شهید محسن حججی
🌹برشی از تلنگر های شهید حججی
در وصیت نامه خویش:
جامعه خیلی داره روز به روز سختر میشه، گناه داره روز به روز رشد میکنه، پیشرفت میکنه.
پاک بودن تو این جامعه خیلی سختتر از زمانهای قبله و هرچه به ظهور امام زمان نزدیک میشیم #فتنه ها بیشتر میشه، گناه بیشتر میشه خطاها بیشتر میشه و شیطان قوی تر میشه...
▶پ ن پ: راست میگویی برادر...
زندگی و نفس کشیدن در این حوالی بسیار سخت است...
#سخت است که در میان این همه مین #گناه سالم بیرون آیی
کمکمان کن ای سردار بی سر😔
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
@hojaji
#خواندنی✒
🗯توی حرم می چرخیدیم پی یک روحانی سید. یکی را پیدا کردیم. گفتیم میخواهیم عقد اخوت ببندیم. از بس محسن میخندید فکر کرد دستش انداخته ایم. اشاره کردم کمی جدی باش. محسن گفت «حاج آقا پس ما میریم کنار ضریح توسلی می کنیم و برمی گردیم» ایستادیم رو به ضریح و محسن حدیث کسا خواند. وقتی برگشتیم دیدیم آن روحانی رفته است. راه مان را کج کردیم سمت شبستان امام خمینی. به هرکس رو می زدیم میگفت «الآن موقع اذونه؛ بذارید بعد از نماز» وسط اذان ظهر سیدی را دیدیم که ایستاد روی پا. با محسن رفتیم سمتش که برای آخرین گزینه امتحان کنیم. گفت «باشه بعد از نماز» با شوخی و خنده گفتیم «الان بخون که ثواب نمازمون بیشتر بشه!» دست مان را گذاشتیم در دست هم و از آنجا شدیم برادر.
✏بعد از نماز دوباره رفتیم کنار ضریح. با هم قول و قرارهایی گذاشتیم که برای هم برادری کنیم؛ توی مشکلات، توی بی پولی و حتی در معنویات هوای همدیگر را داشته باشیم. بعد از آن نشد یک بار اسم همدیگر را صدا بزنیم؛ شدیم «دادا».
یکی از عهدهای مان این شد که جمعه هر هفته برویم سر قبر حاج احمد. قرار بعدی مان سر قبر حاج احمد توی دست های به هم گره خورده مان محکم شد.
– سعی کنیم به حاج احمد نزدیک بشیم.
افتادیم دنبال سرنخ. سرنخی که ما را به حاج احمد وصل کند. سرنخی که حاج احمد را به خدا وصل کرد. اولین سرنخ افتاد دست مان. عشق و ارادت به حضرت زهرا. همین شد یکی از پلهای ارتباطی ما و شهید کاظمی. بعد از مدتی، محسن یکی از آرزوهایش را برملا کرد «دوست دارم قیافهام بشه شبیه حاج احمد» سر این ماجرا نذر کردیم. این را ببین آن کتاب را بخوان که حاج احمد چه تیپی می گشته. قدم اول به هم قول دادیم از این به بعد ریش و سیبیل مان را نزنیم؛ مثل حاج احمد شلوار پارچه ای بپوشیم، پیراهن را هم بیندازیم روی شلوار.
دروغ نگویم؛ اولش هم #سخت بود هم کمی تابلو. تا دیروز شلوار تنگ می پوشیدیم و پیراهن هم می دادیم تو. حالا یکدفعه به کل تیپ مان عوض شده بود!
🖌محسن گوشزد کرد توی معنویت هم باید پا پیش بگذاریم. توی کتاب ها خواندیم حاج احمد زیاد می رفته زیارت حضرت معصومه و زیاد هم زیارت حضرت زهرا و حدیث کسا میخوانده. می رفتیم سر خاک حاجی و محسن برنامه می ریخت که امروز چه دعا یا زیارتی را بخوانیم. حتی یک سال شب قدرمان را کنار حاجی سحر کردیم. حالا فکر کنید آخر شب با موتور محسن هلک هلک کشیدیم تا تخته فولاد….
ادامه داستان در کتاب سربلند شهید محسن حججی📕
🔻برای شادی روح شهدا #صلوات🔻
♦️کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
https://eitaa.com/hojaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت شهید حاج قاسم سلیمانی
همسرم من جای قبرم را در مزار شهدای کرمان مشخص کرده ام،محمود می داند.
قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم بر آن کلمه سرباز قاسم سلیمانی بنویسید نه عبارتهای عنوان دار.
#قاسم
#سلیمانی
#انتقام
#سخت
#ایران
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_صلوات😊 مجاز است:
http://sapp.ir/hojaji