اگر در مثلث ایمان به غیب (الله تعالی) ارتباط با غیب (نماز و تعظیم امر الله) و انفاق و مهربانی به خلق از هر چه روزیت شده است (شفقت با خلق الله) قرارداری،خوش باش که عاقبت به خیر است تو را....
اگر باورت به غیب، دچار شبهه
ارتباط با غیب،قطع
و به خلق خدا آزار داری،در مثلث شیطان و حیوانیت... قرار داری،وای که پس امروز بود فردایی!
اضلاع مثلث ایمان، تفکیک نمی شوند، و به صرف محبت به خلق یا صرف عبادت خالق، به سعادت نمی رسی؛ نماز و انفاق دو بال پرواز به سوی الله تعالی است.
@hkamal
فروش_کیلویی_کتابهای_کتابخانه_شخصی_علامه_مجلسی_به_روایت_آیة_الله.ogg
1.27M
فروش کیلویی کتابهای کتابخانه شخصی علامه مجلسی قدس سره به روایت آیت الله منتظری رحمه الله
https://eitaa.com/hkamal
هدایت شده از حسینی کمال آبادی
انسان، اگر در فلسفه رنج تفکر نماید، اسراری از عالم را در می یابد.
خدا در قرآن کریم سوره بلد می فرماید: به راستی انسان را در رنج آفریدیم.
نسبت رنج
با ظلم پذیری با عسر و حرج؟
با سلوک عرفانی؟
با اشتداد وجودی و حرکت جوهری؟
با فایده مندی و خدمات اجتماعی؟
با لذت و رفاه؟
باآزمون الاهی؟
بابندگی و طغیان؟
با تلاش و موفقیت؟
آیا رنج را می شود دوست داشت؟
https://eitaa.com/hkamal
#باز_نشر
بسم الله الرحمن الرحیم
پوششهای پسرفت (ذهنهای باطل گرا و ذهن های شبههپذیر)
شعار «تغییر» و «حرکت خلاف جهت» همیشه طرفداران خود را داشته است. مخالفان شعارها و حرکتهای تغییری را می توان دو قسم دانست، برخی اساساً وضع موجود را میپسندند و به تغییر آن نیازی نمیبینند، برخی با نوع آن تغییر پیشنهادی، مشکل دارند و آن را موجب پیشرفت نمیدانند.
ولی هر دو گروه در جریانهای اجتماعی متهم به پسرفت و طرفدار رکود میشوند و «جریان تغییر» هرچند باطل هم باشد، از این اتهامزنی نهایت بهره را میبرند و جماعتی را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
گروهی که تغییر را بر پیشانی خود نوشته و بر طبل آن میکوبد خواهان جلوت، مناظره و دیگر بسترهایی است که در آن به راحتی مشکلات موجود را که طرف مقابل نیز منکر آن نیست را طرفدار یا مسبب آن بداند و از این آب گلآلود ماهی خود را بستاند، در این میان گروهی که ناقد تغییرهای منفی هستند، باید بسیار قوی عمل کنند تا از برچسبها رهایی یابند و به مقصود نائل شوند.
برخی ذهنها، به بهانه پیشرفت به هر رطب و یابسی تن در میدهند، همدرسی داشتم که علاقمند به نقل وقایعی غریب بود که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود و سندی هم ندارد و فایدهای هم بر آن مترتب نبود. باری نصیحتش کردم که عمر گرانمایه را خرج این امور نکند، در پاسخم گفت: باید سراغ مطالبی رفت که تا کنون انگشت اشارهای سمت آن نرفته است تا به پیشرفت رسید، بدو گفتم: برخی جاها که انگشت اشاره و عمر دانشمندان به سمت آن نرفته به علّت بیارزشی و اباطیل بود آنها است نه کشفی نو از جهان دانش.
برخی دیگر از ذهنها به بهانه تغییر یا پیشرفت، شبههپذیر میشوند. آنان که گاه حتی از سر استعداد وافر در تنگنای وضع موجود نمیگنجد ولی همت یا توان ایجاد وضع جدید را هم ندارند، شبهات را با آغوش باز میپذیرند و مدافع آن میشوند بعد با هزار دلیل هم دست از فضای جدید خود ساخته برنمیدارند.
اینکه عرض میکنم که کم همتی یا ناتوانی باعث میشود که نتوانند وضع جدیدی را رقم بزنند، در مقابل پاسخ شبهات هم هست، یعنی او از اینکه شبههای را خوب تقریر میکند، خرسند است ولی همت کشف پاسخ آن و پژوهش در اطراف آن را ندارد و گاه همت پرسش از ویژه دانان را هم از دست میدهد و پیوسته پرسشها و شبهات به دست آمده را برای افرادی فرو مرتبه از خود تقدیر میکند و از اینکه آنان پاسخ در خور فراهم ندارند، بر شبهه خود اصرار میورزد. همدرسی چنین داشتم که هر صباح شبههای را به آغوش میکشید و همت تحقیق را به زیر پا میگذاشت، این روحیه رفته رفته او را از دایره ایمان خارج کرد.
نباید به بهانه تغییر و با پوشش تغییر، تن به امور بیفایده داد همچنین نباید برای دگرگونی وضع موجود هر شبههای را پذیرفت. شاید بتوان ذهن شبههپذیر را تفریط ذهن متعصب دانست. توضیح اینکه ذهن عوام، کمتر مزه شک و تردید را به خود راه می دهد و بر یافتههای آباء و اجدادی خود مصرند به گفته عین القضات همدانی در نامهها:
روزی هزاران جنازه بر گورستان میبرند که یکی مزه شک را نچشیده است.
این گروه در واقع به تردید که دالان یقین است وارد نشده تا به آن منزلگه آرام بگیرند. اگر این گروه را ذهن متعصب و افراط در اصرار بر باور بدانیم، در مقابل ذهنی که تند و تند به دالان تردید وارد میشود ولی آنجا را آرامگاه خود میداند و شبههباوری میکند را میتوان ذهن مفرّط دانست و ذهنی که به پرسشها و تردیدها به دید فرصت مینگرد و چراغ تعقل و تحقیق را بر فراز آن روشن میدارد را ذهن متعادل نامید.
یکی از ویژگیهای ذهنهای شبههپذیر، لفاظی است، آنان بر آنکه شبهه را اوّلا به جان خود و ثانیاً به جان دیگران بخورانند آن را با هزار آب و رنگ تعریف میکنند گویا از متن واقع آمدهاند این زبان بازی و لفاظی هم خود آنان را به باور شک و شبهه میرساند.همچنین پیروانی را به آنان ملحق میکند.
من الناس من یعجبک قوله فی الحیوة الدنیا و ما له فی الآخرة من خلاق؛ نتیجه آنکه هرچند پیشرفت و تغییر از رسالتها است ولی به بهانه و به اسم آن نباید دچار پسرفتها شد.
باید تلاش کرد تا از تغییرهایی که موجب پسرفت هستند جلوگیری کرد.
بُرد شعار پیشرفت و تغییر بالا است و بدین واسطه برچسب زدن برطرف مقابل بسیار آسان میشود، یعنی پسرفت با پوشیدن لباس پیشرفت خود را حق جلوه میدهد و به ناقدان خود برچسب پسرفت میزند
در این میان جریان نافذ باید بسیار قوی عمل کند و ابزار تبلیغی راحتی الامکان از طرف مقابل خلع کند.
ذهنهای باطلگرا و ذهنهای شبههپذیر هر دو از مصادیق پَسرفت هستند.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
20/6/98
مشهد مقدس
https://eitaa.com/hkamal
در خصوص حجاب
برخی پیاده نظام دشمن هستند؛
برخی از سر زدگی و لجبازی باحاکمیت، بدحجابی می کنند؛
شاید چند گروه دیگر هم باشند!
اما کنون که دشمن با بی حجابی، به جنگ فرهنگی آمده، در هر گروه که هستند، صف خود را از دشمنان جدا کنند، لانه کردن میان ایادی دشمن، ضمن آنکه خودکشی است، آنان را به هدف نخواهد رساند.زدگی حتی اگر خاستگاه صحیحی داشته باشد، اگر مدیریت نشود، انسان را به ناکجا می کشاند، با قوت عقل، زدگی روحی، مدیریت شود تا ناخواسته همان خاستگاه های صحیحی که در اعتراض بدان ها، زدگی پیش آمده، با دست خود دور زده نشود و کار صد مرتبه بدتر نشود.
البته حاکمیت هزار پله وظیفه دارد....
https://eitaa.com/hkamal
May 11
از قرآن کریم، فرا گرفتیم که اگر دشمن از به کاربستن واژه ای مانند (راعنا) سوء استفاده میکند، آنرا تغییر دهیم. جمله (خدا جای حق نشسته) نیز چنان است، قرآن زیباتر فرموده: (أنه الحق) يعنی خدا حق است، ذات او متن حق و حقیقت است. ياد استاد علامه به خیر که کتابی نگاشت با عنوان (أنه الحق)
https://eitaa.com/hkamal