eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
365 ویدیو
64 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسینیه مقتل
ندانسته اند؛[39] چون انگیزه نگاه داشتن آنان بیش از این مقدار نبوده است. 🔷سید بن طاووس تا یک ماه را گفته است؛[40] قاضی نعمان ابوحنیفه (از علمای اسماعیلیه) در کتاب «شرح الاخبار» یک ماه و نیم گفته است.[41] بنابراین اگر اهل بیت(ع) یک ماه یا یک ماه و نیم در شام مانده باشند، معنا ندارد که روز بیستم صفر به کربلا برسند. 🔶دو نقل نیز از شیخ مفید و شیخ طوسی وارد شده است که می گویند: «وفی العشرین منه کان یوم رجوع حرم سیدنا ومولانا ابی عبدالله الحسین(ع) من الشام الی مدینة الرسول»؛[42] ▪️روز بیستم صفر روز بازگشت اهل بیت از شام به مدینه است. بعضی خواسته اند از همین عبارت استفاده کنند که روز بیستم صفر به مدینه رسیدند، اما یقیناً این سخن نادرست است؛ پس این «یوم رجوع» چه می شود؟ این روز بازگشت از شام و خروج از آن است، نه روز رسیدن به مدینه؛ یعنی اگر ما این نقل را بپذیریم که روز ۲۰ صفر روز بازگشت است، یعنی روز حرکت کردن آنها از شام به سمت مدینه است و ناگزیرً با این قول مرحوم مفید و مرحوم طوسی، دیگر نمی توان گفت که در روز ۲۰ صفر اهل بیت(ع) در کربلا بوده باشند. ✳️پس با این تشتت نقل چه باید کرد؟ یک راه این است که کسی دو قول اخیر را نپذیرد؛ زیرا روایت نیست، بلکه دو قول تاریخی است که شیخ مفید و شیخ طوسی نقل کرده اند و یک نقل تاریخی صرف است که مجبور به پذیرش آن نیستیم و در این صورت اگر نپذیریم، پس چنانچه اهل بیت(ع) در حدود ۱۳ صفر از شام خارج شده باشند و از مسیر بادیة الشام حرکت کرده باشند، می توانند در اربعین اول برسند. ولی اگر کسی بگوید روز ۲۰ صفر اهل بیت از شام خارج شدند، در این صورت چطور می شود که در این روز جابر در کربلا باشد و اهل بیت را هم دیده باشد! 🔶در این جا احتمال دیگری مطرح می شود که به ذهن نویسنده رسید و به عنوان احتمال و حل قضیه مطرح کردم.[43] خلاصه این نظر آن است که یک راه دیگری برای حل این مشکل وجود دارد که از دقت در روایات، کیفیت زیارت جابر به دست می آید، و آن این است که روایات بیانگر زیارت جابر دو گونه است: 🔻یکی زیارتی است که از طبری امامی در «بشارة المصطفی»[44] و سید بن طاووس در «مصباح الزائر»[45] و خوارزمی در «مقتل»[46] نقل کرده اند، و این همان زیارت جابر است به همراه عطیه که در روز ۲۰ صفر انجام شد، و در آن خبری از دیدار با اهل بیت نیست. 🔻یک زیارت دیگر جابر همان است که سید بن طاووس در «ملهوف»[47] و ابن نما در «مثیر الاحزان»[48] نقل می کنند که آن جا جابر به کربلا آمده است و اهل بیت را هم دیده است، ولی تاریخ آن معلوم نیست و نامی از عطیه برده نشده است. ✳️اگر همین دو روایت را کنار هم بگذاریم، یک مطلب به ذهن می رسد که چه لزومی دارد بگوییم جابر که به کربلا آمده، تنها به یک زیارت بسنده کرده باشد؟ در حد احتمال می توان گفت که با توجه به وجود خبر معتبر در مورد این که جابر بن عبدالله روز اربعین در کربلا بوده و موفق به زیارت شده و از آن به عنوان زیارت اوّل یاد می کنیم، وی سپس به کوفه بازمی گردد و در این زیارت هیچ گزارشی از دیدار او با حضرت سید الساجدین(ع) و کاروان حسینی نیست؛ بلکه در پایان زیارت به عطیه می گوید مرا سمت کوفه ببر. بسیار بعید است که در آن زیارت، اهل بیت(ع) به کربلا رسیده باشند و عطیه هیچ اشاره ای به آن نکند؛ نه در نقل بشارة المصطفی و نه در نقل خوارزمی و نه در نقل سید بن طاووس در «مصباح الزائر» هیچ اشاره ای به حضور اهل بیت نیست، اما در نقل دیگری که سید بن طاووس در «ملهوف» وابن نما در «مثیر الاحزان» دارد، دیدار جابر با اهل بیت(ع) را آوده اند و این که جابر و جماعتی از بنی هاشم پیش از اهل بیت(ع) در کربلا حاضر بودند؛ ولی در آن زیارت، نامی از عطیه نیست! ما این زیارت را زیارت دوم جابر می دانیم. ✅بنابراین، جابر پس از انجام زیارت اول به همراه عطیه به کوفه بازگشته و یک بار دیگر هم به زیارت سیدالشهدا(ع) موفق گردیده است که از آن به زیارت دوم جابر یاد می کنیم، و این همان زیارتی است که موفق به زیارت امام الساجدین(ع) و اهل بیت شده است.
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅کاروان حسینی چه زمانی به کربلا آمدند 🔷در اینجا این سؤال مطرح می شود که بنابراین اهل بیت(ع) چه زمانی به کربلا رسیدند؟ اگر ملتزم شویم به قول شیخ مفید و شیخ طوسی که روز ۲۰ صفر اهل بیت از شام خارج شده باشند، ناگزیر باید از راه «برّ الشام» آمده باشند نه راه سلطانی؛ چون در مسیر رفت، برای یزید و نظام خون ریز اموی مهم بود که کاروان حسینی را از راه سلطانی حرکت دهنذ، چون در آن مسیر، شهرها و مراکز عمده چون تکریت، حلب و بعلبک و … بود که می توانستند از کاروان اسرا استفاده تبلیغاتی کنند؛ ولی پس از حضور اهل بیت در شام ورق علیه یزید برمی گردد و دیگر وجود اهل بیت در شام به نفع یزید و دستگاه اموی نبود؛ بلکه ضررشان بود؛ چون در زمان حضور اهل بیت در شام، با ایراد آن سخنان آتشین و خطبه های روشنگرانه حضرت امام سجاد(ع) و حضرت زینب معادله دگرگون شد و یزید دستور داد تا خاندان امام حسین(ع) را از شام به سمت مدینه بیرون ببرند. 🔶کاروان اسرا از جنوب شام به سمت حجاز حرکت داده شدند. وقتی که به سه راهی رسیدند گفتند ما را به کربلا ببرید تا تجدید عهد کنیم. 🔷باتوجه به دستور یزید در خوش رفتاری با اسرا، دیگر مخالفتی با این خواسته نکردند و آنان را به کربلا بردند. بنابراین بین هفت تا ده روز از راه بادیة الشام طول می کشیده تا به کربلا برسند و می توانستند در آخر صفر یا ابتدای ربیع الاول در کربلا باشند، که این مصادف با زیارت دوم جابر است. 🔶با این بیان، هم مسئله زیارت جابر در روز اربعین و هم کیفیت ملاقاتش با اهل بیت(ع) حل می شود و مشکل تاریخی مرتفع می گردد. مگر آن که کسی به نقل تاریخی شیخ مفید و شیخ طوسی ملتزم نشود و بگوید که نقل ایشان صرف نقل تاریخی است و الزامی به پذیرش آن نیست. اگر کسی به کلام آنها ملتزم نشود در این صورت لازم نیست بگوییم جابر دو بار زیارت کرده و با همان یک زیارت، مسئله حل می شود. 📚منابع: [1]. اين‌جانب درباره اربعین در سه مرحله کار کردم: یکی در ابتداي آغاز تأليف کتاب«مع الرکب الحسینی من المدینة إلی المدینة» بود که چندین بار در ايران و لبنان چاپ شده است. اين مجموعه در شش جلد تأليف شده و هر مجلد را یک نفر نگاشته است. نگارش جلد ششم بر عهده اين‌جانب بود که به بررسی مقطع نهضت امام حسین× از زمان ورود كاروان حسيني از شام تا مدینه است و ازاين‌رو بحث اربعین نيز مطرح شد. هنگامي که وارد بحث شدم، دريافتم که اين موضوع بسيار گسترده است. این مجموعه به زبان فارسی با عنوان «با كاروان حسيني از مدينه تا مدينه» توسط آقای عبدالحسين بينش نيز ترجمه شده است. در مرحله بعد، براي دانش‌نامه امام حسين اقدام به نگارش نوشته‌‌اي به زبان فارسی با عنوان «اربعین حسینی» نمودم كه پس از بازنگري، به طور مستقل، در کتابی در حدود ۱۲۰ صفحه به چاپ رسيد.در مرحله سوم، پس از بازنگري دوباره و با دقت بيشتر در کتاب «الایام الشامیّه من عمر الهضة الحسينية» درج گرديد که در واقع بازنگری همان جلد ششم «مع الرکب الحسینی» است که با انجام اصلاحات و اضافات در لبنان چاپ شد. از اين رو کتاب «الایام الشامیه» از جهت اتقان مطلب و بازنگری مطالب، دقيق‌تر است و مطالبي افزون بر «الركب الحسيني» دارد. بنابراين، در بحث اربعین سه مرحله تحقيق صورت گرفت . [2]. شیخ مفید، مسار الشیعه (چاپ شده در المجموعة النفيسة) ص۴۶. [3]. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص730. [4]. علامه حلّی، منهاج الصلاح (بنا بر نقل لؤلؤ و مرجان)، ص147. [5]. علامه حلی، العدد القوية، ص219؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 98، ص195. [6]. المصباح، ص498. [7]. بحار الانوار، ج 101، ص334. [8]. شمس‌الدین ذهبی، سير اعلام النبلاء، ج4، ص337. [9]. همان، 336. [10]. سیدابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحديث، ج4، ص330، ش2026. [11]. همان. [12]. سير اعلام النبلاء، ج4، ص339 (چنانچه روايات او در جوامع روايي شيعه نيز شمارش شود، بر اين آمار ذهبي افزوده مي‌گردد). [13]. سير اعلام النبلاء، ج4، ص336. [14]. سید محسن امین عاملی، اعيان الشيعة، ج4، ص46. [15]. ر.ک: شیخ عباس قمی سفينة البحار، ج2، ص205 «واژه عطا». [16]. همان. [17]. ر.ک: عمادالدین طبری، بشارة المصطفى،74. [18]. موفق بن احمد خوارزمی، مقتل الحسين، ج2، ص190. [19]. ابن‌قتیبه دینوری، الامامة والسياسة، ج1، ص214. [20]. ر.ک: مصباح الزائر،286. [21]. ابن‌نما حلی، مثير الاحزان، ص107. [22]. سید بن طاووس، اللهوف، ص225. [23]. شیخ صدوق، امالي، ص232، ح243. [24]. ابوریحان بیرونی، الآثار الباقية، ص ۴۲۲. [25]. ابن‌ عبدالبر قرطبی، التذكرة الخواص، ج2، ص668. [26]. زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات وغرائب الموجودات، ص45. [27]. شیخ بهائی، توضيح المقاصد، ص6. [28]. محمد بن علی مناوی، فیض القدیر، ج ۱، ص ۲۰۵. [29]. بحار الانوار، ج 101، ص334. [30]. عبدالله بن محمد شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص70.
[31]. سید مؤمن بن حسن شبلنجی، نور الابصار، ص121. [32]. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص589. [33]. بحار الانوار، ج 101، ص334. [34]. محدث نوری، لؤلؤ و مرجان، ص144 به بعد. [35]. شیخ عباس قمی، منتهى الآمال، ص524. [36]. محمدابراهیم آیتی، بررسي تاريخي عاشورا، ص148. [37]. مرتضی مطهری، حماسه حسيني، ج1، ص30. [38]. محمدرضا طبسی نجفی، مقتل الامام الحسين×، ص285 (نسخه خطي). [39]. سید محمدعلی قاضی طباطبائی، تحقيق درباره اربعين اول، ص29. [40]. اقبال الاعمال، ص589. [41]. قاضی نعمان مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص269. [42]. مسار الشيعة، ‌ص46؛ مصباح المتهجد، ص730. [43]. متأسفانه پس از چاپ کتاب اربعین حسینی، عده‌ای برخی مطالبش را حذف کردند و مقداری بر آن افزودند و به عنوان تحقیق پیرامون اربعین در برخی از مجلات منتسب به حوزه چاپ کردند، که خلاف امانتداری است. [44]. بشارة المصطفى، ص74. [45]. مصباح الزائر، ص286. [46]. مقتل الحسين×، ج2، ص190. [47]. اللهوف، ص225. [48]. مثير الاحزان،‌ ص107 @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
رهبرانقلاب: امروز دلهای ما هم مشتاق حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) و آن ضریح شش گوشه و آن قبر مطهر است. ما هم گرچه دوریم، ولی به یاد حسین‌بن‌علی و به عشق او سخن میگوییم. ۸۵/۱/۱ #اربعين @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅عطیه، اولین زائر اربعین که بود؟ 🔻عطیه عوفی به همراه جابر، نخستین زائران امام حسین(ع) در بیستم صفر سال 61 هجری، هم¬زمان با اربعین شهیدان کربلا هستند و نام این دو همواره همراه با زیارت اربعین برده می¬شود. ✳️عطیه از تابعان و شیعیان برجستة امیرمؤمنان(ع) و یکی از رجال علم و حدیث و تفسیر قرآن بود. او که شاگرد جابربن¬عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول خداست، علاوه بر حدیث غدیر، حدیث زیارت اربعین را نیز از استادش نقل کرده است. 🔺عطیه فردی عالم، محدثی ژرف نگر، مفسری والا مقام و مسلمانی فعال در عرصة مسائل اجتماعی و سیاسی بود. این مقاله پس از بیان شرح حال عطیه عوفی، معرفی خاندان و جایگاه علمی او به تبیین اندیشه¬ها و فعالیت¬های سیاسی او پرداخته و در پایان، حدیث غدیر و حدیث زیارت اربعین را از این نخستین زائر سیدالشهدا(ع) نقل کرده است. @hosenih_maghtal
✅ زیارت‌نامه ، نوعی عهدنامه است 🔻اصل زیارت، حضور در محضر امام و تجدیدِ عهد با امام است، چه از دور، چه از نزدیک. مفاد زیارت‌نامه، مفاد عهدنامه است. این عهدنامه که در زیارت اربعین هست، خیلی لطیف است. شهود امام و مقامات امام و بعد هم عباراتی است که ما را به رجعت امام می‌رساند که «امری لامرکم سِلْم ونُصرَتی لکم مُعَدة» و ما را به نصرت و یاری و انتظار می‌رساند. 🔻یعنی ما شهادت می‌دهیم که این جریان شما در ظهور ائمه و رجعت، ادامه‌دار می‌باشد. هدف ما از انتظار، این است که قلب، تسلیم باشد و دنبال رأی امام باشد و تمام یاری‌مان، برای امام آماده باشد. 🔻نتيجه زيارت اربعين، آنچنان كه در انتهای زيارت‌نامه اربعین آمده است تسليم قلب، تبعيت محضِ رأی انسان از امام و آماده بودن زائر برای نصرت حضرت است. انسان بايد به جايی برسد كه هيچ رأیی در برابر امر معصوم نداشته باشد. 📚آیت‌الله سیدمحمّدمهدی @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ورود کاروان اسرا به مدینه النبی 🔻بشير بن حذلم (جذلم) مى گويد: هنگامى كه به مدينه نزديك شديم، على بن الحسين(عليه السلام) دستور داد كه كاروانيان از شترها فرود آيند، خيمه ها را برپا كرده و در آن جاى گيرند. آن گاه فرمود: اى بشير! خدا پدرت را رحمت كند، او شاعر بود، آيا تو نيز مى توانى شعر بگويى؟ ▪️گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نيز شاعرم. ▪️فرمود: وارد مدينه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(عليه السلام) (و ورود ما را) به مردم برسان. 🔹بشير مى گويد: بر اسبم سوار و با شتاب وارد مدينه شدم. هنگامى كه به مسجد النبى(صلى الله عليه وآله) رسيدم صدايم را به گريه بلند كردم و آنگاه چنين سرودم: ▪️«يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَدْمُعي مِدْرارُ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ» ▪️(اى مردم مدينه، ديگر مدينه جاى ماندن شما نيست، زيرا حسين [آقاى شما] كشته شد كه اشك من اين گونه سرازير است. پيكر او در كربلا به خاك و خون غلطيده و سر مقدسش بالاى نيزه، شهر به شهر گردانده شد). 🔸سپس گفت: اين على بن الحسين(عليه السلام) است كه با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. ✳️با اين سخن، حتّى زنان مدينه از خانه هايشان با موهاى پريشان بيرون ريختند و درحالى كه از شدّت مصيبت صورت هاى خود را مى خراشيدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گريه و زارى بلند كردند. (هيچ مرد و زنى را گريان تر از آن روز نديدم و بعد از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)؛ ▪️«... فَلَمْ أرَ باكِياً وَلا باكِيَةً أكْثَرَ مِنْ ذلِكَ الْيَوْمِ، وَلا يَوْماً أَمَرَّ عَلَى الْمُسْلِمينَ مِنْهُ بَعْدَ وَفاةِ رَسُولِ اللهِ». 🔹به من گفت: خدا تو را بيامرزد، تو كيستى؟ 🔸گفتم، من بشير بن حذلم هستم كه مولايم على بن الحسين(عليه السلام) مرا به سوى شما فرستاد و او هم اكنون با خاندان ابى عبدالله(عليه السلام) و زنانش در فلان مكان فرود آمده اند. 🔺بشير مى گويد: مردم مرا رها كردند و به سرعت به مكانى كه كاروان در آنجا بود، به راه افتادند و من نيز با مركبم به آنجا بازگشتم، ديدم سيل جمعيت راهها را بند آورده اند. من از مركب پياده شدم و خود را با زحمت به كنار خيمه ها رساندم. ديدم على بن الحسين(عليه السلام) هنوز داخل خيمه است، 😭آن گاه از خيمه بيرون آمد، در حالى كه پارچه اى در دست داشت كه با آن اشك هايش را پاك مى كرد. كسى چارپايه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى كه پيوسته اشك هايش جارى بود و نمى توانست جلوى گريه اش را بگيرد. 😭مردم كه اين صحنه ها را ديدند، صداى گريه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدينه نيز ناله و شيون برخاست؛ مردم از هر سو به نزد آن حضرت مى آمدند و او را تسليت مى گفتند و آن منطقه پر از شيون و غوغا شد. 🔺امام(عليه السلام) با دست به مردم اشاره كرد كه ساكت شوند و مردم نيز آرام گرفتند، سپس خطبه ای ايراد فرمودند. ع ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ خطبه امام سجاد علیه السلام در مدینه 🔻حمد و سپاس مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان، بخشنده و مهربان، مالك روز جزا و آفريننده همه مخلوقات است. همان خدايى كه (از سويى شناخت حقيقت او) آن قدر از ما دور است كه گويا در آسمان هاى رفيع جاى گرفته و (از سوى ديگر با علم و احاطه اش) آن قدر به ما نزديك است كه گواه و شنواى سخنان در گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسيب هاى روزگار، فجايع دردناك، رنج هاى سوزان، بلاهاى سنگين و مصيبت هاى بزرگ، خشونت بار، متراكم، شكننده و ويرانگر ستايش مى كنم. 🔹اى مردم! خداوندى ـ كه ستايش مخصوص اوست ـ ما را به مصيبت هاى بزرگ و خسارتى جبران ناپذير در اسلام آزموده است. (آرى) اباعبدالله الحسين(عليه السلام) و خاندانش به شهادت رسيدند و زنان و كودكانش به اسارت در آمدند و سر مطهر آن حضرت را بالاى نيزه ها در شهرها به گردش در آوردند و اين مصيبتى است كه مانند ندارد! 😭اى مردم! بعد از شهادت او، كدام يك از مردانتان مى تواند شادى كند؟ 😭 يا كدام قلبى مى تواند براى او محزون نباشد؟ 😭 يا كدام چشمى مى تواند گريه نكند و اشك نريزد؟ 😭به يقين آسمان هاى هفت گانه با بناهاى محكمش، درياها با امواجش، آسمان ها با اركانش، زمين با همه نواحى و جوانبش، درختان با شاخسارهايش، ماهيان و درياهاى عميق، و فرشتگان مقرّب الهى و همه آسمانيان، بر شهادت او گريستند. 😭اى مردم! كدام قلب است كه در شهادت او لرزان نشود؟ 😭يا كدام جگرى مى توان يافت كه براى او نسوزد؟ 😭 يا كدام گوشى است كه اين حادثه بزرگ و جبران ناپذير را بشنود و آسيب نبيند؟ ✳️اى مردم! 😭ما طرد شده، 😭آواره، 😭رانده و دور از شهرها شديم؛ 😭گويا ما فرزندان اقوام غير مسلمانيم، بدون آنكه جرمى كرده و يا كار ناپسندى مرتكب شده و يا ضربه اى به اسلام زده باشيم. ✳️هرگز اين ماجرا (هاى دردناك) را درباره گذشتگانمان نشنيديم «اين تنها يك امر تازه و جديد است». 🔸به خدا سوگند! اگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) به اين گروه سفارش مى كرد كه با ما مبارزه كنند، آن گونه كه درباره ما به آنها سفارش (به محبت) كرد، هرگز بيش از اين نمى توانستند جنايت كنند؛ «إنّالله وَإنّا إلَيه راجِعُون»، از اين مصيبتى كه بسيار بزرگ، غم انگيز، دردناك، انباشته، ناهنجار، ناگوار و سنگين است. 🔺در برابر مصائبى كه به ما رسيده از خدا پاداش مى طلبيم. به يقين خداوند شكست ناپذير و صاحب انتقام است). 🔻پس از اين خطبه، صوحان بن صعصعة بن صوحان (2) كه زمين گير بود ـ به خاطر آن بيمارى و (عدم همراهى با امام حسين(عليه السلام)) عذرخواهى كرد. امام سجاد(عليه السلام) نيز عذرش را پذيرفت و از او سپاسگزارى نمود و بر پدرش درود و رحمت فرستاد. (3) 📚منابع: (2). پدر صوحان جناب صعصعة بن صوحان از اصحاب جليل القدر و بلند مرتبه اميرمؤمنان على(عليه السلام)بود. امام صادق(عليه السلام) فرمود: آنها كه با اميرمؤمنان على(عليه السلام) بودند جز صعصعة بن صوحان و ياران صعصعه كسى نبود كه حقّ و منزلت على(عليه السلام) را به درستى بشناسد. مطابق نقل نجاشى او از راويان عهدنامه معروف على(عليه السلام) به مالك اشتر است (رجوع كنيد به: معجم رجال الحديث، ج 10، ص 112). ولى درباره فرزندش صوحان بن صعصعة، چيزى در كتب تراجم و رجال ـ جز همين مورد ـ يافت نشد. (3) . ملهوف( )، ص 226 ـ 230؛ ، ج 45، ص 147 ـ 149 و ، ص 374 ـ 375 ع ✅ @hosenih_maghtal