eitaa logo
انگیزشی | حس زیبای زندگی😊
1.5هزار دنبال‌کننده
50.6هزار عکس
5.6هزار ویدیو
96 فایل
🥰کانــال حـس زیـبــای زنــدگی محل بارگذاری بهترین مطالب مــعنـوی؛ ارزشـــی؛ انـگیزشی... با یــک حس خـــوب و عــالی بــا مـــا هــمــراه باشید🥰 🌟درسته برای پست ها خیلی زحـمت میکشیم ولی کپی حلالتون🦋 ارتباط مستقیم با مدیر کانال @HamidiAbbas110
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطری چند اگر از تو بود شاد بس است زندگی را به مراد همه کس نتوان کرد صائب تبریزی @Shamim_best_gift
ای گل شوخ که مغرور بهاران شده ای خبرت نیست که در پی چه خزانی داری "صائب تبریزی" @Shamim_best_gift
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️آداب انتقاد ❇️ 🔶 انتقاد، زمان و مکان مناسب می خواهد. 🔸 اول تمجید یا تحسین نقاط مثبت؛ بعد نقد. 🔸 هر بار فقط یک نکته؛ رگبار انتقادات خاموش. 🔸 "عمل اشتباه" نقد شود، نه خود شخص. 🔸 انتقاد، کوتاه و گویا باشد. 🔸 تا می شود در قالب پیشنهاد یا سؤال نقد کنید. 🔸 یادتان نرود "گوشه و کنایه زدن ممنوع!" 🔸 کلی گویی نکنید؛ "تو همیشه ..."، " تو هیچ وقت..." و... 🔸 به دلایل و درد دل فرد نقد شونده، گوش دهید. 🔸 لجبازی، پیامد تکرار بی جای انتقاد است. 🔸 در ضمن از نقد خودتان هم غافل نباشید. 💚💓💚💓❤️💓💚💓💚 @Shamim_best_gift
🌸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 🕊مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى تحف العقول، صفحه ۴۹ @Shamim_best_gift
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از لحاظ عاطفی حامی همسرتان باشید او را به خاطر زحماتش در زندگی تشویق کنید. با این کار علاقه او نسبت به شما و نیز اعتماد بنفسش بیشتر شده و تلاشش برای بهتر شدن بیشتر خواهد شد. @Shamim_best_gift
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸داستان شب آهسته چند ضربه به در حمام زدم و گفتم مادر جان چیزی لازم ندارید؟ مادر از زادگاه، به دیدن فرزندانش آمده بود اینبار مهمان خانه من بود! دلم آشوب بود درحمام را باز کردم... مادرم را دیدم که گیسوان درهم تنیده سپیدش را شانه می کشد نرم کننده را روی سرش خالی کردم ... موهایش به نرمی شانه شد... مادرم گفت خدا خیرت بدهد این دیگر چه بود؟! از خودم خجالت کشیدم سالها بود که نرم کننده موی سر در بازار آمده بود و طفلک مادرم سرش را به سختی شانه می کرد. بدون اینکه از او اجازه بگیرم لیف را پُر از کف صابون کردم و به تن نحیفش کشیدم دردش آمده بود... می گفت کافیست! دلم آشوب بود گوش به حرفش نمی دادم درست مثل وقتی که من بچه بودم و مرا به حمام می برد درست مثل موقعی که مرا کیسه می کشید و من دردم می آمد و او وعده سینما به من میداد که ساکت شوم . درست مثل همان روزها مادر پیرم را شستم حوله سپیدی را به دور تن نحیفش کشیدم مثل یک شاخه گل روی تختم نشاندمش موهایش را با سشوار خشک کردم لباسهایش را تنش کردم به زور یک ماتیک قرمز به روی لبهایش کشیدم ... دلم آشوب بود هفته بعد مادرم پر زد اما لیف ماند... تار موهای سپیدش در شانه ماند! ... دخترم گفت مادر چرا صدای گریه ات در حمام قطع نمی شود؟ گفتم بخاطر اینکه عُمر لیف، حتی این شانه از عُمر مادر من بیشتر بود. 📝نسرین بهجتی 🍁🌱🍁🌱❤️🌱🍁🌱🍁 @Shamim_best_gift
خـــــدایا… باز هم میخواهم از تو سهم دستانم بخشایش سهم چشمانم مهربانی سهم پاهـایم معرفت  سهم دهانم ذکـر  سهم قلبم محبت و سهم لحظاتم را انسـانیت ببخشـــای @Shamim_best_gift
دلم تنگ است این شبها یقین دارم ڪہ میدانی صدای غربت من را ز احساسم تو میخوانی شدم از درد تنہایی گلی پژمردہ و غمگین ببار ای ابر پاییزی ڪہ دردم را تو میدانی ⭐️شب بخیر مولای غریبم🌟 @Shamim_best_gift
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا