eitaa logo
حوزه بسیج دانش آموزی کوثر شهرستان تکاب
585 دنبال‌کننده
9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
173 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 🎥 "نشست متمرکز عملیات تبیینی ثامن ۳۴" 🍃🌹🍃 ✅ موضوع: بیان عملکرد مجلس کنونی در ریل گذاری نسبت به تحقق آرمان‌های انقلاب 🎙 سخنران: سید نظام الدین موسوی- سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی ⏰ زمان: جمعه- ۳۱ شهریور ساعت ۲۱ ❌ لینک ورود به نشست 🆔 http://rubika.ir/meyar_pb 🆔http://eitaa.com/samenbr 🆔http://rubika.ir/samenbr
🇮🇷 🎥 هم اکنون "نشست متمرکز عملیات تبیینی ثامن ۳۴" با موضوع: بیان عملکرد مجلس کنونی در ریل گذاری نسبت به تحقق آرمان‌های انقلاب با سخنرانی سید نظام الدین موسوی- سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی ❌ لینک ورود به نشست 👇👇👇👇 🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
24.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 📱نشست_صوتی 🔻موضوع: «دفاع مقدس » 🍃🌀🍃 🎤حجت الاسلام والمسلمین عسگر امامی 🇮🇷 🖇 🖇 🖇 (۳۴) •••👇👇👇••• 🆔http://eitaa.com/samenbr 🆔http://rubika.ir/samenbr
🔹به صدا درآمدن زنگ آغاز سال تحصیلی جدید باحضور مسئولین شهرستان تکاب 🔺زنگ آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ و بازگشایی مدارس روز شنبه باحضور در مدرسه دخترانه ایثار واحد مقاومت ایثار به صدا درآمد. 🔻امروز همچنین زنگ ایثار و مقاومت به مناسبت هفته دفاع مقدس توسط فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه تکاب نواخته شد. ۱۴۰۲/۷/۱ اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج #آذربایجان_غربی #شهرستان_تکاب #حوزه_کوثر ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در خیالم می‌نشینم گوشه‌ای از صحنِ تو از کران تا بیکران ببینم بساطِ پهنِ تو آه! می‌چسبد چقدر امروز حرم با چشمِ تَر وای اگر مهدی بخواند روضه‌ای با لحنِ تو! 🥀 (ع)🥀 🥀
4_5796502134857929346.mp3
2.17M
🔳 (ع) 🌴روضه امام حسن عسکری(ع) 🌴قربون بابای جوونت برم 🎙حاج 👌بسیار دلنشین
🔹 فرماندار، امام جمعه، نماینده مجلس، فرمانده سپاه و مدیر آموزش و پرورش تکاب روز شنبه در مراسم بازگشایی مدارس از نمایشگاه کتاب و آثار هنری دانش آموزان مدرسه دخترانه ایثار بازدید کردند. #هفته_دفاع_مقدس اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج #آذربایجان_غربی #شهرستان_تکاب #حوزه_کوثر ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🏴مراسم شهادت امام حسن عسکری ◾️سخنران: حجت الاسلام حاج مصطفی کوهی(امام جمعه محترم شهرستان تکاب) ▪️بانوای: مادحین اهل بیت(ع) 📆زمان: یکشنبه ۲ مهر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۱ صبح 🕌مکان: مسجد جامع شهرستان تکاب @emamat_takab
صدا ۰۰۲_sd.m4a
7.85M
🇮🇷 📱 🍃🌹🍃 📌سخنران: جناب آقای طالب چرخی هادی سیاسی ناحیه تکاب 🔸موضوع: دفاع مقدس و دستاوردها ی آن پایگاهی
آورده‌اند یکی از علما چهل شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان عج را زیارت کند . تمام روزها روزه بود در حال اعتکاف از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام زاری و تضرع به حضرت حجت عج.شب سی و ششم ندای‌در خود شنید‌که میگفت فلانی ساعت شش بعد از ظهر بازار مسگران در دکان فلان مسگر. عالم می‌گفت: از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شدم در کوچه‌های بازار از پی دکان فلان می‌گشتم گمشده خویش را در آنجا زیارت کنم. پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان میداد قصد فروش آن را داشت،به هر مسگری نشان میداد وزن می‌کرد و می‌گفت به ۴ ریال و ۲۰ شاهی،پیرزن می‌گفت نمیشه ۶ ریال بخرید؟ مسگران می‌گفتند خیر مادر برای ما بیش از این مبلغ نمی‌صرفد پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می‌چرخید، همه همین قیمت را می‌دادند پیرزن می‌گفت نمیشه ۶ ریال بخرید؟ تا به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود مسگر به کار خود مشغول بود . پیرزن گفت این دیگ را برای فروش آورده‌ام به ۶ ریال می‌فروشم خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می‌شود مسگر پیر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ‌سالم و بسیار قیمتی است،حیف است بفروشی. اما اگر اصرار داری بفروشی من آن را به ۲۵ ریال می‌خرم. پیر زن گفت: عمو مرا مسخره می‌کنی؟! مسگر گفت: ابداً بعد دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت . پیرزن که شدیداً متعجب شده بود دعا کنان‌دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. عالم می‌گوید: من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات را فراموشم شده بود در دکان مسگر خزیدم و گفتم،عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند ،آنگاه تو به ۲۵ ریال میخری؟! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم،من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد من دیگ نخریدم عالم می‌گفت: از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که شخصی با صدای بلند صدایم زد و گفت: فلانی کسی با چله گرفتن به زیارت ما نخواهد آمد،دست افتاده ای را بگیر و بلند کن،ما به زیارت تو خواهیم آمد