eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
@hoseiniye_ye_del
3.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
40 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3.1هزار دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
ما را ز درد عشق تو با کس حدیث نیست هم پیش یار گفته شود ماجرای یار ... @hoseiniye_ye_del
1 مشاهده
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
✘ وقتی جهان درون کسی وسعت یافت و به نیتی بزرگ و صادق رسید؛ دیگر لازم نیست حتما آن نیت را در جهان بیرون به انجام رساند! آن نیت در درون او به اندازه آن عمل رشد ایجاد می‌کند. @hoseiniye_ye_del
347 مشاهده
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
بغض سنگین و قلب سنگین‌تر روح بی‌درد و ابر بی‌باران باز هم دور شهر می‌چرخم با دوتا پای خسته‌ی بی‌جان نه ستونی برای تکیه زدن نه زمینی برای افتادن حس تعلیق بین بی‌هدفی حس در بین راه جان دادن حال من حس‌وحال بی‌وطنی‌ست که خودم را عجیب گم کردم از کجا آمدم؟ نمی‌دانم که بخواهم دوباره برگردم... بیشتر باز کرده گمراهم ... پیش هرکس به هر دری که زدم به کجا می‌روم؟ نمی‌دانم من پرستوی راه نابلدم سربه زیر و غریب پرسه زدم بین دود و دم و سیاهی‌ها ماهی جان به لب منم شاید بین انبوه مرگ ماهی‌ها... خسته بودم از این جهنم‌شهر آخر سر پناه آوردم... به تو و این بهشت تا شاید کمی آرام‌تر شود دردم آمدم بر سر مزارت باز مرده‌تر از تمام این اموات تو ولی زنده زنده می‌خندی می‌فرستی به روح من صلوات... بله حق داری ای شهید! بخند... توی این قاب عکس بر حالم تو که پرواز کرده‌ای به بهشت من که بیگانه با پر و بالم... دل تنگم اگر شکسته ولی در کنارت عجیب آرامم در کنارت قرار می‌گیریم من و این اشک‌های ناکامم می‌نشینم کنار سنگ مزار خیره‌ام توی خنده‌ی چشمت خنجری می‌شود میان دلم شادی چشم‌های بی‌رحمت... بال و پر باز کردی و رفتی که به آغاز خویش برگردی خوش به حالت شهید خوش پرواز که سر از خویشتن در آوردی... دست من را بگیر و راهی کن به مسیری که باز گم نشوم تا که گم می‌شوم صدایم کن از دهان تو حرف می‌شنوم... "یاد کنیم شهدا را با صلوات" @hoseiniye_ye_del
398 مشاهده
hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
281 مشاهده
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
✨ 15 كشور عربی به‌نیابت از اسرائیل به یمن حمله کردند، و اما یمن به نیابت از کل جامعه عرب به اسرائیل حمله کرد. دنیای عجیبی است! @hoseiniye_ye_del
430 مشاهده
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
√ یه فرمول ساده برای تشخیص میزان سلامت روح ! 'ياداوودُ ؛ بِي فافرَحْ، و بذِكري فتَلَذَّذْ' @hoseiniye_ye_del
282 مشاهده
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم غوغای باد و باغ‌ها را می‌شناسیم... نام علی را زینت سربند کردیم اروند و بهمن‌شیر را دربند کردیم... ما هفت دریا بی‌نشانیم و غریبیم ما پنج وادی آیۀ امّن یجیبیم... ما مرد دریا، مرد صحرا، مرد دشتیم ما یادگار حملۀ والفجر هشتیم هر کس که آن‌جا بود بی‌نام و نشان بود آن‌جا زمین دلبازتر از آسمان بود... ای چفیه‌های مانده در باران کجایید؟ سجّاده‌های روشن ایمان کجایید؟... در هر رواق سنگری عطر خدا بود تنها دعا بود و دعا بود و دعا بود آنان که در این امتحان پیروز بودند در کربلای پنج، دشمن سوز بودند... ما عیش دشمن را به کامش زهر کردیم کاری که ما در فتح خونین‌شهر کردیم ققنوس‌ها بودند و آتش می‌خریدند تن‌های عاشق زخم ترکش می‌خریدند خاکی، ولی آیینۀ افلاک بودند سنگرنشینان آبروی خاک بودند فریادهای خفته را خاموش بردیم یک کربلا آیینه را بر دوش بردیم... جز «همّت» و مردی و جانبازی ندیدیم ما عاشقی مانند «خرّازی» ندیدیم این‌جا پر از اسطوره‌های جاودانی‌ست این سرزمین خاکی‌ست، امّا آسمانی‌ست هان ای بلاجویان دشت کربلایی آه ای شهیدان، ای شهیدان خدایی من در شما دیدم جهانی بی‌کران را بعد از شما بستند راه آسمان را بعد از شما ماندیم ما و زندگانی شرمنده‌ایم ای روح‌های آسمانی رفتید تا ما چند روزی زنده باشیم می‌خواستید از عکستان شرمنده باشیم... شعر بلند عشق را با خون سرودید اصلا شما انگار این جایی نبودید... @hoseiniye_ye_del
300 مشاهده
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
به طبیبان دگر نسخه‌ی ما را مسپار درد با دست تو درمان بشود خوب‌تر است... ❣️ @hoseiniye_ye_del
291 مشاهده
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
خبر چه بود، که بوی فراق می‌آمد؟ حماسه بود که با اشتیاق می‌آمد خبر نیامده آتش گرفت نصف‌جهان خبر چه بود، که این‌قدر داغ می‌آمد؟ خبر به گوش درختان آخر پاییز شبیه آه جگرسوز باغ می‌آمد درست در خنکای اواخر آبان صدای سیصد و هفتاد داغ می‌آمد سیاه بود شب اصفهان، برای همین نه یک چراغ که صد چلچراغ می‌آمد درازی صف تابوت و دوش‌ها گفتند قصیده‌ای که به سبک عراق می‌آمد تهِ قصیده کجا بود؟ من نمی‌دانم سر قصیده که از چارباغ می‌آمد درست سیصد و هفتاد بیت خون‌آلود قصیده بود که با این سیاق می‌آمد.. چه آه‌ها که از این ماجرا به گردون رفت چه گریه‌ها که از این اتفاق می‌آمد دوباره عطر شهیدان در این غزل پیچید چه بوی دل‌کشی از این اتاق می‌آمد.. @hoseiniye_ye_del
316 مشاهده