🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑
به مدد الهی و با تلاش گروه محققین حسینیه مقتل و حسینیه مدح و مرثیه
🔸کتاب روضه های آسمانی🔸
#ویژه_محرم99 منتشر شد.
◾️روضه ها به شرح ذیل می باشد:
☑️ حضرت مسلم بن عقیل (ع)
☑️ ورود به کربلا
☑️ حضرت رقیه (ع)
☑️ ابناء الزینب (ع)
☑️ جناب حر (ع)
☑️ حضرت عبدالله بن الحسن (ع)
☑️ حضرت قاسم بن الحسن (ع)
☑️ حضرت علی اصغر (ع)
☑️ حضرت علی اکبر (ع)
☑️ حضرت اباالفضل العباس (ع)
☑️ روز تاسوعا
☑️ شب عاشورا
☑️ روز عاشورا
☑️ شام غریبان
☑️ دفن ابدان مطهر شهدا(ع)
☑️ امام سجاد (ع)
🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید.
🔵 @addmin_roze
✔️در پست بعدی جلسه سوم را به عنوان نمونه بارگزاری میکنیم تا با سطح کار بیشتر آشنا شوید.👇👇
شب سوم.حضرت رقیه 99.pdf
539.7K
نمونه روضه روشمند شب سوم محرم، روضه حضرت رقیه(س) از #کتاب_روضه_های_آسمانی
🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید.
🔵 @addmin_roze
© پایگاه حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حسن_لطفی
▶️
همه است گفتگویم که فقط حسین عشق است
نتوان جز این بگویم که فقط حسین عشق است
نشود تو را نجویم که فقط حسین عشق است
کَسِ من تویی و بی تو سرِ بی کسی سلامت
زده آتشی جگر را نفَسِ عَلَی الدَّوامت
منم و همین علامت که فقط حسین عشق است
@hosenih
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
من و عاشقی و مستی که فقط حسین عشق است
همگی سیاه مستیم دم آستان نشستیم
اگرَم سری شکسته تو بگو سبو شکستیم
سرِ حرف خویش هستیم که فقط حسین عشق است
همه کس کشیده محمل به جناب کبریات
به کجا برم سری را که نکردهام فدایت
سرِ ما و این هوایت که فقط حسین عشق است
من و این جنونِ این سر به کجا روم جز این در
من و بوی سیبِ دلبر به حرم ببر که دیگر
زدهام به سیمِ آخر که فقط حسین عشق است
دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی
زِ کدام باده ساقی به منِ خراب دادی
چه شراب ناب دادی که فقط حسین عشق است
دگر استحالهام کن بشکن مچالهام کن
چو مرا شراب دادی تو خودت پیالهام کن
و حرم حوالهام که فقط حسین عشق است
به قمار خانه رفتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه در نماز دیدم
همه غرق راز دیدم که فقط حسین عشق است
@hosenih
به جز از علی که آرَد پسری ابوالعجائب
نبوَد بعید از ما که تهی کنیم قالب
که جنون به ماست غالب که فقط حسین عشق است
به مُلازمانِ سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی زِ نظر مران گدا را
بنواز این نوا را که فقط حسین عشق است
سوی آستانه تو به روی جبین بیایم
همه شب به خیمهی تو به همین یقین بیایم
که به اربعین بیایم که فقط حسین عشق است
تضمینی از سعدی ، بیدل ، دهلوی ، فیضکاشانی ، شهریار ، عراقی و حافظ
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
تشنهای در پنجهای سیراب گیر اُفتاده است
کودکی در حملهی اعراب گیر اُفتاده است
بعدِ بابا آبِ خوش از حنجرش پایین نرفت
در گلویش جرعههای آب گیر اُفتاده است
@hosenih
کاش در تاریکیِ صحرا نمیدیدش کسی
دخترک از دستِ این مهتاب گیر اُفتاده است
بارها از رویِ نِی بابا به داداش میرسید
آی خواهر زودتر بشتاب گیر اُفتاده است
زجر آوردش به روی ناقهای انداختش
مثل آن ماهی که در قلاب گیر اُفتاده است
این طرف از زجر میخورد آنطرف از حرمله
مثل آن برگی که در سیلاب گیر اُفتاده است
@hosenih
چشمهایش گرم میشد میپرید از خوابِ ناز
بسکه طفلی زیرِ پا در خواب گیر اُفتاده است
هیچکس در بینِ کوچه احترامش را نداشت
آه با نانهایِ در پرتاب گیر اُفتاده است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#مهدی_شریف_زاده
▶️
سالها در حسرت دیدار دلبر مانده ایم
جمعه ها را منتظر ماهِ منوّر، مانده ایم
زودتر آقا بیا و حال ما را خوب کن
از غم دوری تو خیلی مکدّر مانده ایم
@hosenih
یوسف زهرا کجایی کُشت ما را انتظار
می شود پس کی ظهور تو مقدّر،مانده ایم
شد محرم چون شما رخت عزا پوشیده ایم
بی قرار آن دو چشم خون و مضطرمانده ایم
روضه تعطیلی ندارد جنت ما روضه هاست
ما که عمری گریه کن هستیم و نوکر مانده ایم
آنقَدَر چایی بعد روضه مزه می دهد
آنقدر که منتظر تا چای دیگر مانده ایم
روضه را تعطیل گفتند عده ای وقت بلا
از بلا دوریم ما تا پای منبر مانده ایم
@hosenih
به دو دستان عمویت دست ما را هم بگیر
ما که پای نوکری تا روز محشر مانده ایم
فکر نوکر باش، نزدیک است آقا اربعین
دردمندیم و بدون کربلا درمانده ایم...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسن_کردی
▶️
بعد تو لحظه به لحظه مردم
مردم و باز کتک می خوردم
مشت ها بود که سمتم آمد
ضرب پا بود که سمتم آمد
@hosenih
جانم از زخم زبان بی زار است
کمک دختر تو دیوار است
نفس و سینه ی خسته سخت است
کودک و دست شکسته سخت است
دخترت سنگ ترحم خورده
قلب من سوخته و آزرده
خنده ی زجر چه زجرآور بود
خنده اش از لگدش بدتر بود
از لب پُر ترکم خون جاری ست
زخم پهلوم پدر جان کاری ست
مشت یک عده دهانم را بست
هرچه دندان به دهان بود شکست
مشت هایی که به صورت خوردند
لاله ی گوش مرا در بردند
به فدای سر بابا این چشم
دیدنت سخت شده با این چشم
ای که در چشم تو غم ریخته است
گیسویت از چه بهم ریخته است
ای که پیشانی تو مجروح است
رخ نورانی تو مجروح است
@hosenih
از تنور آمده ای حرفی نیست
این شکاف لب سرخت از چیست؟
من که دلتنگ نوازش بودم
با تماشای سرت آسودم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#امین_فرخی
▶️
زد و با لگد مرا انداخت
دست بردار من نبود ولی
خواست تا مرا عذاب دهد
ناسزا گفت پیش من به علی
آدم بی حیا همین طور است
کار و بارش عذاب و آزار است
همه جا مرا کتک زده و
باز از من ولی طلبکار است
@hosenih
چه قدر بد دهن شده این شمر
حرمله هم شده شبیه به او
مُردم از دست زجر و سیلی هاش
خسته ام عمه جان عمویم کو
تا رسیدیم پشت دروازه
حُرمت و شرم بود؟ هیچکدام
عمه آزار دید آنجا که
دور ما پر شد از نگاه حرام
شهر را بسته اند آذین و
مست کرده اند و خوشحالند
غرق در شادی اند زیرا که
قاتلان شهید گودالند
دردهای زیاد دارم لیک
سر تو دیدم و دلم شد آب
زینت شانه های پیغمبر
شان تو کجا و بزم شراب؟
@hosenih
بی حیایی اشاره می کرد و
چشم تو به سکینه بود پدر
همهمه بود و ولوله که یزید
گفت برخیز انتخاب کن و بِبَر
عمه مثل همیشه حامی بود
"کَذَّبَت.." گفت و شرمسارش کرد
سخنش کار تیغ حیدر کرد
دشمنت را جریحه دارش کرد..
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#رضا_قاسمی
▶️
کنارِ زخمهایت زخمِ من انگار چیزی نیست
به جانِ چشمِ تو این چشمهای تار چیزی نیست
ندارم آب؛ وقت شستشویت اشکهایم هست
ولی پیشِ سرت انگار این رگبار چیزی نیست
@hosenih
نپرس اینقدر، از من نیمهی تاریکِ ماهم چیست ؟!
خسوفم را تماشا کن؛ نکن اصرار، چیزی نیست
به شوق دیدنت تازه زبان وا کردهام انگار
بِ...به جا...جانِ تو این لکنتِ گفتار چیزی نیست
نخواه از دخترت تا روسری بردارد از مویش
که زیرِ سایهی این چادرِ گلدار چیزی نیست
نبین بر گونهام حکّاکیِ ذکرِ عقیقت را
به دستِ ساربان یک شب شدم بیدار، چیزی نیست
نپرس از گوشواره، از النگو، از گلوبندم
فقط یک چند باری رفتهام بازار، چیزی نیست
@hosenih
به هر کس خیمه ی سوغات را میگشت میگفتم
ببین گوشِ مرا؛ دست از سرم بردار؛ چیزی نیست
گلِ سرخِ بدون ساقه در گلدانِ سرنیزه !
نبین پای مرا؛ این زخمهای خار چیزی نیست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_مطیع_ها
▶️
میان قافله من بیشتر یاد پدر کردم
پدر نام تو بردن جرم بود و من خطر کردم
میامد تازیانه بی مهابا سمت ما بابا
شده دستم سیاه از بس که بر صورت سپر کردم
@hosenih
پس از آنشب که از ناقه به روی خاک افتادم
چه شبهاییی که با درد کمر تا صبح سر کردم
من از دوش عموعباس رفتم زیر دست زجر
ببین از کربلا تا شام را با که سفر کردم
تو را با گریه من میخواستم در تشت زر رفتی
لبت را خیزران بوسید من خیلی ضرر کردم
اگرکه سوخته گیسویم و زخمیست ابرویم
از آن باشد که از کوی یهودیها گذر کردم
@hosenih
تو دندانت شکسته، من سرم، عمه دلش بابا
مپرس از من چرا اینگفتگو را مختصر کردم
تو را که در بغل دارم دگر بابا چه کم دارم
مرا با خود ببر که چادر رفتن به سر کردم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#ﺭﻭﺡ_ﺍﻟﻠﻪ_ﻗﻨﺎعتیان
▶️
ﺷﻜﻮﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ
ﺳﺮﯼ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻔﺖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ
ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﺶ ﻏﻨﭽﻪ ﻣﯽ ﺯﺩ
ﻭﻟﯽ ﮔﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻗﻠﺒﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ
@hosenih
ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻖ ﻫﻖ ﻭ ﻻﻻﯾﯽ ﻭ ﺍﺷﮏ
ﺩﻭ ﺗﺎ ﭼﺸﻢ ﺳﯿﺎﻩ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ
زبان بسته اگر چه در قفس بود
کبوتر بود ، حس آسمان داشت
ﻧﻪ ﯾﺎﺭ ﻭ ﯾﺎﻭﺭﯼ ، ﻧﻪ ﻫﻢ ﺯﺑﺎﻧﯽ
ﻧﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﺎﻥ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ
ﺳﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﺎﻡ ﻭ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎﯾﺶ ....
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﯿﻠﯽ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻃﻌﻨﻪ ﺍﻣﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ
دقیقاً " ﺷﻜﻞ ﺯﻫﺮﺍ ".... ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ
ﺳﻪ ﺳﺎﻟﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ
ﻫﻤﯿﻦ ﻛﻪ ﻟﺐ ﺯ ﻟﺐ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺩﻕ ﻛﺮﺩ
ﺯ ﺑﺲ ﻟﺐ ﺟﺎﯼ ﭼﻮﺏ ﺧﯿﺰﺭﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ
ﺗﻨﯽ ﺗﺮﺩ ﻭ ﺷﻜﺴﺘﻪ ﻣﺜﻞ ﺷﯿﺸﻪ
ﻛﻪ ﯾﻚ ﺧﻂ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﺶ ﺍﺭﻏﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ
@hosenih
ﺑﻨﻔﺶ ﻭ ﺯﺭﺩ ، ﻧﯿﻠﯽ ، ﺍﺭﻏﻮﺍﻧﯽ ....
ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻛﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ
ﺯﻥ ﻏﺴﺎﻟﻪ ﺭﻭﯾﺶ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ
ﻭ ﺁﯾﻪ ﺁﯾﻪ ﻛﻮﺛﺮ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
محمدحسن_بیات_لو
▶️
قسم به ساحتِ ذکرِ شریف "هو" بابا
به روی من شده این اشک آبرو بابا
"عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد"
چه خوب شد که شدم با تو روبرو بابا
@hosenih
چه حیف شانه نداری که سر بر آن بِنَهم
بگویم از غمِ خود شرحِ مو به مو بابا
مرا ببخش که نشناختم تو را اوّل
به چهره ی تو نمانده ست رنگ و رو بابا!
خداش خیر دهد راهِب مسیحی را ...
که با گلاب تو را داده شُستِشو بابا !
الهی خیر نبیند که خولی نامرد
کشید دست به روی تو بی وضو بابا !!
نمانده وقتِ زیادی به رفتنم ، حالا...
شدم کنارِ سرت گرمِ گفتگو بابا
بیا و باز صدایم بزن "رقیه ی من"
تو هم بخواه ز من که "بگو بگو بابا"
چه خوشگذشت به من این سفر کنار عمو
چه بد گذشت به من شام بی عمو بابا !
@hosenih
لبِ ترک ترکت را ندیده می بوسم...
چه خوب شد که به چشمم نمانده سو بابا
چه قدرسخت لبت چوب خورده، باباجان
چه قدر سخت بریده شده گلو بابا !
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمود_یوسفی
▶️
رفتی و بعد از تو این ایام خیلی بد گذشت
آه بابا کربلا تا شام خیلی بد گذشت
@hosenih
روی نی قرآن تلاوت کردی و طعنه زدند
پای نی ای حجة الاسلام خیلی بد گذشت
جای خوبی های پیغمبر فقط ما را زدند
بر من و دیگر ذوی الارحام خیلی بد گذشت
دست در دست پدرها دختران می آمدند
زندگی بر من بر این ایتام خیلی بد گذشت
@hosenih
عمه جان گرچه حواسش بود هر لحظه ولی..
آه بی بابام بی بابام خیلی بد گذشت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#ﺭﻭﺡ_ﺍﻟﻠﻪ_ﻗﻨﺎعتیان
▶️
از بس که سکوت ، با دلم ور رفته
از دست همه حوصله ام سر رفته
چادر که بپوشم ، عمه ام میگوید
قربان عزیزم ، چه به مادر رفته
@hosenih
من مختصرم کوچک وکوتاه و غریب
عمرم ، به سه تا ، آیه ی کوثر رفته
از گریه ی من حرامیان می لرزند
انگار علی ، به فتح خیبر رفته
با این همه درد ..... استخوانِ پهلوم
از جای خودش گمان کنم در رفته
جز زخم کف پا .... و تب تاول ها
باقی همه روضه ها به مادر رفته
آن قاصدکی که در بغل میچرخید
حالا ، سر نیزه هایِ لشکر رفته
@hosenih
من..من .. کـــِ نمی..نمی توانم بپرم
عمه تو بگو ، چه ها بر این پر رفته
بابا به خدا بیا ..... بیا جان عمو
من خسته شدم حوصله ام سر رفته
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_مدح
#مجتبی_خرسندی
▶️
بیت الغزل هر غزل ناب رقیه است
خورشید علی اصغر و مهتاب رقیه است
@hosenih
«نزدیکترین راه به الله حسین است»
نزدیکترین راه به ارباب رقیه است
در باب برآوردن انواع حوائج
یک باب خدا دارد و آن باب رقیه است
در زاویۀ عرش خدا قاب بزرگیست
نامی که شده زینت این قاب رقیه است
در خلوت خود معتکفند اهل محبّت
در مسجد این طایفه محراب رقیه است
دردانۀ ارباب که با دست اباالفضل
از چشمۀ کوثر شده سیراب رقیه است
@hosenih
حاجت طلبیدند از او عالم و آدم
زیرا که فقط مهر جهان تاب رقیه است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمود_یوسفی
▶️
رفتی و بعد از تو بابا دخترت از دست رفت
دلربایت دلنشینت دلبرت از دست رفت
@hosenih
گفته بودی تا عمو دارم خیالم راحت است
حیف اما پیش چشمم لشکرت از دست رفت
کودکم خب زیر آتش ماندنم معمولی است
پس مپرس از من چرا موی سرت از دست رفت
خواستم تا با تو درد دل کنم اما نشد
زیر نعل تازه بابا پیکرت از دست رفت
من شنیدم جدمان انگشترش را هدیه کرد
پس چرا انگشت با انگشترت از دست رفت
این وسط تا می توانستند حرف بد زدند
آه بابا احترام خواهرت از دست رفت
عمه را دیدم که بالای سرت اینطور گفت
من بمیرم یادگار مادرت از دست رفت
@hosenih
ظاهراً از پشت خنجر می کشید آن بی حیا
من نمیفهمم چگونه حنجرت از دست رفت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
نزول کرده ای، ای آیه های روشن من
خوش آمدی به خرابه؛ بهار گلشن من
بنفشه زار تنم آمده به استقبال
هزار و نهصد و پنجاه زخم بر تن من
@hosenih
تو بارگاه تنت آسمان پنجم شد!
بیا که سر بگذاری به خاک دامن من
هماره تولیت گیسوی تو با من بود
شدند باد و تنور و شراب دشمن من
به بوریای تو تا حشر غبطه خواهم خورد
دوباره دست بینداز دور گردن من
همیشه صوت تو، آویز گوش های من است
اگر چه پنجه ی غارت، شده است رهزن من
بلند مرتبه بودم، ز ناقه افتادم
بلندتر شده حالا صدای شیون من
@hosenih
مرا به قصد فدک می زدند قنفذها
شبیه فاطمه بوده است جان سپردن من
خرابه نه، حرم من رواق علقمه است
که عرش شانه ی ساقی شده است مدفن من
.⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مصطفی_هاشمی_نسب
▶️
دختر است و بلندی مویش
می رسد تا حدود زانویش
از پدر صبح و شام دل برده
با همین پیچ و تاب گیسویش
چقَدَر روی زانوان عمو
ناز کرده، نشسته پهلویش
سر خود را به خاک صحرا؟…نه!
تکیه می داده روی بازویش
دم ظهری میان خیمه کمی
خواب آمد به چشم جادویش
با خیال خوشِ پدر خوابید
زیر لب شد کمی دعا گویش
عمه اش چادرِ نمازش را
با لطافت کشید بر رویش
خاطرِ جمع، چشم خود را بست
که کنارش دوباره بابا هست
@hosenih
خواب می دید، خواب اینکه پدر
باز گشته ز راه دور سفر
سهم دختر از این سفر شده است
چادر و جانماز و یک گل سر
...چادرش را همین که بر سر کرد
همه گفتند آمده مادر!
چقدر ذوق می کند بابا
از نگاه به قامت دختر
...دختر چادری مراقب باش
بالاخص پشت در، میان گذر
ناگهان گر اسیر شعله شدی
چادرت را بگیر بالاتر
جان بابا بیا در آغوشم
چقَدَر ناز داری ای دلبر
خواب دختر که رو به پایان شد
…سر بابا به نیزه مهمان شد!
@hosenih
دیده وا کرد، خیمه غوغا بود
خیمه ها غرق دود و آوا بود
جای مردان خیمه بر نیزه
وسط شعله جای زن ها بود
یک طرف تازیانه و یک سو
بر سر گوشواره دعوا بود
پشت سر خار بود و آتش بود
پیش رو سنگ های خارا بود
عمه جان چادر مرا بردند
چادرم یادگارِ بابا بود
بر تن بد قواره ی مردی
جامه ی دست دوز زهرا بود
به عمویم بگو که برگردد
سایه اش روی خیمه ها تا بود
خاطر اهل خیمه راحت بود
کی کسی در خیال غارت بود؟
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#امین_فرخی
▶️
چیزی دگر مانده ست از این پیکرم؟ نه
تو فکر کن یک لحظه بودم محترم...نه
@hosenih
خولی همین که چادرم را با خودش برد
گفتم به او نامرد دیگر معجرم نه
تو آشنایی با کبودی های صورت
من را ببین هستم شبیه مادرم؟ نه؟
دروازه ی ساعات و بازار و خرابه
اینها نبوده درد های آخرم نه...
تازه رسیدم به یزید و بزم نحسش
خیلی جسارت کرده بر راس تو،کم نه
@hosenih
آن مرد شامی یک کنیز از ما طلب کرد
حلقه زده اشکم به چشمم خواهرم نه..
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#جواد_کریم_زاده
▶️
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
حتی کتیبه و علمش فرق می کند
دردانه ای که روی ضریحش عروسک است
با اهل بیت هم حرمش فرق می کند
@hosenih
در بارگاه او که زند طعنه بر بهشت
دربان و خادم و خدمش فرق می کند
دریای اهل بیت پر از دُرّ و گوهر است
اما حسین دُرِّ یمش فرق می کند
باب الحوائجیست که اندر مقام او
فرموده اند او کرمش فرق میکند
غمخانه ای که گشته به پا در عزای او
بانی مجد و محترمش فرق می کند
هرگز عجیب نیست که حیران شود مسیح
بیند که با مسیح دمش فرق می کند
با فاطمه مقایسه شد بین روضه ها
اما سه ساله قد خمش فرق می کند
زهراست کوه صبر ولیکن رقیه اش
کم طاقت است، سن کمش فرق می کند
دقت بکن به گونه ی خود وقت روضه اش
حس میکنی که اشک نمش فرق می کند
@hosenih
شد پاره گوش او و عدو گفت حرمله
این گوشواره هر گرمش فرق می کند
روی سه ساله، دست عدو، آه بگذریم
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#بردیا_محمدی
▶️
برای دردِ دلم همسُخن نمی آید
کسی به کلبه ی احزان من نمی آید
هنوز با پر پروانه کار دارد شمع
هنوز بوی خوشِ سوختن نمی آید
@hosenih
میان قبر شبی که شدم تک و تنها
کسی به غیر همین "پنج تن" نمی آید
اگر علی پدر خاک نام دارد پس
به شیعه کُنیه ی "دور از وطن"نمی آید
به روضه آمدن ما عنایت زهراست
بدون دعوت او سینه زن نمی آید
به غیر پیرهن مشکیِ عزای حسین
لباس دیگری اصلاً به من نمی آید
دم "حسین" گرفتیم و گریه راه افتاد
که "اشک"،بی مددش مطلقاً نمی آید
چه خوب می شد اگر روضه خوانمان می گفت:
صدای چکمه ی یک بددهن نمی آید
@hosenih
نَکِش،نَبَر،به خدا کهنهپیرُهَن،پاره است
به کار هیچکس این پیرهن نمی آید
**
حصیر مندرسِ روستا تن "شاه" است
قبول کن که به "نوکر" کفن نمی آید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#احسان_نرگسی
▶️
ای آیه به آیه زهرا
ای خط به خطِ اعطینا
@hosenih
مسجود ملائک هستی
ای فاطمه ی عاشورا
وصف غم تو ممکن نیست
قطره چه کند با دریا
از دست تو بر می آید
هر ناشدنی در دنیا
چون تو چه کسی بگذارد
پا بر سر دوش سقا
ذکر تو خود اعجاز است
ای معجزه ی بی همتا
پای علمت می میریم
از عشق تو دوری ، حاشا
@hosenih
دامان تو وقتی می سوخت
می سوخت جهان سر تا پا
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مجتبی_عسکری
▶️
امشب دل بیتاب وتنهایم شکسته
بغضم میان سیل غمهایم شکسته
@hosenih
بابا نشد برخیزم از جایم به پایت
خار مغیلان در کف پایم شکسته
زجرحرامی دخترت را زجرکش کرد
طوری مرا زد که همه جایم شکسته
این سنگ دلها از علی بد کینه دارند
آئینه ی مانند زهرایم شکسته
باید لب ودندان من برهم بریزد
باخیزران دندان بابایم شکسته
درخواب دیدم که سرت کنج تنور است
خیلی غرورم بعد روئیایم شکسته
@hosenih
امشب مرا با خود ببر از این خرابه
پشت سرت ای عشق می آیم، شکسته
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
دائم چهل منزل بلا بر ما رسیده
خواندم نمازم را نشسته، قد خمیده
جای نوازش کردنِ دستان بابا
شعله، میان گیسویم شانه کشیده
هجران دلبر، قد کمانی ساخت من را
از ناقه، ضعف و تشنگی انداخت من را
طوری کتک خوردم دو چشمم تار گشته
حق داشت عمه، لحظه ای نشناخت من را
@hosenih
درد کف پا، خسته ام کرده حسابی
دارم میان پهلویم دردِ حسابی
گفتم نکش اینگونه از سر چادرم را
دادِ مرا دشمن در آورده حسابی
آخر چرا رحمی به چشمِ تر نداری؟!
پایم شکسته، از چه رو باور نداری؟!
من دخترم، خیلی پر و بالم نحیف است
نامرد... اصلا تو خودت دختر نداری؟
با که بگویم این همه داغ گران را
با که بگویم حرفِ مرد بد دهان را
بر ما اهانت شد میان کوچه هایش
ویران کند حق خانه های عَسقلان را
خیلی بدم می آید از اشرار، خیلی
از ازدحامِ شامی و انظار، خیلی
دروازه ی ساعات، ساعاتِ بدی بود
سختی کشیدم بر سر بازار، خیلی
@hosenih
از چه بگویم،! از ستم یا ناسزا یا...
از سنگ و خاکستر ز بام خانه آیا؟
غصه شده در سینه ام با که بگویم
حرف از کنیزی می زنند این جا خدایا
طاقت ندارم بیش از این بابا کجایی؟!
من چشم بگذارم به آغوشم بیایی؟!
بار سفر بستم بیا آماده ام من
پایان بده بر این چهل منزل جدایی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چه روزها که شمردم نیامدی بابا
چه غصه هاکه نخوردم نیامدی بابا
ز دست طعنه وزخم زبان مردم شام
هزار مرتبه مُردم نیامدی بابا
شاعر: #علی_ساعدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌹 #حضرت_رقیه_س_مدح
الــســلام ای دســتــگـیــر عــــالَـمِـیـن
ای بـه اربــابِ دو عــالــم نــورِ عــیــن
روزِ مَحشر چشمِ من بَر دَست توست
اِشــفَــعــی لـی فـاطـمه بنـتُ الحُسین
شاعر: #مصطفی_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e