eitaa logo
🇵🇸 مجموعه فرهنگی و تربیتی هیئتُ المهدی (عج)🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
929 ویدیو
37 فایل
🔖هیئت دانش‌آموزی 🔖دبیرستان غیردولتی مکیالُ‌المکارِم 🔖پیش‌دبستانی و دبستان غیردولتی 🔖فروشگاه‌مجازی 🔖آکادمی‌مهارت 🔖رسانه آوینچی 👈#تربیت_چند_بُعدی👉 ارتباط با ما : 🏠مشهد_خیابان شهیدهاشمی نژاد۳۲پ۱۲ @Mohsen_farahnaki @Heyatolmahdi59 ۰۹۱۵۳۷۴۴۵۹۲
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام.رسول شریفی هستم. _من امشب شرایط و سختی هایی را که فرزندان عزیز شهدا تحمل کردند،متوجه شدم وفهمیدم پدرانشان به جای اینکه کنار فرزندانشان باشند،برای امنیت و راحتی ما رفتند و شهید شدند. _من امشب فهمیدم که انتخاب یک دوست خیلی روی اخلاق وحتی شهید شدنمون تاثیر داره. _من امشب فهمیدم که دوستی باید انتخاب کنیم که مارو به یاد خدا بیاندازد وتا پای جان به عهدش وفادار بماند. _من امشب فهمیدم که شهید شدن فقط در جبهه جنگ نیست وانسان میتواند در راه خدا ودر هر زمان ومکانی برای دفاع از امنیت مردم شهید شود. امیدوارم به یاری خدای تعالی وراهنمایی های‌‌اقای فرحناکی بتوانم سرباز امام زمانم باشم.
بسم الله الرحمن الرحیم من امیر ارسلان برومند امشب برای خودم یک شب رویایی بود چون رفیق های شهیدم را پیدا کردم اما فقط من آن ها را پیدا کردم چون حتما با اخلاقم کاری کردم که آنها من را به رفاقت نمی پذیرند ومن تمام تلاشم را می گذارم برای اینکه اخلاق و خلق وخوی خودم را طوری کنم که مورد رضایت خداوند وامام زمان <عج >و رفیق های شهیدم شود که آنها هم بامن رفیق شوند که انشالله به حق حضرت رقیه <س> رفاقت تا شهادت بدست آید
farzin: سلام علیکم خدا قوت ما رو امشب بردین طلائیه و پادگان محمودوند کنار ضریح پر از شهیدش 🌷 از روز آخر اکران نمایشتون سالن شهید مشکینی پارسال، آرزو داشتم پسرم کنار اون بچه ها باشه و پشت صحنه اشک بریزه خدا را شکر امسال پایه پنجم ابتدایی ثبت نام شد ان شاءالله اجرتون با صاحب مجلس امشب باشه و خدا توانایی بیشتر بهتون بده تا بیشتر تو این راها قدم بردارید و یک روزم عکس شما رو اون دیوار نصب بشه عمرتون طولانی و پر برکت من محمد کمیل موسوی امشب اولین شبی بود که من امدم هیئت خیلی خوب بود منم دوست شهید دارم شهید حججی عکس شهید مصطفی چمران و شهید سردار سلیمانی هم تو اتاقم رو دیوار نصب شده، سر در اتاقم هم اللهم عجل لولیک الفرج با تشکر یا علی علیه السلام
سلام و درود نماز مغرب وعشاء را در مسجد خواندم و راه افتادم به سمت هیئت المهدی. رسیدم ،صدای زیارت ال یاسین به گوش می‌رسید، وارد حسینیه شدم گوشه ای نشستم ،باخود زمزمه می کردم ،حسینیه را تاریک کرده بودند ، وقتی که چشمانت را می بستی انگاری که در حرم سید الشهدا ع بودی ، حال و هوا خیلی قشنگ شده بود وبعد از زیارت ال یاسین ،زیارت عاشورا رابا حس و حال عجیبی خواندیم . بعد از آن سخنرانی شروع شد ،استاد درمورد : دوست ودقت درانتخاب دوست ، دوستی واقعی با خدا و۱۴معصوم ،شهدا ،صالحین و.. صحبت کردند . خیلی با بیانات طنز با بیننده وشنونده ارتباط میگرفتند که بنده یاد گرفتم. مدتی بعد ... استاد فرحناکی آمدند و فرمایشاتشان را بیان کردند که جذاب بود وایشان اندکی بعد راوی محترم را دعوت نمودند. امشب ۳پسر شهید و۲همسر شهید در مجلس بودند . راوی محترم آن ۳ پسر را دعوت نمودند وروبروی دیگران نشستند . نمیدانم چه اتفاقی افتاد که صحبت های ایشان به سمت، سختی کمبود پدر در خانه افتاد وخاطره های فرزندان شهید وسختی آنها را بیان کردند ، از آن لحظه به بعد در مجلس حس و حال دیگری داشتم ،احساس داشتم که آن شهدا حضور دارند . دقایقی بعد همسر شهید آمدند حالم دگرگون شد . ایشان از سختی هایشان می گفتند ما هم می سوختیم بعد استاد فرحناکی روضه حضرت رقیه س و علی اصغر ع را خواندند دلم خیلی شکست . خود استاد هم گفتند امشب قرار نبود این اتفاق صورت بگیرد امشب به یقین می توان گفت آن شهیدان مجلس را اداره می کردند امشب یک خاطره ای در ذهنم ثبت شد رفیق شهیدمم ( ابراهیم هادی )بود . اللهم عجل لولیک الفرج امیرمحمد قربانی
سلام وعرض خسته نباشید حس وحال خوبی بود راستش نمیتونم بیانش کنم دلم شکست و دوست داشتم فقط گریه کنم واقعا اونهایی که نیومدن ضرر کردن خیلی دوست داشتنی وقشنگ بود خیلی کاش یک بار دیگر تکرار بشه بهشتی دست نیافتنی بود ممنونم از امام زمانم که من رودر این بهشت قراردادند وممنون از اقای فرحناکی امید وارم دوباره در این بهشت قرار بگیرم باتشکر
باسلام خدمت عزیزان مجید راستین هستم و دوسه ماهه با هیئت المهدی آشنا شدم ویکی ازحسرت هام اینه که چرا زودتر لیاقت نداشتم بیام تو جمعتون من بیست سال میشه تو هیئت های مذهبی هستم ولی از وقتی آمدم توجمعتون وشماهارودیدم بااین دل های پاکتون ونوکری بی ریا برای بی بی جان رقیه س اصلا حرفی برای گفتن ندارم شما ها کجا من روسیاه کجا فقط میام توجمعتون که خدا صدقه سر شما یک نگاهی هم شاید بمن کنه قدر خودتون و زحمت کش های هیئت روبدونید انشاالله منم دودتاپسرهایم رومیارم توجمعتون تا اونا مثل من حسرت نخورن دراخرهم براتون آرزومیکنم انشاالله همینطور باعشق بمونید تا ظهور اقامون صاحب الزمان وسربازش باشید منوازدعای خیرتون محروم نکنیدسلامتی آقا صاحب الزمان ومقام معظم رهبری وشادی دل شهدای عزیز صلوات
. بسم الله الرحمن الرحیم . امشب خیلی شب خاصی بود نمیدونم ولی شب خاطره بازی هم همین طوری بود ، شبی که شهید آوردن هم این طور بود . هر جلسه ی هیئت المهدی تازگی داره و پر از ایده های ناب و متفاوته ... . به نظرم امشب برای اولین بار یاد گرفتم و در کنارش تمرین کردم که آره اینجا دیگه جای رفیق بازی نیست آتلیه هم نیست که با همه عکس بگیری ، اینجا برای اولین بار یک نه محکم به بعضی گفتم که تو به درد دوستی شاید بخوری ولی رفاقت نه آخه رفاقت حرمت داره ، اینجا فقط رفیق شهیدا باید با هم باشن نه کس دیگه ای والسلام . محمد حسن غفوری منش
با عرض سلام خدمت شما استاد. می‌خواهم که اگر می‌شود یک دوست خوب به من معرفی کنید. چون من در ۱۴ سالی از خدا عمر گرفتم هیچ دوست مناسب و خوبی که تا شهادت با من بماند نداشتم و اکثریت یا خیانت کردند و یا وضعیت خانوادگی خوبی نداشتند و یا به دلیل تعویض مدرسه یا خانه دوستیمان قطع شد. من برای دوست یابی از شما درخواست کمک می‌کنم. با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم . معمولا وقتایی که خییییلی خوش میگذره خییییلی هم سریع میگذره... انگار زمان برام معنی نداشت ، کی جلسه شروع شد؟ کی تموم شد؟... رفاقت های خوب و بد ، با سرعت بیشتر از این روی مسیر زندگی‌هامون تاثیر میگذاره. جلسه امشب جزؤ اثرگذارترین شبهای هیئت المهدی(عج) بود. شبی که باعث شد بتونم به‌شهدا بیشتر از قبل نزدیک بشم. اون انرژی مثبت و فضای آسمونی کاملا احساس میشد. امیدوارم بتونم حتی شده ذرهٔ کوچکی از حقی که شهدا به گردنم دارن و ادا کنم. محسن‌کریمی
بسم الله الرحمن الرحیم سلام به تمام بچه های هیئت المهدی بنده امشب یکی از بزرگ ترین درس های زندگیم را گرفتم و بسیار بسیار خوشحال و سپاسگزارم از تمام زحمت کشان مجموعه شهید پرور هیئت المهدی ۱- تلاش پیداکردن رفیقی که توروبه شهادت نزدیک کنه ۲-قدر پدر رادانستند شایدباور نکنید ولی همین الان که درحال نوشتن پیام هستم بغضی گلویم را گرفته برای اینکه پدرم چند متر کنار تر من خوابیده است و این سایه روی سرمن هست و احساس اینکه حتی یک لحظه فکر کنی پدر نداری قلب را خراش میدهد ۳-قدر دانستن بچه های هیئت المهدی که حاضرم قسم جلاله بخورم که در بین بچه های بی باک هیئت المهدی شهید میدهیم والله والله ۴-در مراسمات قبل اربعین فقط میگفتیم کربلا کربلا کربلا وبه لطف و توفیق طلبید و رفتیم ولی دراین مراسم گریه برای سوریه کردیم واقعا فکر این که توی صحن حضرت زینب کبری (س) یا دیدن ضریح کوچولویه حضرت رقیه (س) مرا دیوانه میکرد و امیدوارم به لطف پروردگار و دعای شهیدان و خانواده محترم شهیدان از مبدا هیئت المهدی به مقصد شام حرم عمه جان امام زمان 🤲🏻🤲🏻 یاعلی مدد 🤚
سلام خسته نباشید من چون نوانستم رفیقی که تا شهادت با هاش باشم پیدا نکردم هرکس که خواستم بهش نزدیک بشم دیدن از پشت خنجر زد چه از دوست های محله وچه از دوستانی که در سال های پیش در مدرسه با آن ها بودم همین الان کسی به عنوان داداش داخل گوشی من ذخیره نیست به جز یک نفر که از سال پیش با او آشنا شدم و تا الان بهترین رفیق من هست او یکی از شهدای دفاع مقدس هست شاید کمی از او دور شده باشم ولی سیع کروم خودم را به او نزدیک کنم هتا تمام رفتار هایم را شبیه او کنم من با این رفیق خوب در همین هیعت آشنا شدم . امید وارم که رفیق من را تا شهادت برسانند مرا . یاعلی
سلام علیکم از وقتی که پسراولم کوچک بود دغدغه ونگرانی راه ورفیقش رو داشتم، اولین باری که با گروه مدرسه به حرم مشرف شدند روبه روی گنبد از خود امام رضا علیه السلام مدد خواستم که دستش رو رها نکنند دلم آرام بود وخوشحال چون پسر کوچک و خجالتی من روز به روز اجتماعی تر وفهمیده تر میشد تمام سعیم این بود در تمامی مراسمات و جلسات شرکت کنم و افتخار همراهی پسرم رو داشته باشم قد کشید تو هیئت المهدی بزرگ شد،آقا وآقا ترشد🌺 دیشب نبود،دلم خیلی میخواست تاباشه تا توی اون قاب قشنگ شهادت عکس ماندگار بگیره،جاش واقعا خالی بود😭 دیشب بحال پسردومم غبطه خوردم چشمان قرمز وپراز اشکش برام ارمغان راه و مسیر روشن رو داشت☺️ چقدر ایده قشنگی بود،چقدر خالص وناب چه اشک ها و خنده هایی که ثبت شد چه دوستی ها ورفاقت هایی که محکم ترشد الحمدلله🤲