دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
باغبان بود و خزان باغ شد
میخ در کم کم ز آتش داغ شد
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
قلبِ آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو
روز، رنگ تیرهٔ شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون میگریست
میخ بر سر میزد و خون میگریست
جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود و دود بود و دود بود...
🔥⚘️
یـــَقــیــنداٰرَمکـــِهبــــــٰارٰانخــٰواهـــَدآمــــــَد..!✨💚
#اللهمعجلالولیكالفرج
درحسرتِدیدارِتو
آوارهترینیم،
ایباورِدلهایپریشان!
توکجایی؟!
#اَینَصاحبـنا 🦋♥️
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پشت در ناله کشیدی تورو بدتر زدن💔
#حسینستوده | #حضرتفاطمه
روۍقبرمبنویسیدبهیڪخطِدرشت؛
دورۍاز شارعِبینالحرمیناوراڪُشت...🙂💔
#دلتنگی!
رفیق ، اگه هنوزم با روضههای
فاطمیه گریه میکنی ؛
بدون هنوز راه برگشت داری !..