فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلچین بهترین تکنیک های تکواندو در المپیک 2012
@honarrazmi
آرنیس ورزش ملی فیلیپین است که با اسامی کالی یا اسکریما نیز شناخته می شود. این 3 نام قابل تعویض برای هنرهای رزمی فیلیپینی بر مبارزات مبتنی بر سلاح مانند چوب، چاقو و شمشیر تاکید دارند. اما نام ها را کنار بگذارید، تنها نامی که هنگام صحبت در مورد اساتید هنرهای رزمی فیلیپینی باید بدانیم استاد بزرگ آرنیس یعنی Crispulo Atillo است.
کمتر کسی را می توان در دنیا پیدا کرد که بتواند در آرنیس استاد بزرگ باشد. اکنون بسیاری از افراد تکنیک های هنرهای رزمی فیلیپینی بروز شده و مدرن را که از هر سه سنت استنباط شده است مطالعه می کنند. اما در مورد Atillo باید بیشتر بدانیم، سفر او برای تبدیل شدن به یک استاد بزرگ از دوران نوجوانی شروع شده و تا امروز به عنوان بهترین استاد بزرگ فیلیپینی آرنیس شناخته می شود. او با وجود سن بالایی که دارد هنوز هم هر روزه به باشگاه خود رفته و با هنرجویان خود مشغول تمرین می شود.
اگرچه او قبلا در هنرهای رزمی مهارت داشته و با پدرش که عضو گروه مقاومت در برابر ژاپن بود به تمرین می پرداخت. در آن زمان با وجود جنگ اما باز هم مسابقات رزمی برگزار می شد و آتیلو برای اولین بار شاهد مهارت های افسانه ای آرنیس بود. او از قهرمان آن زمان یعنی Teodoro Saavedra الهام گرفته و در 14 سالگی در سال 1952 برای اولین بار تمرین خود را با Bacon آغاز کرد. آتیلو تمام تلاش های خود را برای مطالعه سبک اصلی آرنیس متمرکز کرده و در نهایت توانست به آرزوی خود که تبدیل شدن به یکی از اساتید بزرگ هنر رزمی آرنیس است رسید.
پس از پایان جنگ Bacon تنها استاد باقی مانده از بالیناواک بوده و آتیلو نیز به شاگرد شماره یک او تبدیل شده بود. Crispulo Atillo سبک تک چوب آرنیس را تکمیل کرد تا از دست دیگر که آزاد است برای کنترل چوب استفاده کند. در آرنیس، چوب به صورت عمودی و مستقیم جلو صورت نگه داشته می شود و از آن برای دفاع استفاده می شود، بطوریکه می توان آن را به سمت دیگر چرخانده و ضربات وارد شده را مسدود کرد.
او یکی از اساتید بزرگ در زمینه مبارزه با چوب است و دوره هایتدریس مبتنی بر چوب را برگزار می کند که از شهرت بالایی برخوردار است. آتیلو در دوران حرفه ای خود نیز به دلیل کار بر روی مواضع ساده اما قابل اعتماد که به گفته وی مهمترین قسمت مبارزه است مشهور شد.
@honarrazmi
آنچه آتیلو را به این سطح بالا رساند جدا از تمرینات فشرده زیر نظر بیکن می توان به مبارزات او در مسابقات اشاره کرد. او در مبارزات بسیار حرفه ای عمل می کرد و با بسیاری از بزرگان هنرهای رزمی فیلیپینی به مبارزه پرداخته و توانست آنها را شکست دهد. او اغلب از وسایل حفاظتی استفاده نمی کرد و تصمیم گرفت که چوب ها را به روش سنتی تر استفاده کند.
او در سال 1983 با استاد بزرگ و افسانه ای به نام Cacoy مبارزه کرد و پیروز شد، بعدها آن مبارزه را "مبارزه مرگ" نامیدند. او با وجود اینکه اکنون 80 سال سن دارد اما باز هم به آموزش رزمی کاران می پردازد.
@honarrazmi
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
همانطور که در فیلم ها دیده اید نینجاها از ابزارهای خاصی در هنگام مبارزه استفاده می کنند. در این مقاله قصد داریم نگاهی به مرگبارترین سلاح های نینجا بیانداریم و توضیح کوتاهی در مورد هر کدام بیان کنیم.
سم
بیشتر راههایی که نینجاها به وسیله آن دشمنان شان را می کشتند قابل شناسایی نبود. خواه با یک شمشیر دشمن خود را بکشند یا با آلوده کردن زخم شان. بنابراین سم یکی از چیزهای ضروری بود که اکثر نینجاها با خود همراه داشتن و اگر می خواستند کسی را بی سر و صدا بکشند از آن استفاده می کردند.
Manriki-gusari
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
Manriki-gusari یک سلاح همه کاری برای پرتاب کردن، ضربه زدن و خفه کردن بود. این سلاح دستی در ژاپن فئودال مورد استفاده قرار می گرفت که از زنجیرهایی قوی که در هر دو سر آن میله ای قرار داشت تشکیل شده بود. این سلاح در اندازه، شکل ها و وزن های متفاوتی ساخته می شد، زیرا هیچ قانون و دستورالعمل خاصی برای ساخت آن موجود نبود. اما بطور معمول طول زنجیرها از 30 سانتی متر تا 120 سانتی متر متغیر بود. اکنون نیز حمل هر کدام از این سلاح ها در ماساچوست غیر قانونی است.
کاما (kama)
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
کاما سلاح کوچکی بود که شباهت زیادی به ابزار کشاورزی آن دوران داشت و حمل آن را آسان می کرد. یکی از مزیت های سلاح کاما پنهان کردن و استفاده آسان آن برای نینجاها بود. سلاح کاما ابتدا در کشاورزی در شالیزارهای برنج مورد استفاده قرار می گرفت. می توان از این سلاح به تنهایی یا به صورت جفت استفاده کرد.
Neko Te
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
این سلاح ترسناک را یک نینجای زن درست کرد که شامل یک دستکش آهنی با پنجه های تیز که اغلب سمی بودند بود که اغلب برای اهداف بی رحمانه مورد استفاده قرار می گرفت.
Metsubishi
Metsubishi این سلاح در اصل یک اسپری فلفل بود، درحالیکه به خودی خود کشنده نبود اما از آن برای کوری موقت حریف استفاده می شد و در این هنگام ضربات کشنده را به او وارد می کردند.
Kakute
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
این سلاح مانند یک انگشتر در انگشت های شخص قرار داده می شد و دارای چند تیغه تیز بود که اغلب این تیغه ها به زهر آغشته شده بودند تا در صورت زخمی کردن حریف سم وارد بدن او شده و او را زمین گیر کند.
Kusarigama
این سلاح ترکیبی از سلاح کاما و مانریکی گوزاری است که ظاهری غیر معمول دارد. یکی از برجسته ترین ویژگی های آن همان غیر معمول بودن آن است، زیرا حریفان که تاکنون چنین سلاح هایی را زیاد ندیده اند نمی دانند که چگونه باید در برابر آن از خود دفاع کنند.
شوریکن (Shuriken)
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
یکی از شناخته شده ترین سلاح های نینجا همین سلاح شوریکن است. این سلاح سه گوش کوچک پرتابی را می توان تا آخرین لحظه قبل از استفاده پنهان کرد که یکی از ماهیت های اصلی نینجاها هستند، ساکت، دقیق و کشنده. این سلاح نیز اغلب به سم آغشته می شد تا هنگام زخمی کردن حریف سم وارد بدن شده و او را بکشد یا زمین گیر کند.
کونای (Kunai)
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
کونای یکی از صلاح های زیبا و محبوب نینجاها است. این سلاح مانند یک چاقوی کوچک بوده که قابلیت پنهان شدن دارد و همچنین از آن می توان برای ضربه زدن و یا پرتاب کردن به سمت حریف استفاده کرد. یکی از مزیت های این سلاح هم این است که می تواند به سم آغشته شود تا کارایی بیشتری داشته باشد.
فوکیا (Fukiya)
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
فوکیا یک سلاح میان رده نینجاها بود. این سلاح به شکل یک فلوت بود که دارای دارت هایی سمی بود که به سمت حریف پرتاب می شد. یکی از مزیت های این سلاح این است که برای استفاده از آن نیازی نیست که زیاد به حریف تان نزدیک شوید.
شمشیر کاتانا (katana)
هدایت شده از آموزش نینجاوهنررزمی
کاتانا یک سلاح کلاسیک شناخته شده نینجاها است. این سلاح به دلایل زیادی بین نینجاها بسیار محبوب است. تیغه های این سلاح بسیار برنده و تیز هستند و در بعضی اوقات نینجاها آنها را نیز به سم آعشته می کردند تا حریف زخمی شده را زمین گیر کنند.
هدایت شده از کاراته و دفاع شخصی
روزنامه نگارها و اصحاب رسانه و عدهای از خبرنگاران تلویزیون در دهکدهی کوچک ماهیگیری جمع شده بودند، قرار بود برای اولین بار با یک گاو نر ۴۵۰ کیلویی مبارزه کنم. به واسطه تمرینات، در بهترین شرایط جسمی بودم، وزنم ۸۱ کیلوگرم و ۳۰ سال سن داشتم، تصمیم گرفته بودم اگر در این مبارزه موفق شدم؛ بعد با یک خرس و حتا ببر هم دسته و پنجه نرم کنم تا قدرت کاراته را به جهانیان نشان دهم.
روزها بود که باران میبارید، ازاینرو برنامه مرتب به تعویق میافتاد. هر روز خبرنگاران مرا دست میانداختند و میگفتند: «اویاما خوشحال باش یه روز دیگه بیشتر زندهای». ولی من اصلا حوصله شوخی نداشتم خوشبختانه تلگرافی از زنم دریافت کردم که نوشته بود: «من دعا میکنم تو موفق بشی»؛ آن موقع بود که تصمیم گرفتم تا گاو را شکست بدهم.
صبح روزی که هوا آفتابی شد، فیلمبرداران هم مثل آماده بودند. وقتی به گاو نزدیک شدم مشغول نشخوار کردن بود، سرش را بالا آورد، بلافاصله با هر دو دست جفت شاخهایش را گرفتم و با تمام قدرت سعی کردم هُلش دهم، گاو مقاومت نمود، پاهایش را از هم باز کرد و سرش را به سینهام فشار داد. وزن او تقریبا ۶ برابر وزن من بود.
نقشهام این بود که گاو را زمین بزنم و شاخش را از بیخ با یک ضربه «شوتو» بشکنم. ولی هرکاری میکردم نمیتوانستم او را به زمین بزنم، ناگهان احساس کردم نیروی گاو نر دو برابر شد، پیشانیاش را پایین آورد و روی شکمم گذاشت و فشار داد. دستانم دیگر بیحس شده بودند، احساس کردم پاهایم درحال درهم پیچیده شدناند، برای لحظهای مرگ را جلوی چشمانم دیدم. سعی داشتم جوری خودم را از مرگی هولناک برهانم. گاو نر داشت مرا مغلوب میکرد. چشمانم سیاهی میرفت. دیگر آسمان، دریا، شنهای زیر پایم هیچکدام را نمیدیدم. ولی ناگهان در لحظهای شگفت انگیز؛ انگار معجزهای اتفاق افتاد. از اعماق وجودم، نیرویی عجیب جوشید و به تمام اجزای بدنم جاری شد. همه درد و فشاری که جانور به من وارد میکرد را فراموش کردم و با یک ضد حمله پایم را به پشت پایش انداختم و سعی کردم تا به زمین بزنمش، گاو نر عاجزانه نفس نفس میزد آنجا بود که فهمیدم او هم خسته شده در همان حال با قدرت تمام ضربه «شوتو» را به شاخ گاو زدم یک بار، دو بار، سه بار، چهار بار همه بینتیجه در جاییکه من با یک ضربهی «شوتو» قادر بودم ۳۰ سفال را به راحتی خرد کنم، باورم نمیشد. این بار، گردن گاو را گرفتم و دوباره پایم را توی پای جلوی او قلاب کردم و تمام وزنم را انداختم رویش و در همان حال سرش را پیچاندم، گاو زمین خورد و من هم افتادم روی او، دیگر معطل نکردم و با قدرت تمام یک ضربه «شوتو» به انتهای شاخش زدم؛ شاخ گاو شکست.
آن را بلند کردم و به جمعیتی که فریاد زنان مرا تشویق میکرد نشان دادم. مبارزهام با گاو نر حدود نیم ساعت طول کشیده بود. هدف من از مبارزه با گاو آزمایش حد و طاقت توانایی آدمی و قدرت کاراته بود. من از پیروزیم مطمئن نبودم، هیچ بعید نبود که گاو شاخش را توی شکمم فرو میکرد و مرا میکشت. ولی میدانستم باید پیروز شوم آنهم به خاطر شرافت کاراته و زنم. تکنیکهای کاراته مرا نجات ندادند، بلکه خواست خدا بود و اراده من.
در کل من با ۵۲ گاو مبارزه کردهام که ۳تای آنها را کشته و ۴۸ راس دیگر را تنها شاخشان را شکستهام. البته بار دومی که با یک گاو در توکیو روبرو شدم انجمن حمایت از حیوانات سروصدای زیادی به پا کرد و مرا متهم به آزار حیوانات نمود.
چند سال بعد هم به دهکدهای در هوکایدو Hokkaido رفتم تا چگونگی کشتی و جنگ با خرس را یاد بگیرم ولی متاسفانه شرایط اقتصادیم اجازه چنین کاری را به من نداد، البته فرصت روبرو شدن با یک ببر را نیز هرگز نیافتم، حالا هم که دیگر نیرو و توان جوانی یا حتا ده سال پیش را ندارم» (کاراته چیست- اویاما- ص ۱۶۸- چاپ ۱۹۶۶)