#روایتگری_از_عمق_دل
یکی دیگه از خوبان عالم را خدا از زمین به سمت آسمان برد . دلم خیلی گرفته است . خسته ام اما نا امید نه . اگر خالصانه برای خالقت کار کنی . خالقت تو را به پیش خودش می برد . اقای رئیسی خوشحال است به مرام دلش رسیده . اما ما چیکار کنیم که او را از دست داده ایم . از وقتی خبر شهادتش در فضای مجازی و حقیقی دیده شده . ناراحتم و می گویم کاشکی این دوربین مخفی باشد یا خوابم باشم و خبر شهادت حاج ابراهیم رئیسی دروغ باشد ولی حیف که واقعیت دارد . درست مثل لحظه شهادت حاج قاسم که دعا می کردیم دروغ باشد
نویسنده:محسن مهدوی
.
#روایتگری_از_عمق_دل
جگر میسوزد و چشم ها میبارند و زبان از بیان این غم قاصر است
دل ها خسته اند هیچ کس نیروی هیچ کاری را ندارد همه چیز ناگهانی اتفاق افتاد و همه شوکه شدند همه گیج شده بودند و در اوج استیصال به کانال های معتبر خبری چشم دوخته بودند حالا نیز کاری از این ابدان ناتوان بر نمی آید جز اشک و آه
.
#روایتگری_از_عمق_دل
.
لعنت به این دلشوره و اضطراب
لعنت به این دلتنگی
لعنت به این قدر ندونستن
لعنت به این انتظار
این ها حرف هایی بود که من از ساعت ۵ صبح امروز با خودم میگفتم!
دلتنگ بودم
خسته بودم
ناراحت بودم
ناامید بودم
منتظر بودم
آره منتظر بودم
منتظر این خبر: بالگرد حامل رئیس جمهور پیدا شد و خوشبختانه حال همهی سرنشینان آن خوب است.
از دیشب خواب به چشمانم حرام شده بود چرا که پسر حضرت زهرا(س) و رئیس جمهور کشورم دچار مشکل شده بود و من نمیتونستم کاری بکنم!
تنها کارم این بود که نجوایی پدر، پسری با امام رضا(ع) داشته باشم و بگویم:
بابا رضا شما غریب بودید و در غربت شهید شدید.
نذارید تاریخ تکرار شود و یکی از اولاد حضرت زهرا(س) توی غربت بماند و شهید شهید شود!
بعد از مناجات با امام رئوف رفتم سراغ بی بی رقیه که جان عالم به فدایش و گفتم:
خانوم شما خودتون طعم سرما و گم شدن و دور از کاروان و خانواده رو چشیدید و مهمتر از همه شما مزه تلخ انتظار رو درک کردید.
نذارید تاریخ تکرار شود...
دستم میلرزد اما چه کنم.
دارم از درون از بین میروم پس باید بگویم.
پس از خانوم سه ساله رفتم سراغ مادر ۱۸ ساله و گفتم:
ای مادر شما خودتان طعم سوختن رو چشیدید، نزارید تاریخ تکرار شود.
و در آخر رفتم سراغ خانوم زینب(س) و گفتم:
السلام علیک یا قلب زینب صبور.
قربانتان شوم، شما در یک روز برادرتان را از دست دادید نزارید خواهری برادرش را از دست دهد.
حالا کمی دلم آرام شده بود و خواستم بعد از ۲۴ ساعت بیداری کمی چشمانم را روی هم بگذارم.
خوابم برد...
به حالت نشسته هم خوابم برد، چون حاضر نبودم من راحت بخوابم و او با بدنی خسته!
با صدای
انا لله و انا الیه راجعون
بیدار شدم، باور نمیکردم، انگار دنیا روی سرم خراب شده بود!
نه میتوانستم گریه کنم
نه میتوانستم داد بزنم
نه میتوانستم اورا ببینم بلکه دلم آرام بگیرد
نه میتوانستم از یاد او غافل شوم.
اصلا انگار همین دیروز بود که از اخبار شنیدم که خبر داد: دکتر رئیسی با فلان قدر رای برنده انتخابات سال ۱۴۰۰ شدند!
ولی حالا از اخبار شنیدم که خبر میداد: آیت الله رئیسی در شب ولادت هشتمین آفتاب ولایت دعوت حق را لبیک گفت.
خبری که میترسیدم به گوشم خورد!
اما چه کنم برای تسکین قلب خود، با خود میگفتم:
او برنده شد
او در بازی رفاقت تا شهادت برنده شد
او توانست با حاج قاسم برود.
برود و حالا حالا هن برنگردد.
با خود میگفتم:
او برای زمین نبود.
او را به عرش بردند تا ادامه کار خود را در آنجا ادامه دهد.
بنظرم او از امروز کارش شروع شده است.
از امروز او ماموریتی دارد که فقط زمان ظهور حضرت منجی برگه پایان ماموریتش را میگیرد.
حالا کاملا آرام شده بودم و میتوانستم بخوابم.
هر چند که جنگ ادامه دارد...
وقت خواب جمله ای در ذهنم غوغا کرد بود که میگفت:
ای آدمیان شاهد باشید که تاریخ دوباره تکرار میشود.
اول رجائی و بعد هم رئیسی
ملتی داغدار دولتی میشود.
حالای ابراهیم رئیس الساداتی میتوانی پس از ۶۳ سال مجاهدت آرام کنار دیگر دوستان شهیدت بخوابی و دیگر نگران کار های دولت نباشی!
#روایتگری_از_عمق_دل
حس و حال این روزها دقیقا مثل همان لحظه شهادت حاج قاسم بود 😢
همون قدر غیر قابل باور
#روایتگری_از_عمق_دل
هجرت ابدی و شهادت خادم الرضا علیه السلام، رئیس جمهور مجاهد و خستگی ناپذیر ایران اسلامی، غیر قابل باور است و به هیچ وجه در اذهان نمیگنجد...
دیشب نه تنها مردم ایران که همه ی آزادگان جهان نخوابید و دست به دعا برای سلامتی این سلاله حضرت زهرا س و همراهان عزیزش بودند...
او مایه خیر و برکت برای اسلام و ایران بود...
من به عنوان یک غیر ایرانی عرض میکنم که امروز نه تنها مردم ایران بلکه همه ی آزادگان جهان بخصوص جبهه مقاومت برای این مصیب عظیم در سوگ نشسته و احساس از دست دادن بازوی توانمند و حامی مقتدر و انسان ولایت مدار و با اخلاص را دارند...
آخ داغ حاج قاسم برای دیگر تازه شد..😭
این مصیبت عظیم همچنان در باور من و ما نمیگنجد...😭
حجت
#روایتگری_از_عمق_دل
دل نوشته....
📣 با همه این مشکلات و شرایط اضطرار به چند نکته توجه کنیم تا ما هم دلگرم به کارهایمان پرقدرت ادامه دهیم.
👈اول رهبری جامعه اعلام عزای عمومی نمودند ولی جامعه را که تعطیل نکردند بلکه سفارش کردند پرقدرت کارها ادامه پیدا کند.
👈دوم هرکسی تلاش میکنه و برای خدا مخلصانه کار میکنه و توکل بر خدا داره نتیجه کارش به لطف خدا عاقبت به خیری خواهد بود ان شاء الله.
👈سوم نتیجه مثل شهید زندگی کردن را برای شهید شدن به وضوح همه در این جریانات دیدند و باور خواهند نمود مگر کسانی که سرشان زیر برف باشد....
👈چهارم وظیفه یاوران حضرت ولی عصر ارواحنافداه در شرایط کنونی دوچندان شد و باید بجای رئیس جمهور هر کدام قسمتی از کارها را بدست بگیریم و خودمان را سهیم در اجرا نماییم.
🤲باشد که رضای الهی حاصل و مهر تایید شهادت خالصانه برای ما هم صادر شود. ان شاء الله.
آمین
#روایتگری_از_عمق_دل
جدا از همه غم و ناراحتی که داشتم
متن زیر برام خیلی جالب بود :
✅آقای رئیسی در دوران تولیت آستان قدس، دو هزار جلد کتاب سلام بر ابراهیم تهیه و در رواق های حرم قرار داد تا مردم با آقا ابراهیم بیشتر آشنا شوند...
یک حسی بهم میگه
ابراهیم هم به رسم ابراهیم رفت...
#روایتگری_از_عمق_دل
من دیروز در خانواده اولین نفر بودم که متوجه سقوط بالگرد شده بودم و اصلا فکر نمی کردم که اتفاقی می افتد
شب شد و من با هرکس صحبت میکردم میگفتنکه آقای رئیسی شهید شده چون اگر هم زنده بودن تو این چند ساعت هوا سرد بوده و شهید شدن و من دیشب سرم پر از این حرف ها شده بود
و یک شوک عمیقی بهم وارد شده بود
و نمیدونستم چیکار کنم
تا اینکه امروز صبح اولین پیامی که در ایتا دیدم این بود که گریه پدر برای پسر شهیدش
و اونجا بود که غمی به غصه های دیگم اضافه شد
و من امروز بیشتر مواقع یاد صبح جمعه ای که خبر شهادت حاج قاسم اومد افتادم
و من فکر این رو نمیکردم که یک روز بخوام بگم خادم الرضا شهید آیت الله رئیسی
#روایتگری_از_عمق_دل
بسم رب شهدا و صدیقین
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ...
از ابتدای این اتفاق حسی غریب داشتم و مدام دعا میکردم که عیدمان عزا نشود
اخبار های ضد نقیض به قلبم مدام چنگ میزد و دریای ناآرام قلبم را آشوب زده و متلاطم تر میساخت
با امید و دعا و نیایش امواج سهمگین خیال را به ساحل توکل میرساندم و با سیلی از خیال سر بر بالین نهادم
ای کاش این صبح شوم فرا نمیرسید
ای کاش من به این صبح شوم نمیرسیدم
با اولین خبر ها مواجه شدم و بهت زده به صفحه تلفنم خیره مانده بودم
باورم نمیشد
درست میدیدم؟
شهید خادم الرضا آیت الله سید ابراهیم رئیسی
بر این امید بودم که همچنان در عالم خواب سیر میکنم
اما نه ...
حقیقت و بیداری مانند صاعقه ای به وجودم شوک وارد کرد
نمیخواستم با این واقعیت کنار بیایم
چیزی نبود که بتوان راحت آن را هضم کرد
با دلی اندوهگین و لباس عزا به سمت مدرسه روانه شدم
در راه فکر زخم زبان ها ، تهمت ها و ... بودم
اما چه بگویم ، نگفته هم پیداست
درد ما مگر یکی و دوتاست؟
این هم روی بقیه درد ها
امروز روزی است که خادم ملت عیدی خود را از ولی نعمتش ، شمس الشموس گرفت و در ورودی باغ بهشت با لبخند به آغوش او خواهد رفت و برای ما
اندوه مانده است و اندوه و اندوه ...
خداوند صبری به رهبر ما عطا نماید و سایه اش را بر سر ما مستدام دارد تا صاحب این بیرق از راه رسد و درد و رنج ملت جهان تمام شود
#روایتگری_از_عمق_دل
وقتی از خواب بیدار شدم تلویزیون روشن بود دیدم چشمهای پدرم اشک آلود بود به صفحه تلویزیون که نگاه کردم خط مشکی کنار تلویزیون بود یاد شهادت حاج قاسم افتادم هیچکس حال خودشو نمیفهمید دلم خیلی گرفته چون سید محرومان نوکر امام رضا بود و امام رضا بعد از کلی کار و خدمت مزدشو دادن یاد دلنوش و عرض پلاس افتادم آدم باید کار کنه تا شهید بشه باید معنویات رو در کنار کار و تلاش هر دو رو با هم داشته باشه خلاصه اولین فکری که بعد از دیدن خط مشکی توی ذهنم اومد نمازی بود که حضرت آقا برای حاج قاسم خوند من دیگه واقعاً تحمل گریه حضرت آقا رو ندارم ولی از طرفی دلم روشنه چرا چون قرآن میگه لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا و شک ندارم سید محرومان به قافله شهید هادی حاج قاسم امام خمینی و... پیوست و حالا استراحتهاشو توی دنیا کرده و رفته اونور کار واقعی و اصلیشو شروع کن
ا.و
#روایتگری_از_عمق_دل
گمشدن بچه سید سخته😭
چه سه ساله باشه
چه شصت و سه ساله
چه تو بیابون های داغ کربلا
چه تو کوهستان سرد
دل شیعه از گم شدن های سادات خون شده
هر چی می کشیم از غفلته😭
یه روز شیعیان غفلت کردن سه ساله حسین در بیابان داغ کربلا گم شد
امروز به خاطر غفلت و دنیا پرستی ها
سید خدمتگذار از نسل حسین ع و زحماتش ، تو هم همه گرانی و تورم گم شد
راستش ما امروز سید ابراهیم رو گم نکردیم
ما خیلی وقته با نق نق این که تورم زیاده . گرونیه و... ارزش تلاش هاشو ندیدیم گمش کردیم 😭
اگه پشتش بودیم اگه حمایتش می کردیم اگه بدون غرغر کردن به خاطر گرونی دست کمک بهش میدادیم چقدر الان وجدانمون راحت تر بود
کاش تا دیر نشده قدر سید علی رو بدونیم🤲🏻
#روایتگری_از_عمق_دل
صبح با نوای انالله و انا الیه راجعون بیدار شدم با خود گفتم: خادم امام هشتم،هشتمین رئیس جمهور،شب ولادت امام هشتم
این اتفاقی نیست