالمم چیزیم نشده ... هنوز به خاطر شوکی که بم وارد شد از چشام‌اشک میومد انگار کنترلشون دست خودم نبود دستمال و گذاشتم رو جای دستای کثیفش... اه چقدر از خودم بدم اومد پسره ادامه داد _ما میتونیم برسونیمتون سعی کردم آروم باشم +نه ممنون مزاحمتون نمیشم خودم میرم _تعارف میکنین ؟ +نه ! پسره باشه ای گفت و رفت سمت دوستش ... همین طور که کتاباو وسایلامو از رو زمین جمع میکردم به زور پاشدم که لباسامو که پر از خاک شده بود بتکونم به خودم لعنت فرستادم که چرا گذاشتم برن ... وای حالا چجوری دوباره این همه راهو برم اگه دوباره ... حتی فکرشم وحشتناکه .... اه اخه تو چرا بیشتر اصرار نکردی که من قبول کنم . مشغول کلنجار رفتن با خودم بودم که دیدم یهو یه اِل نود وایستاده جلوم توشو نگاه کردم دیدم دیدم همونایین که بهم کمک کردن .‌‌ کاش از خدا یه چی دیگه میخواسم ... همون پسره دوباره گف میرسونیمتون ... بدون اینکه دیگه چیزی بگه پریدم تو ماشین ... تنم میلرزید خون خشکیده رو لبمو با دستمال پاک کردم . چند بار دیگه دست به سر و روم کشیدم که عادی به نظر برسم. وای حالا نمیدونم اگه مامان اینا رو ببینم چی بگم دوباره همون پسره روشو کرد سمت صندلی عقب و ازم ادرس خونمونو پرسید . اصلا نمیدونم چی گفتم بهش فقط لای حرفام فهمیدم گفتم شریعتی اگه میشه منو پیاده کنین ... با تعجب داشت به من نگاه میکرد که اون دوستش که در حال رانندگی بود یقه لباسشو کشید و روشو کرد سمت خودش. کل راه تو سکوت گذشت... وقتی رسیدیم شریعتی تشکر کردمو پیاده شدم ... حتی بدون اینکه چیزی تعارف کنم ...اصلا حالم خوب نبود . دائم سرم گیج میرفت . همش حالت تهوع داشتم . به هر زوری شده بود خودمو رسوندم خونه... :فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور ✔️کپی بدون ذکرنویسنده شرعا حرام میباشد.
🌸🌸🌺🌺🌸🌸🌺🌺🌸🌸🌺🌺🌸🌸🌺🌺🌸🌸🌺🌺🌸🌸🌺🌺🌸🌸🌺🌺
🛑 تلنگر.... ‼️این که امام زمان ارواحنافداه به ما اعتنا نمی‏كند، هر چه فرياد می‏زنيم و صدايش می‏كنيم جواب‌مان را نمی‏دهد، براى اين است كه می‌داند ما بچّه ایم و اهل بازى هستيم می‌خواهيم آقا هم بيايد و با ما هم بازى شود. يكى از دوستان می‏گفت: در جمكران خوابم برده بود آقا تشريف آوردند، من گفتم: آقا جان در قديم كسى به جمكران نمی ‏آمد حالا شما خيلى دوست و طرفدار داريد. حضرت فرمود: بيا با هم برويم. در همان عالم رؤيا ايشان از افراد سؤال می‌‏كردند که چرا به جمكران آمده ‏اید؟ هر كسى يك چيزى می‏گفت، يكى میگفت: قرض دارم. يكى می‏گفت: بختم بسته شده می‏خواهم ازدواج كنم و... فقط دو سه نفر گفتند: 👌آمده ‏ايم قلب امام زمانمان را از خود راضى كنيم. همه‏ اين ها رفته‏ اند تا يك همبازى بزرگترى پيدا كنند. 👌اگر پيرمردى بنشيند با يك ماشين پلاستيكى بازى كند همه میگوئيد: او ديوانه شده، اين كار شايسته او نيست. امّا چرا براى بچّه دو ساله شايسته است؟ چون عقلش نمى رسد. 👌اكثر كارهايى كه ما می‏كنيم شايسته‏ ما نيست، عمل صالح نيست. اگر از چشم ائمّه‏ اطهار عليهم ‏السلام نگاه كنيم كارهايمان را صالح نمی‌بينيم. ❗️با اين همه كينه‏ توزى، حسادت ، بخل ، صفات رذیله كه ما داريم چگونه امام زمان ارواحنافداه به ما اعتنا كند؟ 👈فكر كنيد در محفلى نشسته‏ ايد كه چهارده نفر شخصيّت هاى بزرگ و با عظمت نشسته ‏اند خداى تعالى هم هست در اين جا ما با اين صفات رذيله از آن بچّه ی دو ساله كوچك تر هستيم. آخر تو با چه بازى می‏كنى؟ با پول بازى می‏كنى ولو ميليادها تومان باشد؟ 👈اينها شايسته شما نيست. تو را خدا خلق كرده خليفه‏ اللّه بشوى. «إِنَّما الحَياةُ الدُّنْيا لَعِـبٌ وَلَهْوٌ» يعنى اين است و جز اين نيست كه همه دنيا بازى بيهوده است. دلتان را به چه چيز خوش كرده‌‏ايد؟ اين كه می‏بينيد به ما محل نمیگذارند براى همين است. 👈 شما حتى میخواهيد حضرت ‌بقیةالله ارواحنافداه را ببينيد و به همه فخر بفروشيد، افتخار كنيد؟! يعنى با ملاقات حضرت هم بازى می‏كنيم!! 📗کتاب انوار صاحب الزّمان ♥️| @herimashgh