🥺میگفت شبها با حوله داشتم رو دست انداختن خمیر رو تمرین میکردم ، تا اینکه از نیمه شب گذشته بود که مامانم من رو در حال تمرین دید
😳مامانم گفت مادر چیکار میکنی ، گفتم هیچی... گفت اینقدر این کار رو تکرار و تکرار میکردم ، از هر لحظه ای که گیر می آوردم برای تمرین استفاده میکردم ...
🤨خیلی طولانی شد...بقیش بمونه برای جلسه های بعدی که بگم داستان اون دوجلسه وداستان لیسانسه ی ما طی چه روندی به اینجا رسید ...
ادامه دارد ....☺️
#قسمت_اول
#شب_نامه ۱
دوست دارید ادامه ی این داستان رو بدونی چی میشه؟
دوست دارید اصلا ادامه بدم ؟
نظرت رو برام بفرست 😍👇
@shamimbaran
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍چه زیبا و دلنشین
🌷همه چی که آفریننده اش اوست از زیبایی بی نظیری نشات میگیره
ســـــــــــــــ🤚ـــــــــــــــلام زندگی
___________
☔️هنرکده شمیم باران
https://eitaa.com/joinchat/1805451316Cd14018aac3
هنرکده شمیم باران ☔
#هنرمندانه_خاص #آموزش_رایگان #پنیرخانگی 💥طرز تهیه پنیر به سبک شکوفه بانو🔰 ۵کیلو شیر نصف لیوان ماس
سلام روز بخیر🖐
شمیم بارانی احوالت چطوره؟
امیدوارم هفته ی خوب و پر باری رو تا به الان گذرونده باشی
این پست رو دیروز گذاشتم یکی از مخاطبینمون بهم پیام داد..👇
🌷خدا رحمتشون کنه ، مادر بزرگ و پدربزرگها برکت خانه و شهر هستند و اصلا یه چیز دیگه هستن ،محبتشون عمیقأ فرق داره...
ما به مادربزرگمون بی بی میگفتیم
خدا رحمتشون کنه بی بی ما همیشه میگفت مادر دعا کن آخر عمری مرگی داشته باشیم که قبلش دست نِگَرِ(یعنی محتاج) بقیه نشیم ...حتی دوست نداشتن در بستر بیماری بیفتند که باعث زحمت بچه ها بشن
✨امیدوارم همه ی مادر بزرگها وپدربزرگها تنشون سالم باشه ، و اگه از میان ما رفتن خدا رحمتشون کنه و روحشون شاد باشه
✨یه فاتحه ای برای این مادربزرگ مخاطب ما و همه رفتگان بفرستید
21.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هنرمندانه_خاص
#آموزش_رایگان
#گلدوزی
ایده ی گلدوزی با دست😍
عضویت 👇
https://eitaa.com/joinchat/1805451316Cd14018aac3
⚠️ لطفا با #لینک پست رو فوروارد کنید
هنرکده شمیم باران ☔
🖐چهار سال پیش راهی رو در پی گرفتم ، اوایل از اینترنت برای یادگیری استفاده میکردم ولی خب اصلا خوب نشد
#قسمت_دوم
#شب_نامه ۲
🥱مامانم گفت این وقت شب چیکار به حوله داری ؟!
🤐😬گفتم هیچی کاریش ندارم ، حوله رو گذاشتم سرجاش و رفتم
🙃کلی تمرین کردم و مهارت کسب کردم ولی باید به فکر یک تغییر اساسی میبودم ، چیزی که برای اون از هزارتا کاری که بهم پیشنهاد شده بود و پشت میز نشستن و ماهانه پولتو بگیر بود گذشتم
من آدم پشت میز نشستن نبودم ، دوست داشتم آزاد باشم و ایده پردازی کنم و نوآوری بوجود بیارم
⚠️هر جوان ایرانی اگه بخواد میتونه به بهترین جاها برسه کافیه بدونه دنبال چی هست ، خلاصه برای این که تغییر کاربری نونوایی رو بدم باید برای پخت اصولی کلوچه مهارتش رو میدیدم
😓 رفتم یه شهر دیگه چون شهرما اصلا کلوچه پزی نداشت ،اوستایی نبود که مهارتشو بهم یاد بده
رفتم خارج از شهر چند ماهی موندم ،البته اون زمان فرمول پخت کلوچه به تنهایی قیمتش زیاد بود ولی باید برای انجام کاری که میخواستم هزینه میکردم 🤑
فرمولو نحوه ی پخت رو آموزش دیدم ، بعد برگشتم شهرمون و کارگاه نونوایی پدرم ، تغییر کاربری انجام شد 👍
کلوچه ها رو پختم ، اوایل میبردم مغازه ، بعد می آمدم که ببینم فروش رفته یا نه میدیدم اون کنار منارا کلوچه ها خودشون رونشون میدن ومیگن آقا این مغازه داره ما رو یادش رفته ، 😆
😉درسته کلوچه های من روتحویل نمیگرفتن ولی دلسرد نشدم تصمیم گرفتم بهشون پیشنهاد بدم ، شما در ازای دادن کلوچه به مشتری اینقدر سود بیشتر میگیرید
🥲 از سود اولیه ام گذشتم ولی باید برای اینکه مردم کلوچه هامو بخورن این کار رو انجام میدادم
تا اینکه دیدم اولین بسته خیلی زود فروش رفت رفتیم رو بسته های بعدی
دیگه الان خود مغازه دارها بهم میگفتن اینقدر کلوچه بیار تا بفروشیم چون مشتری داره 😍
نه تنها از شهر خودمون بلکه از اطراف هم سفارش گرفتیم ، و این شد که کلوچه پزیمون رونق پیدا کرد ،تونستم ، ماشین آلات لازم و پیشرفته رو بگیرم و کار رو با سیب سلامت گسترش بدم
و الان شده یه برند که حتی از کلی اقصی نقاط ایران سفارش میگیرن
در این حین شاگردانی دارن که برای اونها هم منبع درآمدی شده ...👍
❌ایشون داستانشو که برام تعریف میکرد بهم یه چیزی گفتن ، گفتن من لیسانسی گرفتم که هیچ ربطی به کارم نداره.
ولی شما میتونید با توجه به رشته ای که خوندید فکر کنید چی تو این شهر لازمه که انجام داده بشه تازه بهم ایده ی کار دادن و بینش و آینده نگری یک جوان رو که الان بهش رسیدم برام تعجب برانگیز بود
بی خود نیست جوانها رو پیشران یه کشور میدونن☺️