#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ما آبرو زِ درگه سُلطان گرفتهایم
سرمایهی محبت و ایمان گرفتهایم
ما سائِلانِ کوی امام کرامتیم
روزی، زِ دستِ شاهِ خُراسان گرفتهایم
دل را گره به پَنجره فولادِ او زَدیم
حاجاتِ خود به دیدهی گِریان گرفتهایم
دِل مُردهها کنار حرم زِندهدل شَوَند
با بوسه اَز ضَریحِ رِضا، جان گرفتهایم
حُکمِ ضمانت رضوی را به التماس
وقتِ سحر چو آهوی حِیران گرفتهایم
هَر سال ما، براتِ زیارت به کربلا
بعد از سفر به مشهدِ ایران گرفتهایم
✍ #رضا_رسول_زاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس است
قطرههاییست که در حسرت اقیانوس است
آمدن سمت حریمت همه رؤیای من است
دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است
لحظهها در حرم، از عمر کسی کم نکند
حرکت ثانیهها در حرمت معکوس است
تو برای دل من خوب رفیقی هستی
از ازل نام تو با جان و دلم مأنوس است
گنبدت جلوهای از چشمهی نور ازلیست
پیش خورشید تو، خورشید چنان فانوس است
دوریات قلب مرا سخت بهدرد آوردهست
التیام دل بیچاره فقط پابوس است
به امید کرمت آمده با دست تهی
زائری که ز همه غیر خودت مأیوس است
خادمیِ حرمت حسرت یک عمر من است
ای که در دست غلام تو پَرِ طاووس است
قلم از وصف کمالات تو قاصر باشد
لکنتم در همه جای غزلم محسوس است
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
پناهِ هر چه دل مبتلا امام رضاست
تمام دار و ندارِ گدا امام رضاست
خوشیم دست به دامان هیچکس نشدیم
خوشیم ذکر شب و روز ما امام رضاست
کجاست ملجأ ما... غیرِ گوشهی حرمش...
کجاست جنت ما... هر کجا امام رضاست...
در این حرم به درِ بسته میخورم؟حاشا
بگو به خلق که مشکلگشا امام رضاست
دگر چه واهمهای از قیامتت داری
اگر حساب و کتاب تو با امام رضاست
کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم
که ضامن سفرِ کربلا امام رضاست
::
دلم خوش است بیایی زمان تلقینم
که ذکر آخر عُشاق "یا امام رضاست "
✍ #احسان_نرگسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
شوقی نمانده در دل ما جز هوای دوست
بار سفر ببند، خراسانم آرزوست...
من رعیتی دهاتیام و دورم از حرم
صحنوسرای حضرت سلطانم آرزوست
دلتنگ روی حضرت خورشید در شبم
کُنج حیاط، دیدن ایوانم آرزوست
از چشمههای روشن اذکار مختلف
در این حریم ذکر "رضا جان"م آرزوست
مست است هرکه آمده یکبار در حرم
مستی در این حریم دوچندانم آرزوست
گفت: از مقام شوق چهمیدانی ای رفیق؟
گفتم: رفیق آنچه نمیدانم، آرزوست...!
لطف عیان ایزد منّان تویی و من
لطف عیان ایزد منّانم آرزوست
بیبرگوبر درختم و در خواب غفلتم
پایان فصل سرد زمستانم آرزوست
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
درست آنگونه که با رقص تاک، انگور میریزد
زمان گردگیری از ضریحت، نور میریزد
مرا بیرون نکن از خانهات هرچند میدانم
که دهقان، جنس نامرغوب خود را دور میریزد
نمیبینیم لطفت را و میپرسد ملک از خود:
چرا شاهی طلا در دامن یک کور میریزد؟
بگو این صحنهی رؤیایی باران و گلدسته است؟
و یا آب وضو از گونههای حور میریزد؟
تو صیادی، ضریحت دام، هر کس میرسد از راه
دلش را مثل مشتی دانه در این تور میریزد
یقین قصد زیارت کرده با پیراهن احرام
همین ابری که خود را پای نیشابور میریزد
* * *
شبی در خواب دیدم حضرتش در جام زائرها
به لبخندی « شرابِ سعیکم مشکور » میریزد
✍ #سعید_مبشر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
خدای مهربانیهاست سلطانی که من دارم
فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم
کنارش ذرهی ناچیز، چون خورشید میتابد
ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم
نمک پروردهی دریای جودش بودهام عمری
پُر است از شور احسانش، نمکدانی که من دارم
همیشه رو به گنبد با خدای خود سخن گفتم
همیشه در حرم محکم شد ایمانی که من دارم
نسیم رحمتش، بار گناه از دوش بردارد
به آهی کاه گردد، کوه عصیانی که من دارم
به لطف گندمی که دادهام دست کبوترها
دگر خالی نمانَد سفرهی نانی که من دارم
چه فرقی میکند آهو، کبوتر یا که سگ باشم
که او بی اعتنا باشد به عنوانی که من دارم
به وقت مرگ میآید به بالینم؛ یقین دارم
شروع وعدههای اوست پایانی که من دارم...
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
هرچند حال و روزِ زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت، در آغوش مشهد است
حتی فرشتهای که به پابوس آمده
انگار بین رفتن و ماندن مردد است
اینجا مدینه نیست، نه، اینجا مدینه نیست
پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟!
حتی اگر به آخر خط هم رسیدهای
اینجا برای عشق، شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل میشود
جایی که بین عالم و آدم زبانزد است
هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید
اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است
✍ #رضا_عابدین_زاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
اوّل سخن به نام خداوند ذوالکرام
نام خداست چون همه جا بهترین کلام
وآنگه ز روی صدق و ارادت دهم سلام
بر آستان قدس رضا، هشتمین امام
امروز در حضور کریمش نشستهایم
هر یک به نیّتی به حریمش نشستهایم
این روضه کز شکفتن دلهاست باغ دل
روشن ز ذرّه ذرّۀ خاکش چراغ دل
ای دل ز دست داده، که گیری سراغ دل!
اینجاست آن که هست خریدار داغ دل
اینجا مدال مُقبلی مُقبلان دهند
داروی زخم سینۀ صاحبدلان دهند..
امشب بهشت محو تماشای مشهد است
قندیلهای نور به هر جای مشهد است
هستی تمام، چشم به سیمای مشهد است
قلب پیمبران به تمنای مشهد است
مشهد که جلوهگاه جمال محمد است
آرامگاه عالِمِ آل محمد است
فردا سپیده با دم جبریل میدمد
محشر نگشته، صور سرافیل میدمد
از مشهد الرضا، گل تهلیل میدمد
خورشید بر قبیلۀ هابیل میدمد
تا کور، چشم دودۀ قابیلیان شود
رازی دگر، ز خلقت عالم، عیان شود..
امشب مدینه عرش معلای دیگر است
آن شهر وحی، طور تجلای دیگر است
تورات نور، در کف موسای دیگر است
موسای عشق را ید و بیضای دیگر است
امشب مدینه وآن همه آیات روشنش
بوی رسول میدهد و پارۀ تنش
یاد مدینه بر دل و بر جان صفا دهد
خاک مدینه، دیدۀ دل را جلا دهد
این شهر، عطر سامره و کربلا دهد
وین لالهزار بوی حسین و رضا دهد
گاه نزول موکب اجلال احمد است
یا عید جشن عالِمِ آل محمد است..
قدوسیان تجلی توحید بنگرید
نوری که هر وصی و نبی دید بنگرید
در طور جلوهای که درخشید بنگرید
در دامن ستاره به خورشید بنگرید
خورشید آسمان ولایت رضا رسید
در لالهزار نجمه، گل اِنّما دمید
این وارث یگانۀ موسیبنجعفر است
فرزند نازدانۀ موسیبنجعفر است
در هر صفت، نشانۀ موسیبنجعفر است
این آفتاب خانۀ موسیبنجعفر است
روح نبی، روان علی، بر جهان امام
امر جهان و اهل جهان در کفش تمام
آیینۀ خداست جمال صبیح او
یوسف در آرزوی نگاه ملیح او
فرموده است حضرت صادق مدیح او
پیغمبران نشسته به پای ضریح او
تا افکند نگاه عنایت به سویشان
تا پر کند ز کوثر رحمت سبویشان
این ماه را که شمس ضحی آفریدهاند
نورآفرین آینهها آفریدهاند
بابالمراد خلق خدا آفریدهاند
او را برای کشور ما آفریدهاند
ایران که پایگاه ولایت به عالَم است
در سایهسار پرچم او سبز و خُرّم است
نام رضا صفای دل اولیا بُوَد
دست رضا هر آینه دست خدا بُوَد
تنها نه سایهاش به سر مُلک ما بُوَد
عالَم به زیر پرچم سبز رضا بُوَد
این یک حقیقت است و کسی درک میکند
کاین روضه را به اشک روان ترک میکند..
مهری که ماه، سِیر کند در پناه او
ماهی که مهر موج زند در نگاه او
«وَالشمسُ وَالقمر» خبر از روی ماه او
«واللّیل» سایهپرور خال سیاه او
او هشتمین امام و دهم عصمت خداست
نامش علی، سلالۀ موسی، لقب رضاست
سبز است پرچمت که دلیل هدایت است
زرد است گنبدت که به خورشید، غیرت است
سرخ است خاتمت که نشان شهادت است
در هر نگاه مهر تو صدها کرامت است
خورشید هر سحر که ز مشرق کند طلوع
با بوسهها به گنبد تو میکند خشوع..
ای جلوهگاه رأفت و ای قبلهگاه راز
سایند قدسیان به حریمت سر نیاز
بر ملت مجاهد و ایران سرفراز
پیوسته باد پرچم سبزت در اهتزاز
تا میوزد به پرچم سبز شما، نسیم
داریم امید بر کرمت، اَیُّها الکریم..
در این حرم، فروغ خدا دیده میشود
در لحظه لحظه معجزهها دیده میشود
نور اجابت از همهجا دیده میشود
آیات لطف و فیض رضا دیده میشود
از فرش تا به عرش، تجلای رحمت است
در انعکاس آینهها نور رأفت است..
ای آفریده ذات تو را حق، برای خیر
هم خیرخواه خلقی و هم رهنمای خیر
هم ابتدای خیری و هم انتهای خیر
دارد «مؤید» از تو امید دعای خیر
تا التفات بر پدر و مادرش کنی
در آستان خویش مقرّبترش کنی
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
به فکر کربلا بودم در آوردم سر از مشهد
بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد
اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا
اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد
امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما
به لطفش بردهام با خود غزلهای تر از مشهد
گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد
سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد
برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد
چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد
"به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که
نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد
::
اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم
چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
صحن یکباره به آوای تو برمیخیزد
جمعیت پیش قدمهای تو برمیخیزد
تو فلج بودی و ارباب شفایت داده
صحن پیداست که در پای تو برمیخیزد
قبل از این هیچ نبودی پس از این محترمی
احترام است که از جای تو برمیخیزد
تو به امضای امام خودت از جا برخیز
همهی شهر به امضای تو برمیخیزد
گیرم اصلاً به کلاف آمده باشی، یوسف
به خریداری کالای تو برمیخیزد
نوکرش باش و دم مرگ رضا را بطلب
مطمئن باش که آقای تو برمیخیزد
از سه باری که خودش گفته یکی مانده هنوز
یار از امروز به فردای تو برمیخیزد
بموالاتکم ای عشق... بخوان ای شاعر
که قلم باز به انشای تو برمیخیزد
مثل نقاره گلو را پُرِ فریادش کن
صحن اینبار به آوای تو برمیخیزد
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
عشق یعنی که به شوق تو به صحرا بزنم
به هوای دل پاک تو به دریا بزنم
عشق یعنی بشوم آهوی آوارهی تو
بدهم دل به صدای خوش نقارهی تو
عشق یعنی طپش این دل بارانی من
لطف پیدای تو و گریهی پنهانی من
و خدا خواست که از دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علیاش به خراسان برسد
یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گرهها
چه خبرها که رسید از دل این پنجرهها
یا رضا گفته و بینا شده چشمان کسی
یا رضا گفته اسیری که به دادش برسی
عشق یعنی به هوایت گذر از دامن و دشت
عشق در شوق سلامیست، سرِ ساعت هشت
عشق در قلب قطاریست که از قم برسد
در نمازیست که تا رکعت هشتم برسد
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
وا میکنم سوی تو تا بال و پرم را
حس میکنم شیرینی طعم حرم را
تا که حواسم پرت این و آن نباشد
خالی کن از غیر خودت دوروبرم را
یک جلوه کن با پرتو شمس الشموسی
از دامن خود جمع کن خاکسترم را
حالا پر از بغضم که دارم میگذارم
بر شانهی گلدستههای تو سرم را
آیینه کاری رواقت هم گواه است
پُر کردی از زوّار خود سرتاسرم را
ایمان چشمانت مرا از شک در آورد
لبریز عشقت کن تمام باورم را
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
سنگ زیر پای تو لعل بدخشان میشود
خار، با فیضِ نگاهت سرو بستان میشود
گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جحیم
دود آن عود و شرارش برگ ریحان میشود
زخم بی داروی جان و درد بی درمان دل
هر دو با خاک سر کوی تو درمان میشود
غم ندارم گر مرا در آتش دوزخ برند
چون برم نام تو را، آتش گلستان میشود
مردگانِ روح را احیاگر جان میکند
هر که جسمش دفن در خاک خراسان میشود
گو اجل جان مرا گیرد ز کافر سختتر
چون نگاهم بر تو افتد مرگ، آسان میشود
در مقام رأفتت این بس که نام چون تویی
روز و شب ذکر من آلوده دامان میشود
در بیابانی که لطفت ضامن آهو شود
گر گذار گرگ افتد گرگ چوپان میشود
گردش چشم تو را نازم که با ایمای آن
نقش شیر پرده ناگه شیر غران میشود
ناز بر فردوس آرد فخر بر رضوان کند
هر که یک شب در خراسان تو مهمان میشود
هر که چشمش اوفتد بر گنبد زرین تو
گاه مجنون؛ گاه خندان؛ گاه گریان میشود
گر به قعر نار، شیطان بر تو گردد ملتجی
وادی دوزخ به چشمش باغ رضوان میشود
غرفههایت همچو روی حور، گل انداخته
بس که روز و شب ضریحت بوسه باران میشود
هر که با اخلاص گوید در حریمت یک سلام
اجر آن بالاتر از یک ختم قرآن میشود
مور اگر یک دانه با لطف تو گیرد در دهن
بی نیاز از خرمن زلف سلیمان میشود
در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است
زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان میشود
پور موسایی و در طور تو هر کس لب گشود
همکلام ذات حق، چون پور عمران میشود
سائل کوی تو گر خواهد به دست قدرتش
خاک، مشک و سنگ، لعل و ریگ، مرجان میشود
در هوای جرعهای از جام سقاخانهات
خضر اگر در کوثر افتد باز عطشان میشود
خاک اگر شد خاک کویت مرهم زخم دل است
آب اگر شد آب جویت آب حیوان میشود
هر که شد زوار تو در طوس ای روی خدا
زائر ذات خدای حی سبحان میشود
آستان قدس تو دارالشفای عالم است
درد این جا بی دوا و نسخه درمان میشود
هر که از مهمان سرایت لقمهای گیرد به دست
مهر در دستش کم از یک قرصۀ نان میشود
وانکه خوابش میبرد در پشت دیوارت شبی
ماه در بزمش کم از شمع فروزان میشود
هر که را تابید بر سر آفتاب صحن تو
گر رود در سایۀ طوبی پشیمان میشود
بی تو صبح عید سال نو اگر آید مرا
صبح عید و سال نو شام غریبان میشود
با تو گر شام عزای دوستان باشد مرا
خوبتر از ظهر روز عید قربان میشود
در صف محشر پریشانی نبیند لحظهای
هر که با یاد غمت اینجا پریشان میشود
تا ابد زین میهمان داری که مأمون از تو کرد
شرمگین از مادرت زهرا، خراسان میشود
با تمام زشتی و آلودگی در سوگ تو
قطره های اشک (میثم) بحر غفران میشود
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
آرام نمودی تب و تاب هیجان را
جوشاندهای از شوق خودت هر قلیان را
از پای نشاندی ز تعجب جریان را
از دشمن و از دوست ربودی دلشان را
اینگونه رضا کردهای از خود دوجهان را
هم رونق کار از می و میخانه گرفتی
هم عقل ز هر عاقل و دیوانه گرفتی
در قلب سماوات و زمین لانه گرفتی
ای عالِم فرزانه چه رندانه گرفتی
در دست خودت نبض زمین را و زمان را
اسلام بدون تو درونمایه ندارد
گردن کشی بی خردان پایه ندارد
خورشیدی و دیدند قدت سایه ندارد
همسایه به جز خیر به همسایه ندارد
همسایه! قدم رنجه کن و منزلمان را...
لبخند زدی شعر در اوهام من افتاد
زآن روز خرابت شدم ای خانهات آباد!
با قافیهی پنجره فولاد و گهرشاد
هی شعر نوشتم من و چشمت صله را داد
دربند کشیدی تو معانی و بیان را
دربانِ جنان دل به در صحن شما بست
دالان بهشت است همین راهرو این بست
حوض وسط صحن همان کوثر نقد است
ساقی بهشتی شده از آب حرم مست
پابست حرم کردهای آن آب روان را
جبریل کمر بسته به فرّاشی صحنت
حور و پریان گرم گهر پاشی صحنت
آن سدره و طوبی گلی از کاشی صحنت
بردهست جنان را همه در حاشیه صحنت
بیچارهی خود کرده حریم تو جنان را
هرکس که تو را داشته اثنی عشری شد
ایام خوش آن بود که با تو سپری شد
در صحن گهرشاد دل از غصه بری شد
تصویر من و صحن تو عکسی هنری شد
در نابترین جای اتاقم زدم آن را
هرجای جهان رفتم از آن خیر ندیدم
یک مرتبه "برگرد" از این در نشنیدم
من هرچه کشیدم ز دل خویش کشیدم
ارزان نفروشم که من ارزان نخریدم -
در نوکریت خرج کنم عمر گران را
هر شاه شده خادم دربار توچندی
پر وا کند از بام تو در دام کمندی
از تو طلب رزق کند عایله مندی
از رسم گدایی شما نکته و پندی
آموخته هر پیر خردمند جوان را
نوشاعری آمد به حرم دفترش افتاد
شد خیره به گلدسته کلاه از سرش افتاد
هی خواست بماند سرِ پا، آخرش افتاد
تاخورد زمین یاد پدر، مادرش افتاد
دستی به دعا برد و تمام پدران را...
ای ضامن دنیای من و آخرت من!
ای کاش به درکت برسد معرفت من!
مردن کف صحنت بشود عاقبت من
بهتر ز خودم آگهی از مصلحت من
حکم از تو، دلم دست خودت داده عنان را
با جنس خرابم شدهام وصلهی ناجور
هرشب به سلامی بشوم زائرت از دور
تو شاه خراسانی و من پیر نشابور
خود را برسان پام رسیدهست لب گور
ای صاحب جان! میسپرم دست تو جان را
✍ #داوود_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد
ماجرایم قیل و قال کوچه و بازار شد
هر کسی عمان نخواهد شد مگر در خانهات
در حرم بودم دلم گنجینهی اسرار شد
از گداها شهر ما یکباره خالیتر شد و
در حرم کمکم گداهای شما بسیار شد
چون دلش میخواست راه گفتگویش وا شود
زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد
پیش تو فرقی ندارد حال دارا با فقیر
هرکسی بار دعا آورد بارش بار شد
یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند
چاقوی صیاد از آن تاریخ ضامن دار شد...
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
«هر بار کارم زار شد
گفتم علی موسی الرضا» *
وقتی گره در کار شد
گفتم علی موسی الرضا
آهویم و در دام تن
وقتی به گرداگرد من
غم حلقهی پرگار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای بضعهی مدفون به طوس
ای آسمانت خاک بوس
نامت امان از نار شد
گفتم علی موسی الرضا
باب حرم اذن دخول
أَ اَدخُلُ یَاابن الرسول
تا فرصت دیدار شد
گفتم علی موسی الرضا
بر زائرانت ای صَنَم
گفتی سه جا سر می زنم
من نیز بختم یار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای شاهد بزم ازل
ای نامت اَحلی مِن عسل
چه لذتی تکرار شد
گفتم علی موسی الرضا
صد رنگ و بو دادی مرا
تو آبرو دادی مرا
یک بار چون اظهار شد
گفتم علی موسی الرضا
دیوارها شد پنجره
با اشک خود بستم گره
چشمم پُر از گفتار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای عرش از تو مُنجلی
ای اسم اعظم یا علی
مکشوف این اسرار شد
گفتم علی موسی الرضا
هر بار با یاد غریب
با روضهی ابن شبیب
این دیده گوهر بار شد
گفتم علی موسی الرضا
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
*محمدجواد غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
یک سلام از ما، جواب از سمت مرقد با شما
فطرس نامهبر تهران به مشهد با شما
باز هم میل زیارت کردهایم از راه دور
نیت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما
ما کبوترهای بی بالیم اما آمدیم
لذت پرواز در اطراف گنبد با شما
نمرهی ما صفر شد از بیست اما در عوض
زندگی ما همه از صفر تا صد با شما
خطّهی ما تشنهی آب حیات و نور بود
خشکسال خاکمان اما سر آمد با شما
این دیار، این سرزمین، این زادگاه، این مرز و بوم
برکتش از توست «یا من یکشفُ کلَّ الهُموم»
سرپناه نا امیدان، مأمن مأیوسها
ایستگاه آخرِ ای کاشها، افسوسها
گرم در رؤیای صحن و گنبد و گلدستههاست
زائر دلخسته و بی خواب از کابوسها
نور گیرد ماه، تا شبهای جمعه در حرم
میطراود نغمهی یا نور و یا قدوسها
میرسند از راه زائرها، ملائک گردشان
فرش زیر پایشان هم شَهپَر طاووسها
در ازای قطرههایی اشک با خود میبرند
از اجابت، از کرم، از لطف... اقیانوسها
هر که صید توست دیگر در قفس محبوس نیست
در گِلِ ایرانیان خاکی بغیر از طوس نیست
من اگر از دست خود آزاد باشم بهتر است
طائر پر بستهی صیاد باشم بهتر است
زادهی هر جای این دنیا که باشم خوب نیست
از اهالی رضا آباد باشم بهتر است
هرکه کنج دنج خود را در حرم دارد ولی
من اگر در صحن گوهرشاد باشم بهتر است
راستی با خود مریضی لاعلاج آوردهام
پس کنار پنجره فولاد باشم بهتر است
عقدهی کورم به لبخند ملیحت باز شد
دستهای بستهام پای ضریحت باز شد
عاقبت یا ساکن خاک خراسان میشوم
یا شهید جادهی مشهد به تهران میشوم
زاغکی زشتم ولی نزد تو چشمم روشن است
یا کبوتر، یا که آهو، یا که انسان میشوم
در زیارتها سرم پایینتر از قبل است و من
پشت ابر گریهها از شرم پنهان میشوم
بازدید هرکه هربار آمده پس میدهی
و من از کم آمدنهایم پشیمان میشوم
خواب دیدم در حریمت شعرخوانی میکنم
روزی آخر شاعر دربار سلطان میشوم
پاسخ این خواهشم در بند امضای شماست
الغرض یک حرف دارم باتو آن هم کربلاست
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
سراغ پرچمت را از شمیمِ باد میگیرم
نشانِ رود را از ماهی آزاد میگیرم
حرم یعنی شفا؛ یعنی همان هوی مسیحایی
که دارم دَمبهدَم از دوریاش غمباد میگیرم
شفا یعنی نخِ پیراهنی که غرق یوسف بود
به این امّید، من هم بوسه از فولاد میگیرم
مرا گم کرد، چشمانی که محو صحن و گنبد شد
نشانیِ تو را از کورِ مادرزاد میگیرم
به غیر از دیدنت هر حاجتی آوردهام رد کن
پس از دیدار، هر چیزی که لطفت داد میگیرم
من از گرد و غبارِ زیرِ جاروهای خُدّامت
پس از افتادگی؛ پرواز را هم یاد میگیرم
نشستن با کبوترهای دستآموزِ تو درس است
برای جَلد بودن رخصت از استاد میگیرم
غم تو گوهری نایاب، در دنیای شادیهاست
من این دَم را میان صحن گوهرشاد میگیرم
تمام صحن تو شعر است، از هر شعر گویاتر
نگاهش میکنم از شعرِ خود ایراد میگیرم
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زائرانه
پرچم مطاف حلقهی حیران باد بود
خورشید، شمع گنبد شمسالمراد بود
پیچیده بود عطر تلاوت میان صحن
نزدیک "الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلاد" بود
مردی تکیده قامت و رنجور و بی رمق
در گوشهی ورودی بابالجواد بود
پای برهنه دست ادب روی سینه داشت
آشفته گرچه بود، چه با اعتقاد بود
اذن دخول خواند و به گریه سلام داد
سرتاسر رواق دلش اعتماد بود
یک کاسه آب خورد و پس از ذکر یاحسین
لبهاش غرق لعن بر اِبنِ زیاد بود
از صحنها گذشت و دلش انقلاب شد
در سینهاش تلاطم یک رویداد بود
در های و هوی پنجره فولاد خواب رفت
پر پیچ و تاب، خواب که نه گردباد بود
بیدار شد خراب و خمار و پر اضطراب
ساعت حدود پنج و شش بامداد بود
برخاست خالی از رمق اما پر از امید
عکسی گرفت محکم و لرزان به یادبود
مردی که جا گذاشت خودش را میان صحن
در گوشهی خروجی بابالجواد بود...
✍ #علی_سلیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
اگرچه شمعم و اندک زبانهای دارم
هنوز سوز و گداز شبانهای دارم
خوشا به من که در این روزگار تیره و تار
کنار خانهی خورشید، خانهای دارم
دلم که میشکند میروم به سمت حرم
برای گریه در آنجا بهانهای دارم
درخت خشکم و هر گاه در حرم هستم
به دستهای دعایم جوانهای دارم
کبوترانه دلم را سپردهام به شما
خوشم که پیش شما آب و دانهای دارم
به یاد کودکی و بوسه بر ضریح زدن
هنوز حس خوش کودکانهای دارم
قسم به گنبد و گل دستهات که در این شهر
من از بهشت دلیل و نشانهای دارم
مرا رها نکنی بین این شلوغیها
مرا رها نکنی ای پناه آهوها
✍ #حسن_شیرزاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
زنگ نقارهی تو باز پریشان شده است
یک مسیحی وسط صحن مسلمان شده است
خلق در فکر طوافند بگو سِرّش چیست
دور تا دور حریمت پُر میدان شده است!
با وضو بوسه بر این در زده زائر، به نظر
درِ چوبی حرم مصحفِ قرآن شده است
ای که ایمان همه بی تو به مویی بند است
مرد سلمانی از انفاس تو سلمان شده است
میرسد کار گدای تو به آنجایی که
همهی شهر بفهمند سلیمان شده است
اسم تو گرچه بنا شد که بگویند رضاست
تو علی هستی و مشهد نجف اشرف ماست
زائرت حضرت موسا و حریمت طور است
آسمان، صحن تو و خادم صحنت نور است
گاهی آنقدر شلوغ است رواقت که دگر
کفشداری تو از دادن جا معذور است
مطمئن است شفا میدهیاش نابینا
گرهای هم که زده دور مشبک کور است
دانه پاشیدم و دیدم که محلم نگذاشت
کفتر صحن تو حق دارد اگر مغرور است!
از قدمگاه کمی گرد و غبار آوردم
خاک پاهای تو سوغاتی نیشابور است
من همان سائل انگشتری هر روزه
تو علی هستی و دُرّ نجفت فیروزه
دل زوار تو از شور و شعف پر شده است
صحن در صحن تو از عطر نجف پر شده است
اشک در صحن تو باران شدنش علت داشت
آهوی گمشده حیران شدنش علت داشت
از ضریح تو فقط خیر و کرم میریزد
سائل هر شبه سلطان شدنش علت داشت
اثر جذبهی ایوان تو بود آقا جان
راهب دِیْر مسلمان شدنش علت داشت
پشت این پنجره فولاد شفا ریخته است
درد در صحن تو درمان شدنش علت داشت
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
فلجی از حرمت روی دوتا پا برگشت
یک نفر شیعه شد از دین مسیحا برگشت
مرده در صحن گهرشاد به دنیا برگشت
تا دم صحن تو برداشت قدم گفت رضا
لال یکمرتبه در بین حرم گفت: رضا
جان به قربان تو و معجزههای حرمت
من نفس میکشم... اما به هوای حرمت
خادمت خسته شد و چوب پرش رفت از دست
یکنفر باز گمان کرده ضریحت قبلهست
صد و ده بار علی گفتهام اطراف حرم
باز هم نام علی شعر مرا ریخت بهم
خیرهای کثیر را عشق است
کرم کم نظیر را عشق است
طول صحن غدیر را عشق است
سنگفرش مسیر را عشق است
زائر سر به زیر را عشق است
پیش سلطان اسیر را عشق است
اینهمه مستجیر را عشق است
حال و روز فقیر را عشق است
این حرم، این امیر را عشق است
نغمهی یا رضا رضا عشق است
مشهدت مثل کربلا عشق است
کل القاب تو بجا اما
اینکه اسمت علیست را عشق است
حب آل علیست راه نجات
بر گل روی مرتضی #صلوات
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
آن شب مدینه عطر پر جبرئیل داشت
در سر امین وحی، هوای خلیل داشت
بر لب مدام، زمزمۀ یا جلیل داشت
صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت
موسی به طور قرب خداوند بار یافت
تشریف مکرمت ز عنایات یار یافت
در هر دلی فروغ حضور مدینه بود
در هر سری نشانۀ شور مدینه بود
خورشید بردمیده ز طور مدینه بود
کآفاق مستفیض ز نور مدینه بود
ماه فلک ز شوق دل اخترشمار شد
آیینۀ جمال خدا آشکار شد..
ای بوده با زبور و صُحُف آشناییات
تورات را امید به معجزنماییات
شد جاثلیق محو فروغ خداییات
جالوت مات شعشعۀ ایلیاییات
عمرانِ صابی است کمال تو را گواه
نسطاصِ رومی است جلال تو را گواه
عارف اگر ز شعشعۀ «هو» تو را شناخت
سالک ز قدر و منزلت او تو را شناخت
بیدل به خلق و خوی خداجو تو را شناخت
من بندۀ کسی که چو آهو تو را شناخت
پیچد چون نوای تو در بندبندمان
یا ثامنالائمه! رها کن ز بندمان
خورشید، با جمال جمیلت جمیل نیست
بر درگه جلال تو گردون جلیل نیست
جایی که همرکاب تو غیر از خلیل نیست
دیگر مجال پر زدن جبرئیل نیست
وقتی به محضر تو شرفیاب میشوم
از شرم شعله میکشم و آب میشوم
کوثر، پیالهای ز شراب طهور توست
طور شهود پرتو فاش ظهور توست
سینای جلوه، آیۀ نور حضور توست
خورشید هم از آینهداران نور توست
چشمم که محو حسن ملیح تو میشود
اشکم دخیلبند ضریح تو میشود..
آن زائرم که آمده با دست خالیام
رحمی به دلشکستگی و خستهحالیام
بال و پری ببخش به بیدست و بالیام
کز شاعران حضرت مولیالموالیام..
مپسند بار خواهش ما را به ذمّهات
سوگند میدهم به جوادالائمهات..
✍ #محمدعلی_مجاهدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید
با زائران این حرمالله سر کنید
مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است
میلاد هشتمین حججاللهِ اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن
میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است
شمسالشموس، عالِمِ آل محمد است
او مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینۀ تمامنمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مهِ افلاکپرور است
قرآن روی سینۀ موسیبنجعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست او
جان رونما دهید که روی خداست او
روشن هزار سینۀ سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بستهاند خیل رسل در حضور او
دل، بحر بیکرانهای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظارهاش
دوزخ بهشت میشود از یک اشارهاش..
ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامنالحجج
جان جهان فدای تو یا ثامنالحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامنالحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامنالحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
«تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست..
پاییز بوستان دل ما، بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گلبوسۀ امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا..
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
جام ِجهان نماست در این قطعه از بهشت
آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت
فوج فرشتگان به نیایش نشستهاند
آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت
آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور»
آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت
هر دل كه زنده است به انفاس موسوی
همصحبت خداست، در این قطعه از بهشت
خورشید شاهد است، كه نقش كتیبهها
«والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت
عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین
اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت
هرگاه سعی در طلب معرفت كنی
هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت
عشاق، در «طواف حرم» موج میزنند
حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت
جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان
محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت
در چشم عارفان سحرخیز، آسمان
آبیتر از دعاست، در این قطعه از بهشت
صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو
باران واژههاست، در این قطعه از بهشت
فولاد، پای پنجرهاش آب میشود
اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت
روشنتر از ستاره، به مژگان نشسته است
اشكی كه بیریاست، در این قطعه از بهشت
جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست
سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت
در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس
از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟
ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟
تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت
اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟
وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت
زائر در این حریم مطهر، غریب نیست
بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت
تذهیبنامۀ عمل عاشقان، «شفق»!
امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زائرانه
از سر پیچ جاده راه افتاد
با صفا صاف و ساده راه افتاد
پا برهنه پیاده راه افتاد
پدر خانواده راه افتاد
از اهالی ده به رسم وفا
گفت: رفتیم التماس دعا
راه، دور و پر از مشقت بود
کوله بارش پُر از ارادت بود
گرچه هر گامِ او عبادت بود
آرزویش فقط زیارت بود
چقدر قطره رو به دریایند
همگی پا برهنه میآیند
راه بسیار رفته، کم مانده
گریهٔ شوق، جای غم مانده
روی دوشش فقط علم مانده
دو قدم تا دم حرم مانده
فلکه آب روبروی حرم
بر مشامش رسید بوی حرم
ناگهان ایستاد، میگردد
چشم او مثل باد میگردد
با همه اعتقاد میگردد
پی باب الجواد میگردد
عشق شأن نزول آن در بود
اشک اذن دخول آن در بود
دم در گفت: یا امام رضا
من مریضم شفا امام رضا
سرطان مرا... امام رضا
نه! فقط کربلا امام رضا
دم در بود که مسافر شد
ساک خود وا نکرده زائر شد
چند شب بعدِ پنجره فولاد
کربلا خسته از مسیر زیاد
کفش خود را به کفشداری داد
پای شش گوشه تا رسید افتاد
گرد و خاک حرم که پاکش کرد
خادمی کنج صحن خاکش کرد...
✍ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e