eitaa logo
سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
203 ویدیو
32 فایل
بنام خدای بزرگتر از تحریمهای آمریکا.. در"اقلیت"بودن به معنای تنها بودن نیست چه بسا گروهی اندک که بر"بسیاران"چیره شدند؛ و این قرن،قرن غلبه #خمینی_یون بر همه مستکبرین عالم است؛ https://eitaa.com/joinchat/2743140352Cedd2df7c24 ادمین: @hosseinkomail
مشاهده در ایتا
دانلود
سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
🎯رویای نئوعثمانی اردوغان،نشست شورای کشورهای ترک زبان در روز گذشته و نهایتا لشکرکشی بی سابقه ایران به
د از این غفلت کرد که یکی از علل اصلی این ناکامی‌ها ایران در جمهوری آذربایجان تعهدهای غیر رسمی دولت رفسنجانی به دولت علیف مبني بر عدم توانمندسازی شیعیان و صدور اندیشه انقلاب و مقاومت بود. وزیر خارجه پیشین حیدر علیف در مصاحبه ویدئویی پرده از این خیانت دولت رفسنجانی برداشت و آن را افشأ کرد. او در مصاحبه خود اشاره بر این دارد که بعد از 30 سال از این تعهد غیر رسمی ایران بر این توافق پابرجاست و تنها مشکل ما قاسم سلیمانی بود که اعتقاد به این تعهد نداشت و آن را نقض میکرد. دشمن بعد 30 سال فعالیت هدفمند برای تکمیل نقشه شوم خود یکی از پازل های اصلی را فعال کرد. این پازل همان اتش زیر خاکستر یعنی مناقشه قره باغ بود. دشمن با یک نقشه تمام عیار با فعال کردن اتش جنگ نه به خاطر دلسوزی بر مردم آذربایجان و ازادسازی قره‌باغ بلکه برای تکمیل نقشه 30 ساله اش برای تثبیت جایگاه خود در آذربایجان و نشاندن رژیم صهیونیستی در مرزهای شمالی ایران و برهم زدن خطوط اقتصادی جهان از جمله جاده ابریشم و فشار هرچه تمام تر به ایران و مدریت شیعیان آذربایجان و استفاده از احساسات پاک انها مبنی بر آرزوی آزادسازی خاکشان از اشغال ارمنستان، زمین بازی را طراحی و جنگ از قبل توافق شده را اغاز کرد. شاید هنوز برای فهمیدن زود باشد ولی مطمئن باشید مردم آذربایجان و دولت الهام علیف خود قربانی اصلی این نقشه بودند. خاک آزاد شده از اشغال ارمنستان این بار به اشغال رژیم صهیونیستی، انگلیس مکار و اردوغان درآمد. الهام علیف که الان با سرمستی از پیروزی نسبی در قره‌باغ خود را قربانی و مجری نقشه های قدرتهای بزرگ کرده است در باتلاقی وارد شده که بیرون امدن از آن میتواند به بهای از هم پاشیدن حکومتش بشود. الهام علیف به مانند بچه بازیگوشی میماند که در مقابل اسباب بازیهای خوشرنگ و لعاب موجودیتش را معامله کرده و خود را بازیچه دست استکبار جهانی قرار داده است و هرچندگاهی با یاوه گویی های خود نسبت به ایران مجری سیاستهای اسرائل، امریکا و ترکیه شده است. عزیزان دشمن چرا توانست تا این مرحله پیش بیاید چون ما کم کاری کردیم. ان شاالله کید و حیله دشمن ضعیف و شکننده است.
ابراهیم رئیسی به نشست صلح سوریه در کشور روسیه با حضور پوتین و اردوغان نرفت. ایران به هیچ وجه حاضر به معامله ادلب سوریه با مرز بیست کیلومتری شمال غرب ایران نیست و اگر با اردوغان سر میز معامله بنشیند،هر دو را خواهد باخت. این کریدور،فقط کریدور شمال-جنوب است،اگر آن را ببازیم،کریدور شرق به غرب آسیا و حضور در جاده ابریشم و در کل جنگ ما و هزینه ما در محور مقاومت در مرزهای عراق و سوریه فارغ از دفاع از حرم آل الله،از نظر ایجاد هژمون و توجیه اقتصادی تقریبا بی معنی خواهد شد و هدر خواهد رفت. اگر لازم باشد باید حداقل نخجوان بعنوان بخشهای جداشده از ایران که در معاهدات فسخ شده دوره قاجار از ایران جدا شده را دوباره به خاک وطن الحاق کرد و بخش واگذار شده جنوب آرارات به ترکیه(سرچشمه قره سو) که به شرط حسن همجواری واگذار شده بود را بخاطر اقدامات خصمانه اردوغان بازستاند. https://www.instagram.com/p/CUbL8KuIj_X/?utm_medium=share_sheet
در مورد آذربایجان ونوع مواجهه ایران با آن چند تحلیل نوشتم. خب!تحلیل میتواند صحیح یا غلط باشد،سَلّمنا! اما درمورد این انتقاد که،تحلیل بنده است نه !،باید عرض کنم سوادم همینقدر قَد میدهدکه،اگر ایران نباشد،اسلامی نخواهد بود. بقول حاج قاسم عزیز حرم است،والسلام https://www.instagram.com/p/CUdEkx9oe_B/?utm_medium=share_sheet
دسترسی ترکیه به قفقاز و از آن‌سو به آسیای مرکزی به‌هیچ‌وجه جای تحمل را برای سه قدرت شرقی باقی نمی‌گذارد و اساسا موفقیت ترکیه در دسترسی زمینی به آذربایجان ازطریق اشغال جنوب ارمنستان تازه آغاز یک بازی به‌شدت بزرگ و دشوار خواهد بود که آمریکا خود پیش از 11 سپتامبر سال‌جاری با فرار از افغانستان از بخش بزرگی از آن گریخته است.   در دل پیروزی شکست نیز نهفته است، زیرا برد در دل خود غروری را به‌همراه می‌آورد که می‌تواند منجر به کنشی غیرعقلانی شده و درنهایت شکست را رقم بزند. دولت الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور 20 سال گذشته آذربایجان درحال طی کردن این فرآیند پس از موفقیت در جریان جنگ 44 روزه قره‌باغ در سال گذشته میلادی است.  او پس از شکست شبه‌نظامیان ارمنی که قره‌باغ را به شکل غیرقانونی اشغال کرده بودند، به‌دنبال بلندپروازی‌هایی است که می‌تواند به درگیری‌اش با قدرت‌های منطقه‌ای بینجامد. این قدرت‌نمایی‌ها درحالی از سوی دولت باکو انجام می‌شود که اساسا بازیگران اصلی، این دولت را نادیده گرفته‌اند.  ظهر روز گذشته (چهارشنبه) رجب طیب‌اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه با سفر به روسیه با ولادیمیر پوتین در شهر ساحلی سوچی در حاشیه شمالی دریای خزر دیدار کرد که موضوع تحولات قفقاز یکی از موضوعات آن بود. به گزارش فرهیختگان، گرچه تمام مفاد این دیدار رسانه‌ای نشده است، اما اظهارات دو رئیس‌جمهور بخشی از سرفصل‌های گفت‌وگوهای‌شان را نشان داد. پوتین درباره این دیدار اعلام کرد: «همکاری ما با ترکیه در سطح بین‌المللی بسیار موفق بوده است. منظور من، سوریه و تماس‌هایی است که برای هماهنگی مواضع خود درمورد لیبی ایجاد کرده‌ایم. همچنین باید بگویم همکاری ما در قره‌باغ، عنصری مهم در دستیابی به آتش‌بس و دستیابی به صلح پایدار و قوی در آینده است. مرکز مشترک ترکیه و روسیه که در مرز ارمنستان و آذربایجان واقع‌شده، فعالیت‌های خود را به‌طور فعال ادامه می‌دهد. این همکاری تضمین جدی برای تداوم ثبات و هماهنگی مواضع طرفین درمورد گام‌هایی است که باید درجهت تثبیت صلح برداشته شود.»  حقیقت آن است که تمامی پرونده‌ها از لیبی تا قره‌باغ دارای پیوستگی‌هایی است. گره‌خوردن یک پرونده می‌تواند به مشتعل‌شدن پرونده‌ای دیگر بینجامد. همان‌گونه که پیشروی‌های آذربایجان در جنوب ارمنستان به نیابت از ترکیه، به‌نوعی عاملی موثر در افزایش فشارهای مسکو به آنکارا در سوریه بوده است.  روزهای شنبه و یکشنبه نیروی هوایی روسیه 10‌بار مواضع تروریست‌های وابسته به ترکیه را در استان ادلب در شمال سوریه بمباران کردند که به‌دنبال آن 13 تن از تروریست‌ها کشته‌شده و 11 تن دیگر زخمی شدند. در این حملات جنگنده‌های روسی مقرهای شورشیان «الجبهه الشامیه» و «فیلق الشام» را به‌شدت بمباران کرد. به‌دنبال این حملات برخی از سران این گروه‌ها به هلاکت رسیدند. این موضوع نشان می‌دهد مسکو شاید به‌دنبال افزایش فشار در ادلب برای استفاده از دستاوردهای آن در قفقاز است؛ جایی که هرگونه تغییر و تحول در آن می‌تواند زیان‌های سنگینی را متوجه روسیه کند.  مسکو می‌داند اگر در حوزه قفقاز کوتاهی کند، زمان زیادی تا به آشوب کشیدن مرزهای جنوبی روسیه فاصله نخواهد بود. قفقاز محیطی مناسب برای پرورش دیدگاه‌های تکفیری است، به‌گونه‌ای که در جریان درگیری‌های سوریه حتی برخی از اعضای مسلمان ارتش گرجستان نیز وارد گروه داعش شدند. باید توجه داشت بحران‌های قفقاز می‌تواند به‌سرعت دیگر نواحی روسیه ازجمله پایتخت این کشور را نیز به‌دلیل حضور گروه‌هایی که با قفقاز همبستگی‌های مذهبی و نژادی دارند، درگیر خود سازد.  در روزهای اخیر ایران نیز یگان‌های نظامی متعددی را به همراه تجهیزات سنگین شامل خودروهای زرهی و توپخانه به مرزهای شمال غربی خود اعزام کرده و این منطقه را به محلی برای انجام رزمایش‌های نظامی مبدل ساخته است. این رزمایش‌ها برای ایجاد هماهنگی میان یگان‌های مستقر شده در شمال‌غرب ایران و همچنین از سویی دیگر برای ارسال پیام تهدیدآمیز به محور متخاصم شکل گرفته در قفقاز انجام می‌شوند. تهران به‌صراحت و از سوی بالاترین مقامات خود مشخص ساخته است که به هیچ وجه تغییرات مرزی در قفقاز را تحمل نکرده و نسبت به آن واکنشی نظامی و شدید نشان خواهد داد. در این میان باید منتظر ماند و دید آیا تنش‌ها در قفقاز در وضعیت فعلی باقی خواهد ماند و یا کار همانند آنچه درحال حاضر جریان دارد به‌سمت جنگی داغ پیش خواهد رفت.   چرا ترکیه اشتباه می‌کند؟ در اینکه میان آمریکا و ترکیه به‌عنوان متحدان یکدیگر اختلافاتی بروز می‌کند، شکی نیست. برخی اوقات دو متحد برای آنکه از غلظت اختلافات در فضای میان خود بکاهند، در تلاش برمی‌آیند با افزایش همکاری‌ها در حوزه‌های مورد توافق، به این مهم دست یابند. ترکیه پس از روبه‌رو شدن با کم‌توجهی‌های غرب به‌ویژه در حوزه عدم موافقت کشورهای اروپایی برای عضویت آنکارا در اتحادیه اروپا و همچنی
مرزهای شمال غربی ایران می‌تواند با ایجاد بحران در روابط میان آنها، باعث ایجاد اختلال در روابط اقتصادی و سیاسی میان تهران با آنکارا و باکو شود؛ موضوعی که می‌تواند بر شدت تاثیر تحریم‌های آمریکا علیه ایران بیفزاید و تهران را در میز مذاکره مجبور به دادن امتیاز کند. 6 ایران پس از روبه‌رو شدن با بحران در قفقاز با منشأ ترکیه، احتمالا به‌همراه روسیه سعی خواهد کرد فشارها را در عراق و سوریه علیه حضور نظامی ترکیه افزایش دهد که این خود به بروز درگیری مجدد کشورهای اسلامی منجر خواهد شد. به‌عنوان نمونه در ادلب نیروهای ارتش سوریه و محور مقاومت به‌طور مستقیم با ارتش ترکیه درگیر خواهند شد. این اقدام گرچه در برخی شرایط ناگزیر است، اما به‌طور کلی درصورت قابل‌اجتناب بودن ضروری است که از چنین درگیری داخلی میان کشورهای اسلامی جلوگیری شود، زیرا درگیری داخلی میان مسلمانان به‌ویژه در شام به نفع رژیم‌صهیونیستی است. آمریکا معتقد است ازطریق ایجاد بحران در قره‌باغ و سرشاخ کردن ترکیه و ایران می‌تواند تنش‌ها میان این دو کشور را از کنترل خارج کرده و منطقه را به آتش بکشاند. آتشی که برنده آن رژیم‌صهیونیستی خواهد بود. 7 بروز درگیری در قفقاز به‌دلیل نزدیکی زیاد به سرزمین‌های آذری‌نشین ایران و جمعیت زیاد آنان به‌سرعت می‌تواند بخش بزرگی از ذهن ایران را درگیر کند. برای مقایسه بهتر است به ناآرامی در مرزهای شرقی اشاره کنیم. مناطق شرقی ایران وسیع و کم‌جمعیت هستند و ساکنان آن نیز به‌طور کلی دسترسی کمتری به مناطق مرکزی و پرجمعیت ایران دارند، بنابراین تحولات این منطقه چندان قابلیت راهیابی کامل به اذهان مردم و تزریق ناامنی به آنها را ندارد، اما در مناطق پرجمعیت و کم‌وسعت شمال غربی که ساکنانش ارتباط گسترده‌ای با مناطق مرکزی کشور مانند تهران دارند، می‌تواند به‌سرعت گذاره بحرانی بودن و جنگ را وارد افکار جامعه کند. ایجاد درگیری درکنار یک شهرستان مرزی آذربایجان شرقی که تعداد زیادی از ساکنان پیشین آن در پایتخت و حومه آن زندگی می‌کنند، باعث می‌شود آن درگیری به موضوعی در مرکز کشور نیز تبدیل شود. 8 تشدید احتمال ورود ایران به جنگ‌های کلاسیک در منطقه، باعث خواهد شد تا تهران رویه‌ها و سیاست‌های پیشین خود برای توسعه و استفاده از سلاح‌های موثر و کم‌هزینه را کنار گذاشته و به‌دنبال خریداری گسترده تجهیزات نظامی کلاسیک مانند تانک‌های سنگین، بالگردهای تهاجمی و جنگنده برود. در این مساله که ارتش ایران به چنین تجهیزاتی احتیاجی وافر دارد و حتی باوجود مضیقه در بودجه باید به‌دنبال تهیه این تسلیحات باشد تردیدی نیست، بلکه هدف جناح مقابل وارد کردن ایران به فضایی است که تهران به‌دلیل فوریت قادر به تشخیص اولویت‌های خود نباشد. به‌عنوان مثال با قرمز شدن مرزهای شمالی و شرقی ایران، تهران به‌دنبال خرید سریع تسلیحات خواهد رفت و به همین دلیل دیگر وقتی برای گنجاندن انتقال فناوری در قراردادها نخواهد داشت و همچنین قادر به گرفتن تخفیف نیز نخواهد بود. در عین‌حال که در میانه تشدید تنش‌ها در منطقه غرب می‌تواند با استناد به بحرانی بودن اوضاع با نوعی عوام‌فریبی خواستار عدم فروش سلاح به منطقه شود. در این صورت ایران باید هزینه‌های بیشتری را برای واردات سلاح متحمل شود. 9 درگیری میان ایران با محوری شامل ترکیه و پاکستان بازتولیدکننده فتنه مذهبی شیعه-سنی خواهد بود. بازتولید درگیری‌های شیعه-سنی ازطریق درگیر نشان دادن ایران با دو کشور برجسته سنی یعنی ترکیه و پاکستان. بازتولید تنش ترکی-ایرانی با توسل به ایجاد درگیری میان ایران با دو کشور ترک‌نژاد ترکیه و آذربایجان. بازتولید شکاف شیعه-شیعه ازطریق توسل ایران به ازبین بردن کشورهایی با اکثریت شیعه و تلاش برای ادغام آنها در خود مانند نمونه‌های قبلی یعنی عراق، می‌تواند فشارهای سنگین به‌زعم طراحان غربی-ترکی به ایران وارد سازد.   زیان‌های ترکیه 1 توجه بیش از اندازه ترکیه به قفقاز و درگیر شدن با ایران و روسیه در این منطقه بار دیگر با ایجاد اختلاف میان آنکارا با تهران و مسکو، دستان اردوغان را برای استفاده از سیاست شرق‌گرایی برای موازنه دربرابر غرب خواهد بست، زیرا پس از آن ایران و روسیه روی ترکیه حساب چندانی باز نخواهند کرد. 2 درگیر شدن ترکیه در میانه این بازی بزرگ توان آنکارا را برای مقابله با تهدیدات جدی در جنوب این کشور که شامل کردها می‌شود را کاهش خواهد داد، درحالی‌که کردها خطری موجودیتی برای ترکیه به حساب می‌آیند، دولت این کشور این بحران را رها کرده و به مساله‌ای غیرضروری و غامض در قفقاز مشغول خواهد شد. در اینجا آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها می‌توانند با فراغ بال دست به تجهیز کردها و تبدیل آنها به نقطه‌ای آتشین در منطقه بزنند؛ نقطه‌ای که به‌طور همزمان ایران و ترکیه را به‌همراه عراق و سوریه درگیر خود خواهد ساخت. 3 ترکیه پس از درگیر شدن در بحران پیچیده قفقاز و عدم توجه به م
ن بی‌توجهی آمریکا نسبت‌به حساسیت ترک‌ها درقبال کردها، تلاش کرد با درپیش گرفتن سیاست شرق‌گرایی به‌نوعی با عشوه کردن توجه غرب را به خود جلب کند. آنکارا در تلاش بود ازطریق همکاری با روسیه و ایران به غرب نشان دهد که دارای خواستگارانی است و غرب باید برای جلب توجه ترکیه بکوشد. از این‌جهت نیز باید دانست شرق‌گرایی ترکیه بیشتر نوعی سیاست فرعی است که آن نیز برای تقویت سیاست اصیل غرب‌گرایی آنکارا درپیش گرفته شده است. در این میان باتوجه به وزن دو متحد بدیهی است در رابطه میان این دو، طرفی که دارای قدرت بیشتری است، قادر به پیشبرد منویاتش خواهد بود.  در این میان اصلی‌ترین نیاز ترکیه به غرب در دو حوزه مالی و فناوری است. آنکارا هنگامی‌که به‌دنبال پیگیری سیاست شرق‌گرایی بود، با واکنش آمریکا با کاهش پی‌درپی ارزش پول ملی‌اش مواجه شد و سپس نیز با اخراج از پروژه جنگنده نسل پنجم اف-35 روبه‌رو شد. اما در این میان اصلی‌ترین نیاز غرب به ترکیه توانایی‌های این کشور در حوزه نفوذ منطقه‌ای در خاورمیانه است.  در همگرایی جدید میان آمریکا و ترکیه، واشنگتن تنها اقدامات تنبیهی علیه آنکارا را کاهش می‌دهد و مابه‌ازای این اقدام بدون هزینه، ترکیه باید دست به ایجاد تغییراتی در منطقه بزند تا با طراحی و حمایت‌های آمریکا و رژیم‌صهیونیستی بتواند به مسیرهای ترانزیتی منطقه دست یابد. اما باید توجه داشت در این نقشه دوطرفه میان آمریکا و ترکیه، این آنکارا خواهد بود که باید برای اجرای این نقشه هزینه بدهد و در موازنه‌ای نابرابر واشنگتن هیچ هزینه‌ای را حتی درصورت شکست، پرداخت نخواهد کرد. هزینه‌های ترکیه در این حوزه چندگانه خواهد بود و حتی درصورت دستیابی به موفقیت، این پیروزی اثراتی کوتاه‌مدت و میان‌مدت برای آنکارا خواهد داشت، زیرا باید برای اجرای طرح واشنگتن درمقابل روسیه، چین و ایران صف‌آرایی کند. دسترسی ترکیه به قفقاز و از آن‌سو به آسیای مرکزی به‌هیچ‌وجه جای تحمل را برای سه قدرت شرقی باقی نمی‌گذارد و اساسا موفقیت ترکیه در دسترسی زمینی به آذربایجان ازطریق اشغال جنوب ارمنستان تازه آغاز یک بازی به‌شدت بزرگ و دشوار خواهد بود که آمریکا خود پیش از 11 سپتامبر سال‌جاری با فرار از افغانستان از بخش بزرگی از آن گریخته است. واشنگتن پس از شکست ژئوپلیتیکی در افغانستان و از دست دادن جای پایش در مرکز جهان شرق، به‌دنبال برگشتن به منطقه ازطریق ترکیه است تا آنکارا این‌بار سپر بلای واشنگتن باشد.   طراحان غربی در بحران قفقاز چگونه ایران را می‌بینند؟ ایران در نقطه کانونی تلاش‌های آمریکا در منطقه است. ایران نه‌تنها خود دارای اهمیت است، بلکه سنگری محکم درمقابل گذار آمریکا به مرکز آسیا برای محاصره شرق این قاره و اورسیا است. چین و روسیه بدون قرارگرفتن جغرافیای ایران دراختیار غرب قابل‌کنترل و محاصره نخواهند بود. ازسوی دیگر ایران نه‌تنها مانع عبور آمریکا به مرکز آسیا است، بلکه درحال حاضر نیز مانع از مستحکم شدن حضور واشنگتن در غرب آسیا شده و تهدیداتش در آفریقا نیز می‌تواند دامنگیر غرب شود. از این‌رو یکی از اصلی‌ترین اهداف کلی آمریکا که در بحران جدید قره‌باغ نیز جلوه‌گر شده، آسیب زدن به ایران است. از نگاه طراحان مداخله در قفقاز این اقدام‌شان می‌تواند حاوی چندین ضربه به ایران باشد. 1 از نگاه طراحان غربی بحرانی مانند قره‌باغ که برانگیزاننده عواطف آذری‌ها در رقابت با ارمنی‌ها است می‌تواند باعث تحریک احساسات آذری‌های ایران نیز شده و آنها را با شعارهای ضدروسی و ضد ارمنی به حمایت از آذربایجان و ترکیه بکشاند. مساله‌ای که به‌زعم این محور، باعث ترس و اضطراب در تهران به‌جهت مشتعل شدن تجزیه‌طلبی در نواحی شمال غربی خواهد شد. 2 اتصال میان ترکیه و آذربایجان و اشغال جنوب ارمنستان می‌تواند باعث ازدست رفتن کامل دسترسی ایران به قفقاز شده و به‌نوعی یک مرز سخت در شمال ایران ایجاد کند که عملا منفذی برای عبور تهران ندارد. 3 درصورت موفقیت طرح‌های محور آمریکا-ترکیه در قفقاز به‌دلیل ادامه داشتن این طرح در دریای خزر و آسیای میانه، چنین اقدامی به‌سرعت توجه ایران را به‌جز قفقاز به این دو منطقه نیز معطوف خواهد ساخت؛ مساله‌ای که باعث می‌شود از توان تمرکز تهران بر غرب آسیا آن هم در میانه بحران اقتصادی‌اش کاسته شود. درکنار هم قرار گرفتن ترکیه و پاکستان که یکی موتلف آذربایجان و دیگری موتلف طالبان مسلط بر افغانستان است، می‌تواند ترس محاصره شدن را به تهران القا کند. 4 پیروزی محور ترکیه در نبردهای منطقه‌ای می‌تواند از لحاظ روانی و رسانه‌ای، آنکارا را یک بازیگر قدرتمند در منطقه معرفی کند، درحالی‌که در سال‌های اخیر این تهران بوده که در عرصه‌های منطقه‌ای پیروزی‌هایی نهایی به‌دست آورده است. این مساله باعث خواهد شد در عرصه‌های روانی و رسانه‌ای اندازه ایران نسبت‌به حال حاضر کاهش یابد. 5 پیشروی‌های ترکیه و آذربایجان در قفقاز و در مجاورت
ساله کردها، با طغیان بحران در مناطق جنوبی خود مواجه شده و به‌دلیل شدت گرفتن بحران‌های پیرامونی خود، مجبور به دست کشیدن از منافع خود در دریای مدیترانه در لیبی و همچنین در رقابت با یونان خواهد شد و ناچارا با کاهش تمرکز در بالکان مواجه شده و در این منطقه نیز به پیرو صرف آمریکا بدل می‌شود. تبدیل شدن ترکیه از بازیگری دست‌اول در منطقه به یک بازیگر اجیرشده کمترین آسیب ورود آنکارا به بازی جدید است. 4 بحرانی شدن وضعیت ترکیه باعث می‌شود میزان اتکای آنکارا به موسسات مالی غربی برای تامین مالی و جذب سرمایه‌گذاری بیشتر شود، زیرا آنها برای سرمایه‌گذاری در موقعیت شکننده آنکارا امتیازات بیشتری طلب خواهند کرد که حتی می‌تواند زیان‌هایی به حاکمیت این کشور نیز وارد سازد. ترکیه گرچه براساس طراحی‌های غربی به قفقاز ورود خواهد کرد، اما این مساله باعث کوتاه آمدن موسسات مالی غربی از منافع مالی‌شان نخواهد شد، در این بین کاخ‌سفید نیز با این استدلال که این موسسات خصوصی هستند از تعهد خود در همراهی با اردوغان شانه خالی خواهد کرد. 5 ترکیه با درگیر شدن با روسیه و ایران درحالی‌که ازسوی اتحادیه اروپا نیز طرد شده است به‌عنوان یک کارگزار با قیمتی پایین به استخدام محور آنگلوساکسونی آمریکا درخواهد آمد که بریتانیا را نیز درکنار دست خود دارد؛ محوری که پس از پیمان آکوس میان آمریکا، انگلیس و استرالیا خود را به‌شکلی عیان نشان داد. وظیفه ترکیه در این میان بازی فیزیکی و سنگین در اوراسیا و غرب آسیا خواهد بود تا با دخالت در اوکراین و قفقاز، ضمن بحرانی کردن وضعیت مرزی ایران و روسیه چشم‌اندازهای عبور طرح «یک کمربند یک جاده» چین را نیز تیره سازد. ازنظر سیاسی نیز ظرفیت‌های آنکارا در بالکان و شرق اروپا درکنار آمریکا قرار خواهد گرفت تا اتحادیه اروپا را تا حدی دربرابر محور اصلی واشنگتن تضعیف کند. 6 پیروی آشکار ترکیه به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای از دستورکارهای آمریکا باعث کاهش وزن و ارزش آنکارا در تعاملات منطقه‌ای خواهد شد. به‌عنوان نمونه، مسکو برای حل معضل قفقاز این‌گونه خواهد اندیشید که پس از تنش برای حل منازعه باید با واشنگتن پشت بنشینند و تمام موارد را نمی‌توان با آنکارا حل کرد. خلاصه آنکه گرچه تمام هزینه‌های معادله قفقاز را ترکیه می‌پردازد، اما چه موفق شود و چه دچار شکستی نسبی، این واشنگتن خواهد بود که بر سر میز مذاکره منافع را درو خواهد کرد، حتی اگر مستلزم فروش منافع ترکیه باشد. 7 زیرپا گذاشتن خطوط قرمز ازسوی ترکیه و ورود به قفقازی که به‌مثابه بالای‌سر برای ایران بوده و ازسوی روسیه نیز خاور نزدیک نامیده می‌شود، می‌تواند به تهییج تهران و مسکو برای جواب همه‌جانبه به آنکارا بینجامد؛ جایی‌که احتمالا ادلب مورد توجه بیشتر آنها قرار خواهد گرفت. ازدست رفتن ادلب برای ترکیه تنها به معنی خداحافظی با نقش‌آفرینی در سوریه نیست، بلکه به‌معنای ورود چندمیلیون مهاجر جدید سوری خواهد بود.   قمار آمریکا 1 افزایش نزدیکی ژئوپلیتیکی و عملیاتی روسیه به ایران و همچنین چین که می‌تواند محور قدرت‌های شرقی را مستحکم‌تر سازد. 2 فشار فزاینده قدرت‌های شرقی به کشورهای آسیای میانه برای مشخص کردن نسبت خود با غرب و ترکیه که باعث فشار به نفوذ غرب در این منطقه خواهد شد. 3 درصورت مقاومت قدرت‌های شرقی، آمریکا قطعا ترکیه را در میانه یک بحران رها خواهد کرد که این خود به بروز چالش در رابطه میان آنکارا و غرب خواهد انجامید. در این صورت ترکیه باید امتیازات بیشتری را برای جلب اعتماد مجدد به قدرت‌های شرقی بدهد که مستلزم تعهد و تضمین آنکارا برای دور شدن از غرب خواهد بود. 4 شکست غرب در اجرای سیاست‌هایش در قفقاز، ایران را به تلافی کردن علیه آمریکا در غرب آسیا خواهد کشاند که می‌تواند برای واشنگتن تبعات و تلفاتی داشته باشد. 5 حل شدن موضوع قفقاز با دخالت ایران، نفوذ اقتصادی تهران را در بازیگران دوطرفه منازعه به‌شدت افزایش خواهد داد که برخلاف خواست واشنگتن است. 6 هرگونه اتفاق در قفقاز که با دخالت ایران همراه باشد، می‌تواند نفوذ منطقه‌ای ایران را افزایش دهد و ازلحاظ روانی نیز بر دیگر کشورهای منطقه اثرگذار باشد. 7 شکستن گارد غرب در سمت ترکیه و دریای خزر مسیر چین به اروپا را به‌شکلی اساسی بدون مانع خواهد ساخت. اگر امروز درباره نیات ترکیه تردیدی وجود دارد، اما در دوره‌ای که آنکارا به‌دلیل فشار قدرت‌های شرقی دچار شکستی نسبی ولی شدید شده است، دیگر نمی‌توان درباره مواضع این کشور تردید داشت، بلکه باید آن را در حداقلی‌ترین شرایط همکار محور شرقی دانست؛ این مساله‌ای که می‌تواند به تقویت جایگاه جهانی پکن دربرابر واشنگتن بینجامد.   روسیه 1 حضور ترکیه در قفقاز ضمن قطع دسترسی مسکو به‌سمت جنوب می‌تواند به ایجاد یک جای‌پای محکم برای غرب در این منطقه و آغاز توطئه‌ها علیه مسکو از قفقاز بینجامد؛ اقداماتی که می‌توانند شامل تجهیز تروریس
ت‌های تکفیری در چچن باشند. دسترسی مستقیم روسیه به آب‌های گرم یک آرزوی دیرین برای روس‌ها بوده است. آنها در اوج دوران قدرت خود قادر به ایجاد چنین مسیری نشدند، اما در طراحی جدید خود خواهان رسیدن به آب‌های گرم از مسیری هستند که تحت تسلط غرب نباشد. درصورت ورود غرب به قفقاز قطعا مسیر دریایی خزر نیز دیگر برای اتصال روسیه به ایران امن نخواهد بود. همچنین روسیه ازسمت شرق اروپا به‌دلیل حضور لهستان و اوکراین و همچنین کشورهای بالتیک در حالت محاصره قرار دارد و با کشیده شدن بند محاصره روس‌ها به قفقاز، محاصره مسکو شدت بیشتری خواهد گرفت. درکنار آن نیز با جاگیر شدن غرب در قفقاز تحریک جمعیت‌های مسلمان ساکن در قفقاز روسیه برای پیوستن آنان به گروه‌هایی مانند داعش شدتی بیش از پیش خواهد گرفت و روسیه را با درگیری‌های مرزی و حتی داخلی روبه‌رو خواهد ساخت. 2 درصورت عملیات ترکیه و آذربایجان در قفقاز و تکمیل محاصره علیه روسیه، آنگاه احتمال واکنش‌های مستقیم نظامی ازسوی مسکو افزایش پیدا خواهد کرد. ازسوی دیگر تشدید احتمال شکل‌گیری گروه‌های تکفیری در قفقاز، روس‌ها را به سختگیری بیشتر در این منطقه علیه مسلمانان خواهد کشاند. مجموعه این اقدامات می‌تواند به تخریب روابط مسکو با همسایگان و حتی مسلمانان بینجامد؛ مساله‌ای که خود در چارچوب محاصره مسکو قابل‌ارزیابی است، از این‌رو روس‌ها باید برای بازکردن گره‌های محاصره ظرافت خاصی را از خود نشان دهند. 3 قفل شدن جغرافیایی روسیه، مسکو را در بلندمدت ناگزیر از خروج از دیگر مناطق همانند سوریه و لیبی خواهد کرد.   آذربایجان دولت الهام علی‌اف بی‌قواره‌ترین بازیگر معادلات نهایی قفقاز است. او باید یا درحال حاضر از سیاست‌هایش دست بکشد یا آنکه هنگام باختن قمار همه کارت‌هایش را روی میز بگذارد. آذربایجان اگر بخواهد به رویکرد غیردوستانه خود ادامه دهد، هم‌اکنون نیز در حالتی شبه‌محاصره قرار دارد. میان هزینه‌های فعلی باکو با هزینه‌هایی که او باید پس از ناکامی بدهد، قطعا شکافی بزرگ وجود دارد. این دولت اگر قادر به شکست حصر خود نباشد باید با فشار فزاینده ایران و روسیه روبه‌رو شود که خود این مساله می‌تواند در ابعاد گوناگونی باکو را درگیر سازد. دولت علی‌اف نمی‌تواند با کشوری شیعه و آذری‌زبان علیه هم‌مذهبان آنها دست همکاری با صهیونیست‌ها بدهد و بدون هزینه پای خود را از غائله بیرون بکشد. تصمیم ایران برای ستون‌کشی نظامی به مرزهای شمال غربی و ارسال تجهیزات پیشرفته راداری و اخلالگر به مرزهای آذربایجان، نشانگر عزم جدی ایران برای جلوگیری از تغییر ژئوپلیتیکی منطقه و اشغال جنوب ارمنستان توسط محور متخاصم است. این محور البته باید بداند درصورت مجبور شدن ایران به ورود مستقیم، این تنها جنوب ارمنستان نخواهد بود که آزاد خواهد شد، بلکه سرزمین‌های دیگری نیز با روش‌های مختص خود به سرزمین‌هایی آزاد مبدل خواهند شد.   ارمنستان دولت نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان وارد بازی پیچیده‌ای در قفقاز شده و به‌دلیل شرایط اجتماعی کشورش که حاکی از تمایلات شدید ضدروسی و گرایش به غرب است، مانعی روبه‌روی خود نمی‌بیند. ازدست دادن قره‌باغ که موضوعی به‌شدت حساس و حیاتی برای ارمنستان و ارمنی‌ها در سراسر جهان است نیز موجب نشد تا پاشینیان با مشکلی قابل‌اعتنا روبه‌رو شود. از این‌رو پاشینیان دریافته است حتی باوجود فروش گسترده منافع ارمنستان نیز با واکنشی درخور مواجه نخواهد شد. نخست‌وزیر ارمنستان براساس شواهد قصد دارد با همکاری با غرب، جنوب ارمنستان را دراختیار ترکیه و آذربایجان قرار دهد و درمقابل حاکمیت خود بر شمال منطقه قره‌باغ را که هم‌اکنون نیز در دست نیروهای ارمنی است حفظ کند. این ریسک بزرگ برای ارمنی‌ها می‌تواند به قیمت اتمام عمر این قوم تاریخی تمام شود، چه اینکه ارمنی‌ها پیش‌تر در گستره وسیعی از آناتولی و قفقاز مستقر بوده‌اند و به‌دلیل ادغام شدن در جوامع ترکی و ازدست دادن زبان‌شان به شکل فرهنگی از این مناطق رانده شده‌اند. ارمنستان امروزی پیش‌تر ارمنستان شرقی نامیده می‌شده که این قسمت نیز از شکل کنونی بزرگ‌تر بوده است. حالا فروش جنوب همین ناحیه و قرار دادن ارمنستان در محاصره‌ای 360 درجه احتمالا باعث خواهد شد تا این کشور و قوم آخرین نفس‌های خود را بکشد.
تاثیر جغرافیا بر ایران👇👇👇
سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
تاثیر جغرافیا بر ایران👇👇👇
🎯همواره جغرافیا فراتر از عوامل فرهنگی، رفتارهایی را به نخبگان سیاسی تحمیل می کند. تفاوتی ندارد که مادها بر ایران حاکم باشند یا ساسانیان، سلجوقیان، صفویه و حتی پهلوی و جمهوری اسلامی در هر صورت ویژگی تحمیل جغرافیا به ایران چنان است که ایرانیان همواره از سمت مرزهای غربی خود کشورگشایی کنند. کشورگشایی که با هدف دستیابی به شاهراه مدیترانه بعنوان محل اتصال سه قاره جهان انجام میشود. در واقع ایرانیان همواره بجای کشورگشایی در شرق و تنازع با چین همواره به سمت غرب در حرکت بوده اند و در طول تاریخ با دولتهایی چون آشور، بابل، دولتشهرهای یونان، امپراتوریهای روم و عثمانی درگیر بوده اند که حتی معتقدم بخشی از تنش ایران و اسراییل نیز جدا از مبانی دینی و ایدئولوژیک بخصوص بعد از انقلاب اسلامی،ناشی از همین میل تاریخی ایرانیان برای دستیابی به مدیترانه و تضاد آن با حرکت اسراییل به سمت فرات و ایجاد محیط امن برای خود است. اگر از مشکل تاریخی اعراب با ایران بگذریم، مسئله کشورهای نوظهور حاصل از فروپاشی شوروی جنوبی با ایران آن است که هر بار بخواهند به تاریخی باشکوه از خود استناد کنند باید اسم ایران را بیاورند،همین هم عقده پایان‌ناپذیر حاکمانی شده که در طول تاریخ نه دودمانی داشتند و نه اصالتی،و امروز با چنگ انداختن به چهره ایران سعی در قدرت سازی و به نحوی تاریخ سازی برای خود دارند.ایرانِ بعد از قاجار سالها بدلیل اشتراکات قومی و فرهنگی،این کشورها را اگر نگوییم دوست،ولی قطعا دشمن حساب نکرده اما امروز بازی در حال تغییر است.اینکه میبینید عده ای در ایران سعی کردند در مدت اخیر ایران را وارد باتلاق افغانستان کنند حال آنکه چین و روسیه و تاجیک و ازبک همه کنار ایستاده بودند،بخشی از پازل منحرف کردن ایران از تفکر و عمل به موقع در غرب و شمال غرب کشور بود که با یک نقشه دقیق قرار است به پاشنه آشیل ایران تبدیل شود،هرچند با اقدام دیر اما صحیح ایران در نواحی غربی فعلا به تعویق افتاده است. @hosseinkomail1404 اینستاگرام👇👇 https://www.instagram.com/p/CUfwSLSIWwz/?utm_medium=share_sheet
در مورد درخواست رهبری برای ممنوعیت واردات لوازم خانگی خارجی👇👇
سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
در مورد درخواست رهبری برای ممنوعیت واردات لوازم خانگی خارجی👇👇
🎯رهبر انقلاب با یک نامه و تاکید بر دولت برای حمایت از تولید داخل،درخواست جلولگیری از واردات محصولات خارجی را داشتند،کاری که پیش از تحریم ها برای حمایت از تولید خودروسازان داخلی و قبلتر در مورد خصوصی سازی و اصل چهل و چهارم قانون اساسی انجام دادند و البته هربار با سو استفاده از فرمان ایشان،ورق به نفع سرمایه دارن و رانت خواران چرخید و در نهایت پراید بی کیفیت به نهایت آمال جوان ایرانی تبدیل شد. با استفاده از تجربیات گذشته و جهت جلوگیری از تکرار چنین روندی در حوزه لوازم خانگی چند نکته باید حتما حتما حتما حتما مدنظر قرار گیرد. لوازم خانگی تولید داخل در سال‌های اخیر افزایش کیفی قابل قبولی یافته‌اند و منتظر قطع واردات نمانده‌اند. در شرایط جدید نیز دولت باید برای تولیدکننده داخلی چند شرط بگذارد. اول اینکه تولید داخل را به نرخ دلار گره نزند و تحت نظارت شدید،خود به احتکار کننده تبدیل نشود. اینکه با افزایش نرخ دلار کالای داخلی هم گران شود و با کاهش نرخ دلار همچنان همان بالا باقی بماند، برای مصرف‌کننده محصول داخلی قابل قبول نیست. دوم اینکه تولیدکننده داخلی همان‌طور که به صورت ضمنی متقاضی مسدودشدن واردات محصولات خارجی است،هم با تامین و ساخت قطعان منتاژی وارداتی و هم باید با صادرات محصولات خود اولاً نشان دهد که جنس با کیفیت و قابل عرضه در بازار جهانی تولید می‌کند و ثانیاً نشان دهد که منظور او از مسدود شدن واردات، فقط فرصتی برای نفس‌تازه‌کردن و جبران عقب‌ماندگی است و نه صرفاً یک انحصار در تولید و عرضه؛ و شرط سوم دولت برای تولیدکننده محصول خارجی باید یک شرایط زمان‌بندی شده برای رسیدن به قله کیفیت جهانی باشد و اگر دولت تسهیلاتی هم در نظر می‌گیرد باید به همین شرط منوط باشد. چنین روندی آنچه را برخی دلسوزان می‌پندارند که ممکن است انحصار در لوازم خانگی منجر به افت کیفیت و تبدیل شدن به ضرب‌المثل دیگری مانند مثال خودروسازان بی لیاقت ایرانی شود، خنثی می‌کند. https://www.instagram.com/p/CUhz9q3Ih9s/?utm_medium=share_sheet