#حضرت_زهرا_س_اذان_بلال
بخوان بلال ! که یاس کبود دل تنگ است
اذان بگو ! که اذان تو ، آسمان رنگ است
اذان بگو ! که پس از رحلت رسول خدا
مصاحب دل من ، ناله ی شباهنگ است
اذان بگو ! به صدای بلند و جار بزن
که پشت پرده ی ایمان فریب و نیرنگ است
اذان بگو ! که بدانند بعد پیغمبر
نصیب آینه های خدانما سنگ است
نه من ، غبار یتیمی نشسته بر رویم
جمال آینه هایم ، مکدّر از زنگ است
بگو که «اشهد ان علی ولی الله»
بگو که لحن مناجات من ، غماهنگ است
تو از سیاه دلی های خلق شکوه مکن
«به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است»
مرا ز گریه چرا منع می کنند ، بپرس
که این چه رسم مسلمانی ؟ این چه فرهنگ است ؟
بگو که فاطمه این یک دو روزه مهمان است
سفر به خیر بگویند وقت ما تنگ است
بگو که فاطمه در حشر اگر که ناز کند
«کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است»
نماز شام غریبان شد و غروب و شفق
بخوان بلال ! که ماه مدینه دل تنگ است
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#بصیرت #فتنه
#اخلاقی_و_اندرز
#محکومیت_اغتشاشات
#محکومیت_حادثه_تروریستی
خدا کند، وسطِ فتنهها، خموش نباشم
هرآنچه هستم، باشم، وطنفروش نباشم
اگر که آتشِ کینه، شرر به خاکِ وطن زد،
میانِ شعله، به دور از، خروش و جوش، نباشم
وَ یا به گاهِ رشادت، در آنطرفترِ ایران،
به فکرِ خویش، به دنبالِ عیش و نوش نباشم
به خونِ خویش بغلتم، برای یک نفس اما
میانِ جمعیتِ خائنِ وحوش، نباشم
برایِ گفتنِ ناحق، خوشا صدایِ بلند و
برایِ دم زدن از حرفِ حق، خموش نباشم
چه فایده؛ همهی عمر، سر به سجده گذارم،
ولی به موقعِ فرمانِ دوست، گوش نباشم
به زیرِ چکمهی دشمن، زِ خواب خیزم اگر من
به وقتِ یاریِ مولای خود، به هوش نباشم
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
چنان که داده خدا اختیار را به حسین
بده عنان دل بیقرار را به حسین
ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد
فقط قسم بده پروردگار را به حسین
یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش
سپرده باشی اگر روزگار را به حسین
خودش دوباره تو را زود میبرد به حرم
تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین
چنان که جانب خورشید میرود ذره
خدای من! برسان این غبار را به حسین
همه دعای قدمهای اربعین این است
که ای خدا برسان آن سوار را، به حسین
اگر محبّ حسینی نترس از محشر
چرا که داده خدا اختیار را به حسین
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#هفته_بسیج
بسیجیان علی دم به دم شهید شدند
که هم کنایه شنیدند و هم شهید شدند
بسیجیان علی را شهادت اینگونهست
که کوثرانه به چندین رقم شهید شدند..
بسیجیان علی سالهای پیش از این
به روضه با غزل محتشم شهید شدند!
بسیجیان علی از قدیم زینبیاند
اگر به راه دفاع از حرم شهید شدند
گهی کلنگ به دستِ مناطق محروم
گهی به مدرسهها با قلم شهید شدند
به اربعین حسینی بسیجیان علی
به درب خانه در اوّل قدم شهید شدند
بسیجیان علی شیعیان زهرایند
اگر حساب کنی، تازه کم شهید شدند!
بسیجیان علی عاشقان عبّاسند
شدند کربوبلا همقسم، شهید شدند
بسیجیان علی را به تشنگی بشناس
ببین که زیر کدامین عَلم شهید شدند
ولی من و تو چه کردیم؟ ادّعا کردیم!
بسیجیان علی دست کم شهید شدند!
به خون خویش نوشتند صبح نزدیک است
بسیجیان علی صبحدم شهید شدند
شاعر: #مهدی_جهاندار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صحبت های مهم فتنه اخیر.mp3
5.28M
🚨واجب الاستماع
✅هشدار های حجت الاسلام والمسلمین #میرزا_محمدی در رابطه با وقایع اخیر
#قدرت_مقاومت_ملت_ایران
#جمهوری_اسلامی_ایران
#محکومیت_اغتشاشات
#آداب_نوکری
#بصیرت
✅ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
اشکِ مناجات سحر را می خرد زهرا
گریهکُن خونین جگر را می خرد زهرا
وقتی شریکات "شمع" باشد، سود خواهی بُرد
پروانه ی بی بال و پر را می خرد زهرا
از عِیش دُنیا باخبر باشی، ضرر کردی
از عِیشِ دُنیا بیخبر را می خرد زهرا
هی ایندر، آندر، می زنی تا دربهدر گردی
وقتی گدای دربهدر را می خرد زهرا
باید درِ این خانه کسبِ اعتباری کرد
آن نوکران مُعتبر را می خرد زهرا
هرجا بساط روضه ای برپاست، شرکت کن
خار و خَسِ آن دوروبر را می خرد زهرا
گاهی حوالی حسینیّه کمی بنشین
گوشهنشینِ این گذر را می خرد زهرا
هرآنچهکه در چنته داری خرجِ اشکت کن
فردای محشر "چشمِ تر" را می خرد زهرا
اندازه ی بال مگس نذر حسیناش کن
این قطره های مختصر را می خرد زهرا
▪
▪
از ساعتی که سینه ی او زیر سُم ها رفت
سینه زنانِ این پسر را می خرد زهرا
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات #شب_جمعه
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
سخت در نفس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتاده ام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
فیض آماده است و من کورم
نور آماده است و من نارم
با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گلم ولی خارم
مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم
تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم
عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بنده ی زرق و برق بازارم
نیمه شب آمدم که عرض کنم..
عذرخواهم خدای غفارم!
تو دوای منی شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم
به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم
کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم
فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم
ناله ی یا بنی خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد..
اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد..
تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد
حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#روضه_نامه #امان_نامه
می نویسم ز سوز جان، نامه
محضرِ صاحب الزمان، نامه
می نویسم به گریه، دلتنگم
می فرستم پس از اذان، نامه
می فرستم به روی بالِ نسیم
به سوی یارِ مهربان، نامه
کاش می شد برات بفرستم
روی بالِ فرشتگان ، نامه
بفرستیم نامه را به زمین
یا بیاید به آسمان، نامه؟
بفرستیم کربلا به نجف
یا بیاید به جمکران، نامه
باید آخر به گریه بفرستم
به نشانیِّ بی نشان ، نامه
می شود مُهر با دو قطره ی اشک
می رود سمت بی کران ، نامه
به بهارِ حقیقی عالم
می رسد باز از خزان، نامه
می فرستد به پادشاه وجود
باز هم سائلی جوان، نامه
گاه گاهی گدای مضطر را
می رساند به آب و نان، نامه
نامه ام بد خط است تاریک است
ولی این بار هم بخوان، نامه
**
شرح حال فراق را بدهد
در بیارد اگر زبان، نامه
غصه دارم تو را نمی بینم
می کند حال من بیان، نامه
خاطرات بدی رقم زده است
در دل و جان عاشقان، نامه
گاهی اوقات آبرویی را
می برد سهل و رایگان، نامه
گاهی اوقات از همین کاغذ
می شود کوهِ سرگران، نامه
گاهی اوقات مردِ جنگی را
می زند آتشی به جان، نامه
گاهی اوقات جای تیر سه پَر
می گذارند در کمان، نامه
وای بر مردمی که بنویسند
با خطِ خون به میهمان، نامه
راستی میدهی اجازه به من
تا بگویم کمی از آن، نامه...
...که فرستاده بود شمر لعین
به علمدارِ کاروان ، نامه
جوهر و صفحه شرمگین شده بود
سوخت تا مغزِ استخوان، نامه
نامه می کرد التماس: ای شمر!
سمتِ خیمه مبر عیان، نامه
خواست تا سمت خیمه ها نرود
چه کند؟ هست ناتوان، نامه
**
فاطمه خون گریست زد فریاد:
که نرو، شرم کن،بمان، نامه!!!
این خبر بین خیمه ها پیچید:
که گرفته پناهمان ،نامه
چه بگویم که آتشی شد و زد
شعله بر جان کودکان، نامه
خیلی عباس را خجالت داد
کاش می برد در نهان، نامه
بنویسید بر درِ حرمش
کشته عباس را ، امان نامه
شعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
✅ کانال اشعار آیینی حسینیه در #روبیکا:
🍃 https://rubika.ir/hosenih
✅کانال تک بیتی، دوبیتی و رباعیهای حسینیه در #روبیکا:
🍃 https://rubika.ir/dobeity_robaey
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_فاطمیه
🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑
به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf #روضه_های_آسمانی_چهار (۱۴۰۱)
با محوریت #روضه_های_روشمند_فاطمیه
منتشر شد.
♦️موضوعات کتاب👇
🔰غُربت امیرالمؤمنین (ع)
🔰 هجوم به خانه وحی
🔰 کوچه بنیهاشم
🔰اذان غمانگیز بلال
🔰بستر شهادت مادر
🔰روز شهادت مادر
🔰شام غریبان بیمادری
🔰تهدید به نبش قبر
✔️ شایان ذکر است در همه روضهها از اسناد صحیح + عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح+ گریز روضه + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) + اشعار مطابق با روضه استفاده شده تا بهراحتی واعظین و مادحین گرامی عبارات کلیدی و اشعار مربوط به آنها را #حفظ نمایند.
👈 آیدی جهت تهیه کتاب
👇👇👇👇👇👇
@addmin_roze
با ما #تحول_در_روضه را تجربه کنید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
جهان چشیده همیشه حضور فاطمه را
چرا که بوده ظهور دوبارهاش زینب
لباس عزت شیعه قیام کرببلاست
که بودهاست تمام قوارهاش زینب
چه کاخها که بنا کردهاند اهلستم
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سوارهاش زینب
به خطبهاش زده آتش به کاخ کوفهوشام
سلاح اوست دم پرشرارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هر منارهاش؛ زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب
حسین کشتی دریای درد و داغ که شد
دوباره با دل خون شد کنارهاش زینب
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهاست چارهاش زینب
چرا که در همهی عمر غوطهور در خون
نکرده بوده دمی هم نظارهاش زینب
شاعر: #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود
فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود
به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟!
بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود
همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین
در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود
اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت
هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود
نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست
اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود
کریمه بود ولی از شما چه پنهان که
پس از حسین فقط آه در بساطش بود...
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
گریهی عشاق برای هم است
سینهشان تنگِ صدای هم است
آنچه دلِ ایل مرا میبَرَد
گیسویِ در باد رهایِ هم است
عاشق و معشوق یکی میشوند
عشق در این بزم بجایِ همه است
هرچه که دارند به هم میدهند
هرچه که دارند به پای هم است
یک شبه تا قرب تو را میبَرَد
عشق پَرِ قرب خدای همه است
عشق اگر نغمهی روز و شب است
هرچه که دارد همه از زینب است
بر تنِ این دشت که باران نشست
نور دمید و تبِ طوفان نشست
تا به ابد هیچ پشیمان نشد
آنکه سر راهِ کریمان نشست
دید که در پای علی عاشقیم
بر سرِ ما مرغِ سلیمان نشست
راه نشان داد و دلم پر گرفت
رفت نجف گوشهی ایوان نشست
مژدهی جبریل چه بود از شعف
حمدِ خدا بر لبِ سلطان نشست
گفت که پیغمبرِ عشق آمده
حضرتِ زهرای دمشق آمده
اینکه شده خاک تو از احترام
قامت عشق است علیهالسلام
گرچه ندیدند تو و سایهات
سایهی تو بر سرِ ما مستدام
ملتفتِ بابِ تو پیغمبران
ملتمس نافلههایت امام
مجمع انوارِ جلال و جمال
جلوهی ذاتیِ خدا را تمام
خادمِ تو حضرت بابالحسین
چادرِ تو زینتِ بیت الحرام
مُلک و مَلک مات خروشِ تو است
بیرقِ عباس به دوش تو است
پیش پرت سِیرِ سماوات هیچ
بین دلت جز حرم ذات هیچ
پیش نمازِ شبِ خاکیِ تو
هرچه که طامات و عبادات هیچ
پیش تو و هدیهی قربانیات
خیریه و خدمت و خیرات هیچ
آنهمه طوفان که ندیده است نوح
پیشِ قد عمهی سادات هیچ
هرچه که غم دیده زمین و زمان
پایِ غمِ پیر خرابات هیچ
آمدهای کوفه پشیمان کنی
شام به یک صاعقه ویران کنی
نامِ تو را ای دلِ دریا سرشت
در وسط معرکه باید نوشت
حضرت زهرایِ پس از فاطمه
ای نفست بیت علی را بهشت
زندهی تو هفت حرم های ما
خاک درت مسجد و دیر و کنشت
هم حرمت هم حرم کربلا
ساخته شد از دلِ ما خشت خشت
من بفدای قلم شاعری
آنکه از الطاف نگاهت نوشت:
"خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بُوَد در برِ دُختِ علی
قامت تو قامت غم را شکست
دخت علی را نتوان دست بست"
تا که نیافتد به رویت آفتاب
بر سر نیزه سر عباس هست
بر جگرت قبل حسینت زدند
آنهمه تیغی که به یکجا نشست
قطرهی خونی که به دوشت چکید
از سرِ بر نیزه ، دلت را گسست
تا به ابد بر سر خود میزند
چوبهی محمل که سرت را شکست
سنگ از این ، چوب از آن خوردهای
جای همه زخم زبان خوردهای
* دوبیت از استاد موسوی گرمارودی
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_فاطمیه
🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑
به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf #روضه_های_آسمانی_چهار (۱۴۰۱)
با محوریت #روضه_های_روشمند_فاطمیه
منتشر شد.
♦️موضوعات کتاب👇
🔰غُربت امیرالمؤمنین (ع)
🔰 هجوم به خانه وحی
🔰 کوچه بنیهاشم
🔰اذان غمانگیز بلال
🔰بستر شهادت مادر
🔰روز شهادت مادر
🔰شام غریبان بیمادری
🔰تهدید به نبش قبر
✔️ شایان ذکر است در همه روضهها از اسناد صحیح + عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح+ گریز روضه + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) + اشعار مطابق با روضه استفاده شده تا بهراحتی واعظین و مادحین گرامی عبارات کلیدی و اشعار مربوط به آنها را #حفظ نمایند.
👈 آیدی جهت تهیه کتاب
👇👇👇👇👇👇
@addmin_roze
با ما #تحول_در_روضه را تجربه کنید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بند اول: #امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را
در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا
پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من
با آفتاب و آینه معنا کنم تورا
تو راز سر به مهری و در سجده از خدا
خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را
وقتی اسیر غربت دنیایی خودم
در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را
شرمنده ام که در اثر روسیاهیام
خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا
(این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا)
تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف
دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را
روشن ز نور عصمت او عالمین شد
تفسیر شادی و غم زینب حسین شد
حیدر که بوده زینت هستی عبادتش
زینب ز عرش آمده گردیده زینتش
زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت
آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش
زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی
خواندند صابرین، جبل استقامتش
جبریل خاکبوس اتاق جلالتش
روح القدس ملازم روح قداستش
جایی برای عالم دیگر نمانده است
آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش
هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم
آید کلام زینب و عشق و محبتش
چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است
سوگند میخورم به حیا و نجابتش
زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت:
(زینب عفیفه ای است که در راه عفتش)
(عباس می دهد نخ معجر نمی دهد)
یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد
جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت
تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت
تفصیل شأن زینب کبری نگفتنی است
چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت
از چهار سالگی غم زینب شروع شد
دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت
می خواست از حکایت محسن کند سوال
آمد میان حنجره بغض گلو نگفت
مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟
هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت
مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت:
(می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت)
(زن را کسی مقابل شوهر نمی زند)
(مادر کسی مقابل دختر نمی زند)
وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است
زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است
او ابر رحمت است به دریای کربلا
ماییم قطره ای که به دریا شناور است
در ماجرای زندگی زینب و حسین
یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است
رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت:
ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است
(احکام ارث در همه جا چون بیان شود
سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است
این امتیاز در خور زینب بود که او
میراث عشق را به برادر برابر است)
جان ها فدای زینب و قلب صبور او
از صبر و از غریبی او دیده ها تر است
زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه
کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است
آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی
حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است
آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود
دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است
( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت)
(سر را برید و روبروی خواهرش گرفت)
شاعر: #سیدروح_الله_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدیح
بیا ای دل به درد شیعه درمان میکند زینب
حسینش داده دم معجز نمایان میکند زینب
اگر با نیت فیض آمدی طوبا به اقبالت
تو را بر سفرهی عباس مهمان میکند زینب
من از قطره کمم اما به دریا ناز خواهم کرد
که مور بیبضاعت را سلیمان میکند زینب
پیام زینبیه این بُود بعد از صد و ده قرن
یزیدی مسلکان را خانه ویران میکند زینب
معین عترت است این محیی آیات عاشورا
چو زهرا مادرش تبلیغ قرآن میکند زینب
هراس افتاده بر قلب یهود از قهر حزبالله
که یاری بر کفنپوشان لبنان میکند زینب
الا سرباز عاشورا بگو لبیک یا زینب
اگر مشکل به کارت هست آسان میکند زینب
شاعر: #ولی_الله_کلامی_زنجانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است
غم ز طوفان نیست در دلهای ما تا زینب است
اولین امابیها حضرت صدیقه بود
شک ندارم دومین امابیها زینب است
هست ناموس علی بیشبهه ناموس خدا
کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است
هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی
ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است
منعکس گردیده مادر در وجود دخترش
حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است
اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا
مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است
نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین
او سراپایش حسین و این سراپا زینب است
جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود
پس تو دنبال چه میگردی مسیحا زینب است
کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری
شیر زنتر از تمام شیرزنها زینب است
ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام
لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است
مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق
چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است
"لیس للانسان الّا ما سعی" پس سعی کن
دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
آیهای از طرف جنت الاعلی آمد
هر ملک سوی زمین بهر تماشا آمد
غنچهی خنده به روی لب زهرا آمد
مژده، ای اهل زمین زینب کبری آمد
اشک شوق علی و ذوق نبی دیدنی است
شب، شبِ رحمت حق است، شبی دیدنی است
میکده از سر شوق است مرتب گشته
ساغر از کوثر ناب است لبالب گشته
گوش کن... ذکر لب فاطمه زینب گشته
ملک از عطر نفس هاش مقرب گشته
فاطمه شاد که باشد همه عالم شادند
باغ های دو جهان از نفسش آبادند
زینب از نسل خدیجه است، شرافت دارد
هیبتش فاطمی و رتبه ی عصمت دارد
نزد ما خاک قدم هاش قداست دارد
در دل سینه زنان، تخت حکومت دارد
تا قیامت همه محتاج و حقیرش هستیم
پیرو مکتب و در خط و مسیرش هستیم
راهِ بی زینب کبری به خدا بی راهه است
سالک خالیِ از معرفتش گمراه است
بی سبب نیست که گفتند امین الله است
سرّ أب بوده و از سرّ سما آگاه است
حافظ و محرم اسرار امامت، زینب
صاحب حکمت و دریای بصیرت، زینب
خطبهاش مثل علی، فن بیانش غوغاست
صاحب علم لدنی است شبیه زهراست
نائب فاطمه در واقعه ی عاشوراست
یک تنه آینه ی پنج تن اهل کساست
گرچه گفتند به او عابده ی آل علی
کل عمرش همه جا بود به دنبال ولی
در صف اول هر معرکه حاضر بودن
کوه غم، کوه بلا دیدن و شاکر بودن
کم نیاوردن و جنگیدن و صابر بودن
همه جا در پی تعظیم شعائر بودن
این همه ذره ای از وصف کمالش هم نیست
قطره ای از اقیانوس جلالش هم نیست
شصت و نه آیه به دنبال دمش می آیند
شصت ونه معجزه با بازدمش می آیند
شصت و نه ذبح پی هر قدمش می آیند
شصت و نه نور طواف حرمش می آیند
زینب است و همه محتاج به نورانیتش
جمع ها واله و دلداده ی وحدانیتش
ما نمردیم کسی صحبت غارت بکند
ما نمردیم کسی باز خباثت بکند
داعشی سمت حرم قصد عزیمت بکند
یا که در خواب اگر فکر جسارت بکند...
...سر آن نطفه حرام از رگ گردن بزنیم
تا بدانند همه عبد سرای حسنیم
همه هستیم گدای حرمت بی بی جان
همه ی ما به فدای حرمت بی بی جان
ما کجا... کرب و بلای حرمت بی بی جان
خوش به حال شهدای حرمت بی بی جان
دور ماندیم رفیقان... سرمان رفت کلاه
رانده از سوی بهشتیم و پی بذر گناه
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
وقتی که تو را عرش معظم آورد
یک فاطمه زهرای مجسم آورد
قنداق تو را که آسمان میبوسید
جبریل به گریههای نمنم آورد
تو آمدی و همه به هم میگفتند
از صبر دل تو صبر هم کم آورد
وقتی که تو آمدی حسینت میگفت
با آمدنت خدا محرم آورد
وقتی که تو آمدی حسینت پا شد
در پیش تو هفتاد دو پرچم آورد
آنگاه سپرد دست بالا دستت
هفتاد و دو پرچم خدا را دستت
خورشید گرفته نور خود را از تو
دریا هیجان و شور خود را از تو
حتی گل جانماز هم میگیرد
شادابترین حضور خود را از تو
لبخند به چهره داری و غم به دلت
دارد غم ما سرور خود را از تو
مردان خدا گرفتهاند ای بانو
برگ گذر و عبور خود را از تو
ایوبترین مرد بلا هم دارد
ایمان دل صبور خود را از تو
ای عمهی دلشکستهی عاشورا
مهدی طلبد ظهور خود را از تو
ای قبلهنمای حاجت یوسفها
حاجت بده ای عمه حاجات خدا
بانوی ستارهها و زیباییها
بانوی سحر خیز تماشاییها
در عرش همه از تو سخن میگویند
ای بانوی با کمال بالاییها
از خانمی توست که هی میریزد
دور و بر تو این همه آقاییها
جز تو چه کسی به کربلا میسازد
از این همه اتفاق زیباییها
یک عده تو را فاطمهات میخوانند
یک عده تو را حیدر زهراییها
یک عده گل مریمشان تو هستی
ای مریم قدیسهی عیساییها
ای دسته گل مریم زیبای علی
مجنون پر از فاطمه! لیلای علی
افلاک حریم تو ، جهان اقلیمت
یک عرش پر از فرشته در تعظیمت
با شاخهی گل هزار پیغمبر هم
ایستاده در این مجالس تکریمت
شرمنده از اینکه دستهایم خالی است
اما همهی زندگیم تقدیمت
هر قدر ورق میزنم اوقات تو را
جز نام حسین نیست در تقویمت
با یک سر بر نیزه چه کردهای که
از کوفه الی شام شده تسلیمت
تو از سر چشمه آب خوردی بانو
تو بر سر نیزه دل سپردی بانو
شاعر: #رحمان_نوازنی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
انتهای تمام جادّهها
باز باید به تو رجوع کنم
کاش خورشید باشم و هر روز
در حریم شما طلوع کنم
شعر خود را اجازه ام بده تا
با سلامی به تو شروع کنم
سحر و صبح و ظهر و عصر و شب
السلام علیکِ یا زینب
السلام علیکِ یا همه کار
السلام علیکِ یا همه کس
السلام علیکِ در همه عمر
السلام علیکِ بر تو و بس
السلام علیکِ باز ، از نو
السلام علیکِ گفتم و پس
تو جواب سلام را دادی
که به این شکل در دل افتادی
بار دیگر سلام بر نورت
مبدأ عشق ، از ولادت توست
مثل زهرا سراسرت خیر است
کرم و لطف و عشق ، عادت توست
تو چنان در عبادتی بی بی
که عبادت پیِ عبادت توست
به خداوندیِ خدا سوگند
عشق تو کرده عشق را در بند
از همان ابتدا شدی آرام
تو به اعجاز رنگ و بوی حسین
وسط آن همه بهشتی رو
باز شد چشم تو به سوی حسین
بی گمان اینکه شد برادر تو
آبرو بود و آرزوی حسین
چشمت افتاد بر جمال جمیل
گریۀ تو به خنده شد تبدیل
جنس دلهایتان ز نور خداست
شده وابسته از همان اول
عشقتان عشقِ بی برو برگرد
شد از این دسته از همان اول
دلِ تو گشته با حسین ، یکی
غیر از او رسته از همان اول
از کمال تو خلق حیرانند
در دو عالم عقیله ات خوانند
واژهء شیرزن به نام شماست
بس که اسطوره شد دلاوریت
عاشقانه ترین وجودی تو
نقطۀ عطفِ عشق ، خواهریت
خواهری کرده ای برای حسین
شده ثابت به او *برادریات*
با تو تنها نه اینکه خواهر داشت
پدر و مادر و برادر داشت
مثل زهرا برای پیغمبر
بودنت افتخار حیدر بود
دختری بهتر از هرآنچه که هست
بر علی اینچنین مقدر بود
اقتدار تو بعد کرببلا
لحظه لحظه چو فتح خیبر بود
متحیر شدم ازین وجنات
هدیه بر توهزار تا #صلوات
گوئیا وارث ابالفضلی
که شده دشمنت زمین گیرت
خطبه خواندی عجب علی گونه
کوفه لرزید وقت تکبیرت
اثر صحبتت به مثل علیست
کوفه و شام تحت تأثیرت
پشت دروازه خطبه تا خواندی
پشت ابن زیاد لرزاندی
ظاهرِ شمرها عوض شده است
دشمنان تو از همان نسلند
ریشه یابی اگر کنیم ، دقیق
به سنان و به حرمله وصلند
کینه ها منشأش ز کرببلاست
و کپی ها برابرِ اصلند
دورِ خود شمر اگر چه پُر داری
غم مخور تا حبیب و حُر داری
تابعیَّت به ما بده زینب
تا بگوییم تابع حرمیم
حرمت بس که با صفاست همه
صبح تا شب مُراجِعِ حرمیم
با تمام وجودمان بی بی
تا قیامت مدافع حرمیم
شیعیانند خادمان حرم
خادمان نه مدافعان حرم
داعشیهای سنگدل بروید
پای جایِ دگر وسط بکشید
حرم زینب است آخر خط
دست ازین بازیِ غلط بکشید
تا نگردیده شیعه دیوانه
دورِ این بارگاه خط بکشید
ما روی این حریم حساسیم
جاش ، باشد تمام ، عباسیم
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح
لگام ارض و سما زیر گام حضرت زینب
پیمبران همه مست مقام حضرت زینب
به امر عشق به پا خواست پای دار و ندارش
که دین قوام گرفت از قیام حضرت زینب
اگر نبود چه میماند از حکایت لیلا
پر است سینه به سینه پیام حضرت زینب
بقاء قافله مدیون ذوالفقار بیانش
کمال شیعه رهین کلام حضرت زینب
تمام ایل و تبارم کنیز حضرت زهرا
تمام ایل و تبارم غلام حضرت زینب
سلام داده ام و دلخوشم به لحظه آخر
به روشنای علیک السلام حضرت زینب
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
بهترین خواهر دنیا زینب
زهره حضرت زهرا زینب
همه پست اند و معلا زینب
همه خاکند و مطلا زینب
قبلهی قبلهنماها زینب!
زده امشب به سرم شور نجف
پای من واشده در طور نجف
منم و مستی انگور نجف
مات کرده همه را نور نجف
نور بخشیده نجف را زینب
شب یلدای علی گشت سحر
کوثر آورده به دنیا کوثر
حق مبارک بکند پیغمبر!
رحمت خانه که باشد؟دختر!
رحمت خانهی مولا زینب..
عشق تا روز ابد حیرانش
عقل آشفته و سرگردانش
صبر زانو زده بر عنوانش
کشتی کرببلا سُکانش...
نیست دست کسی الا زینب!
مردتر از همه در وقت جدال
کعبه حلم و حیا، نفس کمال
پی توصیف مقامش همه لال
زینبی کیست؟! خدای متعال!
جبل الصبر خدا یا زینب!
مانده در حسرت رویش خورشید
سخنش آیه ی قرآن مجید
پدری زینت اینگونه ندید
آنکه زد بر دهن شوم یزید...
مانده ام بود علی یا زینب!
دامنی قرص قمر پرور داشت
از رقیه چه کسی بهتر داشت؟!
این سه ساله شرفی دیگر داشت!
پرچم آل علی را برداشت!
پس رقیه شده حالا زینب
گرچه او صابرهی عالم بود...
تکیهی محکم آقا هم بود..
قدش از داغ برادر خم بود
محرم شاه چه بی محرم بود
بی برادر شد و تنها زینب..
روز و شب یاد بیابان میکرد
گریه بر آن تن عریان میکرد
گله از خار مغیلان میکرد
یاد ویرانه فراوان میکرد
ای فلک! قهر شدی با زینب...
ای فلک داغ برادر دیدم
شمر را دست به خنجر دیدم
کوچهبازار مکرر دیدم
من ازینها غم بدتر دیدم
شد تماشا به گذرها زینب..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از گالری انگشتر و حرز ریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 #توصیه اکید و #توضیحات #حجتالاسلام_عالی در مورد استفاده از #حرز امام جواد علیه السلام
جهت مقابله با #سحر و #جادو
#توصیه_علما
✅آیدی جهت سفارش 👇
@admiin_herz
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
⭕️فروشگاه حرز حسینیه👇
https://eitaa.com/joinchat/127467707C01d6e87e2e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زینب_س_مدح
به نام زینت مولا، به نام سیده زینب
شهنشاهان به قربان ِ غلام سیده زینب
به نام شیربانوی ِ مجاهدهای هر دوران
خدا زد استقامت را به نام سیده زینب
نیاورده به ابرو خم ، در آن دریای طوفان ها
که ترس از ظالمان باشد ، حرام سیده زینب
فراوان دیده این عالم ، قیامت آفرین اما
قیامت کرده در عالم ، قیام سیده زینب
ندیده غیر زیبایی ، به رغم میل دنیایی
که یک لحظه نچرخیده ، به کام سیده زینب
نه حَوا هست و آسیه ، نه مریم هست و نه هاجر
بُوَد بالاتر از این ها ، مقام سیده زینب
پس از زهرا به زن های دو عالم برتری دارد
کسی که گردن سبطین ، حق مادری دارد
به نام این همه ایمان ، به نام غیرت زینب
غلامم من ، غلامم من ، غلام همت زینب
به نام نافله خوان ِ سحرهای پر از ظلمت
به نام این همه تقوا ، به نام عصمت زینب
نزاید مادری دیگر ، خدیجه تر از این بانو
شده خرج خدا یک عمر ، کل ثروت زینب
امیر المومنین در دین ما تنها بُوَد مردی
که دارد یادگاری در ، جهان چون حضرت زینب
چو عباس است در عالم، همیشه پرچمش بالا
بگیرد هر که بر شانه ، لوای نصرت زینب
هزار و چار صد سال است در دنیا حرامی ها
نمی خواهند باشد الگوی زن عفت زینب
الا ای دشمن دین ، جنگ با حق درد سر دارد
بدان با چادر زینب ، در افتادن خطر دارد
حماسه آفرینی های زینب آفرین دارد
چو زهرا مادرش حق گردن دنیا و دین دارد
الا ای مردم عالم ، علی تنها نمی ماند
اگر زهرای اطهر مثل زینب جانشین دارد
تمام شیر زن های جهان قربان آن زن که
کفیلی چون یل شیر افکن ِ ام البنین دارد
چه باید گفت از آن بی معلم عالمه وقتی
که مداحی گرامی مثل زین العابدین دارد
زبانش لال هر که دست بسته خوانده آن را که
چو بابایش علی دست خدا در آستین دارد
به فردوس برین فردای محشر می بَرَد ما را
همین بانو که در سوریه فردوس برین دارد
اگر هستی حسینی یاد فردا غم نخور دیگر
به محشر حضرت زهرای سوریه کُنَد محشر
سلام ای حضرت ریحانه ی ریحانه ی طه
سلام ای قدر بسیارت ، فراتر از معماها
سلام ای مَحرم ِ درد دل عباس و قاسم ها
ز مادر با محبت تر ، برای پور لیلا ها
که پای قول خود مانده است مثل تو در این عالم؟
که پای اعتقاد خود ، چنین زد دل به دریاها
تو با فرعون شامی کرده ای کاری که تا محشر
بُوَد بالاتر از درک ِ همه هارون و موسی ها
سلام ای آخر آزادگی ، دریای آزادی
ذلیل عزم تو بانو ، اگر ها گشت و اماها
به تو رو میزنم هر وقت ، دلتنگ نجف هستم
که دختر جور دیگر قرب دارد پیش ِ باباها
دو عالم بر علی نازد ، علی نازد بر این دختر
ندیدم زینبی تر از ، امیرالمومنین حیدر
علی با چادر زهرا ، چه غوغایی ، چه تصویری
حسین بن علی دارد ، عجب همشیره ی شیری
من از آن خطبه هایی که ، عقیله خواند فهمیدم
حریف حرف حق هرگز ، نخواهد گشت شمشیری
زنی با دست بسته کرد مشت حیله ها را رو
زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری
به هر جمله که می گوید ، به روی منبر محمل
ز سرهای بریده می رسد آوای تکبیری
زنان کوفه این بانو ، که قرآن یادتان داده
نباشد حق الطافش ، به قرآن سنگ تکفیری
بریز ای چوب محمل اشک خون با آسمانی ها
نشد خواهر کُنَد بهر برادر گریه ی سیری
حسینش رفت در عالم ، چه آمد بر سرش یا رب
نمی شد باور ام حبیبه ، این بُوَد زینب
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#بصیرت #مدافعان_حرم #حاج_قاسم_سلیمانی
وقتی زمین در حیرت خود غوطه ور بود
وقتی زمان گِرد خودش گرم سفر بود
وقتی بشر در لاک تنهایی فرو رفت
وقتی جهان در فکر فصلی تازه تر بود
وقتی ملَک در سجده ی خود ذکر می گفت
وقتی شب تاریک دلتنگ سحر بود
وقتی که مکّه در فراق عشق می سوخت
وقتی مدینه علّت هر چه خبر بود
وقتی علی مشغول تسبیح خدا گشت
وقتی که زهرا همدم چشمان تر بود
دیدند یاس فاطمی در خانه گل داد
یک بار دیگر ساقه ی ریحانه گل داد
کوثر به روی دامن کوثر نشسته
ساقی کنار ساغری دیگر نشسته
یک سو حسن یک سو حسین ، اینبار دیدند
دل ، عاشقانه محضر دلبر نشسته
خیل ملَک آمد برای عرض تبریک
جبریل هم یک گوشه پشت در نشسته
در بین بستر با نگاه بی قرارش
مادر به شوق دیدن دختر نشسته
اصلاً خدا باید بگوید نام او چیست
لبخند بر لب های پیغمبر نشسته
صدیقه ی صغری ، گل مکتب رسیده
آری عقیله ، عارفه ، زینب رسیده
زینب همان بانو که کوهی استوار است
زینب همان که آسمانی از وقار است
بانوی صبر و بردباری در مصائب
امّ ابیهای علی در روزگار است
زینب همان بانوی تسبیح و تهجّد
ماه بلند آوازه ی شب زنده دار است
با خطبه های آتشین کوفه و شام
تیغ کلامش رعد و برق ذوالفقار است
داد آبرو حُجب و حیا را عفّت او
در وادی عقل و خرد یکّه سوار است
زینب همان که در شجاعت مثل حیدر
زینب همان که در سخاوت مثل مادر
او با کلام نافذش روشنگری کرد
حیدر شد و در کاخ شیطان محشری کرد
او دختر زهرای مرضیّه ست ، یعنی
زن بود و بر زن های عالَم سروری کرد
خیبر همان کاخ یزید بی خدا بود
قلعه شکست و باز ، کار حیدری کرد
روح بصیرت در کلامش موج می زد
با خطبه اش دین خدا را یاوری کرد
ما را حسینی کرده اصلاً لطف زینب
او کاروان کربلا را رهبری کرد
باید که در راه ولایت مکتبی ماند
گاهی نباید رفت ، باید زینبی ماند
ما هم میان فتنه ها از جان گذشتیم
از کوچه ی تردید با ایمان گذشتیم
از این دو روز زندگی مثل شهیدان
ما هم برای عزّت ایران گذشتیم
ما را به زیر پرچم زینب رساندند
از هر خیابانی که در باران گذشتیم
این انقلاب زینبی راه نجات است
با ذکر ثارالله از طوفان گذشتیم
ما دشمن سر سخت استکبار هستیم
با سربلندی از دل میدان گذشتیم
موج ابابیلیم و سر تا سر دلیلیم
موشک شدیم و بر سر اصحاب فیلیم
روزی که داعش فکر تخریب حرم بود
بر دوش سربازان ایرانی علَم بود
می زد به میدان شهادت حاج قاسم
او با شهیدان خدایی هم قسم بود
فرقی ندارد شهر تهران یا دمشق است!
دشمن به فکر این حریم محترم بود
باب شهادت باز شد یک عده رفتند
ما خواب ماندیم و سفر در صبحدم بود
می رفت هر کس که هوای کربلا داشت
می ماند هر کس همنفس با آه غم بود
از کربلا گفتیم و داغش یادم آمد
آن لحظه ی سخت فراقش یادم آمد
زینب تنی را قعر یک گودال می دید
در گوشه ای هم مادری بی حال می دید
در دست خولی و سنان سرهای خونین
در دست شمر و حرمله خلخال می دید
پیراهنی کهنه به روی دست می رفت
در قتلگاه کربلا جنجال می دید
زجری کشید و بی نهایت غصّه می خورد
تا زجر را دور و بر اطفال می دید
هر سال را او با حسینش روز می دید
هر روز را او بی حسینش سال می دید
برگرد ای روح سلام عمه زینب
شمشیر سرخ انتقام عمه زینب
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e