eitaa logo
ناصح
1.9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
651 ویدیو
215 فایل
✅ نُصح یعنی خیر خواهی؛ پس ناصح یعنی خیرخواه شناسه ارتباط ⬅️ @hmmnaseh کانال پاسخگویی احکام و اعتقادات⬇️ https://eitaa.com/ahkam_Mohaghegh ⭕صحبت ناشناس🙂👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1953852
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 خب حالا اگه بگم هممون یه همچین رفیقی داریم چی میگین ؟ یه رفیق قدرتمند که همه چیز به خواست و اراده اون هست ، هر چی بخواد میشه ، و هر چی رو نخواد اتفاق نمیفته . 🔸 یه رفیق خوب و مهربون که بقیه در مقابلش اصلاً به چشم نمیان ! بله درست حدس زدین مسبّب الاسباب رو میگم . 🔺شعار و ادعا نیست ها ! خدا پشت و پناه ما هست ، خدا صاحبِ و ولیّ ما هست ، که همه کاره عالمه ، هم قدرتمند ، هم مهربان ▫️تا او اراده نکنه برگی از درخت نمیفته ، قطره بارونی به زمین نمیرسه ، نوک سوزن اتفاقی در عالَم رخ نمیده . 🔸 با همچین رفیقی نا امیدی چرا ؟!!     ✾" ✾ "✾  ════╗ eitaa.com/hmmnasehe ╚════  ✾" ✾" ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬅️ یه خواهشی دارم ، چند دقیقه به این آیه فکر کنیم : ❇️وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ❇️ اگر خدا ضرری به تو برساند (برای امتحان یا کیفر گناه) هیچ کس جز او نمیتواند برطرفش کند ، و اگر اراده کند خیری به تو برساند هیچ کس نمی تواند مانع شود ! به هر کس از بندگانش بخواهد آن را می رساند ، و او آمرزنده و مهربان است . هود/۱۰۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️از مسبّب الاسباب بودن خدا ماجرایی رو نقل کنم : مرحوم‌حاج شیخ مرتضی طالقانی تعریف میکنه : بعضی طلبه های حوزه علمیه نجف ، شبها میرفتن پشت بوم میخوابیدن ، یه شب از سر وصدا و هیاهو از خواب پریدم ، دیدم طلبه ها دور یه نفر جمع شدن ، منم رفتم‌ بالا سرش ، فهمیدم خواب که بوده غلطیده و از پشت بوم افتاده پایین ! وقتی رسیدم تازه از خواب بیدار شد ، اصلا نفهمیده بود از پشت بوم‌سقوط کرده ، فردا هم‌ صحیح وسالم سر کلاس حاضر شد . ❗️چند شب دیگه خبر دار شدم یه طلبه که رو تخت خوابیده بوده از تخت افتاده پایین و از دنیا رفته 😳 حالا نمیدونم همون طلبه بود یا یکی دیگه . 📚داستانهای شگفت ، ص ۳۳     ✾" ✾ "✾  ════╗ eitaa.com/hmmnasehe ╚════  ✾" ✾" ✾
ناصح
⁉️ برای مهمانیِ بزرگ آماده ایم؟! هر موقع قراره به مراسم خاص و بزرگی بریم از چند روز قبلش فکرمون درگ
سلام 🌸 امیدوارم خوب و سلامت باشین . معذرت میخوام امروز فرصت نشد بحث رو ادامه بدیم . 🍃 سال گذشته اواخر ماه شعبان از خطبه شعبانیه صحبت کردیم ، حرفهایی که پیامبر برای کسب آمادگی و استفاده بهتر از ماه مبارک رمضان فرمودن . 🍃 مرور این خطبه خیلی اهمیت داره ، علامت میزنم تا راحت تر پیدا کنین . تا فردا یا علی 👋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 چند روز پیش در مورد رفاقت خدا گفتم ؛ گفتم هممون یه رفیقِ با مرامِ مهربونِ قدرتمند داریم ، رفیقی که خیلی هم ، ما رو دوست داره . 🔺قاعدتا باید برامون سوال پیش بیاد پس با وجودِ یه همچین رفیقی ، چرا ما این همه مشکل داریم ؟ چرا برامون کاری نمیکنه ؟ چرا دعامون رو مستجاب نمیکنه ؟ ✅ پسرم ۴ سال و نیمشه ، چند شب پیش بهم گفت : من دیگه خدا رو دوست ندارم ! اصلا بهش اعتماد ندارم ! گفتم : چرا بابا جون ؟ گفت : من بالن میخوام ، دعا کردم‌خدا بهم پارچه و چوب بده تا بالن بسازم ، ولی به حرفم گوش نداده ، منم دیگه براش جایزه نمیخرم 😂😐 🔺جواب حرفهایِ پسرم برا هممون معلومه ، 🔸 آخه نمیتونی بالن درست کنی ، 🔸 بالن به دردت نمیخوره ، 🔸 اصلا نمیتونی ازش استفاده کنی ، و هزار تا چیز دیگه . 🔹حالا ما چه قدر با خدا این جوری حرف زدیم ؟ تا یه جا دعامون مستجاب نشه ، تا به یه مشکل بخوریم ، تا یه دردسری برامون پیش بیاد همین حرفا رو که پسرم گفت به خدا میزنیم ، ❗️در حالی که نمیدونیم چی به صلاحمون هست و چی به ضررمون ! ❗️خیلی وقتا هم که مشکلات رو خودمون با اشتباهاتمون به وجود میاریم و غرش رو سرِ خدا میزنیم ! ❗️بعضی دعاهامون هم احتیاج به گذرِ زمان و البته برنامه و تلاش خودمون داره . 🔺خلاصه هممون یه رفیقِ خوبِ مهربون و قدرتمند داریم ؛ قدرش رو بدونیم .     ✾" ✾ "✾  ════╗ eitaa.com/hmmnasehe ╚════  ✾" ✾" ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 یکی از بزرگترین و ثروتمندترین 💵 تاجرها نقل میکنه : به حجّ 🕋 مشرف شده بودم ، یه کیسه پول 💰داشتم که سه هزار دینار داخلش بود ، بین راه جایی برای دستشویی رفتن ایستادم ، همونجا کیسه پولم افتاد ، وقتی متوجه شدم که فرسنگ ها از اونجا دور شده بودیم و دیگه امکان برگشت نبود ، ولی چون خیلی پولدار بودم از گم شدن این همه سکّه ناراحت نبودم . 🍂 به وطن که رسیدم بلا و مصیبت از همه طرف بهم رو آورد ، مصییت پشت مصیبت ، همه داراییم رو از دست دادم ‌. 🍂 از خجالت پیش دوستانم ، و طعن و کنایه دشمنانم از شهر محل سکونتم کوچ کردم و آواره شدم . 🍂 یه شب بارونی و تاریک که همراه عیالم بودم ، به روستایی رسیدیم ، همه سرمایم یه دُنگ و نیم نقره بود ، یه کاروانسرای متروکه پیدا کردم که شب رو اونجا صبح کنیم ، همسرم باردار بود و همون شب ، درد زایمان سراغش اومد ، بهم گفت : یه چیزی برا خوردن بیار وگرنه از ضعف و درد میمیرم‌! 🍂 یه بقالی پیدا کردم ، با اصرار و خواهش مغازه رو باز کرد ، یه دُنگ و نیم نقره رو دادم ، مقداری روغن زیتون و شیر ریخت توی کاسه گِلی و داد دستم . 🍂 نزدیکِ کاروانسرا لیز خوردم ، ظرف از دستم افتاد و شکست ، روغن زیتون و شیر ریخت ! از زندگی سیر شده بودم 😔 دیگه هیچی نداشتم ، زنم رو هم داشتم از دست میدادم ، شروع کردم به گریه و زاری و زدن تو صورتم ...     ✾" ✾ "✾  ════╗ eitaa.com/hmmnasehe ╚════  ✾" ✾" ✾ ♦️ادامه در پست بعدی :
🍂 از صدای آه و ناله من یه نفر از خواب بیدار شد ، سرش رو از پنجره بیرون آورد که نصف شبی چرا خواب رو از ما گرفتی؟ سرم رو بالا کردم ، چه خونه ای داشت 😢 قصر بود اصلا ! 🍂 گفتم لیز خوردم و روغن زیتون و شیرم ریخته ، گفت : این همه گریه زاری فقط برا همین ؟! خجالت بکش . حرفش آتیش به دلم زد ، گفتم : منو این جوری نبین ، فلان سال حجّ رفته بودم ، فلان مکان کیسه پولم که سه هزار دینار توش بود رو گم کردم ، عین خیالم نبود ، الآن گرفتارم . 🍂 گفت : نشونی اون کیسه رو بهم بگو ! گفتم : چی میگی تو این وضعیت ، زنم الآن می میره . از خونه اومد بیرون ، گفت : تا نشونی ندی دست ازت برنمیدارم . 🍂 نشونی کیسه پولم رو گفتم ، وقتی شنید منو برد خونش ، کنیزهاشم فرستاد دنبال زنم . همه اسباب راحتی من و زنم رو اون شب فراهم کرد ، بچه هم به سلامتی به دنیا اومد . 🍂 بهم گفت : چند روزی پیش ما بمون . بعد از ده روز که گذشت گفت : چه کاری بلدی؟ گفتم : تاجر بودم . گفت : بهت سرمایه میدم تا خرید و فروش کنی و با هم شریک باشیم . دویست دینار بهم داد ، کارم رو شروع کردم . 🍂 بعد از چند روز کیسه پولی آورد و گذاشت جلوم ، دیدم همون کیسه پول خودم هست که تو سفر حج گم‌ کردم . از خوشحالی غش کردم . 🍂 وقتی به هوش اومدم گفت : چند سال هست زحمتِ نگهداری این پولا رو میکشم ، همون شب اول فهمیدم این پولا برا تو هست ، ترسیدم‌ بهت برگردونم از خوشحالی بمیری ! 🍂 کیسه پول رو گرفتم و به شهر خودم برگشتم ، دوباره تجارت رو شروع کردم و خیر و برکت از هر طرف بهم میرسید . 📚 گناهان کبیره ، ج۱، ص ۸۱ (به نقل از کتابِ فرج بعد الشده)     ✾" ✾ "✾  ════╗ eitaa.com/hmmnasehe ╚════  ✾" ✾" ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا⚜⚜⚜ ا⚜⚜ ا⚜ از امید به مسبّب الاسباب صحبت می کردیم . خدا رحمت کنه حاج آقا مجتبی تهرانی رو ، یه دفعه می فرمودن : 1⃣ خدا قادرِ مطلق هست ، یعنی هر چی اراده کنه همون لحظه به وقوع می پیونده . 2⃣ عالِمِ مطلق هست ، همه چی رو میدونه ، و از همه مشکلات من خبر داره . 3⃣ با عطا کردن و حل کردن مشکلاتِ بندهاش هم چیزی ازش کم نمیشه ، ضرر نمی کنه . 4⃣ بنده هاش رو هم دوست داره . ✅ با توجه به این ۴ تا نکته وقتی مشکلی تو زندگیمون هست ، یعنی دلیل و حکمتی داره . 👌 یه مثال بزنم : یه بچه 👦 که سرما خورده از مادرش بستنی میخواد ، معلومه که مادر توانایی خرید بستنی رو داره ، میدونه هم که بچش چه قدر بستنی دوست داره ؛ ولی به خاطر علاقه به فرزندش این کار رو نمیکنه . بچه گریه میکنه ، به مادرش میگه : تو بدی ، تو منو دوست نداری و ... مادر هم فقط با لبخند نگاش میکنه و وظیفه مادریش رو انجام میده .     ✾" ✾ "✾  ════╗ eitaa.com/hmmnasehe ╚════  ✾" ✾" ✾ ⚜ ⚜⚜ ⚜⚜⚜
ناصح
بازم ازین حکایتها بگم ☺️
حکایت بگم که انگار بیشتر طرفدار داره 😊
✔️ این حکایت مربوط میشه به سال ۱۲۹۹ در کاشان . ماموری از طرف حکومت از سید فقیری طلب پول زیادی می کرده ، سیّد رو تحت فشار قرار داده بوده و دست از سرش بر نمی داشته ، سیّد هم هر چی التماس و خواهش می کرده یه مهلت بده ، قبول نمی کرده . 🔹 به مامور میگه : به خاطر جدّم یه مهلت بهم بده . مامور با بی ادبی تموم میگه : اگه جدّت می تونه یا برات کاری کنه ، یا شرّ منو از سرت کم کنه. اگر تا فردا پول رو ندی نجاست به حلقت می ریزم ، پس به جدّت بگو هر کاری می تونه بکنه ! 🔹 مامور اون شب میره پشت بوم میخوابه ، نصف شب برای دستشویی کردن بلند میشه ، هوا تاریک بوده و اینم خوابالو اشتباهی پاشو میزاره روی ناودون و میفته پایین ، اتفاقا زیر ناودون هم چاه مستراحی بوده که صاف با سر میره توش ! 🔹 نصفِ شبی کسی متوجه نمیشه ، صبح می فهمن یکی افتاده تو چاه ، میارنش بیرون ، میبنن اون قدر از نجاست خورده که شکمش ورم کرده و مُرده ! 📚 خزائن مرحوم نراقی     ✾" ✾ "✾  ════╗ eitaa.com/hmmnasehe ╚════  ✾" ✾" ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 در آستانه ماه مبارک رمضان 🌙 هستیم و چون نیازه مطالب و بحث های جدیدی ارائه بشه - مخصوصا با توجه به تعطیلی مساجد و جلسات - بحثِ نا امیدی و مقابله با مشکلات رو تموم کنیم . 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸
✔️ اول دلیلِ مطرح شدن این مباحث رو عرض کنم : تو معاشرتها و سوال جوابها یه چیزی به چشم میومد ؛ ◀️ یه جور حسِّ افسردگی و نا امیدی ، عدم رضایت از زندگی ، غر زدن به زمین و زمان ! ⬅️ یه قسمتش حرفهای معنوی و اُخروی بود ، این که ما خیلی گناه کاریم و دیگه بدبخت شدیم ، دیگه خدا ما رو نمیبخشه و ازین حرفها . ⬅️ یه قسمتش هم مشکلات و سختی های زندگی بود ، پول نداریم ، سنّم رفت بالا هنوز مجرّدم ، شکست عشقی خوردم و این جور چیزا . 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا