eitaa logo
دخـٺـࢪاڹ ڣـاطـݦـی³¹³:)!
433 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
بسم‌ﷲ.. 💕 • ° شروعمون💕↶ 🎈¹³⁹⁹/¹⁰/²⁵ ناشناس👇🙃 https://harfeto.timefriend.net/16568480261745 گپمون🙂✌🏻 https://eitaa.com/joinchat/1896743064C5f293e75f2 منتظرتم😉 کپی ازاد باذکر صلوات (الهم صلی علی محمد وعلی محمدوعجل فرجهم) دیگࢪهیچ‌مگࢪفرج...!:)🖇
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز چهارشنبه یا زهرا
«"😍خلاصــہ ے رمـــان حجــــاب مــن😱"» شخصیت اول داستان زینب یه . یه دختر از یه خانواده ی که در #۱۱سالگی به خواست پدرش بین چادر و مانتو یعنی چادر رو انتخاب کرده. دختر بزرگ میشه غافل از اینکه از وقتی بوده یه نسبت به پیدا کرده و روز به روز حسش میشه. اما میفهمه که پسرعموش یکی دیگرو داره و به دختر داستانمون میگه که…😱🤫 "-"💛↓"-"💜↓"-"💛↓"-"💜↓••:) یہ رمــان به شدت و 💜🐾🌸 فقط مخصوص رمانخونا...🤧😱 💯✋🏾 https://eitaa.com/joinchat/214958249Cf787f6bc76 زودے پاڪ میشہ"!🙄💙☝️
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز جمعه یا زهرا
«"😍خلاصــہ ے رمـــان حجــــاب مــن😱"» شخصیت اول داستان زینب یه . یه دختر از یه خانواده ی که در #۱۱سالگی به خواست پدرش بین چادر و مانتو یعنی چادر رو انتخاب کرده. دختر بزرگ میشه غافل از اینکه از وقتی بوده یه نسبت به پیدا کرده و روز به روز حسش میشه. اما میفهمه که پسرعموش یکی دیگرو داره و به دختر داستانمون میگه که…😱🤫 "-"💛↓"-"💜↓"-"💛↓"-"💜↓••:) یہ رمــان به شدت و 💜🐾🌸 فقط مخصوص رمانخونا...🤧😱 💯✋🏾 https://eitaa.com/joinchat/214958249Cf787f6bc76 زودے پاڪ میشہ"!🙄💙☝️
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
_شُده امـ سَخت‌گِرفتارتوتاحَدجُنون.. چوڹ‌مَریضی‌که‌گِرفتہ‌بَدنش‌چَربی‌خون.. دَرقنوتمـ ‌زِخُداخواستہ‌ام‌تابِشوند پیش‌مرگِ‌توالهی‌هَمہ‌ے داعِشیون˘˘♥️ • ●💣 همه آدما شعر نمیفهمن خو !!! این یہ حقیقتہ!🚶🏻‍♂ https://eitaa.com/joinchat/3931111519Cd9eb922747 ولی اونایے کہ میفهمن اهل اینجان😎 😍 👀
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز یک شنبه یا زهرا
‌‌‌|•○♥○•| ‌بگۅ... بہ ࢪڪعت ِ چندم... ࢪسیده است نماز...؟! ڪہ با خیال ِ تـۅ مشغولم ۅ حۅاسم نیست..♥ • ● همه آدما شعر نمیفهمن خو !!! این یہ حقیقتہ!🚶🏻‍♂ https://eitaa.com/joinchat/3931111519Cd9eb922747 ولی اونایے کہ میفهمن اهل اینجان😎 😍 👀
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز یک شنبه یا زهرا
_شُده امـ سَخت‌گِرفتارتوتاحَدجُنون.. چوڹ‌مَریضی‌که‌گِرفتہ‌بَدنش‌چَربی‌خون.. دَرقنوتمـ ‌زِخُداخواستہ‌ام‌تابِشوند پیش‌مرگِ‌توالهی‌هَمہ‌ے داعِشیون˘˘♥️ • ●💣 همه آدما شعر نمیفهمن خو !!! این یہ حقیقتہ!🚶🏻‍♂ https://eitaa.com/joinchat/3931111519Cd9eb922747 ولی اونایے کہ میفهمن اهل اینجان😎 😍 👀
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز سه شنبه یا زهرا
‌‌‌|•○♥○•| ‌بگۅ... بہ ࢪڪعت ِ چندم... ࢪسیده است نماز...؟! ڪہ با خیال ِ تـۅ مشغولم ۅ حۅاسم نیست..♥ • ● همه آدما شعر نمیفهمن خو !!! این یہ حقیقتہ!🚶🏻‍♂ https://eitaa.com/joinchat/3931111519Cd9eb922747 ولی اونایے کہ میفهمن اهل اینجان😎 😍 👀
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
‌‌‌|•○♥○•| ‌بگۅ... بہ ࢪڪعت ِ چندم... ࢪسیده است نماز...؟! ڪہ با خیال ِ تـۅ مشغولم ۅ حۅاسم نیست..♥ • ● همه آدما شعر نمیفهمن خو !!! این یہ حقیقتہ!🚶🏻‍♂ https://eitaa.com/joinchat/3931111519Cd9eb922747 ولی اونایے کہ میفهمن اهل اینجان😎 😍 👀
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز یک شنبه یا زهرا
‌‌‌|•○♥○•| ‌بگۅ... بہ ࢪڪعت ِ چندم... ࢪسیده است نماز...؟! ڪہ با خیال ِ تـۅ مشغولم ۅ حۅاسم نیست..♥ • ● همه آدما شعر نمیفهمن خو !!! این یہ حقیقتہ!🚶🏻‍♂ https://eitaa.com/joinchat/3931111519Cd9eb922747 ولی اونایے کہ میفهمن اهل اینجان😎 😍 👀
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز پنج شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده دو شنبه یا زهرا
قسمتی از رمان ٭❥درپی‌چشمان‌تو٭❥ 😍 •••••••••••••••••••••♔♚♔••••••••••••••••••• داشتم بیشتر کنم ولی بهم این رو نمیداد❌😒😐 که با صدای اون به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔 _خانم(...) ! رفتم جلو و پرسیدم: +بله؟! 🤨 _برید اتاق اقای !! +آااا.... بله ! 🙂 یکی رم صدا زد که بیادو نشونم بده... رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪 _بفرمایید! ☺️ رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم زد...... 🤭😯🙄😳 ____________🌺🌺🌺_______________ به‌نظرتون‌کی‌تو‌اتاق‌بود؟؟ 🤔🤔 اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713 ★٭ ★٭ ★٭ ★٭
هدایت شده از زن آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💯👇😍 اِستــــــ❤️ــــورے (استورے 💚💚) پُروفایــــ♡ــــــل والپیــــــ♥️ـــــپر (استورے♥️♥️ ) استیــــــ♡ـــــڪر 🍁 http://eitaa.com/joinchat/3499491347C3ce8505748 💯👆😎 🖤گلچین‌پُـروفایل‌و‌بیـوهاےمناسبتۍ🖤 ❣مَحـــــــشـــَــــــره❣
هدایت شده از زن آقا
🚨🚨7 7 رايگان هديه بگيريد.👌کاملا واقــــــعی👌 http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 📜حکم شرعی و از طـــریق تــماس 🧐👇 http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 📚🚨 📶🚨💞حــــکم شــــــرعی در دوران 😐👇 http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 📜🚨 حکایت و دیدار جذاب امام زمان عج و علی بن مهزیار با 🧐☝️
هدایت شده از زن آقا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💯👇😍 اِستــــــ❤️ــــورے (استورے 💚💚) پُروفایــــ♡ــــــل والپیــــــ♥️ـــــپر (استورے♥️♥️ ) استیــــــ♡ـــــڪر 🍁 http://eitaa.com/joinchat/3499491347C3ce8505748 💯👆😎 🖤گلچین‌پُـروفایل‌و‌بیـوهاےمناسبتۍ🖤 ❣مَحـــــــشـــَــــــره❣
‹🥦🚛› • • ولی جمله‌ی... الان چیکارت کنم حالت خوب شه از صدتا دوستت دارم قشنگ تره (:💌🦋• • • ‹ ッ . ›
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز سه شنبه یا زهرا
- هاے- مذهبے🤩❣🌪 ریحانه گفت: +راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم موهامم بافته بودم🙎‍♀️ کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم📖 سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم .✏ که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد🗣 هم بند بند دلم و🌪 منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم😰 و برگشتیم طرف صدا🗣 چشام ۸ تا شده بود👀 یا شایدم بیشترررر 😨 با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم 😱 چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم که....😲 🤯😍 ❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻 🌱|@khacmeraj رمان جذاب و پرطرفدار ♥️ انلاین🤗 🎀 وجذاب💫 ازدستش نده این قصه رو🙊🙈😻 رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده شنبه یا زهرا
- هاے- مذهبے🤩❣🌪 ریحانه گفت: +راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم موهامم بافته بودم🙎‍♀️ کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم📖 سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم .✏ که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد🗣 هم بند بند دلم و🌪 منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم😰 و برگشتیم طرف صدا🗣 چشام ۸ تا شده بود👀 یا شایدم بیشترررر 😨 با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم 😱 چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم که....😲 🤯😍 ❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻 🌱|@khacmeraj رمان جذاب و پرطرفدار ♥️ انلاین🤗 🎀 وجذاب💫 ازدستش نده این قصه رو🙊🙈😻 رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷
هدایت شده از اینفو تبادلات گسترده روز سه شنبه یا زهرا
- هاے- مذهبے🤩❣🌪 ریحانه گفت: +راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم موهامم بافته بودم🙎‍♀️ کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم📖 سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم .✏ که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد🗣 هم بند بند دلم و🌪 منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم😰 و برگشتیم طرف صدا🗣 چشام ۸ تا شده بود👀 یا شایدم بیشترررر 😨 با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم 😱 چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم که....😲 🤯😍 ❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻 🌱|@khacmeraj رمان جذاب و پرطرفدار ♥️ انلاین🤗 🎀 وجذاب💫 ازدستش نده این قصه رو🙊🙈😻 رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷