ناراحت بود
از نگاه غم بارش می شد این رو فهمید
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد غصه می خورد
با این حال، حاضر نبود روی حرف امام حرفی بزنه
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
زود خودم رو رساندم خط
شاد و سرحال بود
بین رزمنده ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی شده بود که به جبهه برگردد.
شهید مرتضی اکبری
بزرگ مردان کوچک
@Shamim_best_gift
💖 اخلاق شهدایی
اون شب بہ سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند
ولی ما او را نمی شناختیم.
هنگام خواب گفتیم:
« پتو نداریم برادر !!! »
گفت : « ایرادی نداره ... »
یڪ برزنت زیر خود انداخت و خوابید.
صبح وقت نماز فرمانده گردانمان آمد و گفت:
« برادر خرازی شما جلو بایستید.»
و ما تازه فهمیدیم ڪه او فرمانده لشگر حاج حسینvخرازی بود ...
شهید حسین خرازی
فرمانده لشگر امام حسین (ع)
@Shamim_best_gift
بوی بارون یاس گلدون،مژده می ده صبح عیده
روی بال صد فرشته،می رسه از راه سپیده
كیه خورشید قبیله،كیه بانوی جلیله
آیینه دار علیه،زینبه تنها عقیله
تو شب غربت و غمها،واسه دلها آفتابه
وارث عصمت مادر،زینت ابوترابه
پر جبریل فرش راشه،آسمونا خاك پاشه
هیبت و غرور حیدر،طنین توخطبه هاشه
آسمونی نور عینه،دل و دلداره حسینه
مهربونی تو نیگاشه،همه جا یار حسینه
بانوی صبر و صلابت،بانوی شور و شهامت
برای عرض ارادت،بیایید بریم زیارت
هواییه دل تنگم،تا حریمش پر می گیره
این دلی كه بی قراره،حرم نعم الامیره
زائر صحن و سرای،بانوی صبر و صفا شیم
بگیریم برگ برات و ،زائر كرببلا شیم
🎊🎈🎊🎈🎉🎈🎊🎈🎊
@Shamim_best_gift