من از معبود یڪتایم
فقط یڪ چیز میخواهـم
نگیرد هرگز از قـلبـت
امیـــــد استجابت را
@Shamim_best_gift
💠 شهیدی که از مزارش بوی گلاب
می آید.
❤️شهید عطری❤️
🌷شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاههای پشت خط به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوايى هنگامیکه او در حال نظافت بوده، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
🌷هنگاميکه امدادگران در حال جمع آوری زخمیها و شهیدان بودند، با تعجب متوجه میشوند که بوی گلاب از زیر آوار میآید. وقتی آوار را کنار مى زنند با پیکر پاک این شهید روبرو مى شوند که غرق در بوی گلاب بود.
🌷هنگامیکه پیکر آن شهید را در بهشت زهرای تهران، در قطعه ۲۶ به خاک میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از طرف دیگر سنگ نمناک میشود.
🌹🌲🌹🌲⭐️🌲🌹🌲🌹
@shamim_best_gift
زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن، خيلي برايم عجيب بود بزرگ تر كه شد مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تمام مي شود بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم مامان شهدا زنده اند.
سر نمازهايش به مدت طولاني دستش بالا بود و گردنش كج، من هم به خدا مي گفتم: خدايا! من كه نمي دانم چه مي خواهد هر چي مي خواهد به او بده، مي دانستم دنبال شهادت بود هيچ گاه هم زير بار ازدواج نرفت مهدي همه زندگي ام بود من مريض بودم، دستانش را بالا مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم آخر هم جبران كرد.
🌷شهید مهدی عزیزی🌷
@Shamim_best_gift
سه برادر با هم هماهنگ بودند
داخل خونه ،بیرون از خانه با هم سر کار می رفتند.
بعد هم تظاهرات و فعالیت های سیاسی ،آخر هم جبهه و شهادت...
ابراهیم شهید شد ..
عبدالله مفقود الأثر شد ..
حبیب رو هم پس از نه سال تکه ای از استخوانهایش را به همراه پلاک برای خانواده اش آوردند...
🌷شهید ابراهیم جعفرزاده
🌷شهید عبدالله جعفرزاده
🌷شهید حبیب جعفرزاده
🌸 هدیه به روح پاک برادران شهید جعفرزاده صلوات
@shamim_best_gift
می گفت: آدمی که ساکن نجف شده نمی تواند جای دیگر برود، شما نمی دانید زندگی در کنار مولا چه لذتی دارد؛ هادی آن چنان از زندگی در نجف می گفت که ما فکر می کردیم در بهترین هتل اقامت دارد اما لذتی که به آن اشاره می کرد چیز دیگری بود، هادی آن چنان غرق در معنویات نجف شده بود که نمی توانست چند روز زندگی در تهران را تحمل کند.
🌷شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷
📚 کتاب "پسرک فلافل فروش"
@shamim_best_gift