«رساله عملیه بایسته»
رساله عملیه، کتابی مهم است که در آن، دیدگاههای مراجع تقلید منعکس می شود و حاصل یک عمر، دقت نظر های آنان در منابع و اسناد شرعی است. این کتاب را می توان کتاب بالینی مقلدان برشمرد که بر اساس آن با شریعت اسلام و فقه آشنا می گردند و وزندگی خود را بر اساس آن سامان می دهند.
ورود صنعت چاپ و نشر و افزایش تدریجی سطح سواد، به شکل گیری سنت رساله عملیه نویسی برای مقلدان انجامید و احکام فقهی را از سطح تخصصی یا بیان شفاهی خارج ساخت. به رغم شکل گیری سنت رساله عملیه نویسی، رساله ها عمدتا مشتمل بر تعداد زیادی از تعابیر پیچیده فقهی بود که استفاده از آنها توسط عموم، مردم را با دشواری هایی مواجه می ساخت؛ این مشکل با انتشار نخستین توضیح المسائل به سبک فعلی در زمان حیات آیت الله بروجردی تا حدودی رفع شد. این توضیح المسائل توسط یکی از فضلای حوزه به نام حاج شیخ علی اصغر علامه کرباسچیان (موسس مدارس علوی در تهران) بر مبنای آرای فقهی آیت الله بروجردی تدوین شد و پس از تأیید ایشان بارها چاپ شد و بدین ترتیب به شکل رسمی متداول بین مراجع در آمد.
اما پیشرفته سازی رساله های عملیه هنوز جای کار دارد و شاید اولین مسئله ای که به ذهن عموم برسد ظرفیت ساده سازی بیشتر رساله عملی باشد اما به نظر می رسد از ابعاد دیگر نیز بتوان به این مسئله نگاه کرد مثلا بُعد موضوعی رساله ها آیت الله ابوالقاسم علیدوست در مصاحبه ها و سخنرانی های خود بر این نکته تأکید کرده است که ما در کنار رساله های موجود که وظیفه مقلدان را بیان می کند؛ به رساله عملیه دیگری نیز نیاز داریم که وظیفه عاملان حکومت نسبت به مردم و امور آنان را تبیین کند.
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چندی پیش کتابی را ذیل عنوان «احکام فقهی رفتار های حکومتی» از نویسنده محترم جناب آقای جهان بزرگی منتشر کرد؛ هرچند این کتاب موضوع مورد نظر خود را از منظر اخلاقی پیگیری کرده است؛ میتواند در تحریر رساله های عملیه مورد نیاز، قدمی رو به جلو باشد.
در این سنخ مسائل جمعآوری افکار گوناگون بسیار ضروری است. اگر دیدگاه های مختلف در خصوص آینده رساله نگاری جمع آوری شود و مورد ارزیابی قرار گیرد، بر اساس آن میتوان به طرحی جامع رسید که توان پیشرفت بالایی را به ارمغان آورد و گرنه اکتفاء به مسائل خرد و حرکات فردی پیشرفت های محدودی را به دنبال خواهد داشت.
بر این اساس، پیشنهاد می کنم که نهادهایی که این مسئله در رسالت آنها تعریف شده است، جشنوارهای علمی_ پژوهشی در خصوص «رساله عملیه بایسته» طراحی کنند و افکار صحیح را در این مسئله از اقصا نقاط جهان جمع آوری کنند تا بر اساس آن بتوان به طرحی جامع رسید.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
پژوهشکده ادیب فقه جواهری
فروردین ماه ۱۳۹۸
@hkamal
بسم الله الرحمن الرحیم
تو درک نمی کنی یا من مهارتش را ندارم؟
تبلیغ، یکی از شئون بنیادین روحانیت است والبته کاری بسیار پیچیده است. علاوه بر دانش دینی بالا، فهم اجتماعی عمیق و انسان شناسی نیز لازم دارد. یکی از فنون و مهارتهایی که یک مبلغ باید بدان مسلط باشد، زبان کودکان و نوجوانان است. قدرت تنزل دادن مطالب اعتقادی به قدرت فهم و درک یک جوان و نوجوان برای یک مبلغ ضرورت دارد.
داشتم کتاب استیو جابز نوشته والتر ایزاکسون را مطالعه می کردم -حال چرا بنده این کتاب را مطالعه می کنم به پای علاقه و استفاده هایی که از این نوع کتابها میبرم بگذارید- در صفحه بیست و هشتم این کتاب آمده است:
والدین استیو جابز میخواستند که فرزندشان از تربیت مذهبی برخوردار باشد، پس اغلب یکشنبه ها او را به کلیسای لوتران میبردهاند در ژوئیه ۱۹۶۸ مجله لایف عکس حیرتآوری روی جلد خود چاپ کرد که یک جفت کودک گرسنه یافرایی را نشان می دهد.جابز این عکس را به کلیسا برد و مقابل کشیش ایستاد « اگر من بخواهم انگشتم را بلند کنم خداوند پیش از بلند کردن انگشتم خواهد دانست کدام انگشت بالا خواهد رفت؟» کشیش جواب داد: «البته خداوند همه چیز را میداند» جابر عکس را بیرون کشید و پرسید خداوند در مورد این کودکان چیزی می داند؟ چه بر سر آنها خواهد آمد؟» « استیو، می دانم که تو درک نمیکنی اما بله خداوند از همه چیز آگاه است» جابز اعلام کرد که علاقهای به پرستش هیچ چیز ندارد و از آن زمان دیگر به کلیسا نرفت.
هرچند به دشواری این کار ایمان دارم ولی اگر آن کشیش به مهارت گفتگو با فردی که گمان می کند سطح درکش پایین است مجهز بود پاسخ تو درک نمی کنی را به او نمی داد و شاید چنان واکنشی را هم شاهد نبود در همان صفحه از این کتاب شاهد هستیم که آن جوان صدای طبیعت را درک می کند به حیرت فرو می رود:
استیو تولد یک گوساله را تماشا کرد و زمانی که این حیوان کوچک پس از چند لحظه از جا بلند شد و شروع به راه رفتن کرد استیو غرق حیرت شد؛ «این عمل به حیوان تعلیم داده نشده بود اما در او برنامه ریزی شده بود، نوزاد انسان قادر به این کار نیست، من سخت تحت تاثیر قرار گرفته بودند اگر چه این صحنه برای دیگران عادی بود» او از مفاهیم سخت افزار و نرم افزار برای توجیه این پدیده استفاده میکرد انگار چیزی در ذهن و جسم حیوان طراحی شده بود که بلافاصله به گونه ای هماهنگ به کار بیافتد بدون آن که آموزشی در کار باشد
تصدیق میفرمایید که ذهن یک مهندس و فردی که استعداد مهندسی دارند بسیار عمیق این نکته را در خواهد کرد که این علم و توانایی را کسی در وجود او تعبیه کرده است که قابل پرستش است البته من نمی خواهم بگویم که در این کتاب از آن پرستش آمده است اما این حیرت ها در بیشتر مواقع فطرت را بیدار می کند. غرض آن است که وقت گذاشتن برای فرا گرفتن مهارت های ارتباط با کودکان و آشنا شدن با زبان کودکان و آشنا شدن با پاسخ های اعتقادی که به زبان کودکانه قابل عرضه اند ضرورت دارد و البته منشوراتی از نشر جمال به قلم آقای ابهری در این عرصه تولید شده است که قابل استفاده ترویج و حمایت است.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
پژوهشکده ادیب فقه جواهری
فروردین ماه ۱۳۹۸
@hkamal
رویکرد جدید انتشارات علامه حسن زاده آملی در چاپ کتب
حوزه/ حسینی کمال آبادی گفت: انتشارات "الف لام میم" امسال با بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه بین المللی کتاب به فعالیت میپردازد اما رویکردی جدید نسبت به سالهای گذشته در پیش گرفته است.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی مدیر پخش آثار علامه حسن زاده آملی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران با اعلام این خبر، افزود: انتشارات "الف لام میم" امسال با بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه بین المللی کتاب به فعالیت میپردازد اما رویکردی جدید نسبت به سالهای گذشته در پیش گرفته است.
وی اظهار داشت: در این رویکرد سه شاخه اصلی وجود دارد اول این که چون علامه حسن زاده آملی در کتاب هایشان بسیار ارجاعات مختلف به دیگر آثار خودشان و بزرگان دیگر دارند به همین علت جهت دسترسی آسان مخاطبان، آن ارجاعات به ملحقات آخر کتاب اضافه شده است. دوم؛ برای مخاطبان فارسی زبان که قسمت های عربی کتاب را متوجه نمیشوند، ترجمه به صورت پاورقی انجام شده است. و سوم؛ کتب جدید، با صحافی بهتر و با کیفیت بالا چاپ و به بازار عرضه شده است.
حسینی کمال آبادی بیان داشت: کتاب های اتحاد عاقل به معقول، نور و علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، طب و طبیب با همین رویکرد جدید به چاپ رسیدهاند.
وی در ادامه افزود: دیوان اشعار و معرفت نفس علامه چاپ مجدد شده و کتاب "نامه ها و برنامه ها" و "نور و علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور" از پر فروش ترینهای غرفه بوده است. از آثار دیگر انتشارات که در غرفه الف لام میم وجود دارد می توان به ارمغان آسمان، تکمله شرح صد کلمه در معرفت نفس، و تشنه دانش درباره روش تحصیلی علامه اشاره کرد.
حسینی کمال آبادی از همکاری الف لام میم با دیگر انتشارات گفت و تصریح کرد: کار دیگری که امسال کردهایم همکاری با دیگر انتشاراتی بوده است که آثار علامه را چاپ می کردند لذا سعی کردیم با جمع آوری همه آنها در این غرفه دسترسی و خرید مخاطبان را راحت تر کنیم تا پراکندگی وجود نداشته باشد.
خبرنگار: فاطمه اسماعیلی
@hkamal
هدایت شده از کتابگاه| arabadib.ir
کتاب تشنه دانش
راهنمای دانش پژوهی بر اساس نامه علامه حسن زاده آملی
به قلم سید مرتضی حسینی کمال آبادی
چاپ دوم
ویراست دوم
انتشارات پژوهشکده ادیب فقه جواهری
۴۵۰۰۰ تومان
خرید آنلاین:
http://yon.ir/dh04S
سفارش تلفنی:
02537749660
هدایت شده از کتابگاه| arabadib.ir
کتاب تشنه دانش به چاپ دوم رسید.
کتاب تشنه دانش باموضوع راهنمای دانش پژوهی بر اساس زیست نامه علامه حسن زاده آملی به قلم سید مرتضی حسینی کمال آبادی به چاپ دوم رسید.
این کتاب علاوه بر آنکه چاپ جدیدی را تجربه کرده است از ویراست و افزودن مطالب جدید بهره مند است و به طور کلی شاکله ظاهری آن نیز تغییر کرده است.
این کتاب در ویراست دوم خود مورد بررسی و تصحیح کلمه به کلمه حجت الاسلام عبدالله حسن زاده آملی مسئول حفظ و نشر آثار علامه حسن زاده آملی قرار گرفته است.
تشنه دانش در ۳ قسمت کلان به بررسی مدیریت تحصیل در عالم طلبگی پرداخته است.
قسمت یکم مقام های تحصیل است در این قسمت به راهبردها و راهکارهای تحصیل دانش و تدبیر آموخته ها پرداخته شده است مقامهای مطرح شده در بخش یکم عبارتند از استاد کتاب مطالعه پرسش مباحثه تکرار قلم تقریر شرح تحقیق نقد حاشیه نویسی جهت گیری در قبال نظام آموزشی و مدیریت نابسامانی
بخش دوم ذیل عنوان منزل ها به ده منزل معنوی پرداخته شده است این منزل ها بیشتر به روحیاتی اشاره دارد که تخلق دانش پژوه بدان ها ضروری است. باعث میشود تا راهبردها و راهکارهای تحصیل دانش را به بهترین وجه محقق کنند این منزل ها عبارت است از
عطش و طلب
امید (مثبت اندیشی)
همت
صبر
استقامت
اغتنام فرصت
ترویح قلب
مصاحبت
توقف و تثبت
نظم
مزاج
محاسبه
خانواده
بخش سوم ذیل عنوان هدف ها به ۵ هدف اشاره شده است. تحصیل علوم دینی
پروراندن عالمان دینی
ترمیم، پالایش و پیشرفت
تبلیغ
تحقق مقاصد دین
نویسنده در تمام مباحث کتاب همت بر آن داشته تا از خاطرات تحصیلی علامه حسن زاده آملی به عنوان الگو بهره ببرد و در واقع دفتری از خاطرات تحصیلی آن بزرگمرد را جمع آوری کرده است. برخی از این خاطرات تا زمان جمع آوری در این مجموعه در جایی ثبت نشده بود و از مجموعه فایل های صوتی درس های معظم الله و شاگردان ایشان جمع آوری شده است.
تشنه دانش در ۴۶۲ با جلد گالینگور و در قطع رقعی از سوی انتشارات پژوهشکده ادیب فقه جواهری با قیمت ۴۵۰۰۰ تومان عرضه شده است.
علاقه مندان می توانند این کتاب را از راه های ذیل دریافت کنند:
1. بازار اینترنتی کتابگاه با تخفیف به کمک لینک ذیل دریافت کنند:
http://yon.ir/dh04S
2. مراکز فروش:
تهران، خیابان انقلاب، روبروی دانشگاه تهران، پاساژ فروزنده، طبقه همکف، واحد 312. 02166951534
قم، چهارراه شهدا، خیابان حجتیه، پلاک 73. تلفن:02537749660
قم: خیابان معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف، پلاک 47. تلفن:02537842394
علاقه مندان جهت پخش کتاب «تشنه دانش» در سراسر کشور می توانند به شماره ذیل پیامک دهند: 09197459063
🌐www.arabadib.ir
🆔
به نظر من همه انسان ها نویسنده اند. خداوند به همه انسان ها لوح و قلم داده نا آنچه را می فهمند در صفحه وجود خود بنگارند. شبانه روز در حال نوشتن کتاب وجودی خود هستیم. بعد از اینکه مقداری از عمر ما می گذرد، این کتاب قطری خاص پیدا می کند، از این اثر رونمایی می کنیم و شروع می کنیم برای دیگران تعریف کردن و اگر نویسنده به معنای مصطلح باشیم آن را به قلم در می آوریم و به دست صنعت چاپ می دهیم تا هزاران نسخه از آن را منتشر کنند تا دیگران بخوانند و بهره ببریند.
عرب های اصطلاحی دارند می گویند: ـفلان رجل کنتی» یعنی فلان مردی است که دائما می گوید من چنین و چنان بودم، این حال را بیشتر پیران دارند که تا اندکی نزد آنان توقف کنی و همنشین آن ها شوی، کتاب زندگی خود را به صورت صوتی برای تو بازگو می کنند، البته شاید برای تو شایان دقت نباشد و مقداری کلافه کنند باشد.
بیش از همه خود انسان است که به کتاب زندگی خود مسلط است و بهترین قاضی و حسابرس اعمال خود، خود اوست به تعبیر حساب شده قرآن کریم: اقرء کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا.
آقای حداد عادل در یکی از شعرهای خود به زیبایی وجود امام زمان عج را به کتابی تشبیه کرده و از او خواهش کرده است که وی را به مطالعه صفحه ای از آن میهمان کند:
کتاب حُسن تو مجموعه ای تماشایی است
مرا به صفحه از آن کتاب میهمان کن
آری در سینه هر انسانی کتاب هایی وحود دارد، تعداد کمی از این بی شمار کتاب توفیق قلمی شدن را پیدا می کند. امان از آن لحظه ای که این توفیق عملی شود و آن کتاب بسان رودی با شدت جاری شود و آن گاه است که دردی چون درد زایمان زنان، فرد را فرا می گیرد و کتاب چنان بر سینه می کوبد که پتک آهنگران بر سندان فرود می آید. آنگاه است که برای این درد، مسکّنی جز قلم و کاغذ و کنج خلوتی وجود نخواهد داشت تا به تعبیر شیوای امام صادق علیه السلام دل با نوشتن آرام می گیرد.
تقریری از ملاقات با آیت الله مددی حفظه الله به قلم حسینی کمال آبادی
@HKAMAL
تقریری از ملاقات با آیت الله مددی حفظه الله به قلم حسینی کمال آبادی
@HKAMAL
تقریری از ملاقات با آیت الله مددی حفظه الله
حسینی کمال آبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
با آیتالله سیداحمد مددی، اولین بار هنگامی آشنا شدم که مصاحبهای از ایشان را در کتاب جایگاهشناسی علم اصول مطالعه کردم مطالبی بسیار زیبا و کاربردی با رویکرد تاریخی در آن وجود داشت و مرا شیفته پرسوجو از ایشان قرار داد.
بعد چندی از صوتهای ایشان در مورد تاریخ تدوین حدیث استفاده کردم و با چندی از شاگردان ایشان نشستهایی را داشتیم؛ تا توفیق دیدار ایشان به همت دوستان فقه حکومی در اول مرداد 1398 در بیت ایشان میسر شد با اینکه مشغله فراوان داشتم، همه را برای دیدن ایشان کنار گذاشتم و به جلسه شتافتم. همچنان که اعلام شده بود جلسه به صورت گعده علمی و براساس پرسش و پاسخها برگزار میشد.
توفیق شد تا پرسشی را از ایشان به شرح ذیل بپرسم:
آیا کارهای انجام شده در فقه حکومی، بیشتر در وقت تزاحم احکام است یا ما در استنباط احکام اولیه نیز در این بخش جای کار داریم؟
پاسخ صریح از استاد، که بیشتر درخور مخاطب کم حوصله است ،انتظار نمیرود ولی پاسخ را در ضمن مطالب خود بیان میکنند از مجموع مطالب ایشان فهمیدم که ایشان بر آن مستندند:
1. ما فقه ولایی داریم و باید به سمت آن برویم و فقه حکومی بخشی از فقه حکومی است.
2. ما در بخش احکام اولی نیز در فقه حکومی نیاز به کار داریم به ویژه در بحث اراضی و اموال.
بعد در سخنان خود بحث مفصلی را در مورد اراضی خراجیه (سرزمینهای سودآور) مانند عراق مطرح کردند.
در ادامه سخنان بحث بر (قیاس) رسید، ایشان برداشت عمومی از قیاس را که همان تمثیل منطقی است را قسمتی از نهاد قیاس دانستند و فرمودند قیاس در معنای کلان خود به معنای فضاسازی است به این معنا که اگر حکم مصداقی در شریعت روشن نیست، از فضای موجود آن میتوان پی برد که حکم مصداق مجهول چیست و حکمی را بدان سرایت داد. ایشان در پاسخ پرسشی از بنده، مبنای مخالفت با قیاس را نه ظنگرایی!! بلکه این اندیشه که در مسائل شرعی حکم وجود ندارد دانستند و فرمودند این در حالی است که شیعه بر آن بود که حکم شرعی وجود دارد.
بر این اساس پرسشی دیگر مطرح کردم و آن اینکه اگر اساس طرد و مذمت، قیاس، نادیده گرفتن احکام موجود و مصادر فهم آن است نه ظنگرایی الان در زمان غیبت که روشن است حکم برخی از مصادیق ... به ما نرسیده است و آن نادیده گرفتن وجود ندارد میتوان از قیاس استفاده کرد؟
ایشان فرمودند: بله!!
برای بنده خیلی جای تعجب بود و تا آخر جلسه این قسمت از سخنان ایشان رهایم نکرد، بعد از جلسه باز این مسئله را با ایشان مطرح کردم: ایشان فرمودند آن تعریفی که بنده از قیاس به معنای فضاسازی مطرح میکنم از سیر تاریخی و پدیدههایی که وجود داشته است عرض میکنم. و چیزی شبیه نظام است که امروزه مطرح میشود که در صورتی که علم و اطمینان بیاورد میتواند مورد تمسک قرار بگیرد و با ظنگرایی نمیتوان.
و نهاد قیاس را شبیه نهاد استصحاب دانستند با این تفاوت که در قیاس حکم از موضوعی بر موضوعی دیگر میرود و در استصحاب از حالت موضوعی بر حالت دیگر از همان موضوع میرود.
در ادامه یکی از دوستان از مسئله فقه و مصلحت پرسش کردند ایشان فرمودند که اولاً مشکلاتی که از اجرای برخی از فروع شرعی پدیدار میشود را نباید نادیده گرفت و یا گفت که آمار دروغ است و... .
ثانیاً نباید با وجود مشکلات، احکام شرعی را کنار گذاشت. مثلاً خلیفه دوم در مسئله متعه با مشکلی مواجه بود. حال علل متعددی را بیان کردند از جمله اینکه مردان عجم با زنان عرب نیامیزند ... . برای این مشکل آمد با اصل حکم درگیر شد و گفت متعتان کانتا محللتان فی عهد رسول الله إنی احرمهما و اعاقب علیهما ... .
در صورتی که برای مدیریت آن مشکل باید دنبال راه چاره رفت مثلاً قبلاً که از مجتهدان دستنوشته محرمیت دریافت میکردند این رویه مشکلاتی را به وجود آورد، و ما به جای درگیر شدن با اصل مسئله و حکم شرعی دفاتر ثبت رسمی نکاح را چارهاندیشی کردیم. لذا نباید به بهانه مصلحت، احکام شرعی را کنار گذاشت.
پایان قسمت یکم
@HKAMAL
تقریری از ملاقات با آیت الله مددی حفظه الله /قسمت دوم
در اینجا از حضرت استاد پرسیدم که گاه راهکار خارجی و یا پاسخگو نیست و مشکل ایجاد شده از خود قالب شرعی حکم است مانند رجم! در این مورد چه میکنید؟
ایشان در پاسخ فرمودند: اولاً فکر نکنید که مشکل فقط برای سنگسار ایجاد شد. آنان با اعدام و حتی شلاق هم مشکل دارند و اینها را مجازاتهای قرون وسطایی میدانند. ثانیاً ما بر آن هستیم که حدود شرعی را فقط امام معصوم ع باید اجرا کنند و در این وادی بسط سخن دادند.آنچه آیتالله مددی را از بسیاری ممتاز میکند توجه شدید به پیشینه شناسی تاریخی مسائل است به نظر بنده بخش عمدهای از اسلامشناسی، دانستن دقیق تاریخ آن است، قرنها از ظهور اسلام گذشته است و ما با تاریخ ویژه روبهرو هستیم که طلاب با فرا گرفتن آن و از همه مهمتر استفاده از آن در تحلیل مباحث فکری و فقهی میتوانند، قدمی ویژه رو به جلو بردارند. بارها گفتهام که حذف تاریخ اسلام از سیر درسی حوزه و بردن آن به طرف دروس مبنی و مطالعهای ضعف شدیدی را متوجه کرده است. باید تاریخ و تاریخ تحلیلی را در برنامهریزی دروس حوزوی جدی بگیریم و به نظر بنده استاد مددی در این مرحله از نعمت زیادی بهرهمند است که آرزوی هر اسلامپژوهی است.
حسینی کمال آبادی
@HKAMAL
سخن آقای وزیر و برخی جهت گیری ها
بسم الله الرحمن الرحیم
الیه أتوکل و الیه اُنیب
هموطنان گرامی، همصنفان گرامی؛
سلام علیکم
چندی است که سخنی از وزیر بهداشت، سخت مورد نقد واقع میشود، در این میان چهره غضبآلود یک روحانی با تهدید و ضرب الأجل 48 ساعته، عجیب بود.
عجیب بود و جای تأثر داشت؛ زیرا روحانیتی که هدایت در سایهسار عقل و نقل را در رسالت خود دارد؛ چرا و چه نیاز است که زبان تهدید را برگزیند؟!
دوستان گرامی، اساساً عذرخواهی برآمده از تهدید چه میزان ارزش اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی دارد؟!
آیا با این نحوه برخوردها، به برخی توهمها در رابطه با عموم روحانیون دامن نمیزنیم؟!
وانگهی آیا کلام آقای وزیر، باطل محض بود که هیچ معنای صحیحی از آن قابل برداشت نیست؟! بنده نیز آن برداشت که مورد نقد واقع شده را نقد میکنم و بر این باورم که شور حسینی، نشاطآور است و به فرموده علّامه حسن زاده آملی: قبضی که بود در پی آن بسط روان به! (دیوان اشعار) بسیاری از شادی هایی که برخی مردمان این زمان در جست و جوی آن هستند با خود، آثار گرفتگی . افسردگی روحی به دنبال دارد به ویژه اگر شائبه گناه در آن باشد.
ولی این سخن را نیز باید پذیرفت که رشد اعیاد و عزاهای مذهبی ما از ساختار ویژه و مناسب با مسائل اجتماعی برخوردار نیست.
برخی نیز بدون توجه به توسعه بیپروای ساحتهایی از آن −عموماً جنبه عزاداری− میپردازند و قصد اضافه کردن دهههای جدید داشتید و برخی دیگر قصد آن دارند که عزای اهلبیت علیهم السلام را علاوه بر قمری به ماههای شمسی هم برگزار کنند.
این رویّه باعث تضییع بهرهبری بهتر از این منبع خیر محض میشود. یکی از اساتید بزرگوارم این رشدها را به رشد صحنهای حرم حضرت امام رضاعلیه السلام تشبیه میفرمود که با وجود زیبایی و بهرهبری، نظم خاصی بر آن حاکم نیست.
برادران عزیز! با احترام و ارزشگذاری به حساسیتها، جامعه ما به همدلی و مهربانی بیشتر نیاز دارد، جامعه ما به دقتهای بیشتری در چگونگی بیان مراد نیاز دارد که اگر جناب آقای وزیر توجه بیشتر به خرج میدادند به این ورطه نمیافتادند.
همدلی، مهربانی و دقت بیشتر را از خداوند سبحان خواهانم بحق محمد و آل محمد علیهم السلام.
حسینی کمال آبادی
مرداد ماه 1398
@HKAMAL
دوستان گرامی
سلام علیکم
اسعد الله ایامکم
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المومنین علیه السلام
روز عید بزرگ ولایت بود و رسم دید و بازدید از سادات
آن ها که عنوان سیادت دارند یا با سادات نسبت دارند، به خوبی می دانند که مردم این عنوان را بسیار پاس می دارند. کافی یک بار با آنها به بازار بروید یا ارتباطی در اجتماع داشته باشید، اوج محبت و احترام و ایثار به سادات را خواهید دید به ویژه اگر ملبس به لباس روحانیت نیز باشد، عشق به عمامه مشکی هم بدان افزوده می گردد.
من هر بار که با این محبت ها رو به رو می شوم، با امیر المومنین علیه السلام نجوا می کنم که آقا جان این مردم به آبروی شما به ما احترام می کنند، خدا کند این علت را فراموش نکنیم و مایه سرافرازی شما باشیم هر چند شما سرفراز عالم هستید.
همیشه یاد خطبه سید الشهدا ع در عرفه می کنم به آنان که خواب فرو رفته اند، با شدت می گوید که به هوش بیایید! آبرویی که امروز دارید را از کجا به دست آورده اید؟
روز عید غدیر و رسم دید و بازدید سادات، کمترین زکات و شکرانه سیادت است که سادات میزبان شیعیان و محبان حضرت هستند.
این شکرانه را باید پاس بداریم و به بهترین شکل برگزار کنیم.
امسال پس از چند سالی که بی توفیق شده بودم، با عنایت حضرت، توقیق میزبانی دوستان را داشتم و مردم از صبح تا غروب پیوسته ما را مرهون لطف خود کردند، از آنها متشکرم.
برخی با همه اعضای خانواده می آیند که بسیار دلنشین و زیباست.
در این میان مردانی هستند که از صبح با پدارن پیرشان همقدم می شوند و روز عید را با پدر به عید دیدنی می رود که بسیار قشنگ است.
از تمامی دوستان و محبان تشکر می کنم.
حسینی کمال آبادی
مرداد ماه 1398
@HKAMAL
🔰حرفِ تازه
رهبر معظم انقلاب:
🔸حوزهی علمیه، یک دستگاه تولیدی و یک کارخانهی عظیم انسانی است؛ باید دایم تولید کند؛ باید کتاب تولید کند؛ آدم و عالم تولید کند؛ متدین تولید کند؛ فکر تولید کند و حرف تازهیی بزند. حرف تازه که تمام نشده است.
🔸بزرگان ما میگویند که هر وقت به قرآن مراجعه میکنیم و در آن تدبر میکنیم، حرفی مییابیم که قبلاً نیافته بودیم؛ خیلی خوب، این حرفِ تازه است. بعضیها نگویند که هرچه حرفِ تازه است، در دین است؛ دیگر چه حرف تازهیی میخواهید. بله، ما همان دین را درست نشناختیم! باید حرفهای تازهی دین را در بیاوریم؛ «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت».
🔸اینطور نیست که همهی حرفهای دین همین چهار تا حرفی است که من و شما در منبرها یا در کتابهای علمی و تبلیغی و رسالهمان بیان کردهایم؛ نخیر، بیش از اینهاست؛ شما جلو بروید، خدا به شما حرف جدید خواهد داد.
۱۳۷۰/۱۱/۳۰
@HKAMAL
بسم الله الرحمن الرحیم
پوششهای پسرفت (ذهنهای شبههپذیر)
شعار «تغییر» و «حرکت خلاف جهت» همیشه طرفداران خود را داشته است. مخالفان شعارها و حرکتهای تغییری را می توان دو قسم دانست، برخی اساساً وضع موجود را میپسندند و به تغییر آن نیازی نمیبینند، برخی با نوع آن تغییر پیشنهادی، مشکل دارند و آن را موجب پیشرفت نمیدانند.
ولی هر دو گروه در جریانهای اجتماعی متهم به پسرفت و طرفدار رکود میشوند و «جریان تغییر» هرچند باطل هم باشد، از این اتهامزنی نهایت بهره را میبرند و جماعتی را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
گروهی که تغییر را بر پیشانی خود نوشته و بر طبل آن میکوبد خواهان جلوت، مناظره و دیگر بسترهایی است که در آن به راحتی مشکلات موجود را که طرف مقابل نیز منکر آن نیست را طرفدار یا مسبب آن بداند و از این آب گلآلود ماهی خود را بستاند، در این میان گروهی که ناقد تغییرهای منفی هستند، باید بسیار قوی عمل کنند تا از برچسبها رهایی یابند و به مقصود نائل شوند.
برخی ذهنها، به بهانه پیشرفت به هر رطب و یابسی تن در میدهند، همدرسی داشتم که علاقمند به نقل وقایعی غریب بود که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود و سندی هم ندارد و فایدهای هم بر آن مترتب نبود. باری نصیحتش کردم که عمر گرانمایه را خرج این امور نکند، در پاسخم گفت: باید سراغ مطالبی رفت که تا کنون انگشت اشارهای سمت آن نرفته است تا به پیشرفت رسید، بدو گفتم: برخی جاها که انگشت اشاره و عمر دانشمندان به سمت آن نرفته به علّت بیارزشی و اباطیل بود آنها است نه کشفی نو از جهان دانش.
برخی دیگر از ذهنها به بهانه تغییر یا پیشرفت، شبههپذیر میشوند. آنان که گاه حتی از سر استعداد وافر در تنگنای وضع موجود نمیگنجد ولی همت یا توان ایجاد وضع جدید را هم ندارند، شبهات را با آغوش باز میپذیرند و مدافع آن میشوند بعد با هزار دلیل هم دست از فضای جدید خود ساخته برنمیدارند.
اینکه عرض میکنم که کم همتی یا ناتوانی باعث میشود که نتوانند وضع جدیدی را رقم بزنند، در مقابل پاسخ شبهات هم هست، یعنی او از اینکه شبههای را خوب تقریر میکند، خرسند است ولی همت کشف پاسخ آن و پژوهش در اطراف آن را ندارد و گاه همت پرسش از ویژه دانان را هم از دست میدهد و پیوسته پرسشها و شبهات به دست آمده را برای افرادی فرو مرتبه از خود تقدیر میکند و از اینکه آنان پاسخ در خور فراهم ندارند، بر شبهه خود اصرار میورزد. همدرسی چنین داشتم که هر صباح شبههای را به آغوش میکشید و همت تحقیق را به زیر پا میگذاشت، این روحیه رفته رفته او را از دایره ایمان خارج کرد.
نباید به بهانه تغییر و با پوشش تغییر، تن به امور بیفایده داد همچنین نباید برای دگرگونی وضع موجود هر شبههای را پذیرفت. شاید بتوان ذهن شبههپذیر را تفریط ذهن متعصب دانست. توضیح اینکه ذهن عوام، کمتر مزه شک و تردید را به خود راه می دهد و بر یافتههای آباء و اجدادی خود مصرند به گفته عین القضات همدانی در نامهها:
روزی هزاران جنازه بر گورستان میبرند که یکی مزه شک را نچشیده است.
این گروه در واقع به تردید که دالان یقین است وارد نشده تا به آن منزلگه آرام بگیرند. اگر این گروه را ذهن متعصب و افراط در اصرار بر باور بدانیم، در مقابل ذهنی که تند و تند به دالان تردید وارد میشود ولی آنجا را آرامگاه خود میداند و شبههباوری میکند را میتوان ذهن مفرّط دانست و ذهنی که به پرسشها و تردیدها به دید فرصت مینگرد و چراغ تعقل و تحقیق را بر فراز آن روشن میدارد را ذهن متعادل نامید.
یکی از ویژگیهای ذهنهای شبههپذیر، لفاظی است، آنان بر آنکه شبهه را اوّلا به جان خود و ثانیاً به جان دیگران بخورانند آن را با هزار آب و رنگ تعریف میکنند گویا از متن واقع آمدهاند این زبان بازی و لفاظی هم خود آنان را به باور شک و شبهه میرساند.همچنین پیروانی را به آنان ملحق میکند.
من الناس من یعجبک قوله فی الحیوة الدنیا و ما له فی الآخرة من خلاق؛ نتیجه آنکه هرچند پیشرفت و تغییر از رسالتها است ولی به بهانه و به اسم آن نباید دچار پسرفتها شد.
باید تلاش کرد تا از تغییرهایی که موجب پسرفت هستند جلوگیری کرد.
بُرد شعار پیشرفت و تغییر بالا است و بدین واسطه برچسب زدن برطرف مقابل بسیار آسان میشود، یعنی پسرفت با پوشیدن لباس پیشرفت خود را حق جلوه میدهد و به ناقدان خود برچسب پسرفت میزند
در این میان جریان نافذ باید بسیار قوی عمل کند و ابزار تبلیغی راحتی الامکان از طرف مقابل خلع کند.
ذهنهای باطلگرا و ذهنهای شبههپذیر هر دو از مصادیق پَسرفت هستند.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
20/6/98
مشهد مقدس
@HKAMAL
بسم الله الرحمن الرحیم
از
تریبونهای بزرگ
تا
تریبونسازی
یکی از آسیبهایی که در تریبونهای بزرگ وجود دارد، عدم بهرهبری به وفق ظرفیت بزرگی است که در این منابر و میزهای خطابه است.
حصر آن در افرادی خاص، عدم بهینه سخن گفتن، حزب زدگی، جریانزدگی، کهنسالی و... بخشی از این آسیبها است.
در امید رفع این آسیبها بودیم که حرکتی در آستان قدس رضوی نظرم را به خود جلب کرد و آن اینکه در صحن معمولاً با خانواده بر فرشها نشستهاید و به یکباره یک باند صدا و میکروفن، یک روحانی، یک استند و دو خادم جلوی شما سبز میشوند، بر روی استند موضوعی نقش بسته و آن روحانی با روحیهای بسیار بالا و وصفناشدنی چنان به سخنرانی اقدام میکند که گویی جمعی از مشتاقان صاحب سخن را بر سر ذوق آوردهاند. گعدههای کوچک خانوادگی گاه در محذور قرار گرفته و وانمود می کنند که دارند گوش میدهند و گاه بدون توجه به گفت و گوی خویش مشغولند. در حیرت این پدیده بودم که دو زائر با هم میگفتند که برای چه کسی دارد صحبت میکند؟!! و دیگری سخنانی تندتر به زبان میراند!!
با یکی از خادم ها در این خصوص سخن گفتم گفت نه سخنرانی نمی کند بلکه به پرسش ها پاسخ می گوید این پرسش ها جمع آوری و بایگانی می شود و... عرض کردم آنچه من می بینم فردی در حال سخنرانی است حال بر فرض که اشتباه می بینم چرا برای ایجاد ظرفیتی، ظرفیتی را خراب کنیم. یاد دارم در گذشته در همین آستانه مقدسه اعلام می کردند که در فلان قسمت حلقه ای معرفتی هست و ما و جمعی از مردم در آن فضای ویژه و زیبا حضور به هم می رساندیم و بهره می بردیم.
خواهشاً شأن روحانیت را پایین نیاورید.
خواهشاً لذت صحننشینی خانوادگی را از میان نبرید.
خواهشاً برای تریبونسازی فرصتسوزی نکنید.
خواهشاً از تریبونهای موجود بهتر استفاده کنید.
این در حالی است که این طلبه کوچک به صرف حضور در حرم رضوی علی من دفن فیها آلاف التحیّة و الثناء مورد پرسشهای فراوانی قرار گرفتم (شکرا لله تعالی) و گاه که دقت می کنم جز روضه خوان و یک روحانی پیر کسی در آن محدوده نیست، خوب چرا و به کجا چنین شتابان. خدایا اگر در اشتباهم مرا هدایت فرما بحق محمد و آله.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
26/6/98
مشهد مقدس
@HKAMAL
استنباط تبلور فراگرفتن علوم اسلامی است
استاد حسینی کمال آبادی:
حق متعال را شكرگزاريم كه توفيق داد بار ديگر محضر شيخ انصاري باشيم و از فقه و فقاهت سخن بشنويم. استنباط معنا بخش همة فعاليتها زحماتي كه كشيديم هست. تبلور همة دانش هایی است كه فرا گرفته ایم ادبيات عربی، منطق، اصول، فقه، تاريخ اسلام، حقوق خوانديم و تا مسائل ديگر همة اينها در استنباط خودش را نشان ميدهد. لذا ما يك انسان موفق در عالم طلبگي را ميتوانيم يك انسان مستنبط نام بهنیم؛ چون مستنبط واقعي به معناي واقعي كلمه كسي است كه واقعا اديب است و از ادبيات در فهم متون بهره ميبرد و به فنون فقاهت آشناست. او انقدر به تاريخ اسلام آگاه است كه اگر ميخواهد متني را بفهمد آن را در جريانهای تاريخي ميبيند. گاه یک متن را فارغ از تاريخ اسلام مورد نظر قرار بدهيم به یک نوع فهم می رسیم ولی اگر متوجه شويم كه در آن ضمن يك شرايطي حاكم بوده و يه جريانهایی دنبال مسائلي بودند با اون جريانها معنابخش اين متن میشوند. مثل يك قرينه حاليه عمل ميكنند. مثلا امام رضا (ع) در مورد كساني كه احكام را اعتباري میدانند. خيلی تند برخورد میكند خيلي تند. خيلی سنگين برخورد ميكند در حالي كه ما هرچند اكثريتمان يا مشهورمان احكام را تابع مصالح و مفاسد ميدانيم اما در برخي موارد مثل احكام امتحانيه يا مثلا هستند ديدگاههايي که الزاماً همة احكام را اين چنين نميبينند. این گروه افرادي هستند كه نميشود به اين شدتی كه امام رضا (ع) برخورد كرده بگيم اينها را شامل می شود بلکه با مطالعه تاریخ اسلام روشن می شود که جرياني بوده كه آن جريان ميخواسته الاحكام را اعتباري بداند تابع مصالح و مفاسد نداند و از اين آب گل آلود ماهي خودش را بگيرد حضرت با آنها برخورد تندي كرد. آنها جريانها قرينه حاليه هستند براي مسائلي كه در پيش هست. حالا بحث ما در اين هست كه ما وقتي كه بحث شيخ انصاري را و مكاسب را مطرح ميكنيم در واقع هر چه در چنته داري ميتواني رو كني ديگه. چقدر قدرت تحليل متن داري؟ چقدر ادبيات مثلا بلد هستي؟ چقدر خود فقه و فقاهت را میشناسي؟ چقدر كتابهاي فقهي مسلط هستي؟ و اين نتيجهاي است كه يعنی
اگر ما بگوييم مستنبط و قدرت تحليل كتاب و سنت را پيدا كردن نتيجه فعاليتهای علمي يك طلبه هست بيراه نگفتيم،
و اگر بگوييم طلبة موفق در امر تحصيل و تحقيق طلبهای است كه به قدرت فكري استنباط و مستنبط شدن رسيده بيراه نگفتيم
و اگر كسي هست كه نميتواند از ادبيات بهره ببرد از منطق نميتواند از تاريخ نميتواند از فلسفه و كلام نمیتواند در تحليل متون بهره ببرد اين چيه؟ اون طبيعتا انسان موفقي نبوده است
و انسانهای اين چنيني در طول تاريخ به درد خوردن كه فكر جديدي را عرضه كردند سخن جديدي را كه از قرآن و سنت فهميدند. لذاست كه بايد پيگير بشويم و به اين مقصد خودمان را برسانيم به مقصد استنباط مستنبط شدن برسانيم البته آن هم مقول به تشكيك است ديگه، خيلي از اين محشين مكاسب يا كفايه اينها مجتهد بودند اما خب اجتهادشان قابل مقايسه با شيخ انصاري و صاحب كفايه نبوده اصلا قدرت ذهنيشان قابل مقايسه با اين افراد نبوده است. لذا درخود استنباط هم اون قوت اين مبادي كه كار كرديم روش خيلي اثر دارد شايد برخي ادبيات استفاده كنند اما استفاده حداقلي، برخيها استفاده حداكثري برخيها استفاده افراطي برخي تفريطي يه استنباطي شسته رفته است كه بتواند خوب از همه چيكار كند؟ بهره ببرد.
خود تاريخ فقه معنابخش خیلی از مسائل است كه گذشتگان اين مسئله را چه جوري ديدند. پيشينه اين مسئله در تاريخ فقه شيخ انصاري از آثارش برميايد كه فقه را خيلي مطالعه مي كرده. كتابهاي فقهي را خيلي مطالعه ميكرده. آنها كه مثل من و شما جستجو نداشتند يكسري قرينههایی پيدا ميكند يكسری شواهدي ميآورد از ابواب مختلف كه مردم اينها اين كتابها را مطالعه ميكرده و به فیشهاي خاصي ميرسيده و در واقع فقه را در وجود خودش داشته است. برخي افراد را مثل كاشف الغطاء را ظاهرا خيلي بررسی می کرده است. و ایشان را خيلي احترام ميكند.
انسان ميتواند كتابهاي فقهي را بخواند و به برخي از مجتهدان و مستنبطان نظر خاص داشته باشد و آنها ميتوانند بيشتر كمك انسان بكنند.
جلسه یکم
مکاسب- خیار شرط
سال تحصیلی 98-99
@HKAMAL