عــــهد میبندم ڪہ میمونم ،
پاے ڪار این نظـــ✌️🏻ـــام...
📸دختران انـــ🇮🇷ــقلابی دبیرستان شهید رجایی شهرستان تکاب
#زن_عفت_افتخار
#لبیک_یا_خامنه_ای
📸 #گزارش_تصویریll
🔴 شرح فعالیت انجام شده:
برگزاری جلسه روشنگری (جهاد تبیین) بصورت ویدئو کنفرانس با حضور جانشین فرماندهی ناحیه و مدیریت اداره آ.پ و معاونین آ.پ و مدیران مدارس متوسطه اول ودوم و فرماندهان بسیج فرهنگیان وبسیج دانش آموزی
🔹موضوع:نشست روشنگری (جهاد تبیین)
🔹زمان:شنبه ۲۳مهر ماه
🔹مکان: اتاق جلسات فرمانده ناحیه
🌷🌷🌷
💠⃟🇮🇷› بسیج دانش آموزی شهرستان تکاب ‹💠⃟🇮🇷›
📸 #گزارش_تصویریll
🔴 شرح فعالیت انجام شده:
برگزاری نشست روشنگری (جهاد تبیین) با توجه به اتفاقات اخیر به همت واحد مقاومت محدثه(پیشگام) با حضور دانش آموزان و با سخنرانی برادر پاسدار جواد مولودی
🔹موضوع:نشست روشنگری (جهاد تبیین)
🔹زمان:سه شنبه ۲۶مهر ماه
🔹مکان: هنرستان نسا
🌷🌷🌷
💠⃟🇮🇷› حوزه بسیج دانش آموزی کوثر شهرستان تکاب ‹💠⃟🇮🇷›
♻️عمّار کیست ؟ منظور از (( أینَ عمار )) چیست ؟!
همان طور که همه می دانید چند سالی است که رهبر معظم انقلاب و به خصوص در فتنه 88 در برخی سخنرانی ها جمله معروف (( أینَ عمار )) را با ذکر برخی نکات برای مردم بیان کردند ؛ ولی تا به حال از خود سوال نموده اید که عمّار چه خصوصیتی داشت که مقام معظم رهبری ایشان را به عنوان فردی شاخص معرفی کردند ؟! حال برای روشن شدن ماجرا با هم مروری داریم بر زندگی جناب عمار ( رضی الله عنه ) ... :
پدرش یاسر از قبیله عنس و اهل یمن بود . برای پیدا کردن برادرش به مکه رفت ولی در آنجا ماندگار شد و با دختری به نام سمیه ازدواج کرد . حاصل ازدواج آنها فرزندی شد به نام عمار . پس از اسلام آوردن آنها توسط پیامبر ص خانواده یشان به شدت از طرف مشرکان مکه مورد آزار و شکنجه قرار گرفت ؛ پدرش یاسر را به قدری زدند که زیر شکنجه جان داد و پاهای مادرش را به دو شتر بستند و هر کدام را به طرفی حرکت دادند به طوری که مادرش از وسط دو شقه شد ؛ولی خود عمار تقیه کرد و در ظاهر گفت که از دین اسلام برگشتم ولی دلش پر از ایمان بود همان طور که به پیامبر ص خبر آوردند که عمّار زیر شکنجه از دینش برگشت که حضرت فرمود : (( کلّا ! انّ عمّار مُلِئ ایماناً من قَرَنه الی قَدمه... )) هرگز ! همانا عمار از سر تا قدمش مملوّ از ایمان است . همچنین مفسرین و اصحاب ترجمه ( مترجمین ) قرآن می گویند که آیه 106 سوره مبارکه نحل (( الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان )) در مورد جناب عمار نازل شده است.
اما بارزترین نشانه جناب عمار این بود که یاران پیامبر ص او را نشانه حق می دانستند ؛ ایشان به خاطر بینش نافذ و بصیرت زیادی که داشتند از طرف پیامبر ص نیز به عنوان افسر جنگ نرم و کسی که حقایق را برای مردم بر ملا می سازد، معرفی شده بود تا جایی که حضرت فرمودند : عمار با حق است و حق با عمار ، به هر طرف که حق بچرخد عمار نیز با آن می چرخد. در جنگ صفین نیز عمر و عاص که به گواه تاریخ فردی حیله گر بود نقشه ای طراحی کرد و فتنه بزرگی را به راه انداخت(همان طور که می دانید یکی از ویژگی های فتنه این است که جو را غبارآلود می کند و شناختن حق از باطل بسیار دشوار است ) به طوری که بین لشکریان علی ع زمزمه هایی افتاد که آیا علی ع حق است یا معاویه ؟! در این هنگام جناب عمار نقش بسیار پر رنگی را ایفا کردند ؛ ایشان هر وقت می دیدند که بین یاران شبهه ای افتاده سریع خود را به آنجا می رساندند و از انحراف آنها جلوگیری می کردند و باز هم در جای دیگری حضور پیدا می کردند ؛ سرانجام نیز خود راهی میدان جنگ شد ولی هنگام رفتن خطاب به علی ع گفت : (( به خدا قسم با بصیرت و بینش از شما پیروی می کنم ؛ زیرا در روز جنگ حنین از پیامبر ص شنیدم که فرمود : ای عمار ! پس از من فتنه و آشوبی پیش می آید در این موقع از علی ع پیروی کن که حق با اوست و او با حق است )) بالاخره جناب عمار هم پس از زحمات فراوانی که متحمل شدند در میدان جنگ با اصابت نیزه به شهادت رسیدند که بعد از شهادتش علی ع خود را بر بالینش رساند و بسیار گریست ... رحمت خدا بر او باد ..... به اتفاق مروری کردیم بر زندگی این بزرگوار تا بارزترین ویژگی شخصیتی ایشان را بدانیم ، و دانستیم که فرد با بصیرت و بینشی بودند که به اذعان خودشان نسبت علی ع که فرمود : از تو با بصیرت و بینش پیروی کردم نه با چشمی بسته و کورکورانه ...
آری ! مقام معظم رهبری نیز با شاخص قرار دادن این شخصیت عظیم بر آن بودند تا نقش خواص ، طلاب و دانشجویان را که به گفته ایشان افسران جنگ نرم هستند ؛ در فتنه ها و جریانات سیاسی ، در جاهایی که تشخیص برای همه و عموم مردم ممکن نیست ، بیان کنند و اهمیت حضور آنها در صحنه برای شبهه زدایی و غبارروبی را برای همه مشخص نمایند .
زمانی در بچگی باغ انار بزرگی داشتيم،اواخر شهريور بود، همهٔ فاميل اونجا جمع بودن.
اون روز تعداد زيادی از كارگران بومی در باغ ما جمع شده بودن برای برداشت انار،ما بچهها هم طبق معمول مشغول بازی كردن و خوش گذروندن بوديم.
بزرگترين تفريح ما در اين باغ بازی گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر میوهها و بوتهای انگوری كه در اين باغ وجود داشت.
بعضی وقتها میتونستی ساعتها قایم بشی بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه!
بعد از نهار بود كه تصميم به بازی گرفتیم،من زير يكی از اين درختان قایم شده بودم كه ديدم يكی از كارگرهای جوونتر، در حالی كه كیسه سنگينی پر از انار در دست داشت.نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چالهای كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاک پوشوند.
با خودم گفتم، انارهای مارو میدزی! صبر كن بلایی سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی
بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازی كردن ادامه دادم به هیچكس هم چیزی در اين مورد نگفتم.
غروب كه همه كارگرها جمع شده بودن و میخواستن مزدشنو از بابا بگيرن من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگری كه انارها رو زير خاک قایم كرده بود،پدر در حال دادن پول به این شخص بود كه من با غرور زياد با صدای بلند گفتم: بابا من دیدم كه علی اصغر، انارها رو دزديد و زير خاک قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين.
پدر خدا بيامرز ما هیچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن
بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش من خودم به علی اصغر گفته بودم انارها رو اونجا چال كنه واسه زمستون!
بعدشم رفت پيش علی اصغر
گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد
پولشو بهش داد 20 تومان هم گذاشت روش گفت اينم بخاطر زحمت اضافت.
من گريه كنان رفتم تو اطاق ديگه هم بيرون نيومدم.
كارگرا كه رفتن بابا اومد پيشم صورت منو بوسيد گفت میخواستم ازت عذرخواهی كنم!
اما اين تو زندگيت هیچوقت يادت نره كه هیچوقت با آبروی كسی بازی نكنی
علی اصغر كار بسيار ناشایستی كرده،اما بردن آبروی انسانی جلو فاميل و در و همسايه از كار اونم زشت تره!
شب علی اصغر اومد سرشو انداخته بود پائین و واستاده بود پشت در كیسهای دستش بود گفت اينو بده بهحاج آقا بگو از گناه من بگذره
كيسه رو که بابام بازش كرد ديديم كیسهای كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولهایی كه بابا بهش داده بود
🔺حضرت علی علیهالسلام به مالک اشتر فرمود: ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی،فردا به آن چشم نگاهش مکن،شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.
💠برگزاری نشست تخصصی فرماندهان حوزه های بسیج دانش آموزی استان در خصوص توجیه برنامه های شش ماهه دوم
💠⃟🇮🇷› حوزه بسیج دانش آموزی کوثر شهرستان تکاب ‹💠⃟🇮🇷›