eitaa logo
🏴🖤حب‌الحسین‌یجمعنا🖤🏴🇮🇷
2.9هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
7هزار ویدیو
64 فایل
«‏و أنَا أبحَثُ عنِّي؛ وَجَدْتُكَ یٰا حُسین..!» و هنگامی که در پیِ خودم بودم تــو را یافتم، یا حسین جان روحی فداک؛))♥️ ️ کانال با مدیریت امام حسین علیه السلام هست (۱۶۴٠)شماره حرم ارباب کپی؟ حلالـهـ رفیق:) https://eitaa.com/hoobalhoseyn کانال شرایطمون
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشبخت‌اونیه‌که‌شب‌اول‌قبرش ، امام‌حسین‌بیادبگه: کاری‌باهاش‌نداشته‌باشید، این‌سرسفره‌من‌بزرگ‌شده:)💔!' ‌
من شاید بدرد نخورم سهم دوزخم نکنیااا شرمندم خودم میدونم...💔🚶🏻‍♂ اونی که میخای نشدم.. (عج)
ماهمیشه‌فکرمیکنیم‌شھدایه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن! نه‌رفیق،خیلی‌کارهارونکردن‌ که‌شھیدشدن🚶🏻‍♂!'
『🧡✨』 بھ‌دوتاچیزخیلے‌علاقھ‌داشت یکےموتورش؛یکےهم‌موهاش ... قبل‌ازرفتن‌بھ‌سوریھ‌ موتورشوبخشید بھ‌یکی‌ازرفیقاش ! موهاشم‌کوتاه‌کرد (:💔
یہ‌دعـای‌خیلی‌قشنگ الهی‌لاستیک‌نگاهتون‌توجـٰاده‌ خداپنچربشه
میگفت : چرا خودت‌ رو رها نمیکنی‌؟ < برو‌ درِ خونه‌ اباعبداللّٰه‌ > منتش‌روبکش‌،دورش‌بگرد ! مناجات‌‌ کن‌ با امام‌حسین ؛ بگوامام‌حسینم‌من‌باتوآغاز‌کردم ... ولم‌نکنی ! دیگه‌ نمی‌کشم‌ ادامه‌ بدم متوقف‌ شدم ؛ امام‌ حسین‌ بازم‌ دستت‌ُ میگیره‌ فقـط‌بخـواه‌ازش"(:
میونِ‌این‌همه‌تشویش وبیقراریِ‌شھـر؛ حُسین‌‌امـن‌ترین تڪیھ‌‌‌گاهِ‌نوڪرهـٰاست:)♥️ !
دانش‌آموزان‌عزیـز‌اگر درس‌نخوانید‌به‌خون ِ شهدا‌خیـانت‌کرده‌اید، بکوشید‌ودرس‌بخوانید و‌بـا‌تعهد‌به‌انقلاب‌حافظ ِ آرمان‌ها‌و‌دستاوردهای خون ِشهدا‌باشید . -وصیتنامه‌شهیدمحمدرمضانی
با بچه ها رفته بودیم اردوی مناطق جنگی رسیدیم فکه تا از اتوبوس پیاده شد کفش هایش را در آورد و با پای برهنه راه افتاد رو کرد به بچه ها و گفت : بچه ها ما اینجا داریم پا می ذاریم روی شهدا. روی بدن و اجزای مطهر شهدا همه تعجب کرده بودن  که محسن چه می گوید. ادامه داد : وقتی بچه های تفهص دنبال جنازه شهدا می گردن فقط چند تکه استخون رو پیدا می کنن پس گوشت این شهدا کجاست؟ خونشون کجاست؟ چشم و اعضای بدنشون کجاست؟ اینا همش همین جاست توی این خاک 🕊🌹
- دخترگفت:«منو‌میخوآ؎!؟ اگہ‌بلد‌نبـٰاشم‌غذآبپزم‌و‌خوب‌لبـٰاس‌بشورم بـٰازم‌میخوآ؎منو؟..! پسرگفت:«بلدی‌خدآرو‌خوب‌بپرستۍ و‌اطآعتش‌ڪنی؟🚶🏻‍♂..! دخترگفت:تنھـٰا‌خدارو‌میپرستم‌و‌ بندگیشو‌میڪنم .. پسر‌لبخند‌زدوگفت:«همین‌واسم‌ڪافیهシ..! .. - - ⸾🙂‌🔗⸾⇢
🎞 •|پـدر‌شھـید|• ازهمان‌بچگی؛🧑🏻‍💼 اهلِ‌حساب‌و‌کتاب‌و‌برنامه‌ریزی‌بود✍🏻🗒 خواهروبرادرهایش‌همیشه‌وقت‌برگشتن ازمدرسه‌خوراکی‌می‌خریدند🍭🧃 اما‌بابڪ‌به‌همان‌تغذیه‌مادر‌🥪قناعت‌میکرد، و‌پول‌💵توجیبی‌هایش‌را‌جمع‌میکرد. از‌همان‌وقت‌ها‌که۱۱سالش‌بود، نمازمغرب‌رادرمسجدمی‌خواند🧎🏻! .نوری