eitaa logo
,*هےچ*,
1.1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
36 فایل
‹بہ‌وقٺِ ²⁶ ⁰⁴ ⁹⁹› ●ادمین { @SsS_mf } کانالتون👇 @hich_99
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6007919610785956223.mp3
1.41M
♥️🍃 التماس‌دعا:) @hich_99
♥️🍃 إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ... انسانِ لَفِي خُسْر، منم! مَنی که جای تـو، دنبال دیگران رفتم... ڪهـღـف³¹³ @hich_99
♥️🍃 قُلْ يَا أَيُّهَـا الْكَافِـرُونَ؛ مـٰا تَرَكْتُكَ .... @hich_99
♥️🍃 تومهربان‌باش‌بگذار‌بگویند‌ساده‌استـ فراموش‌ڪار‌است!زود‌مۍ‌بخشد.. ساݪ‌هاست‌دیگر‌ڪسی‌در‌این‌سرزمین ساده‌نیستـ اما‌تو‌تغییر‌نکن! توخودت‌باش‌و‌نشان‌بده آدمیت‌‌هنوز‌نفس‌می‌کشد.. [ ] @hich_99
♥️🍃 کودک که بودم گمان می‌کردم سردتر از بستنی چیزی وجود ندارد ... حال که فکر می‌کنم می‌بینم سردتر از بستنی، قلب آدمهایی‌ست که تا می‌فهمند دوستشان داریم ما را ترک می‌کنند ...!!! @hich_99
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️🍃 بنی امیه سیاست مدار بی خطری که با یزید بیاید کنار میخواهد @hich_99
♥️🍃 استادپناهیان‌فرمودند: تامیتوانیدعکس‌آقارادرفضای‌مجازی منتشرکنیدتابھ دست‌همه‌عالم‌برسد؛ انسان‌های‌پاک‌طینت‌گاهی‌ بادیدن‌چهره اولیاءالله‌منقلب‌می‌‌شوند! @hich_99
💔 به غیرِ نداریم در جگر چیزی ... @hich_99
♥️🍃 نه چندان دلخوری از من، نه چندان دوستم داری مرا تا چند می‌خواهی، بلاتکلیف بگذاری؟! | فاضل نظری | @hich_99
💕🍃 از خونه که بیرونم کردن برگشتم خونه خودم یک هفته بعد رضا و مادر و پدرش اومدن خواستگاریم با ۱۴سکه و یه سفر جنوب به عقدش دراومدم 😍😍😍😭😭😭 خونه مجردیم به اسم خودم بود خونه فروختم و جهزیه خریدم البته رضا نمیذاشت اما من کار خودم کردم و خونه فروختم و جهزیه آماده کردم رضا نذاشت من مراقبش بشم بازم پرستارا میومدن مراقبش البته خیلی این موضوع اذیتم میکرد رضا داشت نماز میخوند ۵روز زندگی مشترکمون شروع شده بود قیمه گذشته بودم آخه رضا خیلی دوست داشت -رضا جان رضا جان بیا نهار جناب همسر بیست دقیقه گذشت صدای نیومد خودم پاشدم برم تو اتاق خواب بهش سر بزنم دیدم سر سجده اس نشستم کنارش -رضا جان نمیخای تمومش کنی نمازتو آقا؟ هیچ جوابی نداد ترسیدم دستم گذشتم روی دستش یخ یخ بود با جیغ و ترس رفتم بالا ماااااامااااان رضا یخ یخه تروخدا بیاید مامان: یاحسین حاج حسین بدو مامان و بابا که اومدن سریع زنگ زدیم آمبولانس اومد @hich_99
💕🍃 آمبولانس که اومد سریع به رضا کپسول اکسیژن وصل کردن و گفتن باید سریع منتقل بشن بیمارستان تا رسیدن به بیمارستان نیم ساعتی طول کشید نیم ساعتی که به من پنجاه هزار ساعت گذشت انقدر هول شده بودیم که با دمپایی و کفش لنگه به لنگه رفتیم بیمارستانـ دکتر گفت بخاطر شوکی بهش وارد شده فعلا باید یکی و دو هفته ای تو بیمارستان باشه اون دوهفته من یه پام بیمارستان بود یه پام مزار شهدا خدا صدای راز و نیازام شنید و بعد از دوهفته رضا از بیمارستان مرخص شد خیلی خوشحال بودم فکر میکردم سالیان سال این زندگی ادامه داره اما طول زندگی ما خیلی کوتاه بود رضا که از بیمارستان مرخص شد یه چندروزی استراحت کرد یه ذره که حالش خوب شد پیشنهاد داد بریم شلمچه منو رضا مامان بابا راهی سرزمین عشق شدیم @hich_99