eitaa logo
مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
10.8هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
20.1هزار ویدیو
391 فایل
وارث عاشورا
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🔍 تیم اندرسون نویسنده‌ دانشگاهی بین‌المللی و خبرنگار استرالیایی، با نشر این ویدئو در یک رشته توئیت، مستنداتی از ارتباط مسیح علینژاد با آمریکا و رژیم صهیونیستی ارائه کرده است. 📝 دریافت توئیت Tim Anderson 🌐 آپارات | یوتیوب @Ostad_Shojae
‏خبر خوش اینکه کارخونه نساجی مازندران با ظرفیت ۴ هزار نفر در سه شیفت کاری شروع به فعالیت کرد. دمت گرم آقای رئیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی پروفسور دینانی در ۲ دقیقه اثبات میکنه بعضی انسانها مثل حیوان زندگی میکنن مجری احسان کرمی😉
🔴 من هم مقصرم... روایت میدانی (۱) روز چهارشنبه ٣٠ شهریور است، صبح زود است که راهی صدا و سیما می‌شوم، حراست ورودی کارت ملی می‌خواهد، تقدیم می‌کنم، بعد بررسی سیستمی، می‌گوید ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟ می‌گویم نه. آدرس می‌دهد و بعد می گوید: لطفا حقیقت را بگو! لحظه‌ای به فکر فرو می‌روم که یعنی چی که بوق ماشین عقبی بسمت جلو هلم می‌دهد. به استودیو ١١ میرسم، هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام می‌شود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث متفاوت است و مجری محترم مشخص است که نمودارهای ذهنی‌اش بهم ریخته، اما همراهی می‌کند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را می‌گویم و ثقل بحث اینجاست که : "برای برداشتن گام‌های درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار می‌گیرد" برنامه تمام می شود، راهی محل کار می‌شوم، به کارهای پیشرفت منطقه‌ای و... می‌پردازم، خبر شلوغی‌ها بالا گرفته است، عصر شده و به سرم می‌زند بروم کف میدان شاید بشود با این دهه هشتادی‌ها که می‌گویند آتش بیار معرکه شده‌اند صحبت کرد، تجربه ٨٨ تا ٩٨ هست، آنجایی که وقت می‌گذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی بعضی‌ها رها می‌کردند و برمی‌گشتند! می روم خ.حجاب و به سمت کشاورز قدم می‌زنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه می‌کند و همان اول مقداری متلک چیزدار نصیبم می‌شود، همین اول می‌فهمم این‌ها کلماتشان هم متفاوت است. کشاورز را رد می‌کنم، به تقاطع وصال-ایتالیا می‌رسم، جمعیتی که شعار می‌دهند در حال بیشتر شدن هستند، سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم، به شانه یکی از پسرها می‌زنم، برمی‌گردد: - یا علی ریشو؟ - محمد هستم و دست دراز می کنم. - دست می دهد، ارسلان هستم. - کجا بسلامتی؟ - مأموری؟ اسلحه داری؟ دست‌بند؟ - نه هیچکدام. می‌خوام باهاتون بیام - ما داریم میریم انتقام بگیریم، به قیافت نمیاد - چرا اتفاقاً منم میخوام انتقام بگیرم - دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمیاد ما رو اسکل نکن - نه به جان مسیح علینژاد، منم دنبال انتقامم؟ -ععع ایول مسیح رو میشناشی؟ حالا دیگر همراهشان شده‌ام. من بینشان هستم. این اولین بار است که اینگونه بین دختر و پسرها هستم. - آره، می‌شناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام؟ - کی؟ - - کیه؟ - از مسیح باحال‌تره؟ اصلاً مسیح فقط زر میزنه؟ - درست حرف بزن! مسیح خط قرمز ماست! - یکی‌شان سریع دارد در گوگل سرچ می‌کند و با دو تا فحش رکیک به مسئولان می‌گوید: قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟ - گفتم که باحالتره!اصلا حسین ما آدم کشته و بدجوری انتقام گرفته! - دمش گرم از حکومتی‌ها زده؟ - آره از اون بالایی‌ها؟ - حاجی عکسش رو نداری؟ - محمد هستم - ما بگیم ممد؟ - بفرما ادامه دارد ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4 طباطبایی: hamid kasiri: 🔴 من هم مقصرم... روایت میدانی (۲) - یه خانم می‌آید جلویم، گوشی بدست، از حسین که حکومتی زده بگو، میخوام با صدایت پادکست درست کنم برای مبارزه! - اینطوری نمیشه بیایید یه گوشه. می‌پیچیم تو یه فرعی کنار جوب می‌شینیم! به چشم ١٠ نفر میشن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگارها تعارف می‌شود، به من هم تعارف می‌کنند، میگم تو ترکم، می‌خندن - ارسلان: بگو می‌خوایم بریم - شروع می‌کنم و خاطرات مبارزه و کشتن ساواکی‌ها در کرمان و... را برایشان می‌گویم، آرام آرام چهره‌ها متفاوت می‌شود، یکی‌شان بلند می‌شود و دوتا فحش خاردار می‌دهد و می‌رود. اما بقیه نشسته‌اند و من داغ‌تر حرف می‌زنم تا شهادت حسین علم الهدی زیر شنی‌های تانک. - یکی از دخترها شالش را سرش می‌کند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی می‌کند که ناگهان چند نفر دنبال چند زن و مرد هستن که مشخص است حرفه‌ای هستند هر دوطرف، با صدای این اتفاق همه حساس می‌شویم. - یکی از دنبال‌کننده‌ها که با لباس عملیات مشکی s313 هست تا ما را می‌بیند جلو می‌آید، چه غلطی می‌کنید اینجا؟ سرم را بلند می‌کنم : من مسئولشان هستم. - شما؟ - دوست شما! - پاشید متفرق شید بزن بزن شروع شده - دختر و پسرها و من بلند می‌شویم، یکی‌شان جلو می‌آید خیلی نزدیک، لباس s313 کنار من است، ممد آقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر میشیم - دست برادر s313 را می‌گیرم، کنارش می‌کشم، حرف می‌زنم و میگم دنبال چی هستم! دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیری‌ها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه! - به من نگاه می‌کند: بخدا تازه از اربعین و موکب داری آمده‌ام، خسته و داغان، خدا خیرت بدهد، هر گلی زدی به سر خودت زدی... و میرود - برمی‌گردم، از جمعیت ١٠ نفره دختر و پسرها، ٧ نفر مانده‌اند. - می‌گویم: نمی‌خواید برید تظاهرات مگه؟ - با مدل مسیح بریم یا حسین؟ -انتخاب با خ
ودتان؟ - سر دوراهی گیر افتاده‌اند! دخترها بیشتر تو فکر هستن - یه جمله میگم و خداحافظی می‌کنم: حسین قبل اینکه شما بیایید خودش رو براتون فدا کرده و جون داده اما مسیح اون طرف نشسته و من و شما رو انداخته به جون هم - یکی از پسرها: بس که این مسیح فلان فلانه... خداحافظی می‌کنم که بروم، سه نفرشان با من می‌آیند، نزدیک فسلطین هستیم، دیگر حریف سوال‌هایشان در مورد حسین علم الهدی نیستم، مسیر را می‌برم سمت کتابفروشی سر میدان فلسطین، سه جلد"سفر سرخ"می‌خرم، یکی برای دختر خانم، دوتا برای پسرها می گویم: این شما و این حسین ... - می‌زنیم بیرون، می‌خواهم جدا بشوم، دختر خانم جلو می‌آید: - اسمم فاطمه است، تو گروه مینا صدایم می‌کنند. - عکس فاطمه خودم را نشان می‌دهم که منم یک فاطمه دارم. - بغضش می‌ترکد، خوشبحال فاطمه که بابایی مثل تو دارد... می‌خواهد حرف بزند، نمی‌تواند. پسرها سرشان پایین است... - دیگر وقت گذشته و هوا دم تاریکی است، میگم چه می‌کنید؟ - هر سه می‌گویند برمی‌گردیم خانه حسین بخوانیم. اما فاطمه یا همان مینا حالش فرق می‌کند. شماره می‌خواهند، می‌دهم ... - خداحافظی می‌کنیم، حالا اول طالقانی بسمت ایرانشهر هستم، اشک‌هایم می‌ریزد که چقدر کم‌کاری کرده‌ام برای این دهه هشتادی‌ها، حرف فاطمه (مینا) مثل پتک در مغزم کوبش دارد ... یک جواب دارم فعلا: در کنار همه دشمنان و ... من هم مقصرم ... و یک جمع‌بندی: فردا زودتر بیایم شاید بتوانم بیشتر اثرگذار باشم ... روایت از محمد علیان 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
عمده دلایل طرفداران حجاب اختیاری 🔸۱. به حکم «لا اکراه فی الدین...» در دین اجبار نیست! 🔸۲. با زور کاری از پیش نمیره، رضا خان هم به زور نتونست حجاب را بردارد! 🔸۳. هرچی اجباری شد، ارزش‌ش از دست می‌ره! 🔸۴. باید کار فرهنگی کرد! 🔸۵. هر وقت جلوی اختلاس و دزدی را گرفتید، برید سراغ حجاب! 🔸۶. بدن خودمه اختیارشو دارم! 🔻 پاسخ 1⃣ لا اکراه فی الدین اولا مربوط به پذیرش اصل دین است، همانطور که در دانشگاه رفتن اکراهی نیست اما هرکس وارد دانشگاه شد باید قوانین آن را رعایت کند. ثانیاً این آیه مربوط به اعتقاد است؛ بله کسی را نمیتوان مجبور به پذیرش اعتقادی کرد، مثلاً ممکن است کسی همان قوانین دانشگاه را قبول نداشته باشد, درست است که به زور نمیشه او را مجبور به پذیرش کرد، اما رعایت قوانین برای همه لازم است وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود. 2⃣ هر قانون باید یا مستند به دستور الهی باشد یا رأی مردم؛ اقدام رضا خان نه مستند به شرع بود و نه با رأی مردم بر سر کار آمده بود، اما حجاب هم دستور خداست، هم بر آمده از قانون اساسی کشور است که با رأی مردم اعتبار پیدا کرده است. 3⃣ بله، ارزش مفاهیم دینی و اخلاقی به اختیاری بودن آن است، اما آیا میتوان به این بهانه راه را برای هنجارشکنی باز کرد؟ آیا می‌توان پذیرفت چون اجبار ارزش عمل را از بین می‌برد، از جریمه کردن کسی که از چراغ قرمز عبور کرده یا از قرار دادن پلیس در چهارراه‌ها صرف‌نظر کرد؟ 4⃣ در مورد کار فرهنگی اولا باید دانست که قانون‌گذاری خود بخشی از فرآیند فرهنگ‌سازی است و ثانیاً بالاخره عده‌ای عامدانه اصرار به هنجارشکنی دارند، آیا فرهنگ سازی برای آنها پاسخگو است؟ آیا با فرهنگ سازی صرف، میتوان جلوی جرایم مثلاً دزدی را گرفت؟ 5⃣ گره زدن مشکلات به یکدیگر یک نوع فرافکنی و از مغالطه های نخ نما است؛ اگر ما حجاب را رها کردیم و مثلاً خواستیم با قتل مقابله کنیم، قاتل نمی‌گوید: «این همه بی حیایی در جامعه است اول جلوی آن را بگیرید!! من به خاطر نگاه هرزه به ناموسم دست به قتل زدم اگر در جامعه حیا و عفت بود این قتل اتفاق نمی‌افتاد!»؟ 6⃣ کرونا به همه ما آموخت که انسان دارای مسئولیت اجتماعی است و پوشش (همانند ماسک) چون نمود اجتماعی دارد، می‌تواند و باید ضابطه‌مند باشد. ✍دکتر قربانی مقدم ⭕️ به پویش بصیرت و بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2438660128C8e56fae07a
🌺 هفته وحدت مبارکباد. شیعه + سنی = کابوس استکبار و تروریسم 🌍 @ebratha_ir
⚠️ فاعتبروا یا اولی الابصار ... 🔻بخشی از نامه منتسب از محمدعلی نجفی (اصلاح طلب و شهردار اسبق تهران) از زندان به اساتید دانشگاه شریف👇 🔹...دوستان عزیز ، من در باره ی رفتار وگفتار وپندار شما هیچ توضیحی نمی دهم ، شما به آنچه در ضمیرتان هست ، خود آگاهی دارید و خطای خود را دقیق می دانید ، من هم چون سالها در حیات سیاسی واجتماعی دقیقاً مثل شما بودم ، اکنون تمام نیات و انگیزه ها و نوع گفتار ورفتار شما را می شناسم لذا فقط در این مورد یک کلمه می گویم . 🔹اما در این پیام خداپسندانه می خواهم به تبعات کارهای خودم بپردازم ان شاالله شاید عبرتی برای شما باشد و به عاقبت خود بیندیشید و درست عمل کنید. 🔹من در حادثه ی کوی دانشگاه به اتفاق آقای تاجزاده و دکتر میلی منفرد و دکتر معین میان جمع دانشجویان می رفتیم و آنها را دعوت به آرامش وخویشتنداری می کردیم وآقای تاجزاده به آنها می گفت از مجرای قانون ظلمی که به شما شده و مطالبات شما را پیگیری می کنیم ولی من و آقای تاجزاده ودیگر اساتیدی که در این راه با هم بودیم بی آنکه حتی در محفلی پنهانی ومحرمانه با هم مشورتی کنیم و یا به هم چیزی یاد بدهیم و لابی کنیم ، نیت ها وانگیزه ها و نقشه ها ونقش های هم را می خواندیم ومیدانستیم . چون ما در سیاست و رفتار سیاسی کپی برابر اصل هم بودیم. 🔹انگیزه ی ما تثبیت وشکل دادن ورسمیت دادن به محفل پراکنده دانشجویان تازه ورودی و تأمین و جرأت دادن به آنها بودند که ترسشان از کارشان و تشنج آفرینی شان بریزد و آن هیجان بی هدف تبدیل به یک شبهِ جنبش هدفمند در جهت براندازی واغتشاش و تضعیف نظام مقدس اسلامی شود و صادقانه؛ خیلی شفاف بگویم ما در واقع از آن پس؟ لیدر آنها بودیم ، همانطور که سالها در کلاس درس و جامعه و ارتباطاتمان با جوانان ومردم کارمان ایجاد زمینه وظرفیت وبستر سازی برای شورش ونافرمانی بود. بله ،ریشه ی این اغتشاشات ما بودیم و حالا هم که بروز کرده بود ، ما با فرصت طلبی و دوپهلویی با پوشش قانون ودلسوزی و به بهانه ی ایجاد آرامش سپر نوجوانان میشدیم برایشان حریم درست می کردیم تا بی هیچ دلیلی فقط اعتراض کنند، ثمرش را بچینیم. [استفاده ی ابزاری اصطلاحی که آن روزها اختراع کردیم !]... 🔹من دیروزاز برنامه ی شما اساتید برای جمع شدن و اعتصاب و هماهنگی تان باخبر شدم و بیانیه شما را هم خواندم ، نمی خواهم بیانیه ی دو پهلوی شما که بطور کلی ناسزا گویی را محکوم کرده اید و اسمی از دانشجویان نیاورده اید را باز وصاف کنم شما به این کار نیازی ندارید ، .... 🔹آری؛ عرض کردم؛ چون خودم روزی دقیقاً مثل شما بودم ، انتظار نداشتم حتی یک جمله در بیانیه تان بنویسید : فرزندان ما! محصلین تازه وارد به دانشگاه! که امسال دانشجو شده اید ،به هوش باشید، دانشگاه محل دانش است ، این رفتار شما مناسب شأن دانشجویی و ساحت علم نیست. 🔹من نمی دانم کدامیک از شما اساتید شریف این بیانیه را نوشته است و هم نمی دانم چند نفر با این بیانیه بطور کامل موافق بوده اند ، ولی در مجموع این بیانیه ی گنگ و چند پهلو که امضاء کرده اید ، را برآورد ومعدل انگیزه و نیت و خواست جمع شما می شناسم ، لذا باز می گویم . ...، می خواهم به عنوان ختم کلام بگویم من همین طور مثل شما؛ کار کردم ، عاقبت کارم وجزایش را نیز، همین دنیا دیدم و از آخرت خود هم خبر ندارم. زندان چند ساله برای من یک لطف خفیه ی اللهی بود که برای عاقبتم و قیامتم کار کنم. اما اینکه بدانم این گرفتاری تبعات نفاق چند دهه رفتار وگفتار ونیاتم بود نیاز به هیچ فکر نداشت همان روز که خانم استاد را کشتم ودر بزرگراه در حال رانندگی بی هدف آواره وبرهم ریخته بودم خیلی زود آن را فهمیدم. آری ، عبرت بگیرید ، خداوند برای شما هم بسته به میزان دوپهلوییتان کم وزیاد سرنوشتی شبیه من رقم خواهد زد. هرچند مثل من لبخند به لب و ظاهراً متین و باادب و باکلاس باشید ،خدا شاهد حاضر وآگاه به باطن هاست... 🔹دون شأن علم است که یک استاد ودانشمند وخاصه عالم دینی بعضاً ریش سفید در صفی قرار گیرد که آن خانم برهنه که خود را گاو شیرده نامید که بعضی از شیرش خورده اند ، ایستاده باشد، دیگر اشک چشم امان نمی دهد ،،.. خودتان خوب و دقیق می دانید چه کاره اید ، خلاف آنچه تا حالا کرده اید ، عمل کنید ، دست بردارید ، .... 🖌بنده گنه کار محمدعلی نجفی مایه عبرت شما. [ ۱۱۰ : پاتوق جهادگران جهاد تبیین] ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ☘ : 💥 ها کانال«عمار۱۱۰» را به دوستان انقلابی خود معرفی کنید👇 🆔 | http://eitaa.com/joinchat/3792175104C0f37687892
16.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احسان کرمی هم مزد کاسه لیسیشو گرفت و رفت شبکه منوتو یادی کنیم از صحبت‌های چند ماه پیش حسن عباسی در مورد این جانور و رفیقش برزو ارجمند @Afsaran_ir * ظهور نزدیک است * @zohoornazdikast