eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
989 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم‌هايت را بگشا؛ به رسم ادب، دست‌هايت را روی سينه‌ات بگذار؛ در همين نزديكی‌ها پدری منتظر است تا دوباره سلامش دهی... سلام مولای غائب از نظر سلام تنهاترين باباي دنيا سلام عطر دلنشین بامدادان، مهدی جان شکوفه‌ها در نهایت چشم به راهی، آرام و صبور دیده فرو بستند و از آغوش شاخساران به زیر افتادند اما تا آخرین دم راز سبز آمدن تو را در گوش جوانه‌ها زمزمه کردند 🌸ســـلام 🍂صبح زیبـای 🌸یکشنبه تون بخیر الهی آفتاب زندگی تون 🍂الهی همیشه شـادی 🌸تولحظه هاتون 🌱پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
‏بازار وکیل شیراز ، دنیای رنگی 🇮🇷 😍 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
خدایاشکرت که فراموشی رو آفریدی تا در خاطرات ناخوش گذشته م غرق نشم😢♥️ خدایا ممنونم ازت پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ Determination today leads to success tomorrow. اراده امروزت به موفقیت فردایت ختم میشود.👊🏻 ‌ Join > @heyatjame_dokhtranhajgasem🩷❤🩷
🎼🎧🎼🎧🎼🎧 🎧🎼🎧🎼🎧 🎼🎧🎼🎧 🎧🎼🎧 🎼🎧 🎧 💥خوش درخشیدید ! 🎼 حضور گروههای سرود هیات جامع دختران حاج قاسم کاشان در ششمین جشنواره سرود ترنم بیداری 🏆باعث افتخار سردارید .... _______________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕با وجود ما دخترا ، جشنا قشنگ ترررر میشه 😉 مراسم جشن میلاد با سعادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 🦋🎈🦋🎈🦋 با سخنرانی حجت الاسلام دکتر مسعود عالی و مدیحه سرایی سید مهدی میرداماد و سید محمدرضا نوشه ور 🦋🎈🦋🎈🦋🎈🦋 صبح روز نیمه شعبان از ساعت ۹ صبح الی ۱۲ 🎈🦋🎈🎈🦋🎈🦋🎈🦋 خیابان شهید آیت الله بهشتی/جنب سپاه/سالن ورزشی شهدای بسیج ____________________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| چشمان قاضی مات صفحه ماند و چشمان بانوی قاضی مات میز. بانو زودتر از قاضی به حرف آمد و گفت: - تو که اهل رشوه گرفتن نیستی؟ چشمان قاضی از درد بسته شد. تمام دلیل برگشتنش از کانادا و ناتمام گذاشتن درسش همین رشوۀ مزخرف بود. کاش می‌توانست بگوید که چه رشوه‌هایی به بعضی از دانشجوهای آن‌طرف آب می‌دهند تا بعدها بشوند نفوذی داخل دستگاه‌های دولتی یا سازمان‌های خیریه و مردمی. کاش می‌توانست از میزان برنامه‌ای که کشورهای دیگر بر روی دانشجوهای ایرانی دارند بگوید تا حداقل با چشمان باز بروند. بیش از ده بار دخترهای مورددار به او نزدیک شده بودند و او متوجه شده بود که این نزدیکی عادی نیست. اما بقیه چه؟ این یک برنامه است که از دانشجو و جوان یک بهانه به دست می‌آورند و بعد با عکس و فیلم او را تهدید می‌کنند که اگر همراه ما نشوی آبرویت را در ایران می‌بریم و می‌گوییم که تو چه خلاف‌هایی اینجا مرتکب شده‌ای؛ لبی به حرام زده‌ای، رابطۀ نامشروع داشته‌ای، در محل‌های خراب بوده‌ای... بعضی هم که ضعیف هستند از ترس آبرو همراهی می‌کنند و کم کم می‌شوند نوکر بی‌جیره و مواجب. یک عده می‌شوند آدم شبکه‌های ماهواره‌ای که دین مردم را، اعتماد و اعتقادشان به جمهوری اسلامی را بدزدند، یک عده هم به ایران اعزام می‌شوند و یک نمایندۀ مجلس نفوذی، یک موسسۀ نفوذی، یک رییس دفتر نفوذی... و مردمی که فکر می‌کنند درس‌خواندۀ آن‌طرف بهتر می‌فهمد. نمی‌دانند که دارد برای آن‌طرف جاسوسی می‌کند. اما قاضی شرف داشت. خودش و تعدادی از بچه‌های وطن پرست و آزادمنش و غیرتمند زیر بار حیله‌های آن کثافت‌ها نرفتند. قاضی برگشت و به جای فلسفه، حقوق خواند و قضاوت. با خودش عهد کرده بود که دست خائن و جاسوس را ببندد. اما حالا می‌دید که باید دست جوان‌های معصوم دیگر را هم بگیرد. دست فرهاد را، شاهرخ را... سروش را! • • • [روز پنجم] مادر نمی‌گذارد برویم خانۀ شاهرخ. آمده‌ایم خانۀ ما و در اتاق کنار حیاط. شاهرخ غُر می‌زند. خانه‌شان راحت بود و البته اینجا راحت‌تر! مدام درخواست دارد: - زیرشلواری! مادر وقتی دید دارم برایش زیرشلواری خودم را می‌برم مانعم شد و یک دست لباس ورزشی سفید داد. نو بود، ندیده بودم. گفت: - خریده بودم وقتی دوماد شدی بهت بدم. اما حالا شاهرخ بچه‌م اومده! - بچه‌م؟ - خُبه خُبه. بَده مرد شدی هنوز حسودی. شاهرخ یک شبه عزیز شد. تا صبح خودم از هستی محوش می‌کنم. تا قبل از خواب مادر برایش میوه‌ها می‌آورد. تنقلات، غذا و ترشی‌ها و آخرش هم چای و نبات. لال بشوم که برای مادر از مریضی مادر شاهرخ و تنها بودنش آنقدر گفتم که حالا خودم یتیم حساب می‌شوم و او پدر مادردار. ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا