📝شربت شهادت
اولين "شربت شهادت" را در جبهه درست کردم، به همه از اين شربت مي دادم!!
" يک بار يک ظرف بزرگ شربت درست کرديم و اسمش را گذاشتيم شربت شهادت.
شربت آبليمو بود. اما به اسم شربت شهادت، پارچ پارچ مي ريختيم و بچه ها هم دور ما جمع شده بودند و مي خوردند. شعار هم مي داديم.
"ما شاء الله حزب الله... "
خلاصه هر کس از اين شربت شهادت مي خورد شهيد شدنش حتمي بود ؛ دير و زود داشت اما سوخت و سوز نداشت. از قضا هر کس يک ليوان خورد شهيد شد.
من خودم از آن نخوردم
سر گرم شعار دادن بودم يعني آن قدر شلوغ پلوغ بود که يادم رفت. حاج رضا دستواره شهيد شد. چراغي شهيد شد. خيلي کسان ديگري بودند که از آن شربت خوردند و شهيد شدند، حتي پسر خودم؛
اما من نخوردم. نمي دانم چه شد که خودم از آن شربت نخوردم."
📚(خاطرات حاجی بخشی ص 103)
🍁🌱🍁🌱💐🌱🍁🌱🍁
@Shamim_best_gift
همیشه سعی کنید هر قدمی میخواهید برای اسلام بردارید فقط و فقط به خاطر خدا باشد و نه غیر آن و همیشه سعی کنید در کاری که میکنید هدف داشته باشید.
زیرا انسانی که در زندگیاش هدفی نداشته باشد هرگز موفق نخواهد شد کلا هدف است که به زندگی شکل میدهد و خطّ مشی و راه انسان را مشخص میکند.
ادامه دهنده راه و پیام شهیدان باشید و نگذارید که خون و رسالت شهیدان توسط یک عدّه از خدابیخبر و عمّال آمریکا پایمال گردد.
🌴شهید حمیدرضا کاظمیمقدم
@Shamim_best_gift
💠حاج اسماعیل دولابی(ره) استاد اخلاق شهید ابراهیم هادی میفرمایند:
⇐بعضی مواقع خداوند متعال میخواهد ڪسی را در مراتب بندگی زود بالا برود.
⇐ به همین خاطر درهای زندگی او را مثل دیگ زودپز محڪم میبندد و او را درسختی قرار میدهد.
⇐خود ما نمیدانیم ڪه آیا ما در سختی ها بهتر خداوند را بندگی میڪنیم یا در خوشی هایمان.
⇐اڪثر ڪسانی ڪه به مراتب بالای بندگی رسیدند، زندگی سختی داشته اند.
@shamim_best_gift
یڪی از بچهها به شوخی پتو رو پرت ڪرد طرفم . اسلحه از دوشم افتاد و خورد تو سر ڪاوه . ڪم مونده بود سڪته ڪنم ؛ سر محمود شڪسته بود و داشت خون میآمد .
با خودم گفتم : الانه ڪه یه برخورد ناجوری با من ڪنه . چون خودم رو بیتقصیر میدونستم ، آماده شدم ڪه اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش رو بدم .
دیدم یه دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون ! این برخورد از صد تا سیلی برام سختتر بود !
در حالی ڪه دلم میسوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن ، همونطور ڪه میخندید گفت : مگه چی شده ؟ گفتم : من زدم سرت رو شڪستم ، تو حتی نگاه نڪردی ببینی ڪار ڪی بوده !
همونطور ڪه خونها رو پاڪ میڪرد ، گفت : این جا ڪردستانه ، از این خونها باید ریخته بشه ، این ڪه چیزی نیست .
چنان من رو شیفته خودش ڪرد ڪه بعدها اگه میگفت : بمیر ، میمردم .
🌸سردار شهید محمود کاوه
@Shamim_best_gift
غروب روز سه شنبه دلم هوایی توست
وَ عاجزانه نگاهش به میزبانی توست
غروب روز سه شنبه دوباره می خوانم
بیاکه لحظه ی امداد آسمانی توست
نظر به حال دلم کن که سرد و خاموش ست
همه امید من آقا به مهربانی توست
دوباره این دل شیدا مسافر راه ست
مسیر عاشقی ام صحن جمکرانی توست
نگاه مرحمت تو مرا بزرگی داد
بیا که شعر و غزل ها همه فدایی توست
بیا و روضه ی کرب و بلا بخوان امشب
بیا که فاطمه مشتاق روضه خوانی توست
شاعر : هاشم محمدی
🕊🍀🕊🍀🍁🍀🕊🍀🕊
@Shamim_best_gift