eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
739 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو و چه دانی تو که آن شب قدر چه شب است؟ اندر این شب وز دوست خطاب می‌آید: کجااند جوانمردانِ شب‌خیزان که در آرزویِ مواصلت ما بی‌خواب و بی‌آرام بوده‌اند و در راه عشق ما شربتِ بلا نوشیده‌اند؟ تا ما خستگی ایشان مرهم نهیم و اندر این شبِ قدر ایشان را با قدر و منزلت باز گردانیم! که امشب شب نواختن بندگانست وقت قبول توبه عاصیانست موسم و میعاد آشتی جویانست هنگام ناز عاشقان و راز محبّانست کشف الاسرار
هو جز فکر تو در سرم همه عین خطاست جز ذکر تو بر زبان ضلالست و عبث
هو به گلستان نروم تا تو در آغوش منی
هو این درد همیشه من دوا می ‌بینم در قهر و جفا لطف و وفا می بینم در صحن زمین به زیر نه سقف فلک در هر چه نظر کنــم خدا می‌ بیـنم - رباعی شمارهٔ ۲۴۳
هو مادامی که سالک به مرشد و شیخ خود معتقد نگشته باشد، بابی به روی او گشوده نمی شود و از همنشینی با او سودی نمی برد. ایقاظ النائمین،ص۱۰۴ صدر المتألهین علیه الرحمه
هو از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم در کوی مغان با می و معشوق نشستیم... از دانه تسبیح شمردن برهیدیم وز دام صلاح و ورع و زهد بجستیم در کوی مغان نیست شدیم از همه هستی چون نیست شدیم از همه هستی، همه رستیم «شمس مغربی»
هو ما مهر تو دیدیم و ز ذرّات گذشتیم از جمله صفات از پی آن ذات گذشتیم چون جمله جهان مظهر و آیات وجودند اندر طلب از مظهر و آیات گذشتیم با ما سخن از کشف و کرامات مگوئید چون ما ز سر کشف و کرامات گذشتیم دیدیم که اینها همگی خواب و خیال است مردانه ازین خواب و خیالات گذشتیم ای شیخ اگر جمله کمالات تو اینست خوش باش که از جمله کمالات گذشتیم دردسر ارشاد ز ما دور کن ای پیر کز پیر و مریدی و ارادات گذشتیم از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم ز اوراد رهیدیم و ز اوقات گذشتیم از مدرسه و درس و مقالات گذشتیم وز شبه و تشکیک و سوالات گذشتیم از کعبه و بتخانه و زنّار و چلیپا از میکده و کوی خرابات گذشتیم اینها بحقیقت همه آفات طریقند المنتة للّه که ز آفات گذشتیم ما از پی نوریکه بود مشرق انوار از مغربی و کوکب و مشکوه گذشتیم شمس مغربی
هو إن في النفس: كبرُ إبليس, وحسد قابيل, وعُتُوُ عاد, وطغيانُ ثمود, وجرأة نمرود, واستطالة فرعون, وبغي قارون, وقحة هامان, وحيل أصحاب السبت, وتمرُّدُ الوليد, وجهل أبي جهل وفيها من أخلاق البهائم : حرص الغراب, وشره الكلب, ورعونة الطاووس, ودناءة الجُعل, وعقوق الضب, وحقد الجمل, ووثوب الفهد, وصولة الأسد, وفسقُ الفارة, وخُبثُ الحية, وعبث القرد, وجمع النملة, ومكر الثعلب, وخفَّةُ الفراش, ونوم الضبع, غير أنُّ الرياضة والمجاهدة تُذهبُ ذلك. ومن آفاق روضة الصَّالحين أخرج من نفسك وتنحى عنها تأتيك الدنيا والآخرة
هو هدف از خلقت انسان در نگاه عرفانی چیست؟ استاد طهرانی حفظه الله: با سلام از بالا که مشاهده می‌شود خلقي وجود ندارد، فقط حق است و شئونش.. سوال اساسا منتفي بانتفا موضوع است. والحمد الله
هو یکی از اولیای الهی میفرمود، مهمترین صفتی که یک انسان سالک را به خدا نزدیک می‌کند صفت بخشندگی و  انفاق  است، مثلاً از کسی کینه داری لذا او را ببخشی ، از کسی طلب داری ببخشی ، کسی حرف بد به تو زد او را ببخشی ، ببینی با کی مشکل داری او را ببخشی ، همه گرفتاری ما در نبخشیدن مان است، ما وقتی ببخشیم آزاد می‌شویم ، وقتی شما ببخشی یک رنگ می‌شوی ، و وقتی یک رنگ شدی خدا تو را می‌گیرد. منقول
هو مختصری از زندگی‌نامه مشتاق: میرزا محمد تربتی معروف به مشتاق علی‌شاه، از صوفیان نامی قرن سیزدهم هجری قمری بود که در اصفهان به دنیا آمد. او در دوران کودکی به‌واسطه‌ فوت پدر، زندگی سختی را تجربه کرد. برادرانش او را مجبور به شرکت در مکتب‌خانه‌ اصفهان کردند؛ ولی میرزا محمد علاقه‌ای به این شکل از تحصیلات نداشت و دیری نپایید که ترک تحصیل کرد. مدتی نیز با اصرار برادرانش در کارگاه بافندگی مشغول به کار شد؛ اما به‌دلیل نداشتن علاقه، این کار را نیز رها کرد. میرزا محمد این بار بنا بر میل خود به‌سمت کشتی پهلوانی رفت و در زورخانه‌ محیط صادقی ثانی اصفهان به ورزش پهلوانی پرداخت و در این مورد تا حد قابل‌قبولی پیش رفت؛ گرچه علاقه‌ او در زمینه‌ای دیگر بود. وی با توجه به صدای خوبی که داشت، از نوجوانی در مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) نوحه‌خوانی می‌کرد و به‌شدت به موسیقی ایرانی و شناخت دستگاه‌های آن علاقه‌مند شده بود. به این ترتیب، نزد استاد درویش تقی رفت و به کسب مهارت در زمینه‌ موسیقی مشغول شد. علاقه‌ میرزا محمد به موسیقی، موفقیت چشمگیر او در این زمینه را در پی داشت؛ تا آنجا که از برجسته‌ترین نوازندگان سه ‌تار در زمان خود شد. کسانی که با موسیقی سنتی و سازهایش مختصر آشنایی داشته باشند، می‌دانند که سیم چهارم سه‌ تار که اکنون به سیم مشتاق مشهور است، از ابتکارات میرزا محمد تربتی محسوب می‌شود. با این وجود، شهرت موسیقیایی میرزا محمد اتفاق ویژه‌ زندگی او نبود و باید ماجراهای دیگری در زندگی او رخ می‌داد تا به مشتاق علی‌شاه تبدیل شود. میرزا محمد در جوانی با تصوف آشنا شد و در این آشنایی با صوفیان بزرگی برخورد کرد که مسیر زندگی وی را تغییر دادند. یکی از این صوفیان، بزرگ دراویش نعمت‌اللهی آن زمان یعنی سید معصوم علی‌شاه بود که بر میرزا محمد تاثیر زیادی داشت؛ تا جایی که مریدش شد و مراحل رشد و کمال صوفیانه‌ خود را نزد ایشان طی کرد. لقب مشتاق علی‌شاه نیز توسط سید معصوم علی‌شاه برای او انتخاب شد. مشتاق به‌دلیل ارادت فراوانش به شاه نعمت‌الله ولی، موسس سلسله‌ نعمت‌اللهی در تصوف و قطب دراویش نعمت‌اللهی، به کرمان رفت؛ جایی که مقبره او وجود داشت و مابقی عمر خود را در این شهر ماند. مشتاق در مدت اقامتش در کرمان بر افراد زیادی تاثیر گذاشت؛ به‌نحوی که هرچه از حضور مشتاق در کرمان می‌گذشت، بر خیل طرفداران و مریدان او افزوده می‌شد. رونق محفل مشتاق در کرمان تا حدی پیش رفت که میرزا محمدتقی کرمانی، از روحانیون برجسته‌ کرمان در آن زمان (معروف به مظفر علی‌شاه) نیز مرید مشتاق شد و در محافل او حضور پیدا می‌کرد. مخالفان تصوف که رونق کار مشتاق در کرمان را به ضرر خود می‌دیدند، علیه او توطئه و شایعه کردند که مشتاق قرآن را با نوای سه‌ تار تلاوت کرده و به مقدسات بی‌احترامی می‌کند. سرانجام در روز جمعه مورخ ۲۶ ماه رمضان سال ۱۲۰۶ هجری قمری (۱۱۷۱ هجری شمسی) و هنگام حضور مشتاق در مسجد برای ادای فرایض، ملاعبدالله مجتهد کرمانی تحت‌تاثیر همین شایعات دستور سنگسار مشتاق را اعلام کرد و مردم او را هنگام خروج از مسجد در چاله‌ای افکنده و سنگسار کردند. در جریان این سنگسار، علاوه بر مشتاق، یکی از مریدانش به نام درویش جعفر هم به قتل رسید که برای جلوگیری از اصابت سنگ‌ها به مشتاق، خود را در مقابل وی قرار داده بود. محمدعلی خان راینی که از مریدان مشتاق بود، پیکر مشتاق و درویش جعفر را در کنار مقبره‌ پدرش (محل فعلی آرامگاه) دفن کرد. @zonnoun