eitaa logo
هنر مجاهد
2.8هزار دنبال‌کننده
179 عکس
54 ویدیو
6 فایل
شیخ حسین مجاهد • مدرک سطح چهار حوزه علمیه • کارشناس ارشد فیلمنامه نویسی • مولف ۱۴ کتاب تفسیری و داستانی • برگزیده ۱۶ جشنواره ادبی و هنری • کارشناس رسمی صداوسیما • معلم شاید دیر و اندک ولی به قدر توان پاسخ میدم @Salamrafigh1
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر افراد می‌توانستند یاد بگیرند که، آنچه برای من خوب است، لزومی ندارد که برای دیگران هم خوب باشد، آنگاه دنیای شاد و خوشایندتری می‌داشتیم. تئوری انتخاب به ما می‌آموزد که دنیای مطلوب من، اساس زندگی من است نه اساس زندگی دیگران. @hibook
«وقتی هست برای نوشتن، وقتی برای جنگیدن و وقتی برای نغمه سر دادن. آری! زمانی باید نوشت، زمانی باید جنگید، و زمانی باید به صدای خود گوش داد.» @hibook
«تو را از اسب می‌توان فرو کشید، شلاق تو را می‌توان گرفت و قدّاره‌ی تو را می‌توان شکست. به این جمع نگاه کن که در آنها ولوله افتاده. تو با تک تک اینها حرف می‌زنی و من با کلّ‌شان. اگر کل‌شان از زمین بلند شوند تو پایین می‌غلتی. اگر کل‌شان نفس بکشند تو مثل پر کاهی به هوا می‌روی. اگر کل‌شان آب دهن بیندازند تو غرق می‌شوی.» @hibook
- در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را در انزوا... - می‌خورد و می‌تراشد... - این زخم‌ها را نه به کسی می‌توان گفت، نه به کسی نشان داد... •عاشقی به سبک ون‌گوگ• @hibook
نفس آدم اگر زیر سقف نخورد سقف می‌ریزد. خانه به آدم است که خانه است. آدم نباشد، غم‌باد می‌گیرد، خودش را شل می‌کند، می‌افتد. •عاشقی به سبک ون‌گوگ• @hibook
4_6037577476656335638.m4a
2.02M
همزمان داشتم سه تا کتاب می‌خواندم و با هم پیش می‌بردمشان، همه را گذاشتم زمین و چسبیده‌ام به مدار صفر درجه‌ی احمد محمود، چه کتاب خوبی‌ست، چه داستانی، چه قلمی، طیب‌الله انفسکم جناب احمد محمود. 🎙صفحاتی از جلد دوم . @hiboo
هنر مجاهد
مصیبت‌های #عشق اگرنبود،هیچ‌وقت رنج لذتبخش وجود نداشت. #عشق #حقایق @hibook
تا جوان هستی سعی کن تا جایی که میتوانی رنج را بچشی. چون این‌طور چیزها تا آخر عمر نمی‌ماند . @hibook
گفتند: «علامت محبت چیست؟» گفت: «آن که عبادت وی اندک بود و تفکر او دایم بود و خلوتِ او بسیار و خاموشی او پیوسته. چون درو نگرند او نبیند و چون بخوانندش او نشنود. و چون مصیبتی رسدش اندوهگین نشود و چون صوابی روی به وی نهد شاد نگردد و از هیچ‌کس نترسد و به هیچ‌کس امید ندارد.» تذکرة ‌الاولیاء عطار نیشابوری مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی ذکر احمد بن عاصم انطاکی نشر سخن جلد اول صفحه‌ی ۴۲۵ @hibook
برخلاف آنچه که تصور کرده‌ای، حرف تازه‌ای ندارم. حقیقت این است که حرف‌ها فراوان است و دردها گران؛ اما جای‌شان در این یک وجب کاغذ نیست. کاغذ نمی‌تواند دردی دوا کند و گره‌ای از عقده‌ی فشرده باز نماید.* همراه با احمد محمود گردآورنده: کیوان باژن انتشارات هزاره سوم اندیشه صفحه‌ی ۲۵ *از نامه‌ی احمد محمود به احمد آقایی @hibook
هنر مجاهد
لوران بینه، یک جایی از #کتاب «ه‌ه‌ح‌ه» تعریف می‌کند آنقدر پیرامون زندگی رایهارنت هایدریش _معروف ب
می‌گویند تعداد میخانه‌های محله‌ی کارگری ژیژکوف، در شرق پراگ، از میخانه‌های کل شهر بیش‌تر است. این محله همچنین کلیساهای فراوانی دارد، نکته‌ای که در این «پایتخت هزارناقوس» شگفت نمی‌نماید. کشیش یکی از همین کلیساها به خاطر می‌آورد که یک روز، «در فصلی که لاله‌ها به گُل نشسته بودند»، زوج جوانی به دیدنش آمدند. مرد قدی کوتاه، نگاهی نافذ و لبانی ظریف داشت. دختر جوان نیز دلربا بود و سرشار از شور زندگی. به نظر می‌رسید عاشق همدیگرند. آن‌ها می‌خواستند با هم ازدواج کنند، البته نه در آن روز. زوج جوان از کشیش درخواست کردند برای ازدواجشان تاریخی دقیق اما نامعلوم را در دفتر خود ثبت کند: «پانزده روز پس از پایان جنگه‌ه‌ح‌ه نوشته‌ی لوران بینه ترجمه‌ی احمد پرهیزی نشر ماهی صفحه‌ی ۲۵۸ @hibook
▫️ ‏"صد سال تنهایی" همراه با روایت تبار بوئندیا ، در کنار اشارات محکم تاریخی و سیاسی‌اش به دنیای مردمان آمریکای لاتین، روایت شکست است.‌تمامی داستان، تمامی شخصیت‌ها، تمامی اعضای خاندان بوئندیا در خود شکست می‌خورند و این انگار سرنوشت محتوم تمامی انسان‌هاست. هر کس به نوعی. @hibook
هنر مجاهد
تا جوان هستی سعی کن تا جایی که میتوانی رنج #عشق را بچشی. چون این‌طور چیزها تا آخر عمر نمی‌ماند .
_ برخی را چنگکی می دانند که نیازهای تنشان را به آن بیاویزند. لحظه ای را که "نیاز" غلیان می کند ، "حادثه " می نامند و آن را با تمنا می جویند و آن گاه که نیاز فروکش کرد ، را از یاد می برند. "" محصول "انس" است و بعد از نیاز تن و در غیاب آن ، آغاز می شود. غیر از این تعریف را برای حضرت ، توهین آمیز می دانم. + پس جایگاه تن کجاست؟ آن را نادیده می گیری و به حساب نمی آوری؟ _ تن و لامسه واقعیتی انکار ناپذیر است دریا! ولی نه با آن آغاز می شود و نه با آن پایان می یابد. در سطحی پایین تر از کلمه و معنا ، گاهی تن و لامسه هم با حرارتش ، حضور را تایید می کند. ولی آن هایی که را از سطح تن و لامسه آغاز می کنند بعید می دانم به سطحِ کلمه و معنا اوج بگیرند. همان طور که اگر بگویند "" در یک نگاه متولد می شود و شعله می کشد ، دغل بازی کرده اند. " تازه کارها غالبا سرکشیِ هوس را با تولد اشتباه می گیرند... " @hibook