دست نوشته ی شهید حججی
برای بانوی صبر👆
#شهادت_روزیتون▪️
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_صلوات😊 مجاز است:
http://sapp.ir/hojaji
▪️حاج حسین یکتا:▪️
#مهدی_ترابی
.
چقدر جمله ی روي پيراهن اين جوان برام آشناست.
هم سن و سالهاي من يادشونه.
روزي چند بار اين جمله #امام رو روي ديوار سنگرها ميخوندیم
"پشتيبان #ولايت_فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد."
حالا آقا #مهدي_ترابي بعد از ٤٠ سال، يك تنه و در ميانه ميدان نبرد، اين جمله رو به روز رساني كرد.
پيراهن سرخت كم از لباس خاكي خط شكن هاي جبهه نداره.
خدا قوت خط شكن...
.
.
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_صلوات😊 مجاز است:
http://sapp.ir/hojaji
#برگےاز_یاد🍃
رفتنم به گلزارشهدا شروع شـد. میخواستم آن حال محسنرا پیدا کنم آن شور و شعفی که از زیارت آنها به دست میآورد. گاهی محسن را سرقبر شهید علیرضا نوری میدیدم.
راست و حسینی همه خلافها را گذاشتم کنار. روزبهروز زندگیام شیرینتر شد. اختلافات زن و شوهریمان رنگ باخت و مهمتر از همه حال درونیام روبهراه شد.
زنم همه را شاهد بود؛ همینها باعث شد که خودش بیاید و بگوید:(( منم میخوام چادر بپوشم.))
از آنجا دیدیم آقامحسنی که تا دیروز خیلی زود از کنار زنم رد میشود و یک سلام سرد میپراند الان میایستد و رودررو احوالپرسی میکند. دیگر خودمانیتر شدیم و شدیم یکپا رفیق فابریک؛ برای همین خیلی راحت بهش گفتم:(( از این سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی برام بگو.)) ...
آن روز گفت:(( گفتنی نیست باید راهش رو بری تا بشناسیش!)) چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد:(( اونوقت محسن نیستم اگه تورو ننشونم جلوی آقا.))
.
.
خواهرم زنگ زد:(( آب دستته بذار زمین خودت رو برسون.))
دلم بند شد.سریع شال و کلاه کردم رفتم.همان دم در بهم گفت: داریم میریم دیدار رهبری. گفتیم توهم بیا.
پیش خودم گفتم حتما باید از پشت میلهها ببینمش. باورم نمیشد نمازم را پشت سر رهبر بخوانم نه از پشت میلهها به فاصلهی یک متر و نیمی. عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید:(( عاقبتبهخیر بشی!))
همانجا به محسن گفتم:(( تو قول دادی و به قولت عمل کردی منم عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم.))
♦️کپی با #ذکر_صلوات :
https://eitaa.com/hojaji
شهید محسن حججی
مداحی شهید محسن حججی در #طلاییه: حـالا که مـــن از حـرم دورم😔 درمـون صـبره آخـه مجـبورم...😔💔 . . من
یـک روز د❤ـل سنـگـ منمـ سنگـ فـرش هـای حـرمـ مـیشـه..🍃
#حرفـ_های_بغض_آلوده
#فانوس_شب
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• #کلیپـ •
🏴
{: طریق عشق
به گفتن نمیتوان
آموخت...
|سعدی|
🔻برای شادی روح شهدا #صلوات🔻
♦️کپی فقط با #ذکر_صلوات مجاز است:
https://eitaa.com/hojaji
شهید محسن حججی
#برگی_از_یاد🍃
سال ۹۴که توی گردان پپیچید ما داریم اعزام می شویم #سوریه، خیلی پکر شد مدام با گردن کج توی اتاقمان پیدایش می شد. گفتم چیه چی میخوای هی میای اینجا؟با حسرت گفت: "چقدر خوب میشد #منم می اومدم!" .
همکارمان اقای قادری پیچید توی دست و پایش: دو روز اومدی تو لشکر کجا میخوای بری هنوز باید پا بکوبی پاشو برو عرقت خشک بشه بعد. همه را هم که حجی صدا میزد. گفت:(نه حجی. این همه نیروی جدید دارن میان ماهم می اومدیم چی میشد؟
.
خبردار شدم برای یکی از بچه ها مشکلی پیدا شده و دنبال #جایگزین میگردد. قادری گفت اگه حرف بزنی خودت میدونی! کجا آدم صفر کیلومتر راه بندازیم دنبال خودمون؟!
.
حال نزارش را که دیدم دلمـ نیومد این موضوع را پنهان کنم. کشیدمش کنار که بروپیش فرمانده گردان ۳ بگو اومدی برای جایگزینی فلانی. با سرعت موشک دوید.
#ادامه_دارد...
📚 کتاب #سربلند
.
#شهید_محسن_حججی
🔻برای شادی روح شهدا #صلوات🔻
♦️کپی فقط با #ذکر_صلوات مجاز است:
https://eitaa.com/hojaji
🏴🏴🏴🏴 #تسلیت
▪️چقدرآخراین ماه سخت وسنگینست
▪️تمام آسمانُ زمین بیقرار وغمگینست
▪️بزرگتر زغم حسن(ع)و داغ رضا(ع)
▪️فراق فاطمه(س)باخاتم النبیین(ص) است..
شهید محسن حججی
#برگی_از_یاد🍃 سال ۹۴که توی گردان پپیچید ما داریم اعزام می شویم #سوریه، خیلی پکر شد مدام با گردن کج
🍃#برگی_از_یاد
نزدیک اذان ظهر بود دیدم یکی ازپشت چارچنگولی پرید روی گرده ام. برگشتم ببینم چه کسی است. از فرط خوشحالی مرا رگبار بوسید و گفت که برای من هم جور شد. .
به قادری کارد می زدی خونش در نمی اومد که آخر کار خودت را کردی! بعد خندید: بذار برسیم اونجا دودستی تحویلت می دم به داعش رفتیم تهران. از صد و بیست نفر فقط پاسپورت محدودی اماده شد. عدل محسن هم افتاد جزو آنها. هی جلوی ما رژه می رفت و چشم و ابرو می آمد. .
با قادری توی نماز خانه خفتش کردیم. ریختیم روی سرش التماس می کرد:حجی غلط کردم! با دو روز تاخیر به جمعشان ملحق شدیم. به بهانه های پست و گشت زنی بیدار نگهمان می داشت که کارمان ختم شود به #نماز_شب. .
سر به سرم می گذاشت: بالاخره برات باقیات و صالحاتی می مونه؛ شهید هم که شدی می گن به #برکت نماز شباش بوده به این واسطه کم کم نماز شب خوان شدم ولی نشد یک شب زودتر از او #بیدار شوم. .
یک شب از اتاق زدم بیرون. محسن را ندیدم. توی دلم گفتم: آخ جون امشب زودتر از محسن بیدار شدم نماز رو خواندم و رفتم بخوابم. از بچه ها پرسیدم: از محسن خبری نیست! گفتند: رفته تو سوله وسط اون اتاق خرابه! .
دیدم نمازش تمام شده و با تسبیح تربتش ذکر میگوید رفتم نزدیک تر که کپ شوم روی سرش. صورت پر از اشکش را که دیدم پاهایم جلو نرفت.
.
📚 کتاب #سربلند
.
#شهید_محسن_حججی
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_صلوات😊 مجاز است:
http://sapp.ir/hojaji
🏴 #تسلیت
در طشت میچکـد از لبهای #سرخـ و نیلی
هی لخته لخته کوچه، هی لخته لخته ~سیلی~
💔حسن جآنـم...😭
🔻برای شادی روح شهدا #صلوات🔻
♦️کپی فقط با #ذکر_صلوات مجاز است:
https://eitaa.com/hojaji
هر وقت کارش جایی گیر می کرد و تیرش به سنگ میخورد، زنگ میزد که برایش قرآن بخوانم.
داشتم غذا درست میکردم، زنگ میزد که: مامان یه #یس برام بخون کارم رو رها میکردم و مینشستم جَلدی برایش میخواندم.
میخواست زمینیرا که پدرش بهش داده بود، بفروشد و جای دیگری خانه بخرد .چهل سورهی حشر برایش نذر کردم سیهشتمی را که خواندم به فروش رفت.
وقتی میآمد خانهمان و میدید دارم #قرآن میخوانم، به خانمش میگفت: ببین مامانم داره قرآن میخونه که #شهید نشم
خون خودش رو میخورد و میگفت:همین که میان اسمم رو بنویسن برای سوریه، خط میزنن میگن #حججی نه.
گریه میکرد و میگفت: نکنه کسی رفته و چیزی گفته،بابا حرفی نزده باشه؟!
.
راوی :مادرشهید
📚 کتاب #سربلند
.
#شهید_محسن_حججی
#اللهـم_عجــل_الولیکـــ_الفــرج
#لبیـڪ_یا_رقیه
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#اللهم_ارزقنا_شهادة_فی_سبیلڪ
#شهادت_روزیتون
🔻برای شادی روح شهدا #صلوات🔻
♦️کپی فقط با #ذکر_صلوات مجاز است:
https://eitaa.com/hojaji