#حضرت_زینب_س_اربعین
عزیزم کجایی که خواهر رسید
فراق من و تو به آخر رسید
مرا مثل سابق صدا کن حسین
بیا حاجتم را روا کن حسین
@hosenih
پس از تو ندارم دگر سایه بان
پس از رفتنت، قامتم شد کمان
شده خواب راحت برایم حرام
امان از شلوغی و از ازدحام
همان کس که سیلی به سجاد زد
قدم به قدم بر سرم داد زد
مرا در کنار خودت خاک کن
بیا اشک چشم مرا پاک کن
دعا بود کارم ولیکن حسین
مرا خارجی خواند دشمن حسین
امان از غم و غصه ی بی حساب
امان از رسیدن به بزم شراب
اگرچه به سختی تکان می خورم
نیفتاده از روی سر چادرم
تمام تنم از کبودی پر است
دلم از نگاه یهودی پر است
بیا خاطرات مرا زنده کن
کمی مثل سابق فقط خنده کن
پس از تو دگر گریه شد کار من
گواهش همین دیده ی تار من
چهل شب شنیدم فقط از رباب
علی لایی لایی، علی جان بخواب
@hosenih
چه ها دیده ام من درین اربعین
شدم بعد عمری خرابه نشین
بپرس از هر آن روضه در این مسیر
ولی از رقیه سراغی نگیر
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زیارت_اربعین
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
رسیدم از سفر و هرچه دیدهام حسن است
که اربعین همهاش هم حسین هم حسن است
نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست بازدم حسن است
مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است
نوادگان حسین وحسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است
@hosenih
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است
طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است
فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است
به روی تیرک این جادهها به موکبها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است
پیادهها به حرم میرسند و میفهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است
@hosenih
چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
* *
رسید کرببلا زینب و بر حسین اش دید
کنار مادرشان روی خاک غم حسن است
* *
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است
از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 بخشی از وصیتنامه شهید #حاج_قاسم_سلیمانی: امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).
پلیس آتش زدند
مسجد آتش زدند
قرآن آتش زدند
پرچم امام حسین آتش زدند
پرچم کشور را آتش زدند
مقبره امامزاده آتش زدند
آمبولانس آتش زدند
چادر از سر ناموس مسلمان برداشتند
ناموس مسلمان را به زور....
✔️بهتر از این نمیشد ایرانِ بدون جمهوری اسلامی را برای همهی هشتاد میلیون ایرانی، به تصویر کشید.
پاینده باد جمهوری اسلامی ایران🇮🇷
@hosenih
هدایت شده از سیدمهدی حسینی رکن آبادی
برادرگرامی!
ذاکر اهلبیت
شاعر آلالله
عمری دم از حسین زدی؛
از کوچه و جسارت به چادر زهرایی خواندی...
از هتک حرمت نسبت به معجر اُسرای آلالله...
فراموشی که نگرفتهای؟
خب...
حالا چادر از سر زن مسلمان کشیدند.
کجای این قصهای؟
قرارست۲۸ صفر، روضه کوچه را بخوانی
یا این که، آن را مستند نمیدانی!
آزمون بزرگی پیش روی همه ماست...
یادت باشد
گفتی: ما امت امام حسینیم.
در معرکه ای دوست! «طرماح» نباشی.. هشدار!
#پویش_دفاع_از_حجاب_کامل_اسلامی
#شعر_متعهد
#مداحی_انقلابی
#جمهوری_اسلامی_ایران
#حاج_قاسم_سلیمانی
من آن سروم که دائم از خضوع خاک میخوانم
من آن رودم که مدیون محبت های بارانم
@hosenih
به صد نو جامه نفروشم لباس کهنه خود را
من آن پروانه ای هستم که پای شمع میمانم
هزاران لاله پرپر شد اگر امروز سرسبزم
یقیناً دسترنج باغبان را قدر می دانم
تمام ماه های سال فهمیدند حرفم را
که من دلبسته خردادم اما اهل آبانم
به فصل عاشقی ما رخ تاریخ زیبا شد
خوشم میراث دار سربلندی های دورانم
مخواه از من که با ظلمت سر یک سفره بنشینم
منی که سالها هم سفره نور شهیدانم
نمیبیند شکوه باورم را عجز چشمانت
که من حتی فراتر از بلندی های جولانم
@hosenih
بدانید ای خیابانها شما را فتح خواهم کرد
بدانید ای خیابانها که من هم مرد میدانم
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#جمهوری_اسلامی_ایران
حاج قاسم که صدایش، نفس صبحدم است
گفت جمهوری اسلامی ایران، حرم است
شاعران :
▫️#محمد_مهدی_سیار
▫️ #میلاد_عرفان_پور
▫️#علی_محمد_مؤدب
@dobeity_robaey
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#قبرستان_بقیع
اینجا برای گریه فرصت نیست اصلاً
حتی مجال ذکر و صحبت نیست اصلاً
بی احترامی کار این قوم و قبیله ست
در این نگهبانان محبت نیست اصلاً
@hosenih
جرم است اینجا بردن نام شماها
حرف از حسن شاه کرامت نیست اصلاً
نه صحن داری، نه رواقی و نه گنبد
بالاتر از اینها که غربت نیست اصلاً
بستم دلم را به ضریحی که نداری
دراین بقیع حرف از زیارت نیست اصلاً
در پیشگاه قدس تو بسکه کریمی
حتی نیاز عرض حاجت نیست اصلاً
تقدیر این بود از ازل باشم گدایت
بالاتر از این کار، لذت نیست اصلاً
کار کریم از مستمندان دستگیری است
در محضرت حرفی ز منت نیست اصلاً
@hosenih
هر جا حسن گفتیم مارا راه دادند
با تو نیازی که به دعوت نیست اصلاً
هرکس برای مجتبی گریه نکرده
انگار که اهل سعادت نیست اصلاً
شاعر: #ابراهیم_میرزائی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خاطرات #زیارت_اربعین
چه مرزها که در آن خطه از زمین گم بود
که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود
@hosenih
به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت
چنان که یاد ندارم عمود چندم بود!
نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را
بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود
قدم تمام طریق از نفس نمیافتاد
نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود
فدای آنهمه یکرنگیِ سفر گردم
سیاه، لیکن چشم و چراغ مردم بود
@hosenih
رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای
شروع روضه ی ما با همان تکلم بود
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
هر آن کس اوفتد یک جرعه از خمّ تو در جانش
پریشان می شود چون یار می خواهد پریشانش
دلم شوریده ی یار است و شرح طور
می خوانم
بیابان در بیابان در نَوَردیده ست طوفانش
@hosenih
هزاران قافله دل در طواف خال رویش مست
ذبیح الله گردد در منای عشق قربانش
کدامین کاروان می آورد پیراهنی از او
زمان کی می رساند یوسف ما را به کنعانش
بگو سر بر قدم آرند انبوه غلامانش
بگو تا جان برافشانند پیرانش جوانانش
@hosenih
اگر آواره گی عیب است من آواره ی کویش
شوم سرگشته و شوریده در کوه و بیابانش
من و لطف شما و گوشه ی چشمی که
می دانی
دعای ندبه دارد می رسد کم کم به پایانش
شاعر: #علی_کفشگر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جمهوری_اسلامی_ایران
#اجتماعی_سیاسی
#انقلاب_اسلامی
علیه دین خدا هم شعار سر داده
و خون دختر بیچاره را هدر داده
@hosenih
منافقانه ز #آزادی_زنان گفته
کسی که غیرت خود را به سیم و زر داده
حجاب از سر زن می کشند ، اُف بر او-
که عقل خویش به یک مشت پرده در داده
سکوت ماست که دشمن خیال باطل کرد
سکوت ماست که بر فتنه بال و پر داده
میان هلهله ی قوم لوط ، بعضی را -
خدا دو دیده ی کور و دو گوش کر داده
بمیرد آنکه به اسم وطن ز کینه برید
گلوی آن که برای نظام سر داده
@hosenih
**
همیشه غصه ناموس سخت تر باشد
خدا به قلب حسن صبر بیشتر داده
شاعر: #محمود_مربوبی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
پاینده باد #جمهوری_اسلامی_ایران
ای دشمن بیغیرت ناموسْنشناس!
ما تازگی برگشتهایم از پیشِ عباس!
#مهدی_جهاندار
@dobeity_robaey
پاینده باد #جمهوری_اسلامی_ایران
#عفاف_و_حجاب
جواب کن همه ی شهر و مشتری ها را
رها کن این ور دنیا و آن وری ها را
میان ولوله ی شهر و شور و آشوبش
نشسته ام تو بیایی و دیگری ها را ...
@hosenih
نشسته ام تو بیایی و با خودت ببری
مرا که از برم آیین دلبری ها را
ولی چگونه از این جمع مست بگریزم؟
از این جماعت بی دین که گل_پری ها را ...
از این جماعت بی عفتی که می خواهند
به حیله از سر این شهر روسری ها را ...
نگاه کن که چه نیّات تیره ای دارند
چه فکرهای سیاهی است این جری ها را
@hosenih
فرار می کنم از بین چشم های مریض
ک مخفیانه بپوشانم این زری ها را
که این زبان و ظرافت فقط بخاطر توست
به گوششان برسان بیت آخری ها را
شاعر: #مریم_فردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_رضا_ع_مناجات
با روی گشاده آمده تا مشهد
دل را به تو داده آمده تا مشهد
آنکس که فلج بود و شفایش دادی...
اینار پیاده آمده تا مشهد
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
@dobeity_robaey
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
السلام ای امین وحی خدا
السلام ای وصیتت تقوا
معدن خیر، رحمت سرشار
ای پسر عمّ حیدر کرار
آبروی همه بنی هاشم
روح اسلام، یا ابالقاسم
باطنِ آیه های قرآنی
هرچه گویم فراتر از آنی
ای مقرّب به صاحبِ معراج
أنتَ بابُ الکَرَم، أنَا المُحتاج
@hosenih
گر نباشی شهید، یا احمد
پس شهادت چه ارزشی دارد؟!
چقدر حرص دین ما خوردی
سنگ از روی بام ها خوردی
تیره شد دیده ی محبانت
در اُحد تا شکست دندانت
کور دل ها به داغت افزودند
سال ها فکر کشتنت بودند
کرد نورت به تیرگی غلبه
شام تاریکِ تنگه ی عَقبه
حال از فتنه ی فلان و فلان
جگرت آمده میان دهان
همسرانت بلا به تو دادند
زهر، جای دوا به تو دادند
ننگ بر دختران لات و هبل
پا مکش روی خاک، وقت اجل
شعله بر سینه ات زده، ای ماه
جمله ی "حَسبُنا کتابَ الله"
به که گویم غمِ " لَیَهجُر" را
بستنِ معدنِ پُر از دُر را
باز هم دم بزن علی حق است
بی علی هر مسیر مُنشَق است
حسنِین اند مست آغوشت
بنشان هر دو را سر دوشت
دم آخر به گریه افتادی
به علی حکم صبر را دادی
حرف رفتن نزن رسول خدا
باردار است دخترت زهرا
می روی گریه اش عجیب شود
بین شهر پدر، غریب شود
شاید اصلا به او جسارت شد
دخترت پشت در اذیت شد
یک زمان در شرر بماند چه؟!
دخترت زیر در بماند چه؟!
@hosenih
وقت غسلت سقیفه بر پا شد
مرتضی یکه ماند و تنها شد
در کنارت، چهار تن داری
خوب شد لااقل کفن داری
لب گشودی به حمد و ذکر و دعا
نیزه داری نبود شکر خدا
تا به لب نامِ آب را بُردی
آب از دست مرتضی خوردی
نور خورشید بر تنت نرسید
اسب بر پشت و سینه ات ندوید
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#غصب_خلافت
#بصیرت
در سر فقط دارند آمالِ خلافت
غوغای جنجال است، جنجالِ خلافت
جسمِ رسولالله را تنها نهادند
رفتند و افتادند دنبالِ خلافت
@hosenih
چشمانِ خود را باز کن، ابلیس انگار
بر دوشِ خود انداخته شالِ خلافت
بیمایگان رفتند بر بالای منبر
خون میچکد از بینِ چنگالِ خلافت
دنبالِ جاهِ دنیویِ خویش بودند
آنان که گردیدند دلّالِ خلافت
@hosenih
پَستند از بس، کامشان را کرده شیرین
تلخیِ غصبِ مال و اموالِ خلافت
وقتی به ناحق، حقِ حیدر غصب گردد
ننگا بر این شومیِ احوالِ خلافت
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
از بس نبی به شخص علی التفات داشت
حتی در احتضار هم از این صفات داشت
خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است
گویی از او ارادۀ آب حیات داشت
@hosenih
بوی علی شفای غم و درد مصطفاست
ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت
سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت:
هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت
هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب
ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت
محراب را چو غیرِ علی دید در نماز
او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت
محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس
آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت
چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه
زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت
آغوش می گشود برای دو نور عین
از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت
با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای
امّا نگاه زینب کبری نکات داشت
تا آخرین نفس نگران حسین بود
گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت
در روزهای آخر عمرش ، بقیع را
آگاه از مصائب بعد از وفات داشت
تازه غم و مصائب زهرا شروع شد
آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت
@hosenih
فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه
زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت
تو بازوی علی و علی بازوی خداست
از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
مهمان که دعوت میکند پیغمبر اکرم
بر او محبت میکند پیغمبر اکرم
ما هم که اینجاییم مهمانان او هستیم
حتما عنایت میکند پیغمبر اکرم
حاجت بخواه از محضر پیغمبر رحمت
قطعاً اجابت میکند پیغمبر اکرم
از خوبیاش باید بگویم چارده قرن است
دارد هدایت میکند پیغمبر اکرم
چون بر حسینش گریه کردیم از ثواب خود
تقدیم امت میکند پیغمبر اکرم
با دست خود مزد تمام سینهزنها را
امشب کرامت میکند پیغمبر اکرم
دست از کتاب و اهلبیتاش بر نمیداریم
وقتی وصیت میکند پیغمبر اکرم
با "کُلُّنا واحد" که فرمودند پس محشر
ما را شفاعت میکند پیغمبر اکرم
با اینکه دوریم از مدینه، این دل زائر
قصد زیارت میکند پیغمبر اکرم !
سیلی به زهرایش زدن مزد رسالت بود؟!
فردا شکایت میکند پیغمبر اکرم
با فاطمه بعد از رسول الله بد کردند
بال و پر پروانه را عمدا لگد کردند
@hosenih
هیزم فراهم می شود بعد از رسول الله
آتش مجسم می شود بعد از رسول الله
روزی صحن پاک چشم مادر سادات
باران نم نم می شود بعد از رسول الله
مانند ماهی که قدش عمری هلالی شد
زهرا قدش خم می شود بعد از رسول الله
حتی بلای جان زهرای عزادارش
مسمار در هم می شود بعد از رسول الله
تا بشکند دستی که احمد بوسه زد بر آن
قنفذ مصمم می شود بعد از رسول الله
خورشید روی حضرت حوریه تاریک از
سیلی محکم می شود بعد از رسول الله
دیگر به خود این خانه روی خوش نمی بیند
دل ها پر از غم می شود بعد از رسول الله
مثل مدینه کربلا هم می شود بلوا
قحطی آدم می شود بعد از رسول الله
پنجاه و اندی سال شام هر شب زینب
اندوه و ماتم می شود بعد از رسول الله
مقتل ببیند زینت دوش پیمبر را
هی از تنش کم می شود بعد از رسول الله
سرتابه پایش را محمد بوسه باران کرد
افسوس درهم می شود بعد از رسول الله
بین دو نهر آب نحرش می کنند آخر
دنیا جهنم می شود بعد از رسول الله
بعد از رسول الله دلهامان مکدر شد
در روضه های روضه خوانها حرف معجر شد
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود
دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود
نداشت در سر خود چشم دیدن حق را
که لاعلاج ترین درد او تکبر بود
@hosenih
نبود غیر حسد در دل خدانشناس
و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود
نبود مستحق ناسزا شنیدن ها
کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود
شکسته بود دلی از عناصرالابرار
سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود
به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را
به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود
نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر...
غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود
حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن
یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود
@hosenih
دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن
به روی صورت مادر نشان آجر بود
نبود علت قتل حسن دو جرعه ی سم
که قاتل پسرش روضه ی تحیر بود
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
قد رعنای رسول الله آخر سر شکست
پایه های عرش از این داغِ درد آور شکست
رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید
صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست
@hosenih
جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود
در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست
فتنه ی آن دو یهودی عاقبت کاری شد و...
... زهر آتش زد به جان او، دل دختر شکست
گوشه ای از شهر غوغای سقیفه شد بلند
جسم او جان داشت اما حرمت منبر شکست
خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است
مردکی پرخاش کرد و قلب پیغمبر شکست
بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید
سخت تنها شد امیرالمؤمنین، حیدر شکست
بعد پیغمبر شرر بر خانه ی عصمت زدند
در میان غربت این شهر نیلوفر شکست
در میان دود و آتش با لگد بر در زدند
در شکست و سر شکست و حرمت مادر شکست
بار شیشه دارد این بانو کمی آرام تر
پشت در اصلا چه شد آیینه سرتاسر شکست
@hosenih
پیش چشمان ولی الله زهرا را زدند
پیش همسایه غرور فاتح خیبر شکست
روز عاشورا که شد شبه پیمبر را زدند
با شتاب نیزه، پهلوی علی اکبر شکست
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
از آسمان غم درد آورش زمین افتاد..
همان قبیله که پیغمبرش زمین افتاد
چه با ادب ملک الموت در زد آهسته
ز شرم فاطمه بال و پرش زمین افتاد
@hosenih
دراین دقایق آخر علی علی میکرد
ز احتضار نبی حیدرش زمین افتاد
ز گریه ی حسنینش به گریه افتاد و..
چه اشک ها ز دو چشم ترش زمین افتاد
پدر نگاه به چادر سیاه دختر کرد
مصیبت از نظر آخرش زمین افتاد
چقدر دست به سینه سلام کرد ولی..
ضریح خانه زهرا درش زمین افتاد
نوشته اند کمی بعد قتل پیغمبر..
میان عربده ها دخترش زمین افتاد
لگد به شاخه طوبی که خورد،زود شکست
به پیش چشم همه نوبرش زمین افتاد..
@hosenih
همان علی که چنان کوه بود این همه سال
به خنده گفت کسی... آخرش زمین افتاد!
گریز حرف مرا هرکسی نمیفهمد..
زنی جوان جلوی شوهرش زمین افتاد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
رسید موعد داغی که سخت، سوزان بود
غمی که در اثرش فاطمه پریشان بود
رسید لحظه و ساعات آخر مردی
که اوج دغدغه اش یاری فقیران بود
رسید روز وداع رسول خوبی ها
همان که بر همگان رحمتی فراوان بود
@hosenih
به یاد "یا ابتا" گفتنش به پیغمبر
دو چشم ام ابیها عجیب گریان بود
دوباره یاد اُحد بود و یاد دندانش
دوباره خسته ازین لشگر دو رویان بود
همان زمان که بنای سقیفه برپا شد
دمِ شهادت خاتم، زمانِ هجران بود
اگرچه زهر گرفت از وجود او طاقت
ولی هنوز رخش مثل شمس تابان بود
چقدر تشنه شد و سوخت لحظه ی آخر
همان نبی که دلیل نزول باران بود
هنوز جای همان سنگ های اهل جفا
به روی بال و پر خسته اش نمایان بود
هنوز اهل کسا مست عطر او بودند
هنوز خانه پر از خاطرات جانان بود
چقدر حیف نگاهش اگرکه بسته شود
همان نگاه که اوج یقین سلمان بود
چقدر حیف نفس های آخرش باشد
همان نفس که معطر به عطر قرآن بود
کلامِ راه گشا را نبی به لب آورد
رسید نطفه حرامی و گفت هذیان بود
چقدر خون به دل پاک و خسته اش کردند
چقدر خسته ز شر فلان و بهمان بود
رسول رفت و فدک غصب شد در آن اوضاع
امان ز حال علی... سخت نابه سامان بود
رسول رفت و در این خانه چادر زهرا
میان دود لگدمالِ حزب شیطان بود
رسول رفت و علی را کشان کشان بردند
بتول در عقبش بین راه بی جان بود
@hosenih
رسول رفت و به بازوی او غلاف زدند
همان دمی که در آن کوچه راه بندان بود
رسول رفت و به اشک بتول خندیدند
سه ماه فاطمه از خلق، روی گردان بود
پس از رسول فقط بود جنگ حیدر صبر
جهاد فاطمه رفتن به بیت الاحزان بود
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
آنکه با غمزههای گفتارش
درسآموزِ صد مدرّس بود
در نفسهای آخرِ عمرش
قلم و کاغذی طلب بنمود
چون که میخواست مردمِ دینش
نشوند از مسیر حق، گمراه
خواست در آخرین وصیت خویش
بنویسد: "علی ولیالله"
@hosenih
ناگهان از میان جمعیت
محضر حضرت رسولالله
یک نفر _آنکه دانی و دانم_
گفت "ان الرجل لیهجر"... آه
او که آیات را نمیفهمید
گفت قرآن برای ما کافیست
او نفهمید که کلام رسول
جز کلام خدای سبحان نیست
آن رسولی که گفت: ای مردم!
یک امانت زِ من کنار شماست
اجر پیغمبریِ من، تنها
احترامِ به دخترم زهراست
چند روزی گذشت... مردی که
بر نبی بست تهمتِ هذیان
او که قرآن برای او بس بود
حملهور شد به کوثر قرآن
کوچه آماده، هیزم آماده
یک نفس مانده بود تا آتش
داد زد: ای اهالیِ خانه
یا که بیعت کنید یا آتش...
همه گفتند: فاطمه آنجاست
گفت: فضه، حسن، علی، یا او،
هرکسی پشت درب این خانهست
طعمهی آتش است حتی او
همه گفتند: محسنش پس چه؟
گفت: فرقی نمیکند اصلاً
باید این خانه را بسوزانم
مرد باشد میانِ آن یا زن
@hosenih
چند لحظه سکوت کرد و سپس
چند گامی سوی عقب برگشت
همه گفتند: منصرف شده است
همه گفتند که بخیر گذشت
ناگهان باز سمت خانه دوید
لگدی زد به در...خدا!... مادر
فاطمه بیسپر...خدا!... محسن
در شده شعلهور...خدا!...مادر
شاعر: #حمید_رمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
پلک هاى کبود خود وا کرد
دور تا دور خود تماشا کرد
اشک از گوشه دو چشمش ريخت
گريه بر گريه زهرا کرد
زير لب يادى از خديجه نمود
صحبت از آن انيس غم ها کرد
@hosenih
پير مرد عصا به دست حجاز
بر دعا دست خويش بالا کرد
ثقلين اين دو پايه ی دين را
در نظام وجود ابقا کرد
نور او در زمان جهل و کفر
چهره ی اين زمانه زيبا کرد
حرمت دختران زنده به گور
خون دل خورد تا که احيا کرد
تا بگويد على امام شماست
فکر يک دست خط و امضا کرد
يک نفر گفت ((الرجل يهجر))
آتش فتنه را مهيا کرد
لحظه ی آخر اين رسول غريب
محشرى را ز گريه بر پا کرد
نگران غرور زهرا بود
نظرى بر على تنها کرد
دست و بازوى فاطمه بوسيد
بعد هم توصيه به مولا کرد
گفت زهرا امانت است على
جمله اش را عجيب معنا کرد
پرده از روضه ها کنار کشيد
رازهاى نگفته افشا کرد
گفت بايد على تو صبر کنى
صحبت از ماجراى فردا کرد
گفت گويا به چشم ميبينم
لگدى درب خانه را وا کرد
ميخ در بين سينه جا خوش کرد
زير در فاطمه چه آوا کرد
فضه آمد ميان آتش و خون
جسم پا مال گشته پيدا کرد
بار شيشه به پشت در افتاد
بايد اين روضه را معما کرد
بعد از آن گفت تازه :وای حسين
روضه هايش ادامه پيدا کرد
صحبت از آن بريدن حنجر
تشنه لب در کنار دريا کرد
@hosenih
صحبت از نيزه و لبان حسين
صحبت نحر آن گلو را کرد
شمر با لشگرى که ترسيده
سر ذبح حسين دعوا کرد
ضربه هاىی که پشت گردن خورد
قامت دختر مرا تا کرد
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
حُسن بی انتها فقط حسن است
بی نهایت عطا فقط حسن است
آبشار همیشه سرشار از
لطف و جود و سخا فقط حسن است
جای دیگر نمی روم هرگز
دستگیر گدا فقط حسن است
@hosenih
در هیاهوی این جهان غریب
با غمم آشنا فقط حسن است
دست بی منتی که می گردد
پیِ هر بی نوا فقط حسن است
با جذامی گوشه گیر شهر
آنکه شد هم غذا فقط حسن است
حسرت زر شدن اگر داری
نظر کیمیا فقط حسن است
@hosenih
آنکه دنبال دوستان خودش
هست روز جزا فقط حسن است
صاحب روح و جان عاشق من
از همان ابتدا فقط حسن است
آنکه مانند دست های پدر
شده دست خدا فقط حسن است
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جمهوری_اسلامی_ایران
کسی که خواسته ایمانمان سقوط کند
پِی چه بود؟ که ایرانمان سقوط کند
چقدر خواسته غم را به چهره بنشاند
که شادی از لب خندانمان سقوط کند
@hosenih
چنانچه سر ببُرد دل نمیبُریم از عشق
اگرچه سر به گریبانمان سقوط کند
به سربریده ترین نخل هایمان سوگند
گمان مبر تنِ بی جانمان سقوط کند
اگر شهید شویم ایستاده میمیریم
مباد پرچمِ دستانمان سقوط کند
اگرچه سوخت و گاهی به نیزه ها هم رفت
خدا نخواست که قرآنمان سقوط کند
@hosenih
به بید فتنه بفهمان ظهور نزدیک است
دمی که با دَم طوفانمان سقوط کند
بگو که آرزویش را به گور خواهد برد
کسی که خواسته ایرانمان سقوط کند
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e