eitaa logo
هیئـت و موکب فاطــمیه ایوانِ‌کی
594 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ◾كانال رسمي◾ #هیئـت_فاطــمیه_ایوانِ‌کی هرشب جمعه‌،هیئت‌قـرارماست ارتباط با خادم هيات: @mj_saeedi @h_fatemieh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┊    ┊     ┊     ┊ ┊    ┊     ┊     🍁 ┊    ┊     🍂 ┊    🍁 🍂 ✨بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیٖم✨ 🍁ســــــ🍁ـــــلام🍁 🍁به پادشاه فصلها خوش آمدید 🍁 ☀️صبـــــح آغاز 🍁شکفتـــــن است ☀️شکفتــنی درسایه رحمت 🧡پــــروردگار... این کلیپ زیبا و خاطره انگیز تقدیم به همه دانش‌آموزان دیروز و امروز🙏 امیدوارم تمامی فرزندان سرزمینم ایران عاقبتشون بخیر باشه و یاران شایسته ای باشند برای امام زمانمان عج الله 📒امروز اولين روز از ماه مهر و شروع فصل پاييز🍂 ماه تحصيل🖌 تلاش💪 مشق و مدرسه است …. 📝🔖 آغاز سال تحصیلی ، آغاز مسیر فهم و دانش ،فهمیدن و رسیدن بر همه دانش آموزان و دانشجویان مبارکباد . ✏️🎉🎊🌼🌺✏️ https://eitaa.com/hfatemieh_eyvaneky
مراسم شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بانوای حاج محمدجواد سعیـدی سید مهدی میرفندرسکی شنبه ۱ مهر ماه ساعت ۲۰:۳۰ مجتمع چهارده‌معصوم علیه‌السلام هیئت‌فاطمیه https://eitaa.com/hfatemieh_eyvaneky
photo6759888267.jpg
103.9K
تعداد مادرانی که چند شهید تقدیم ایران کرده‌اند: دو شهید: ٨١٨٨ مادر سه شهید: ۶۳۱ مادر چهار شهید: ۸۲ مادر پنج شهید: ۲۱ مادر شش شهید: ۶ مادر هفت شهید : ١ مادر هشت شهید: ١ مادر نه شهید: ٢ مادر
آماده سازی لوازم و التحریر و نوشت افزار کیف و کفش و توزیع آن بین کودکان کم برخوردار به همراه گوشت قربانی توسط خادمین هیئت فاطمیه انجام گردید ودستان توانمند و دلهای مهربان خیرین هیئت فاطمیه و طرح انالله باز هم خاطره ی خوشی را برای این دانش آموزان رقم زد باشد که مقبول در گاه الهی قرار گیرد دستهایتان همیشه بخشنده باد . https://eitaa.com/hfatemieh_eyvaneky
‍ * 🔻آقا امام عسکری خیلی مظلوم بودند هم در زمان حیاتشان مظلوم بودند و هم شهادت حضرت به گونه ‌ای شده که خیلی بیش از این نیاز است که به آقا امام عسگری عليه السلام و فضایلشان و صحبت در باب ایشان و عنایتشان، پرداخته بشود. امام زمان علیه السلام از اینکه نام پدر بزرگوارشان برده شود خیلی خوشحال می شوند. 🔸از جمله کراماتی که برای حضرت نقل شده یک روایتی دارد که راوی نامه ‌ای می ‌دهد خدمت امام عسگری عليه السلام و مسائلی را می ‌پرسد. بعد حضرت جواب می ‌دهد. در پایان نامه حضرت می ‌نویسند که تو اراده داشتی در نامه ‌ات بنویسی راجع به بیماری تب رِبع بپرسی ولی فراموشت شد، اما درمانش اين است. و حضرت درمانش را می نویسند. 🔹یکی دیگر از کرامات امام عسکری علیه السلام این است که راوی خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسید، حضرت با یک قلم زیبایی داشتند می ‌نوشتن؛ حضرت نامه‌ نوشتنشان که تمام شد، سر آن قلم را پاک کردند و به راوی اشاره کردند که بگیر. طرف تعارف کرد. حضرت فرمودند مگر الان در دلت نگذشت که ای کاش ایشان قلمشان را به من می ‌دادند؟! خب این قلم بیا بگیر و به او دادند. ‌ ‌ ‌ ‌ https://eitaa.com/hfatemieh_eyvaneky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعدِ من مهدیِ من ، بی کس و تنها ماند به غریبیِ یگانه پسرم گریه کنید... 🏴آجرک الله یا صاحب‌الزمان🏴
🔻داستانی شیرین و جذاب از زندگی امام حسن عسکری علیه السلام: بَختَيشُوعِ حکیم، طبیب متوکل و نصرانی بود. در طب سر آمد روزگار خودش بود. قاصدی از خانه امام عسگری علیه السلام آمد که کسی را بفرستید امام عسگری می خواهند فَصد کنند (از رگ مخصوصی خون بگیرند) بختیشوع یکی از بهترین افرادش را فرستاد و به او گفت این بزرگترین مرد و عظيمترین فردی است که من تابحال دیده‌ام، هر کاری را که می گوید انجام بده، از علوم خودت هم در محضر او اظهار فضل مکن. 🔸آن فرد آمد و دید اتاقی را برای پذیرایی آماده کرده بودند، حضرت فرمودند در اتاق انتظار باشد، بعد از مدتی صدایش زدند آمد و آماده شد. ظرفی را قرار داده بودند که بزرگ بود و بیش از خون یک انسان در آن جا می شد. فَصَّاد بختیشوع تعجب کرد. دید که حضرت نشستند و فرمودند رگ اَکهَل را بگشای، نپرسید چرا و بلافاصله رگ را باز کرد. خون آمد و ظرف پر شد. حضرت فرمودند ببند. بعد فرمودند به همان اتاق برو و همانجا باش، با تو هنوز کاردارم. در همان اتاق رفت. این عمل را قبل از ظهر انجام داد. 🔹آنجا ماند تا عصر، حضرت فرموند فَصَّاد بیاید دو باره آمد و دید همان طشت هست و حضرت نشستند و فرمودند روی رگ را باز کن، باز کرد و دوباره خون آمد تا طشت پر شد. فرمودند ببند. بعد فرمودند برو و منتظر باش. رفت و از او پذیرایی شد تا صبح روز بعد. فرمودند بیا دوباره آمد. برای بار سوم همان طشت بود. حضرت دستشان را گذاشتند و فرمودند رگ را باز کن. باز کرد و مایعی سیال شبیه به شیر از دست حضرت بیرون آمد تا طشت پر شد. فرمودند ببند. بست. 🔸حضرت برخاستند. جامه‌ای گران قیمت همراه با پنجاه درهم به او دادند. شاید یک فصد یک درهم يا دو درهم اجرتش بود. اما حضرت به او پنجاه درهم دادند. فرمودند که با راهب دیر عاقول در ارتباط هستی؟ خوب است قدر او را بدانی. منظور پیرمرد راهب نصرانی بود که در دیری به نام دیر عاقول زندگی می کرد اما با هیچ کس ارتباط نداشت. ادامه دارد... ‌ ‌ ‌ ‌https://eitaa.com/hfatemieh_eyvaneky ‌ ‌