فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دل دودمان آدم را
غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمیدهم به سرور بهشت این غم را
غبار ماتم تو آبرو به من بخشید
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
زمان به یاد عزایت محرم است حسین
اگرچه شور دگر داده ای محرم را
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
گدای دولت عشقم که فرق بسیار است
گدای دولت عشق و گدای درهم را
به نیم قطرۀ اشک محبّتت ندهم
اگر دهند به دستم تماااااام عالم را
محبّت تو بود رشتۀ نجات مرا
رها نمیکنم این ریسمان محکم را
گناهکارم و یک عمر چشمِ گریانم،
به زخمهای تو تقدیم کرده مرهم را
به یُمن گریه برای تو روز محشر هم
خموش میکنم از اشک خود جهنم را
سخن زسوز دلت با که می توان گفتن
که سوختی دل بیگانگانه را و مَحرم را
نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد
حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را
سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت
که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را
روا نبود که امّت به سر بریدن تو
دهند اجر رسالت رسول خاتم را
بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ
به جای آب بجوشد زسینه خون یم را
لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببُرند
هزار مرتبه دست و زبان «میثم» را
#غلامرضا_سازگار
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del
بر داغ تو تمام محرم گریستم
بسیار بود این غم و من کم گریستم
بر زخمهای تو همه عالم گریستند
من هم دوباره با همه عالم گریستم
فرزند را نشان ز پدر لازم است و من
در اقتدا به حضرت آدم گریستم
همناله با خلیل خدا در منای عشق
بهر تو ای ذبیح معظم گریستم
گفتند اشکِ شیعه به زخم تو مرهم است
من تا نَهَم به زخم تو مرهم، گریستم
از لحظۀ شنیدن «ان کنتَ باکیاً»
پیوسته با غم تو به هر غم گریستم
بر خاتمی که رفت به تاراجِ اهرمن
همناله با پیمبر خاتم گریستم
شوق بهشت و خوف جهنم سبب نبود
تنها به خاطر تو دمادم گریستم
"یابن شبیب" را شب اول شنیدمُ
پای همین، تمام محرم گریستم
#علیرضا_قاسمی
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ورود_به_کربلا
#روضه
زینبم دشت کربلا اینجاست
وادی غصه و بلا اینجاست
خیمه ی هجر بر زمین بزنید
سرزمین غم آشنا اینجاست
علت اشک و ناله های شما
غارت خیمه های ما اینجاست
بعد اتمام کار من زینب
آتش معجر شما اینجاست
می بُرد شمر پست حنجره ام
سر من روی نیزه ها اینجاست
با عبا میرسی به فریادم
اکبرم زیر دست و پا اینجاست
میرسم روی نعش عباسم
بر زمین دست او جدا اینجاست
پهلوی قاسمم دریده شود
هجله ی ماتم و عزا اینجاست
لحظه های غم تو نزدیک است
بین خیمه برو بیا اینجاست
سر یک گوشواره ی خونی
نعره ها و سر و صدا اینجاست
#محمد_حبیب_زاده
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del