eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه‌ها خلوت و خاموش، شب از جامۀ ظلمت شده چون صحن عزا، خانه سیه‌پوش، تو گویی همه چیز و همه کس گشته فراموش، نه مانده شبحی پیش دو چشمی، نه صدایی رسد از کوچه‌ی خلوت زده بر گوش، چرا، می‌شنوم تک تک پا و، شبحی را نگرم می‌رسد از دور، یکی مرد که پوشیده رخ و از رخ مستور، به هر کوچۀ تاریک دهد نور، گمان می‌کنم این مرد کلیم‌الـلَهِ آن کوچه بُوَد، آه! ببینید کجا می‌رود و چیست ورا نیت و منظور؟ چه آرام و خموش است، دلش بحر خروش است، ببینید که انبانِ پُر از نان و پُر از دانۀ خرماش به دوش است، به گمانم که به ویرانه فقیری دل شب منتظرِ اوست که از گوشه ویرانه ندا می‌دهد ای دوست! کجایی که بگیری دل شب باز سراغ فقرا را؟ عجبا عرش خداوند مکان کرده به ویرانه سرایی بگرفته‌ست به دامن، سر یک پیر فقیری که ندارد به جز از دیدۀ اعما و تن خسته و دست تهی‌اش برگ و نوایی، به لبش ذکر دعایی، به دلش حال و هوایی، نه طبیبی، نه دوایی، نه غذایی، همگان چشمِ بصیرت بگشایید و ببینید که در دامن ویرانه امیری شده هم‌صحبت و دلباختۀ پیر فقیری، اگر آن پیر بپرسد تو که هستی؟ گل لبخند ز جان‌بخش لبش روید و در پاسخ آن پیر بگوید که فقیری شده در این دلِ شب یار فقیری، عجبا باز به دوشش یکی انبان وَ گرفته‌ست ره کوچه و پوید سوی ویرانۀ دیگر که به اَیتام زند سر، بِبَرد بر همه از لطف و کرم باز غذا را. کیستی؟ ای همه جا روی تو پیدا که ندیدند و نگفتند که هستی؟ تو همان شیر خدایی، تو چراغ شب تنهاییِ خیل فقرایی، تو به احزاب و اُحد یار رسول دو سرایی، تو به ایتام، پدر در دل ویرانه سرایی، تو گهی هم‌سخن چاه و گهی پهلوی نخلی، به زمین چهره گذاری، ز بصر اشک بباری و گهی می‌چکد از قبضۀ تیغت به زمینْ خون عدو در صف پیکار، گهی مرحب خیبر کُشی و عمرو به شمشیرِ شرربار، گهی دست تو در سلسلۀ خصم ستمکار، گهی وصله زنی کفش خود ای حجت دادار، گهی قلۀ عرشی و گهی حفرِ قناتت بوَد ای دست خدا کار، گهی عرشْ مکانی و گهی خانه نشینی، گهی استاد به جبریل امینی و گهی یاور آن پیرزن مشک به دوشی، نتوان گفت که هستی تو، که هستی، تو بگو تا بشناسیم به توفیقِ بیانِ تو خدا را. ناسپاسان که به جز مهر و وفا از تو ندیدند، چه شد کز تو بریدند؟ خدا را به چه تقصیر به محراب دعا تیغ کشیدند؟ چرا فرق تو را از ره بیداد دریدند؟ عجب حق تو گردید ادا، پیک خدا داد ندا، آه که شد منهدم ارکان هدا، خُفت به خونْ شیر خدا، گشت به محرابْ فدا، روح مناجات و دعا، مسجدیان یکسره این نالۀ جانسوز شنیدند، همه از پنجه غم جای گریبان، جگر خویش دریدند، ز دل ناله کشیدند، ز هر سو، سوی محراب دویدند و بدیدند همه‌ی دین خدا در یَمِ خون خُفته و از لعل لبِ خویش گهر سُفته و با صورت خونین سخن از فُزتُ وَ رَب گفته، گهی می‌رود از هوش، گه از اشک حسن آمده بر هوش، زند خونِ دلِ خسته‌اش از زخم جبین جوش، ز سوز جگر سوخته با قاتل خود گفت: خدا را به چه جرمی به رویم تیغ کشیدی؟ تو که دیدی ز علی آن همه احسان و وفا را. همه تن اشک فشان دست گشودند که آرند علی را به سوی خانه که ناگاه در آن سوز و غم و درد، نگاهی به افق کرد و ندا داد که ای صبح! نشد در همه ایام تو از جیب افق سرزنی و چشم علی پیشتر از سرزدن روی تو بیدار نباشد، عجبا گشت فدا در دل محراب دعا، جان پیمبر، علی آن ساقی کوثر، علی آن فاتح خیبر، علی آن میر مُظفر، علی آن روح مکرم، علی آن عدل مجسم، علی آن دادرس امت و مظلوم‌ترین رهبر عالم، به خداوند، به پیغمبر و زهرا که علی کشتۀ عدلی‌ست که خود حاکم آن بوده و خود مجری آن بود، خدا را نشنیدید مگر داد دوا پیش‌تر از کشتن خود قاتل خود را؟ نشنیدید که بخشید ز اکرام و جوانمردی خود تیغ به دشمن؟ نتوان یافت دگر مثل علی، گو که بپویند زمین را و سما را. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روی زمین نگذاشتی شب‌ها سر راحت وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت در جمع مردم با تبسم می‌نشستی آه اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت در بین نخلستان عرق می‌ریختی هر روز تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود بین خرابه نیمه‌شب‌ها چهرۀ ماهت محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود "مولای یا مولای" نجوای سحرگاهت هر چند طوفانی میان سینه‌ات جاری‌ست آرامشی دارد تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهت شهری کمیلت می‌شود با هر فرازی از یا نور و یا قدوس‌های گاه و بی‌گاهت امروز هم دنیا به مردی چون تو محتاج است... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه‌زادی او کعبه می‌کند اقرار دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب ید اللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالیِ قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی‌ست ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خون‌بها نکند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بازم شب قدره و بی‌قراری غلْط می‌خوره رو گونه‌های خیسم بازم شب قدره و حاجتامو یکی یکی با گریه می‌نویسم حاجتایی که نزدیک یه ساله تو خاطرم مرور می‌شه همیشه ولی تموم حاجتای عمرم اندازه‌ی یه حاجتم نمی‌شه حاجتم اینه آقامو ببینم کاشکی که آرزو به دل نمونم دوس دارم از خجالتش در بیام خدا کنه ازش خجل نمونم بازم شب قدره و جات خالیه فقط غمه که جات و پُر می‌کنه فقط نگاه مهربون توئه که این دل سنگیم و دُر می‌کنه باز شب قدر و خودم می‌دونم که قَدرت و نمی‌دونم آقاجون من امشب اومدم بگم که دیگه پشیمونم پشیمونم آقاجون تو جامعه کبیره خوندم این و لطف خدا بسته به لطفتونه اگه تو از گناه من بگذری دیگه خدا من و نمی‌سوزونه کِی می‌شه از کعبه خبر بیاد و صدا اذونت بپیچه تو گوشم برای انتقام بریم مدینه کنار تو لباس رزم بپوشم نمی‌دونم کوفه‌ای یا کربلا نمی‌دونم کجا عزا گرفتی به یادمون باش آقا هر کجا که به آسمون دست دعا گرفتی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ز جام نام تو دارد لبم تر می‌شود امشب خدا را شکر که با تو شبم سر می‌شود امشب بزرگی کن نیفتد طشت رسوایی من از بام که از فریاد آن گوش فلک کر می‌شود امشب تعارف نیست می‌دانم نبودم نوکر خوبی به دستان تو نوکر باز نوکر می‌شود امشب دعا کردم پر از کرب و بلا، مشهد، نجف باشد اگر تقدیر من دارد مقدر می‌شود امشب من و آلوده دامانی، برایم روضه می‌خوانی؟ که بعد از روضه هر جانی مطهر می‌شود امشب ————————- برای شب بیست و یکم👇🏻 علی تا گفت یا زهرا، حسن در گوش زینب گفت: پدر آماده‌ی دیدار مادر می‌شود امشب بریده تیغ تا ابرو، ولی با دیدن پهلو دوباره زنده یاد آتش و در می‌شود امشب ————————- برای شب بیست و سوم👇🏻 تمام دست‌ها بر دامن باب الحوائج‌هاست یکی دارد دخیل موی اصغر می‌شود امشب یکی هم حاجتش را امشب از بی‌دست می‌گیرد یکی هم در خرابه دیده‌اش تر می‌شود امشب خرابه دختری دارد که بر دستان بی جانش سری دارد که با آن روضه‌ام سر می‌شود امشب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دوست دارم خاک باشم در قدم‌های علی تا کنم در رهگذار او تماشای علی دوست دارم اشک باشم، چشمه‌چشمه جوبه‌جو تاکه قطره قطره اُفتم در قدم‌های علی دوست دارم باد باشم با امید و آرزو سرنهم مثل نسیمِ صبح، بر پای علی دوست دارم چون کبوتر باشم و با بالِ شوق پَر زنم تا گلشن سبز و دل‌آرای علی دوست دارم گوش باشم تا به بزم انس او بشنوم از دوستانش صوت آوای علی دوست دارم چشم باشد عضو‌عضوم تا مگر وقت جان دادن ببینم روی زیبای علی دوست دارم شمع باشم تا بسوزم روز و شب گاه با یاد علی، گاهی به زهرای علی دوست دارم دست مارا او بگیرد روز حشر نامه‌ی اعمال ما باشد به امضای علی دوست دارم ای «وفایی» روزِ سخت واپسین عروة الوُثقای ما باشد تولای علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سکوتم را شما دیدید اما بی‌صدا بودید به سوی قبله اما روی‌گردان از خدا بودید   سراغم آمدید اما چه دیر! آن روز که باید- به دادم می‌رسیدید، آه ای مردم کجا بودید؟!   ز غربت با شما می‌گفتم ای بی درد دین‌داران! اگر اندازه‌ی این چاه با من آشنا بودید   تمام زندگی من میان کوچه روزی سوخت چه می گویم؟! شما خود در میان کوچه‌ها بودید!   شما بودید و می‌دیدید من تنها شدم، آری! همان‌ها که مرا آتش زدند آن شب، شما بودید!   شما باشید و این دنیا! علی و یک جهان ماتم شمایی که از اول هم به دنیا مبتلا بودید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به چهارده معصوم در در شب قدر دلم با غزلی همدم شد بین ما، فاصله‌ها واژه به واژه کم شد چارده مرتبه قرآن که گرفتم بر سر در حرم یک به یک ابیات غزل، مَحرَم شد ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم بوسه می‌خواست لبم، گنبد خضرا خم شد خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت گفت: ایوان نجف بوسه‌گه عالم شد بعد هم پشت همان پنجره‌ی رویایی چشم من، محو ضریحی که نمی‌دیدم شد خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد گریه کردم، عطش آمد به سراغم، گفتم: به فدای لب خشکت! همه جا زمزم شد روی سجاده‌ی خود یاد لبت افتادم تشنه‌ام بود، ولی آب برایم سم شد زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد از محمد به محمد که میسر هم شد من مسلمان شده‌ی مذهب چشمی هستم که در آن عاطفه با عشق و جنون توأم شد سال ها پیر شدم در قفس آغوشت شکر کردم، در و دیوار قفس محکم شد کاروان دل من، بس که خراسان رفته‌ست تار و پود غزلم جاده‌ی ابریشم شد سال‌ها شعر غریبانه در ابیات خودش خونِ دل خورد که با دشمن خود همدم شد داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم برگ در برگ مفاتیح، پُر از شبنم شد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده به او، کار جهان مبهم شد بیت آخر نکند قافیه غافلگیرت آی برخیز! که این قافیه یا «قائم» شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ قسم به خون شهیدان، به کربلا، به حسین خدا به حشر ببخشد گناهِ ما به حسین طلوع ماه مبارک مبارکش باشد کسی‌که روزه‌ی خود سازد ابتدا به حسین خوشا به روزه‌ی مقبولِ روزه‌دارانی که ابتدا به حسین است و انتها به حسین اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان به هر دعا که توانی خدای را به حسین سلام باد بر آن روزه‌دار تشنه‌لبی که آب نوشد و گوید: سلام ما به حسین شروع و آخر این ماه با زیارت اوست چه عزت‌ست که داده‌ست کبریا به حسین زیارتش سه شب قدر لذتی دارد شب علی‌ست ولی باید التجا به حسین خدای عالمیان می‌دهد جوابش را دهد سلام هر آن‌کس زهرکجا به حسین نما روایت ابن شبیب را تفسیر زاشک صبح و شب حضرتِ رضا به حسین سه روز اگر تن او بود بر زمین، داده‌ست فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین تو ای خدای حسین و علی، در این رمضان، قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین "مؤید" از در این خانه رو نگرداند قسم به خون شهیدان، به کربلا، به حسین ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
يارب از فرط گنه، نامه‌سياهم چه كنم گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم بسته گرديده ز هر سو به رُخم راه نجات ندهى گر تو در اين معركه راهم، چه كنم يوسف، افتاد به چاه از اثر بى‌گنهى من ز فرط گنه افتاده به چاهم، چه كنم به هدف گر نخورَد تير دعايم هيهات به اثر گر نرسد شعلۀ آهم، چه كنم سايۀ لطف تو از لطف اگر روز معاد نشود شامل احوال تباهم، چه كنم كس به روى منِ «ژوليده» نگاهى نكند نكنى گر تو هم از مهر نگاهم، چه كنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در منی كه غير از اين يک ماه، قرآن هم نمی‌خوانم به لطف صاحبِ خانه، سر اين سفره مهمانم نخواهی دستم از دامان پرمهرت جدا گردد! اگرچه خوب می‌دانی كه من آلوده دامانم چه شب‌هايی نشستم توبه كردم، قول‌ها دادم نماندم لااقل يک بار روی عهد و پيمانم... نمی‌ترسم كه می‌بينی گناهان مرا اما از اين‌كه پيش مردم وا شود مشتم، هراسانم! خودت گفتی كه در اين ماه، بی‌اندازه می‌بخشی ولی من اين شب‌های رحمت را نمی‌دانم نمی‌چرخد زبانم... آه... اما در سرم غوغاست پشيمانم، پشيمانم، پشيمانم، پشيمانم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زار و دامن آلوده، آمدم به مهمانی حاصل همه عمرم، گشته این پشیمانی گرچه من گنهکارم، گشته‌ای خریدارم یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله سر به زیر و شرمنده، دل به لطف تو بستم توبه‌نامه‌ای باطل، مانده بر روی دستم معصیت شده کارم، از تو هم طلبکارم یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله مورد پسند تو، زندگی نکردم من یک سحر به عشق تو، بندگی نکردم من مانده بر زمین بارم، دلخوشم تو را دارم یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله با کمال بی شرمی، قلب یارم آزردم نزد حضرت صاحب، آبروی خود بردم سرچگونه بردارم، کرده معصیت خوارم یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله با محبّت زهرا، تا نجف کشیدم پَر ذکر هرشب قدرم، یا علی مدد حيدر بر علی گرفتارم، حبّ مرتضی دارم یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله زیر لب علی امشب، نام فاطمه دارد یاد مهربان یارش، آه و زمزمه دارد شد زمان دیدارم، من قتیل مسمارم فاطمه کجایی تو، فاطمه کجایی تو با حسین حسین امشب، حاجتم روا باشد چون که افضل الاعمال، طوف کربلا باشد شد حسین خریدارم، میل کربلا دارم اى حسين مظلومم، اى حسين مظلومم با نگاه اربابم، همچنان زهیرم کن با تنی به خون غلتان، عاقبت به خیرم کن شد حسین مدد کارم، شاه با وفا دارم ای حسین مظلومم، ای حسین مظلومم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می خواهم امشب از خدای لیلة القدر تا بازگردی ای دعای لیلة القدر بشنو صدای التماس اشک‌ها را از بغض رنجور صدای لیلة القدر با دست خالی با تمنای ظهورت هر سال می‌افتم به پای لیلة القدر نقل است روح لیلة القدر است زهرا پس جان ما بادا فدای لیلة القدر ای کاش سال بعد قرآن سر بگیریم با زائران کربلای لیلة القدر حال و هوای کوفه گویا کربلایی‌ست سخت است امشب روضه‌های لیلة القدر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(گریز به کربلا) پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند پسر را در حصیری غرق خون و بی سر آوردند علی را کوفیان کشتند در محراب و بعد از آن برای کشتن فرزند او، صد لشگر آوردند اگر خورشید را شق القمر کردند در کوفه همان شق القمر را کربلا بر اکبر آوردند تمام دشت از خون ابوالفضل علی پُر شد ز بس باران تیر کینه بر آن پیکر آوردند ز فولادی که شد شمشیر و بر فرق علی آمد به دست حرمله تیری برای اصغر آوردند چقدر این کوفیان پستند کز بعد حسین او ز گوش کودکانش گوشواره‌ها در آوردند «وفایی!» چون که خطبه خوانی زینب به گوش آمد همه در کوفه می‌گفتند گویا حیدر آوردند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دعا کردم پر از کرب و بلا، مشهد، نجف باشد اگر تقدیر من دارد مقدر می‌شود امشب@hosseinieh_net@dobeity_robaey
مباد اشک از آفاق این نگاه بیفتد که عرش، اشک یتیم است؛ پس مخواه بیفتد خدا نکرده مبادا یتیم اشک بریزد مخواه سیل بلا ناگهان به راه بیفتد چنان نوازشِ او کن، گمان خلق شود این، که طفل توست یتیم و به اشتباه بیفتد کجاست نغمه‌ی جانکاهِ "اللَّـه اللَّـه" حیدر؟ کجاست تا همه دنیا به اشک و آه بیفتد؟ جهان بدون علی، طفل بی‌پناهِ یتیمی است که ممکن است به آنی، ز پرتگاه بیفتد :: یتیم کوفه اگر سایه‌ی علی به سرش داشت بعید بود به دریوزه‌ی گناه بیفتد بعید بود به ابن زیاد دل بسپارد بعید بود به فکر مقام و جاه بیفتد بعید بود که انگشتر از حسین بدزدد بعید بود نگاهش به خیمه‌گاه بیفتد :: یتیم کوفه! مزن! آه این یتیم حسین است مخواه گوشه‌ی این دشت، بی‌پناه بیفتد خدا نکرده مبادا یتیم اشک بریزد که عرش، اشک یتیم است؛ پس مخواه بیفتد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای خواب به چشمی که نمی‌خفت بیا ای خنده به غنچه‌ای که نشکفت بیا دیوار و درِ کوفه زبان شد که مرو اما چه کنم فاطمه می‌گفت بیا@hosseinieh_net@dobeity_robaey
حقیقتِ شب قَـدْر است حضـرت زهـرا برای درک شب قَـدْر، مادرم کافی‌ست@dobeity_robaey
قرآن و عترت‌اند، نجاتِ دَمِ لَحَد قرآن به سر بگیر و بگو: یاعلی مدد@dobeity_robaey
ای کاش که نوری به نهادم برسد زاد سفری بهر معادم برسد با این همه کوله‌بار عصیان، شب قدر من آمده‌ام خدا به دادم برسد @hosseinieh_net@dobeity_robaey
صحرا شده سوگوار، ماتم دارد باران شده بی قرار، ماتم دارد نوروز، عزادار شب قدر شده‌ست از داغ علی، بهار ماتم دارد@hosseinieh_net@dobeity_robaey
دلا معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم در این زمانه‌ی بی‌آغاز، چه می‌شود ازلی باشیم؟ بیار غیرت مالک را، ببین نزول ملائک را بیا "الستُ بِرَبِّک" را، جواب "قالَ بلی" باشیم دوباره کعبه‌ی جانت را، امیر بت‌شکنی باید به جای "حبّ علی" تاکی، پر از بت "هُبَلی" باشیم؟ بسوز "طلحه‌ی عصیان " را ، بزن رگِ "جملِ نان" را در این جنون خفی تا چند، اسیر شرک جلی باشیم؟ در ازدحام خیابان‌ها و عصر قحطی انسان‌ها کمی شبیه علی باشیم. کمی شبیه علی باشیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ دل من! در هوای مولا باش یار بی‌ادعای مولا باش گر نشد یاورش شوی همه عمر گاه گاهی برای مولا باش به گدایی تو هر کجا رفتی یک سحر هم گدای مولا باش دست من! دست‌گیر مردم باش پینهٔ دست‌های مولا باش پهن کن سفره‌ای برای یتیم مستمند دعای مولا باش پا به پایش اگر نشد بروی لاأقل ردپای مولا باش جان من! تا که در بدن هستی باش اما فدای مولا باش ای نَفَس! می‌روی به سینه برو چون برآیی صدای مولا باش ای قلم! با مُرکّبی از خون راوی کربلای مولا باش از غروبِ غریبِ غزّه بگو شیعهٔ زخم‌های مولا باش خار در چشم‌های مولا بود چشم من! در عزای مولا باش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گاهِ جنگ است، به مرکب همه زین بگذارید آب در دست اگر هست، زمین بگذارید وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن وقت آن است که در سینه نفس تند شود تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود تا کمین بر در و دروازه نکرده‌ست هنوز، تا معاویه نفس تازه نکرده‌ست هنوز، نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید پایتان خواب نرفته‌ست اگر، برخیزید هر که جا ماند در آماج بلا می‌ماند با کلاهی که پس معرکه جا می‌ماند گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل ایل صد رنگ‌تر از ایل بنی‌اسرائیل این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم خانه بی مَرد، پر از خوف حرامی باشد این چراغی‌ست که بر خانه روا می‌باشد ما چه داریم به جز پای فلج؟ می‌ترسیم فصل سرما شده، از عُسر و حرج می‌ترسیم رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است هان علی! دست نگه‌دار که صبر آمده است آن یکی گفت: علیلیم! خودت می‌بینی بدتر از ابن‌سَبیلیم! خودت می‌بینی ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟! زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم آن یکی گفت: ملولیم! کمی حوصله کن گوشمان پر شده از موعظه! کم‌تر گله کن خالی از معرفت و مردی و رندی بوده کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است دست‌پروردۀ سعد بن ابی‌وقّاص است این جماعت همه اشباح رجال‌اند همه گاهِ پیکار ملول‌اند و ملال‌اند همه می‌رود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصّه ورق می‌خورد آرام آرام... :: سهل‌تر ساده‌تر از قافیه‌ای باختی‌اش ننگ بادا به تو ای دهر! که نشناختی‌اش چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی باغ می‌ساخت و در سایهٔ آن باغ نبود یک نفس قافله‌اش در پی اُتراق نبود درد باید که بفهمیم چه گفته‌ست علی که شبی با شکم سیر نخفته‌ست علی از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر نان دندان‌شکنی را که نمی‌خورد فقیر :: آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه می‌شنیدند فقط از علی "إنّا لله" باد برخاست و از دوش عبایش افتاد مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن شب آخر، شب آخر، شب بی‌خوابی‌ها سینه‌زن در پی او دستهٔ مرغابی‌ها از قدم‌های علی، ارض و سما جا می‌ماند قدم از شوق چنان زد که عصا جا می‌ماند با توأم ای شب شیون شده! بیهوده مکوش! او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش! بی‌شک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست دست و پاگیر مشو! کوه جلودارش نیست زودتر می‌رسد از واقعه حتی مولا تا که بیدار کند قاتل خود را مولا تا به کی ای شب تاریک زمین! در خوابی؟! صبح برخاسته، بیدار شو ای اَعرابی! عرش، محراب شد از "فُزتُ و ربّ الکعبه" کعبه بی‌تاب شد از "فُزتُ و ربّ الکعبه" آه از مردم بی‌درد، امان از دنیا نعمتِ داشتنت را بِسِتان از دنیا می‌رود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورَد آرام آرام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مُلقّبی تو اگر چه به بوتراب، علی بلندمرتبه‌ای! مثل آفتاب، علی تو باشتاب علی‌جان نمی‌روی به بهشت بهشت سوی شما می‌کند شتاب، علی بهشتِ بی ولی‌الله را نمی‌خواهم بهشت بی تو مرا چیست جز عذاب؟ علی هنوز خطبهٔ بی‌نقطهٔ تو حیرت ماست هدایتی تو و لارَیب فی کتاب، علی غم بزرگ تو از شقشقیه‌ات پیداست جدال توست چه احسن! چه مستطاب! علی نه چاه می‌رود از خاطر ولاییِ ما نه هم ز خاطر ما گردن و طناب، علی که کوفه نقطهٔ آغاز کربلای شماست محاسن تو اگر شد به خون خضاب، علی.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e