💠 #دلنوشته
نمیدانــم از کجا آغاز کنم، امــا
دلــم شکستـه آقـاجانـم ... نمیدانــم چــرا؟
امـا ایـن را خـوب میدانـم خـدا هر
قلــ♥️ــب شکستـه اے را دوا میکنـد
درد مـن دورے از شمـاسـت.
پـس دیگـر کـے دوایـم را میابم؟
آقا جـانـم دلـم جـز هوایـت هوایــے نـدارد.
دلـم زمـزمـه لبیـک
یـاحسیــ♥️ـــن"علیـــه الســـلام"
میخواهـد....
فقـط کمـے،یـک کنـج میخـواهـد بـراے تمامـے بغـض هـاے نشکستـهاے دلـم
حسیــ♥️ـــن جـانـم"علیــه الســـلام"
قلبـم تـوراصـدا میـزنـد
دلخـوشـم بــه اینکـه گفتـه ایـد هـرکــه یـاد مـاسـت زائـر مـاست.
دورتـان بگـردم چــه میشـود مـراهـم بطلبیـد و اذن دخـول بــه مـن هـم بـدهیـد
درسـت اسـت ..
میدانم
آداب زیـارت را نمیــدانــم...
راستـش را بخـواهیـد بـراے عـاشـق ایـن چیــزهـا معنــا نـدارد.
عـاشــ♥️ــق وقتـے ب معشـوق میـرسـد دیگر هیچ برایش مهـــم نیست فقط میخواهد زودتر ب دیدار و وصال یار برود.
آرام جـانــم؟
میشود به بزرگیـت از این بنده حقیر درگذرید؟
آخر عـاشــق کــه این چیزها را نمیفهمد
دلـم تنگ حـریـم تـوسـت
حسینـــ♥️ـــنم"علیــه الســلام"
دلـم ب هـواے دیـدن حـرمـت پر میزند
من باشــم و هـزاران حرف نگفته..
حـرف هایــے ک گذاشته ام براے زمانـے که اسم مـرا نیز جز زائرانت بنویسـے...
خوب میدانم دست هایم لایق شکوفه هاے اجابت نیستند اما از آنجایے که
شما را سفینه النجات مے شناسم میدانم که اجابتم میکنید.
آقا جانم دلتنگے ام مکان و زمان نمی شناسد
هرگاه یادتان میکنم از چشم هایم نازل میشوید.
مانند بارانے ک امید را در دل اخرین کبوتر زنده میکند
یادم مے آید:
# حسیـــ♥️ــــن"علیــه الســــلام" اشک هر مومنے است
دلـم خیلــے گرفته
دلم تنگته اقــاجانــــم
لبریزم از غم
دلــے ک تنگ باشه کجا باید بره ؟
اصلا جایــے جز حرمت هست ؟
آروم آروم زمزمه میکنم ...
دل ک تنگ است کجا باید رفت؟
ب در و دشت و دمن؟
یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟
یا به یک خلوت و تنهایــے امن
این حرف نکوست
دل ک تنگ است برو خانه دوست
شانه اش جایگه گریه تو
سخنش راه گشا
بوسه اش مرحم زخم دل توست
عشـ♥️ـــق او چاره دلتنگے توست
دل ک تنگ است برو خانه دوست
دل ک تنگ است برو خانه دوست
🥀اللهــــم الــرزقنــا توفیـــق کـــربــلا
صلـــے الله علیــک یــا ایهــاالاربــاب
ارســـالـــــے از :
مدافع ارثیه مادرم "ســــلام الله علیــــــه"
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
◾️ گزارش تصویری/ رزمایش عاشورای حسینی #هیئت_محبین_اهل_بیت (ع)
#محرم_١٣٩٨
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
◾️ گزارش تصویری/ رزمایش عاشورای حسینی #هیئت_محبین_اهل_بیت (ع)
#محرم_١٣٩٨
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
◾️ گزارش تصویری/ رزمایش عاشورای حسینی #هیئت_محبین_اهل_بیت (ع)
#محرم_١٣٩٨
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
◾️ گزارش تصویری/ رزمایش عاشورای حسینی #هیئت_محبین_اهل_بیت (ع)
#محرم_١٣٩٨
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
◾️ گزارش تصویری/ رزمایش عاشورای حسینی #هیئت_محبین_اهل_بیت (ع)
#محرم_١٣٩٨
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
◾️ گزارش تصویری/ رزمایش عاشورای حسینی #هیئت_محبین_اهل_بیت (ع)
#محرم_١٣٩٨
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
◾️ گزارش تصویری/ رزمایش عاشورای حسینی #هیئت_محبین_اهل_بیت (ع)
#محرم_١٣٩٨
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 کلیپ تصویری
▪️ #محرم_١٣٩٨
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
#اطلاعيه مراسم هفتگی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام شهرستان دلفان
سخنران :حجت الاسلام هاشمی نژاد
مداح:کربلایی محمد حکیمی
امشب ساعت ٢٠
مکان : کوی پاسداران کوچه پاسداران 8 منزل آقای زهره وند
شام مهمان سفره ی کرامت اهل بیت علیهم السلام می باشید
#هیئت_محبین_اهل_بیت 👇
eitaa.com/joinchat/623050753Cf9a9db51e1
🔴 شعر رویای سفر اربعین ...
🔸خواب دیدم که در نجف هستم
🔹بر سرم دست لطف مولا بود
🔸ابتدای مسیر کرب و بلا
🔹جادهای پیش روی رویا بود
🔸کوله بار گناه را دادم
🔹عوضش کولهی حرم دادند
🔸پشت من آب ریخت یک مادر
🔹آب نه ... اشکهای زهرا بود
🔸دل خود را زدم به جاده ی عشق
🔹جاده نه ... پلّکانِ عرش خدا
🔸پلههایش عمودها بودند
🔹چقدَر این مسیر ، زیبا بود
🔸با زبان فصیح اَعرابی
🔹یک نفر داد زد "حَلَبیکُم"
🔸اصلا انگار همزبان همیم
🔹کلماتش عجیب ، شیوا بود
🔸آن طرفتر بساط مستیِ ...
🔹چای ایرانی و عراقی بود
🔸مست میشد هر آنکه لب می زد
🔹غِلظت این شراب ، بالا بود
🔸یک پسربچه آن طرفتر بود
🔹با بساطی شبیه کفاشی
🔸واکس میزد به کفش زائرها
🔹تکهای از بهشت ، آنجا بود
🔸با تعجب نگاه میکردم
🔹به کسی که صلیب ، دستش بود
🔸وسط لشکر مسلمانها
🔹کهنه سربازی از کلیسا بود
🔸در مسیر نجف به کرب و بلا
🔹شعبهای از بهشت را دیدم
🔸"موکب حضرت امام رضا "
🔹ساحل امن خستگیها بود
🔸پا به پای مسیر ، طی کردم
🔹یک هزار و چهارصد پله
🔸تا رسیدم به عرش و دیدم که ...
🔹گنبد از راه دور ، پیدا بود
🔸تا پریدم به سمت پرچم سرخ
🔹با صدای اذان شدم بیدار
🔸دیدم از اشک ، بالشم خیس است
🔹چشمها کاسههای دریا بود
🔸گفتم آقا چه خواب شیرینی
🔹مثل یک قاب عکس رویایی
🔸 #اربعین و #من و #حرم با هم
🔹روی لبهام ، این تقاضا بود ...
🔸جان هر کس که دوستش داری
🔹برگهام را بگیر ، از دستم
🔸کلّ حاجات ، را زدم به کنار
🔹همهی خواهش من امضا بود ...
#شعر: #رضا_قاسمی
#هیئت_محبین_اهل_بیت
@heyatmohebindelfan