eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
739 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم ولایت محمدی پس آن برای مردی از عرب است که از کریم‌ترین آن‌هاست هم اصل او و هم ابتدای نشئت او. او در زمان ما موجود است. من او را در سال ۵۹۵ شناختم و دیدم آن علامتی را که حق متعال در او، از چشم بندگانش پنهان کرده است. برای من در شهر فاس آن کشف شد تا اینکه خاتم ولایت را از او دیدم و او (مهدی) خاتم ولایت مطلقه است که از آن تعبیر به ولایت خاصه‌ی محمدیه می‌شود. شیخ اکبر محیی‌الدین ابن عربی 📔 شرح فصوص قیصری، فصّ شیثیه، ص ۴۴۰ - ۴۶۴.
🕯📢 🕋فشبّه نوره بالمصباح فلم‌یکن اقرب الیه قبولا فی ذلک الهباء الّا حقیقة محمد صلّی الله علیه و آله وسلّم المسماة بالعقل فکان سید العالم بِاَسره و اوّل ظاهر فی الوجود فکان وجوده من ذلک النور الالهی و من الهباء. و من الحقیقة الکلیة وفی الهباء وجد عینه وعین العالم من تجلیه و اَقرب الناس الیه علی بن ابی‌طالب امام العالم و سرّالانبیاء اجمعین. 🔰 نزدیک ترین مردم به حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی بن ابی طالب است که امام عالم و سِرّ جمیع انبیاء است. شیخ اکبر محیی‌الدین ابن عربی 📔 فتوحات مکیه، ج ۱، الباب السادس، وصل بدء العالم، ص ۱۱۹. 📎 پ.ن: 🏷 با اینکه کتاب فتوحات را دست‌کاری کرده‌اند اما این مطلب با کمی تصرف در فتوحات چاپ شده آمده است. در حالی که این مطلب را شیخ کامل مکمل حمزه فناری نقل کرده است و با تحقیقات جناب علامه آشتیانی این مطلب در فتوحات آمده است اما معاندین سعی در تحریف فتوحات دارند. @maerefatallah
🕯📢 🕋 معلوم گردید حثّ عظیم در آیات و احادیث بر ذکر الهی و شرافت کلمه‌ی طیبه‌ی مبارکه‌ی لا اله الاّ الله، و این ذکر مبارک از برای مبتدیان و متوسطان و منتهیان هر سه نافع و موثر است. 🔰 و در اواسط حال سالک پیر عشق و ولی الهی اگر مصلحت داند ذکر سالک بدل به کلمه‌ی جلاله که الله است می‌فرماید؛ چنانچه جناب شیخ سرّی سقطی که خواهرزاده‌ی جناب شیخ معروف کرخی است و خلیفه‌ی او، در دالان خانه‌ی خال خود از سر شب تا به صبح سی هزار کلمه‌ی جلاله را بر سر پا می‌گفت. و در اواخر احوال سالک را مبدل به کلمه‌ی هو نمایند. 🌟 و علت آن است که این دو ذکر بی‌خود از قلب سالک سریزند، آن وقت پیر عشق او را مامور فی آید. شیخ کامل مکمل ابوالقاسم راز شیرازی 📔 قوائم الانوار و طوالع الاسرار، ص ۱۸۳. @maerefatallah
🕯📢 🕋 هر کس از هوای خودش نمیرد، ممکن نمی‌باشد که هو را ببیند. شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی 📔 المختار من رسائل، النور الاسنی، وهذه بعض حکم له، ص 188. @maerefatallah
🕯📢 🕋 لا فتى إلاّ علی لأنّه الوصیُّ والولی فتا و جوانمردی جز علی (علیه السّلام) نیست، زیرا او وصیّ است و ولیّ. 🔰 فتیان و جوانمردان پیشوایان مکانت و (عالم) امکانند؛ برای آنان است حجّت و سلطان و دلیل و برهان. عماد و ستون امر بر آنان قائم است... برای آنان تمییز و نقد است و آن‌ها اهل حلّ و عقدند، آنچه را که محکم کردند نقض کننده‌ای (شکننده‌ای) نیست و هیچ استوار کننده‌ای برای آنچه آنان نقض کرده‌اند نیست... شیخ اکبر محیی‌الدین ابن عربی 📔فتوحات مکیه، ج ۴، باب ۵۵۹ فی معرفة اسرار، ص ۳۵۷. @maerefatallah
🕯📢 🕋 متصف به صفات روحانیت نمی‌شود هرکس که از مرتبه‌ی حیوانیت منتقل نگردد. شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی 📔 المختار من رسائل، النور الاسنی، وهذه بعض حکم له، ص ١٨٨. @maerefatallah
°❀°🍃°❀°🍃°❀°🍃°❀° °🍃 ﷽ °❀° °🍃° 💠 سوال کاربر گرامی : 🔸 ببخشید یک سوال به ذهنم رسید چرا جناب مولانا که احتمالا در بین جمیع فرق عرفان و تصوف در مراتب بالای سلوک و شهود بود در سلوک باطنی خود به خباثت کودتاچیان سقیفه پی نبرد؟ و یا اینکه به کشف باطنی معارف قران نفهمید که شجره ملعونه در قران چه کسانی هستند؟ و در صعود از عوالم و برطرف شدن تنگنای زمان مشاهده نکرد چه کسی وصی ظاهری و باطنی حضرت ختمی مرتبت است؟ یا به کشف باطنی در مراتب سلوک نفهمید آن فقهی که او بر اساس آن عبادت می کند  و وضو می گیرد دارای نورانیت نیست  و تشریعش منطبق بر تکوین نیست؟ 🔸 واقعا ممکن است بگوییم مولانا اینهمه را در سلوکش ندید اما استاد تربیت نفوس است و از ظرائف و دقائق نفوس و باطن تلامیذ خود مطلع است؟ 💠 پاسخ استاد طهرانی حفظه الله تعالی : 🔹 قطعا كسي كه طي طريق ميكند متوجه نورانيت مقام ولايت و ظلمت معارضين و مخالفين ايشان ميشود . 🔹 ولي مقام ثبوت با مقام إثبات و إظهار متفاوت است  اقتضاي تقيه ان است كه مكنونات قلبي مجال بروز پيدا نكند . 🔹درباره تشيع مولوي چند سال قبل كتابي نگارش يافته كه در طهران چاپ شده و جمع كثيري از بزرگان شيعه وي را شيعه ميدانستند و ميرزا محمد اخباري نيشابوري در يكي از كتبش بنام ميزان التمييز مفصلا در باره تشيع وي بحث كرده ، و اگر اشتباه نكرده باشم كذلك جناب قاضي نور الله شوشتري ‌ 🔹 وكذلك شيخ اكبر كه با ملاحظه مجموع كلماتش يقين به تشيع وي حاصل ميشود 🔹 مراجعه شود به كتاب القول المتين في تشيع الشيخ الاكبر محيي الدين كه دوجلد آن تابحال چاپ و چهارجلد آن هنوز چاپ نشده است . 💠 سوال کاربر گرامی : 🔸 ممنونم بله ممکن است تقیه بوده باشد و تقیه قابل فهم است اما آخه تقیه اقتضا می کرد طعنه به جناب ابوطالب علیه السلام بزنند؟ 💠 پاسخ استاد طهرانی حفظه الله تعالی : 🔹 يك وقتي خدمت مرحوم اية الله بهجت رضوان الله تعالى عليه بوديم صحبت از شخصي شد كه مدحي از خلفا جور كرده بود و ايشان عمل وي را حمل بر تقيه فرمودند حقير اعتراض كردم كه الضرورات تقدر بقدرها مقتضاي تقيه اين است كه مدح امام عليه السلام را نكند نه اينكه مدح دشمنان امام را بكند فرمودند اتفاقا مقتضاي تقيه آن است كه مدح دشمنان اهل بيت عليهم السلام را بنمايد . 🥀والحمدلله رب العالمین . •❈•══════┅┅┄‌ •⊰ @farmaeshateostad313
شمس مغربی – غزل شماره ۱۳۶ تا مهر تو دیدیم و ز ذرات گذشتیم از جمله صفات از پی آن ذات گذشتیم چون جمله جهان مظهر آیات وجودند اندر طلب از مظهر آیات گذشتیم با ما سخن از کشف و کرامات مگویید چون ما ز سر کشف و کرامات گذشتیم بسیار ز احوال و مقامات ملافید با ما که ز احوال و مقامات گذشتیم(۱) دردسر ارشاد ز ما دور کن ای پیر کز پیر و مریدی و ارادات گذشتیم(۲) از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم ز او راه رهیدیم و ز اوقات گذشتیم از مدرسه و درس و مقالات برستیم وز شبه و تشکیک و سوالات گذشتیم از کعبه و بتخانه و زنار و چلیپا وز میکده و کوی خرابات گذشتیم در خلوت تاریک ریاضات کشیدیم در واقعه از سبع سماوات گذشتیم(۳) دیدیم که اینها همگی خواب و خیال است مردانه ازین خواب و خیالات گذشتیم ای شیخ اگر جمله کمالات تو این است خوش باش کز این جمله کمالات گذشتیم اینها به حقیقت همه آفات طریقند المنة لله که ز آفات گذشتیم ما از پی نوری که بود مشرق انوار از مغربی و کوکب و مشکوة گذشتیم
شیخ ابومدین می‌گفت: «مرید مرید نخواهد شد تا این که هر چیز را که بخواهد در قرآن بیابد.» شیخ محیی الدین ابن العربی 📚 فتوحات مکیه باب ۳۲۵: معرفت منزل قرآن @IbnAarabi
افسانۀ جم سحر چو قصۀ پیمانه در میان افتاد می آتشی شد و در جانِ این و آن افتاد گلِ حدیث گریبانت از لبم چو شکفت پیاله را ز هوس آب در دهان افتاد شبی ز شیونِ جامی شکسته دانستم به خاک‌پای تو آسان نمی‌توان افتاد سبو فسانۀ فرجامِ جام جم می‌گفت ستاره خون شد و از چشم آسمان افتاد دهانِ جام چنان باز ماند از حیرت که شیشه خم شد و اشکش ز دیدگان افتاد درود باد به رندی که چون پیاله گرفت نخست یادِ حریفانِ خسته‌جان افتاد نوذر پرنگ