کلی گویی هایِ خلاف واقع
جناب استاد صمدی در نوشته ای پس از وصف عبور زائران اربعین حسینی از کنار مناطق عملیاتی دفاع مقدس چنین نتیجه گیری کرده اند: «پس ما به همه اهدافمان در انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و دفاع از حریم آل الله رسیده ایم». تقویت زیارت اربعین و اهتمام به زیارت سید الشهداء علیه السلام یکی از موفقیت ها است ولی آیا با این راهپیمایی به همه اهداف رسیده ایم؟! به راستی مراد از اهداف کدام است؟
آیا همه اهداف اسلام از جامعه، وضعیت کنونی ما است که فقر و فساد، سعادت انسان و جامعه را به خطر انداخته است؟
در روزگاری که سن بلوغ روز به روز کم می شود و سن ازدواج روز به روز زیاد با رشد روز افزون طلاق و متلاشی شدن خانواده های موجود به کدام هدف در امر خانواده رسیده ایم؟! در ایامی که اخلاق در سطوح مختلف نمره خوبی ندارد ما حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله را الگوی خود نگرفته ایم.
در زمانه ای که گزارش دزدی و اختلاس روز به روز می رسد و افکار عمومی را مخدوش کرده است ما به عدالت و صیانت از بیت المال نرسیده ایم.
در این دوره که فقر و فاقه مردم را به انواع گرفتاری ها مبتلا ساخته است به اهداف اسلام نرسیده ایم.
در این عصر که آتش از همه اطراف محیط است و ایمان را چون سربی در کف دست گداخته کرده است به برکت انقلاب اسلامی و خون مطهر شهیدان و ایثارگران و جهاد مجاهدان به بخشی از اهداف دست پیدا کرده ایم اما نه همه اهداف.
من از مفصل این نکته مجملی گفتم.... این مطلبی نیست که باید تذکر داده شود ولی چه کنیم که کلی گویی های و مطلق گویی های خلاف واقع زیاد شده است و از این گونه سخنان دل مستضعفان شکسته می گردد و مستکبران را بر آن می دارد که همه اهداف اسلام عزیز را در وضعیت کنونی خلاصه کنند.
از حضرتعالی که بخش بیشتر فعالیت های خود را به امور تبلیغی و ارتباط با اجتماع اختصاص داده اید، انتظار می رود که با دقتی بیشتر قلم فرسایی کنید.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
22/7/1398
#سید_مرتضی_حسینی_کمال_آبادی
#حسینی_کمال_آبادی
#صمدی_آملی
#استاد_صمدی_آملی
#دفاع_مقدس
#مدافعان_حرم
#انقلاب_اسلامی_ایران
#هشت_سال_دفاع_مقدس
#نقد
#تفکر_انتقادی
#علامه_حسن_زاده_آملی
#اهداف_انقلاب
@hkamal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در طول روز همه با یک ساعت
کار می کنیم
با هم قرار می گذاریم
و آن را از همديگر می پرسیم
ظاهرا همه ما انسان ها یک ساعت داریم و مقداری تفاوت به خاطر مبدا گرینویچ وجود دارد که به منطقه جغرافیایی مربوط است که در آن زندگی می کنیم
ولی اگر بیشتر دقت کنیم هر کس ساعت مخصوص به خود را دارد.
نه، منظورم این ساعت مچی و ساعت دیواری و رو میزی تیک تاکی نیست که هر کس برای خودش داره
یه ساعت دیگه است که ساعت حیاته، ساعت رشد، ساعت پیشرفته که بسته به عملکرد من و تو ثانیه شمارش کار می کنه
سن واقعی ما ادم ها رو اون اندازه ميگیره
میگن یک روز يك ادمی رو بردن تو یه قبرستونی دید رو قبرها مقدار سن همه رو نوشته مقداری نگاه کرد و گفت الهی بمیرم اینها همه نوازاد و كودك هستند اینجا قبرستان آنهاست!
بهش گفتند نه اینجا سن واقعی افراد براساس گردش ساعت خصوصی خودشون نوشته شده و گرنه براساس اون ساعت عمومی که تو میشناسی اینها همه شصت هفتاد سال عمر کردن ولی رشدشون یکی دو ماه بیشتر نبوده
هزار هزار جنازه ميارن که یکیشون رشد درست نداشته و همه از مادر دنيا به اخرت ناقص متولد شدن و در انجا با مشکلات زيادی دست و پنجه نرم می کنند.
اره رفیق به ساعت خودت برس بگذار گردش داشته باشه توقف نکنه، دو درجا نزنه
ساعت خصوصی ما هر روز بهتر از ديروز
حسينی کمال آبادی
@hkamal
#خدا_نشو
حسینی کمال آبادی:
شنيدی به برخی یه مثل میگن:
کاسه داغ تر از آش نشو
یا
کاتولیک تر از پاپ نشو
به نظر من یه مثل برای برخی باید درست کنیم و بهشون بگیم:
خدا نشو!!!
اونم بیشتر به اونهایی که معصوم جدید درست می کنن بگیم
اخه حجت را خداوند قرار میده و انسان معصوم را خداوند معرفی میکنه
اینکه من و تو هر انسان اندک خوبی را عنوان عارف و ولی الله و امثال ذلک بدیم و بعد به خودش و حرفاش متعبد بشیم و پشت سرش راه بیفتیم یک حجت به حجت های خداوند اضافه کرده ایم. اینجاست که باید گفت خدا نشو!
در قران کریم آیات زيادی است که از اين تبعیت های بدون حجت نهی کرده است و عذر پیروان که این رهبران ما را گمراه کرده اند را نپذیرفته و پاسخ می دهند که چرا کورکورانه از پی کسی دویدی و حجت های مرا که یکیش عقل باشد را کنار گذاشته و متعبد به این مدعی و ان مدعی شدی.
یک روایت است که #امیرالمومنین امام علی علیه السلام به شاگرد عرفانی خودش جناب #کمیل می گوید:
پشت سر کسی راه نیفت!
کمیل تعجب می کند و می گوید من اگر چیزی هم بلد باشم بیشترش از پیش این استاد و ان استاد یاد گرفتم.
حضرت می فدمایند نه منظورم (#استاد گریزی) نبود منظورم این بود که فردی را بدون حجت چنان جلو چشمت بزرگ نکن که در هر گفتاری اونرو #تصدیق کنی(تعبد به غیر حجت).
خواهشا خدا نشویم.
#فرعون فقط نبود که خواست #خدا شود
ان #بت پرستانی که بت را برای پرستش قرار می دادند نیز خدا شده بودند بلکه بدتر.
به اون هایی هم که به اسم #سلوک و #عرفان، #مرشد ی را مکانتی چنان می دهد باید گفت که خواهشا خدا نشو و #حجت جدید نتراش.
#خدا_نشو
#خدا_نشویم
#کاتولیک
@hkamal
از «منطق استدلال» تا «منطق استظهار»
یکی از مهارت هایی که ذهن های قویم و استوار دارند، عدم توجه به احتمال های بعید است. احتمال هایی که صرفا یک احتمال، بدون خاستگاهی صحیح است. این مهارت را دانش پژوهان دروس خارج باید از فقیهان فرا بگیرند تا در فهم روایات و متون علمی احتمال هایی را طرح نکنند که غیر از اتلاف وقت هیچ ثمره علمی بر آن مترتب نیست.
حضرت استادم آیت الله علیدوست برای آموزش این مهم همیشه تکه کلامی جالب داشتند و آن اینکه در جواب طرح احتمال هایی آنچنان می فرمودند: «احتمال، بی عار است!!» مراد ایشان این بود که احتمال از ورود به هر جا ابایی ندارد هر چند مکانتی در آن ورود نداشته باشد، باز به این کار ناشایست تن در می دهد، این شما هستید که در مقام فهم و فکر باید به احتمال های معقول و با پشتوانه اجازه ورود به صحنه استنباط را بدهید تا پرداخت بدان ارزش علمی داشته باشد. یک تکه عبارت بود اما دریایی از تعلیم و مهارت افزایی با خود داشت.
«اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» قاعده ای معروف است و شاید این قاعده برخی را بر آن می دارد که با طرح هر احتمالی، توقع زمین خوردن هر استدلالی را داشته باشند، ولی دانستنی است که این قاعده در باب برهان در مباحث عقلی کاربست دارد، در آنجا است که جهت قضیه باید ضرورت باشد و هر آنچه جهت قضیه را به امکان بتواند تبدیل کند، استدلال را با مشکل مواجه می کند، اما در باب استنباط و فهم آیات و روایات و متون نباید به هر احتمالی تن در داد و به صرف آنکه یک احتمال است، احتمال هایی که منشأ در عبارت... دارند، ارزش ارزیابی را دارند. در کنار قاعده «اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» باید گفت: «بعض المحتملات عارٌ» و هر یک را در باب خود به کاربست.
نگارنده در یادداشت «پوشش های پست رفت» به این مسأله از زاویه ای دیگر نگریسته بود که ذکر آن در این یادداشت نیز مناسبت دارد:
« برخی ذهنها، به بهانه پیشرفت به هر رطب و یابسی تن در میدهند، همدرسی داشتم که علاقمند به نقل وقایعی غریب بود که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود و سندی هم ندارد و فایدهای هم بر آن مترتب نبود. باری نصیحتش کردم که عمر گرانمایه را خرج این امور نکند، در پاسخم گفت: باید سراغ مطالبی رفت که تا کنون انگشت اشارهای سمت آن نرفته است تا به پیشرفت رسید، بدو گفتم: برخی جاها که انگشت اشاره و عمر دانشمندان به سمت آن نرفته به علّت بیارزشی و اباطیل بود آنها است نه کشفی نو از جهان دانش» (نگارنده، پوشش های پس رفت)
مرحوم شیخ انصاری ره در مبحث شروط صحت شرط از کتاب مکاسب می فرماید: درج قیود در موضوع برای خارج کردن اعمالی که اساسا هیچ عاقلی مرتکب آن نمی شود و حکم بعدم جواز آن اعمال، از شأن فقیهان به دور است (ج4 ص 305، مکاسب با حاشیه مرحوم پایانی) وی بر این اساس فهم کلام علامه و دیگران فقیهان را به سمت و سوی دیگر می برد (همان).
به قدری که کتاب های فقهی و اصولی از قاعده «اذا جاء الاحتمال ...» پر است نمی دانم ارباب معقول بدین پایه از آن بهره برده اند یا خیر؟! شایسته است که به این قواعد و ضوابط کاربست آن در علوم منقول توجه ای دوباره شود از معدود افرادی که به این مساله به اندازه دو خط پرداخته مرحوم شیخ جواد طارمی در حاشیه بر قوانین اصول است: «ان هذا الاحتمال لا يضرّ لان الاحتمال انما يضرّ فى استدلالات ارباب المعقول حيث قالوا اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال و لا يضر فى استدلالات الاصوليين و الفقهاء » (ج2، ص7). و صاحب بدایة الوصول نیز اشاره ای به پیشنهادی بسیار مختصر دارد و آن -به بیان و پردازش این قلم-ا ینکه در علوم منقول، هنگامی از احتمال و مخل بودن آن در استدلال سخن می گوییم، مراد اجمال است، یعنی باید چیزی باشد که با ظهور جمله درگیر شود و ظهور زدایی کند و آن را به عرصه اجمال بکشاند و این در توان هر احتمالی نیست. (ر.ک: شیخ محمد طاهر آل راضی، بدایة الوصول فی شرح کفایة الاصول، ج 2، ص7).
نگارنده بر آن است که به تغییر معنایی در قاعده «إذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» نیازی نیست بلکه کافی است آن را به گستره ای که بدان تعلق دارد وانهیم و از قاعده «کل ما یضرّ بالظهور یوجب الاجمال» و مانند آن استفاده کنیم، البته در مکتب فکری اطمینان، ظهور جای خود را به اطمینان می دهد و از «کل ما یضرّ بالاطمئنان یوجب الاجمال» در گستره فهم متون سخن می گوییم و در نتیجه در محتمل ها، توانی خاص باید باشد، تا در صحنه استنباط اثر گذار شود.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
پژوهشکده ادیب فقه جواهری
28/7/1398ش= 20/2/1441ق
https://eitaa.com/hkamal
❄️ سخن روز
✅ آقایان باید در هر قدمی که برای تحصیل برمیدارید،اگر نگویم دو قدم، لااقل یک قدم در تهذیب بردارید. تمام رؤسای مذاهب باطله، عالم بوده اند، ولی مهذب نبوده اند.
امام خمینی (ره)
🔰 @hkamal
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ارتحال عالم عظیم الشأن، مورخ شیعی حضرت استاد سید جعفر مرتضی عاملی قدس سره را تسلیت می گویم.
پژوهش های ایشان در تاریخ را در اثر گذاری و اهمیت باید با الغدیر علامه امینی مقایسه کرد.
تاریخ نویسی جامع از منظر امامیه کاری ویژه از او است که خدمتی بزرگ شمرده می شود و طلاب و دانشجویان جوان را از غوطه خوردن در منابعی که صحیح و سقیم در هم آمیخته شده است، در امان می دارد.
در کار خود آنقدر ویژه دان است که تحریف های واقع شده در کتاب ها را براساس چاپ های مختلف اثبات کرده و تاریخ اسلام را از تحریف و انحراف مصون داشته است؛ وی در ماجرای سوزاندن کتابخانه اسکندریه که از مثالب خلیفه دوم است بر آن است که ابن العبری مورخ مسیحی در کتاب مختصر الدول طبع آکسفورد شبیه همین روایت را آورده است؛ اما این مطلب از طبع کاثولیکیه بیروت، سال 1958م حذف شده، با اینکه در مقدمه تصریح کرده اند که سقطات طبع آکسفورد را با نسخه های دیگر تصحیح کرده اند (ر.ک: الصحیح من سیرة النبی الاعظم ص، ج1، ص71). با این وجود پژوهش های منتشره از خود را در حد پیش نویس یا به عبارت خود در حد مسوده اولی می دانست که از حساسیت و دقت بالا حکایت دارد.
نام او بر تارک تدوین و تحقیق تاریخ اسلام و امامیه جاودان خواهد ماند و راه او برای دانش پژوهان علوم اسلامی و مستعدان دانش تاریخ الگو خواهد بود که ره چنان روند که سید جعفر مرتضی رفت.
نور چشمان من، در کتابخانه ام در بخش تاریخ آثار او است که حشر و نشر بسیار با آن دارم و امید وارم که خداوند بزرگ او را قرین رحمت کند و در جوار حضرت ختمی مرتبت ص و امیرالمومنین ع مکانت دهد.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
پژوهشکده ادیب فقه جواهری
28 صفر 1441
5 آبان 1398
@hkamal
هدایت شده از پژوهشکده ادیب فقه جواهری
شماره یکم #مجله ادبی فهم نص به چاپ سوم رسید.
خرید از کتابگاه:
https://basalam.com/ketabeadib/product/62223
هدایت شده از پژوهشکده ادیب فقه جواهری
شماره یکم #مجله ادبی فهم نص به چاپ سوم رسید.
#مجله_فهم_نص منتشر شد
مجله فهم نص، اولین مجله ادبیات عربی در حوزه علمیه است که از سوی #پژوهشکده_اديب_فقه_جواهری منتشر می شود.
این مجله که تا کنون دو شماره از آن منتشر شده است مورد استقبال حوزویان قرار گرفته است و با توجه به نایاب شدن نسخ شماره یکم مجله، دفتر مجله بر آن شده تا شماره یکم را ویرایش و بازنشر کند.
شماره یکم از امتیازهای ویژه ای بر خوردار است و محتوای آن به شرح ذیل است:
1. مقالات
یکم: بازخوانی رساله #اختلاف_قرائت علامه حسن زاده آملی/ هادی ولی پور
دوم: جلوه های بلاغی #دعای_یستشیر/ الهام آباد
سوم: تاثیر بازخوانی #صاحب_بن_عباد از قرآن کریم/ زینب نجفی
چهارم: معنا شناسی #واژه_محروم در قرآن / فهیمه رمز علی
پنچم: تحلیل نظر اهم مفسرین ادبی فریقین در مورد عطف آیه دهم #سوره_منافقین/ فاطمه سادات پور رضوی
ششم: نقد الهدایة فی ثوبها الجدید/ محمد علی جوان
2.باز نشر
فهم نص بر آن است که مقالات خوبی و سودمندی که در دهه های گذشته توسط اساتید برجسته نگاشته شده است در این قسمت بازنشر می شود تا نسل های بعد نیز از آن دست مقالات استفاده کنند، در شماره یکم دو مقاله به شرح ذیل باز نشر شد ه است:
یکم: #نقش_شعر در فهم معانی #قرآن_کریم/ مرحوم استاد فیروز حریر چی
دوم: نقدی بر نظریه #بنت_الشاطی در عدم ترادف میان واژه های قرآن کریم/ دکتر سید محمود طیب حسینی نشست ها
پژوهشکده ادیب فقه جواهری، نشست های مختلفی را در دستور کار دارد، برخی از این نشست ها عبارتند از:
سمینار نقش ادبیات عربی در فرآیند استنباط، سلسله نشست های ادبیات عربی در حوزه علمیه هست ها و بایدها؛ نقد و بررسی های کتاب های ادبی؛ رونمایی از تازه های نشر و . . . در شماره یکم فهم نص، نشست های ذیل تقریر شده است:
یکم:
#اولین_نشست_مدیریتی_ادبیات_عربی_در_حوزه_علمیه، هست ها و بایدها
دوم: نقد و بررسی #کتاب_معناشناسی_بلاغی_قرآن
مصاحبه
مصاحبه در چیستی و بایسته های #تحلیل_ادبی/ استاد محمد #عشایری_منفرد #یادبود
زندگی نامه آیت الله محمد علی #مدرس_افغانی «قدس سره»
استادی که شاگردانش او را به فراموشی سپردند
مدرس جاودان
6. #کتابشناسی
#سلسبیل فی اصول التجزئه و الاعراب
#در_آینه_فقه
نقش ادبیات عربی در فرآیند استنباط
#میراث_خلیل
لینک خريد آنلاین نسخه چاپی مجله فهم نص از کتابگاه:
https://basalam.com/ketabeadib/product/62223
#کتابگاه
#نشر_ادیب
#ادبیات_کاربردی
#ادبیات_عربی_در_حوزه_علميه
#حوزه_علمیه
#طلاب
#طلبه
کانال پژوهشکده:
@adab89
این جلسه در جمع طلاب مدرسه علمیه امام خمینی ره به عنوان پیش نشست های جشنواره علامه میرداماد ره در تهران برگزار شد.
استاد حسینی کمال ابادی از موارد ذیل سخن گفتند:
۱. ماهیت شناسی گرایش ادب عربی در فهم نصوص
۲. تعیین افق دید طلاب در ادب عربی
۳. ضرورت اهتمام به کتب درسی
۴. کاستی های نظام آموزشی
۵. گسترده سازی گنجینه لغوی
۶. ضرورت ایجاد و تقویت ذوق عربی
۷. تفسیر معنوی و تفسیر اعرابی
۸. اطلاقات مصطلح اجتهاد در ادبیات و تعیین ما هو المراد
کانال پژوهشکده ادیب فقه جواهری
https://t.me/joinchat/AAAAAEAwVpc5Wr3QjRZsgQ
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
از ميان مؤمنان مردانى اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند.
چه صبح غم انگیزی است امروز 13 دی ماه 1398 و چه قدر جانکاه است خبر شهادت سردار عزیز حاج قاسم سلیمانی حشره الله تعالی مع الأبرار.
در بزرگی او همان بس که دود سیاهی از عراق بلند شده بود و قصد ایستادن نداشت به دست این مرد و یاران و همکاران باوفایش پس زده شد و آسمان سلامت و امنیت بر سر مردم عراق و ایران پایدار شد، این نعمت بزرگ را خداوند به نوادر روزگار افاضه می کند.
هر چه بزرگی مقام او به وصف نیاید، حقارت و شقاوت قاتلان او نیز وصف ناپذیر است. بی تردید شهادت او قلب ها را به راه مستقیم هدایت و استقامت می بخشد و انتقام خون او مرهمی بر دل های رنجور است.
به محضر فرمانده کل قوا و مراجع محترم تقلید، تمامی مردم ایران و عراق به ویژه خانواده ها و همکاران نزدیک عرض تسلیت دارم و همچنین یاد شهید والا مقام ابو مهدی المهندس، فرمانده بزرگ حشد الشعبی را گرامی می داریم، امیدواریم که به حق آیه مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا خداوند متعال گوهرهایی همسان یا بهتری را از دل انسان های آزاده، جانشین آنان قرار دهد.
در پایان یاد سردار شهید کاظمی، سردار شهید عماد مغنیه، سردار شهید همدانی، سردار شهید صیاد شیرازی و مجاهد بزرگ شهید چمران و دیگر بزرگان آسمان شهادت را گرامی می دارم.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
13 دی ماه 98=7 جمادی الاولی 1441
قم عش آل محمد ع
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
يا له من صباح حزين هذا الصباح ، 7 جمادی الاولی 1441، وكم هو محزن أن نسمع شهادة عزيزنا سردار الحاج قاسم سليماني حشره الله تعالى مع الابرار.
في عظمته کاف كما ارتفع الدخان الأسود من العراق ولم يكن يعتزم الوقوف، تم صد هذا الرجل، رفاقه، وزملاءه في العمل، وصمدت السماء من الصحة والأمان لشعب العراق وإيران ، هذه البركة العظيمة نعمة افاضها الله تعالی إلی نوادر عباده الصالحین.
کما أن مقامه العظيم لا یوصف فإن إهانة ووحشية قاتليه لا توصف ایضا.
مما لا شك فيه، أن بشهادته توجهت القلوب إلى الطريق المستقیم ، والانتقام من دمه هو التعزی إلی القلوب المنکسرة.
أتقدم بأحر التعازي إلى القائد الأعلى الإمام الخامنئه ای ، ولجميع شعب إيران والعراق ، ولا سيما أسرهم والمقربين منهم ،
وكذلك نقدم تعازينا لشهادة الشهيد العظيم أبو مهدي المهندس ، القائد الأعلى للحشد الشعبي.
نرجو الله سبحانه و تعالی بحق آیة «مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا» أن یجعل جواهر مماثلة أو أفضل محلهم من قلوب الناس الأحرار.
في النهاية ، أحيي ذكرى الشهيد كاظمي ، الشهيد عماد مغنية ، الشهيد همداني ، الشهيد صیاد الشيرازي والمجاهد الكبیر الشهيد شمران وغيرهم من كبار سماء الشهادة.
سيد مرتضى حسيني كمال آبادی
7 جمادى الاولی 1441
قم عُش آل محمد
🔸 نعمت سحر خیزی
🔹️ شهید مطهری می گفت: «از وقتی یادم می آید، می دیدم که پدرم هیچ وقت نمی گذاشت که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته، تأخیر بیفتد. شام را سر شب می خورد و سه ساعت از شب گذشته می خوابید و حداقل دو ساعت مانده به طلوع صبح بیدار می شد و حداقل قرآنی که تلاوت می کرد یک جزء بود و با فراغت و آرامش، نماز شب می خواند. حالا تقریباً صد سال از عمرش می گذرد، هیچ وقت نمی بینم که یک خواب ناآرام داشته باشد.
🔹️ اینها دل را زنده می کند آدمی که می خواهد از چنین لذتی بهره مند شود، ناچار از لذت های مادی تخفیف می دهد تا به آن لذت عمیق تر برسد».
بسم الله الرحمن الرحیم
کشتی آرام در شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند قاصدی کو که فرستم به تو پیغامی چند
به راستی که قلب با نوشتن آرام می گردد و قلب آرمیده را توان سلوک هست.
اضطراب و استرس، جانکاه است؛ توان تدبیر و ادراک صحیح را از عقل و قلب میگیرد و روز و شب آدمی را در زلزله میافکند.
هنر آن است که با وجود مشکلات دنیایی، آرامش از وجود انسان نرود.
اضطراب، منشاءهای گوناگونی دارد؛ ولی ترس یکی از عمدهترین علتهای آن است؛ به ویژه ترسهایی که از تصور پیشامدهای ناگوار به وجود انسان سرازیر می شود.
گاه این ترسِ اضطراب انگیز، لباس کمال به خود میپوشد و در این پوشش، پنهان میشود.
تعهد داشتن صفت کمالی است ولی پوشاندن ترس از عدم انجام تعهد به لباس تعهد یک اشتباه است.
انسان میتواند متعهد باشد ولی بدون ترس و استرس بدون راه دادن خیالات باطل به جان. متعهد مضطرب بر فرض که به تعهدهای خود عمل کند، پیشرفت نخواهد کرد؛ چون بر زمین لرزان ساختمان نمیتوان بنا کرد ولی متعهد آرام و مُدِّبر با عمل به رسالتهای خود افقهای پیشرفت را کشف میکند.
انسان اگر در همه امور زندگی خود، استرس و اضطراب را حذف کند؛ کشتی وجود او از تلاطم دریا در امان است و مرکبی راهوار و به سمت هدف خواهد شد.
قرآن کریم می فرماید: أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (سوره مبارکه یونس آیه 62) ترجمه: آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى شوند.
خداوند متعال در این آیه به ظرفیت وجودی دوستان خداوند اشاره دارد؛ چراکه حزن و خوف انسان را بر زمین سنگین میکند و دوستانِ خداوند، اهل پرواز در آسمان معرفت هستند وقتی وجودشان به پرواز در میآید؛ دنیا در نظرشان متاع قلیلی است که ارزش وابستگی و استرس را ندارد. آنان در عین حال اولوالعزم هستند و از متعهدترین و سخت ترین انسان ها در انجام وظیفه خود.
وجود آرامی که سخت در تلاش به منظور پیشرفت است، موفق خواهد شد این نفس آرام همان نفسی است که قرآن کریم از آن به «نفس مطمئنه» یاد می کند؛ چنین نفسی را اجازه حرکت وجودی به سوی پروردگار می دهند و آن را مورد خطاب «ارجعی الی ربک راضیة مرضیة» قرار میدهند، این ظرفیت در وجود انسان با یاد خداوند متعال ایجاد و شکوفایی میگردد «الا بذکر الله تطمئن القلوب» و یاد او نور، حضور و وجود است؛ صرف لقلقه زبان نیست.
الفقیر إلی ربه الغنی-سید مرتضی حسینی کمال آبادی
۳/۱۱/۱۳۹۸_قم المقدسة
🔰 @hkamal
لزوم صیانت از علم و عالم در رویارویی با جریانهای علم نما
با تطبیق بر جریان مدعی طب آقای تبریزیان و همسان ها به قلم حسینی کمال آبادی
👇👇👇
http://www.arabadib.ir/index.php/2014-04-25-06-48-31/317-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%B5%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%88-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9
لزوم صیانت از علم و عالم در رویارویی با جریانهای علم نما
با تطبیق بر جریان مدعی طب آقای تبریزیان و همسان ها
خاطرهای با جناب تبریزیان/ به قلم حسینی کمال آبادی
قسمت یکم
روزی جلو درب مدرسه فیضیه آقای تبریزیان را دیدم؛ برخلاف همیشه که مریدان دورش حلقه زده بودند و هر کس به امیدی پرسشی میکرد؛ آن روز، تنها بود با بدنی لاغر و مقداری خمیده که به شرایط سنی او نمیخورد؛ یعنی به طور طبیعی باید خیلی بهتر باشند؛ بگذریم، فرصت را مغتنم شمردم تا پرسش را که در ذهن داشتم با او در میان بگذارم، به امید جوابی!
بعد از سلام و علیک پرسیدم که آیا ادعای شما مبنی بر وجود «طب اسلامی» را احدی از عالمان در این چهارده قرن مطرح کرده است؟
پاسخ گفت: نخیر مگر آیت الله تبریزیان (با تفخیم و لبخند)
البته خود را «آیتالله» خواند از سر مطایبه و مزاح، هرچند در زیّ عالمان عملی ناپسند است.
وقتی تعجب مرا دید، مبنی بر اینکه مگر میشود اسلام، چنان شأنی داشته باشد و در تحفه خود برای بشریت طبی جدید آورده باشد ولی نه بیانی در خور شأن برای این نعمت باشد و نه عالمان دین در ۱۴ قرن پژوهش خود با این هدیه خداوندی آشنا شده باشند؟!!
ایشان که با تعجب بنده رو به رو گردید، افزود البته عالمان این روایات را نقل کرده اند و امثال ابن ادریس از آن سخن گفتهاند.
می دانیم که صرف نقل روایت دلیل بر تایید ایده «طب اسلامی» نیست.
برای مطالعه کامل یادداشت به آدرس زیر مراجعه کنید:
لزوم صیانت از علم و عالم در رویارویی با جریانهای علم نما
با تطبیق بر جریان مدعی طب آقای تبریزیان و همسان ها
👇👇👇
http://www.arabadib.ir/index.php/2014-04-25-06-48-31/317-لزوم-صیانت-از-علم-و-عالم-در-رویارویی-با-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9
لزوم صیانت از علم و عالم در رویارویی با جریانهای علم نما
با تطبیق بر جریان مدعی طب آقای تبریزیان و همسان ها
خاطرهای با جناب تبریزیان/ به قلم حسینی کمال آبادی
قسمت دوم
لزوم توجه به روش تولید علم و مدیریت بحث علمی
عرض بنده آن نیست که صرف آن تعجب و آن جواب، نقدی اساسی بر ایده طب اسلامی است؛ چرا که افراط در این نوع برخوردها آسیبهایی به نوآوری و کشف و افقهای جدید میزند اما اگر به عدالت، بدان توجه شود، به روشی مهم در پژوهش اشاره دارد و آن روحیه توقف و تثبت است.
آدمی در فهم خود در مقابل نصوص دینی و چهارده قرن پژوهش عالمان سترگ، درنگ کند و خود را به نفهمیدن اولی بداند تا بزرگان دین. وقتی این روحیه در فرد نبود هیچ گاه به این فکر فرو نمی رود که
به راستی آنان چرا به این ایده نپرداختند؟
به چه مشکلاتی می اندیشیدند؟ با وجود اینکه خودشان روایات را نقد کرده اند!!
به دنبال این پرسشها برود و البته هیچگاه خودسانسوری نکند و ایده را به گفته حکیمانه بوعلی سینا در بقعه امکان بگذارد.
در قبال طب اسلامی بارها مشکلات سندی این احادیث مطرح گشته اما به جای ارائه پژوهش و پاسخی درخور با این نوع عبارت ها سر آن را هم آورده اند: «روایات در کتب معتبره» و بدین گونه عبارتها دانش پژوه مبتدی و عوام را فریب میدهند. اما در جهان علم هنوز پرسش سندی به جای خود باقی است و از این قبیل پرسشها که باید مورد مداقه قرار میگرفت و البته انسان پس از گذر از هزارتوی افکار عالمان میتواند اندیشه علمی و مورد پذیرش در جهان دانش عرضه کند. طفره، چنانکه در تکوین، محال است، در تدوین، یک نظریه علمی نیز ناشدنی است و مراحل پژوهش از فرضیه تا نظریه باید قدم به قدم طی شود تا به تولید قوی برسیم.
عدم توجه به بایسته ذکر شده باعث میشود به جای تحقیق -به قول بیکن- عنکبوت وار تار افکنده می شود و هیچگاه زنبور وار عسل علم تولید نمی شود.
برای مطالعه کامل یادداشت به آدرس زیر مراجعه کنید:
لزوم صیانت از علم و عالم در رویارویی با جریانهای علم نما
با تطبیق بر جریان مدعی طب آقای تبریزیان و همسان ها
👇👇👇
http://www.arabadib.ir/index.php/2014-04-25-06-48-31/317-لزوم-صیانت-از-علم-و-عالم-در-رویارویی-با-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9
لزوم صیانت از علم و عالم در رویارویی با جریانهای علم نما
با تطبیق بر جریان مدعی طب آقای تبریزیان و همسان ها
خاطرهای با جناب تبریزیان/ به قلم حسینی کمال آبادی
قسمت سوم
به آتش کشیدن کتاب طبی هاریسون/ حسبنا الروایات الطبیة
این روش ناستوده که آقای تبریزیان پیش گرفته است، آسیبهای خود را یکی پس از دیگری نشان داده و میدهد و عمل ناشایست او در به آتش کشیدن کتاب طبی هاریسون پرده دیگری از این مرکب سرکش است که خدا میداند او را به کجا خواهد برد.
این عمل ناصحیح هرکس را یاد نمونهای در تاریخ انداخت و من را به یاد قصه آتش کشیدن کتابخانه اسکندریه منسوب به خلیفه دوم با شعار ضد قرآنی «حسبنا کتاب الله» انداخت؛ چرا که تبریزیان با این عمل، شعار «حسبنا الروایات الطبیة» را سر می دهد و آنان که از سراپرده او خبر دارند میدانند که مشکلات او فقط با داروهای شیمیایی نیست دور نیست که او با قانون بوعلی سینا و الحاوی زکریای رازی نیز چنین کند و به زعم خود پایان طب سنتی را اعلام نماید.
برخی از دانشمندان با تیزبینی صحیح فرمودند که این جریان از اندیشه اخباریگری افراطی آب می خورد.
منافع مادی، میل برخی مردم متدین به همه کار دیدن روحانیون، لایه های سیاسی_استعماری دادن به مسئله، لایههای وحیانی و قدسی دادن به ایده خود و بسیاری دیگر از حواشی از این اخباریگری معضلی بزرگ ساخته است.
برای مطالعه کامل یادداشت به آدرس زیر مراجعه کنید:
لزوم صیانت از علم و عالم در رویارویی با جریانهای علم نما
با تطبیق بر جریان مدعی طب آقای تبریزیان و همسان ها
👇👇👇
http://www.arabadib.ir/index.php/2014-04-25-06-48-31/317-لزوم-صیانت-از-علم-و-عالم-در-رویارویی-با-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9