eitaa logo
حسین نبوی نسب ( خانواده و کودک)
368 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
96 فایل
https://eitaa.com/amoomehraban لینک شخصی جهت تبادل اطلاعات 🌹 استفاده از مطالب کانال و ارسال مطالب به نام خودتان هم باشد ، اشکالی ندارد . 🌱 زکات العلم نشره🌱 زکات علم انتشار دادن آن است 💝 تا می توانید سخن دین را نشر دهید💝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌸 بسم رب العالم 🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ⭕️ در زندگی، قدر داشته‌هایمان را بدانیم! 💠 حتماً ببینید!
چطور با ساعات کاری زیاد به خانواده ام برسم؟استاد تراشیون.mp3
6.02M
🎙 چطور با ساعات کاری زیاد به خانواده‌ام برسم؟ 🔴 ••••✾•🌿🌺🌿•✾•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👨‍💻 اثر فضای مجازی در زندگی مشترک فضای مجازی میتواند برای زندگی مشترک بسیار خطرناک باشد...📲💻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب صوتی "حاج قاسم" "خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی"
1.mp3
5.96M
🌺🌸☘🌺🌸☘🌺🌸☘ 🌠 حاج قاسم سلیمانی 🎙 قسمت اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏵بسم الله الرحمن الرحیم🏵 آمدن هر صبح...🌕 پیام خداوند برای آغاز یک فرصت تازه است🌼🍂 برخیز و در این فرصت تازه 🤩 🦋زندگی را زندگی کن🦋 🦋تغییر مثبتی ایجاد کن🦋 🌈💫🌈💫🌈💫🌈💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا میدونید چیست؟ ⭕️ متاسفانه امروزه در جمع‌هایمان با پدیده‌ی فابینگ مواجه هستیم!!!
🔴 👏 💠 گاهی بین زن و شوهر سر قضیه‌ای می‌شود و زن یا مرد به همسرش می‌گوید: "مطمئنم فلان مطلب را به من " و همسرش نیز با عصبانیت می‌گوید: "گفتم!" و سر همین قضیه، بگو مگو و مشاجره‌ی سختی رخ می‌دهد. 💠 پیشنهاد می‌شود با یک تغییر جزئی در خود از ایجاد مشاجره و تشدید شدن ناراحتی و عصبانیّت یکدیگر‌ جلوگیری کنید! مثلاً به همسرتان بگویید: "اگر فلان مطلب را گفتی شرمنده من ." یعنی کلمه‌ی "شرمنده نشنیدم" را بجای کلمه "نگفتی" به کار ببرید تا همسرتان نشده و فضای زندگی متشنّج نگردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 قسمت دوم مستند "غیر رسمی" منتشر میشود 📹 یکی از برنامه‌های مستمر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که از سالهای گذشته برقرار بوده، برگزاری جلسات گوناگون با طیف‌های مختلف علمی، اجتماعی، فرهنگی و هنری است. جلساتی که در فضایی متفاوت از دیدارهای رسمی برگزار شده و رهبر انقلاب پای صحبتها و درددل‌‌های حاضران می‌نشینند که بخشی از این جلسات، از سال ۹۵ در قالب جلسات «پنج‌شنبه ای» برگزار شده است. مؤسسه‌ی پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی ( دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای)، روایتی از این دیدارها را در مجموعه مستند "غیر رسمی" تولید کرده که قسمت دوم این مجموعه با موضوع "مروری بر دیدارهای پنجشنبه ای" رهبرانقلاب و حاشیه‌های این جلسات آماده پخش شده است. این قسمت از مجموعه مستند غیر رسمی، پنجشنبه ۴دی ساعت ۲۰ در مجموعه رسانه های KHAMENEI.IR و شبکه سوم سیما و همچنین جمعه ساعت ۲۱ از شبکه افق و شنبه ساعت ۲۰ از شبکه مستند سیما پخش خواهد شد. گفتنی است قسمت اول این مستند که روایتی از دیدار راویان دفاع مقدس با رهبر معظم انقلاب بود، چند ماه پیش و به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شده بود.
🔴 💠 عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَى اَلذُّكُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ يُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَى اِمْرَأَةٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا حُرْمَةٌ إِلاَّ فَرَّحَهُ اَللهُ تَعَالَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ. ✍ امام رضا عليه السّلام فرمود: پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله فرمود: خداوند متعال به جنس مهربان‌تر است تا جنس مرد. و هر مردى كه زن محرمى را كند خداوند در روز قيامت آن مرد را خوشحال خواهد نمود. 📙 الکافي، جلد ۶،صفحه ۶ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
!❌ 🅰وقتی همسرتان می‌کند بلافاصله به او نگویید: "دیدی گفتم؟"❌ 🅱اگر از در حضور شما داشته باشد شک نكنيد به تدريج از شما مي‌شود.☹️ 🆎و به مرور، احساس و لذتِ با شما بودن برایش می‌شود!😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢صفر تا صد پشت پرده" بایا " که در تلوزیون زیاد تبلیغ آنرا دیده اید ! ☠ حتما ببینید و اطلاع رسانی کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باعرض سلام وادب واحترام 🔴 امروز پنجشنبه ساعت ۸ شب ازشبکه ۳ سیما مستندی پخش میشود که در محضر مقام معظم رهبری (حفظه الله) جواب خیلی ازشبهات وسوالات جامعه داده خواهدشد. 🔺 اطلاع رسانی بفرمایید. ملت شریف ایران حتما ببینند
✨ماه رمضان سال گذشته همراه با خانواده شهدا برای افطار دعوت‌شده بودیم. هم حضور داشت. خودش سر تک‌تک میزها می‌آمد و احوالپرسی می‌کرد. ✨ به‌محض اینکه من را دید احوال فرزندانم حسین، فاطمه و زینب را پرسید. همیشه این‌طور بود، اسم بچه‌های خانواده شهدا خوب یادش می‌ماند. ✨پسرم حسین کنارم نشسته بود. از او تشکر کردیم که در مهمانی حضور دارد و ما ر ا به این افطاری دعوت کرده‌اند. با رویی گشاده گفت: «شما هم دعوت کنید ما می آئیم.» ✨باورمان نمی‌شد که حاج قاسم وقت داشته باشد به منزل ما بیاید. گفتم شما بااین‌همه گرفتاری چطور می‌توانید وقت بگذارید به خانه ما بیایید؟ اصلاً چطور شمارا پیدا کنیم؟ 👇👇👇👇👇👇 ادامه 👇👇👇👇👇
✨ نگاهش را به حسین انداخت و گفت: «حسین آقا به من زنگ بزند من می‌آیم.» حاج قاسم هنوز چند قدمی از ما دور نشده بود که از حسین پرسیدم: «حسین جان، حاج قاسم شوخی که نمی‌کند؟» حسین هم حسابی تعجب کرده بود و فقط جواب داد: «فکر نمی‌کنم، کاملاً جدی بود.» ✨دوهفته‌ای گذشت. به حسین گفتم: «زنگ بزن و حاج قاسم را دعوت کن.» حسین به شماره تلفن یکی از رفقای حاج قاسم زنگ زد، حاج قاسم در ایران نبود. دو هفته بعد بازهم زنگ زدیم بازهم حاج قاسم نبود. چند روز گذشت. ✨ ساعت ۷ صبح بود. تلفن منزلمان زنگ خورد، یکی از پشت تلفن گفت: «حاج قاسم سلام رساندند. گفتند برای ناهار به منزل شما می‌آیم.» ✨باورم نمی‌شد. هاج و واج مانده بودم. همان ۷ صبح چادربه‌سر کردم و با حسین روانه بازار شدم برای خرید میوه و سبزی تازه. همه‌جا بسته بود. سرصبح هیچ  مغازه‌ای باز نکرده بود‍؛ اما من به شوق مهمان عزیزمان همه‌جا را زیر پا زدم. یکی از مغازه‌ها باز بود؛ اما سبزی‌هایش تازه نبود. ✨با حسین خیابان‌ها را بالا و پایین می‌رفتیم. فرصت خوبی هم شد که با حسین همفکری کنم می‌خواستم برای ناهار سنگ  تمام بگذارم. حسین گفت: «مامان این کار را نکن حاج قاسم ناراحت می‌شود. یک نوع غذا بیشتر نمی‌خورد.» ✨از ذوق و شوق روی پای خودمان بند نبودیم. بالاخره مغازه‌ها باز شدند و توانستم خرید کنم. دیگر تصمیم ام را گرفته بودم: یک غذای محلی و شمالی درست می‌کنم. با حسین که رسیدیم خانه باز تلفن زنگ خورد. همان شخصی بود که صبح تماس گرفته بود. ترسیده بودم که مهمانی به‌هم‌خورده باشد؛ اما همان آقایی که صبح زنگ‌زده بود گفت: «مهمان شما فقط حاج قاسم است برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاج قاسم گفتند ناهار ساده باشد.» ✨ساعت به ظهر نزدیک شده بود. سردار تنها آمد، خیلی ساده، بدون هیچ محافظی وارد منزل ما شد. با بچه‌ها حرف می‌زد، خاطرات پدرشان را می‌گفت، از دورانی که حاج اسماعیل در شهر حلب بود. از مهربانی و جنگ‌آوری پدرشان برای بچه‌ها می‌گفت. تعریف می‌کرد که حاج اسماعیل چطور حواسش به بچه‌های جنگ‌زده حلب بود. در شرایط سخت، روستاهای ناامن را زیر پا می‌گذاشت تا برای کارخانه آسیاب اهالی روستا که گرسنه مانده بودند نفت پیدا کند. ✨حرف‌ها به‌جایی رسید که بچه‌ها بغض‌کرده بودند خود حاج قاسم نیز اشک در چشمانش حلقه‌زده بود. برای اینکه بچه‌ها را از فضای حزن‌انگیز بیرون بیاورد. صدایش را شنیدم که گفت: «حاج‌خانم نمی‌خواهید به ما ناهار بدهید؟» ✨خودش اول‌ از همه سر سفره نشست. بچه‌ها را یکی‌یکی به اسم صدا کرد: زینب جان، فاطمه خانم، حسین آقا بیایید بنشینید. بچه‌ها که نشستند خودش یکی‌یکی برایشان غذا کشید. ✍ راوی: همسر شهید حاج اسماعیل حیدری 🌹 و این است پرورش یافته مکتب و سیره امیرالمومنین علیه السلام 🌹 ۱۳ دی ماه سالگرد یک پرواز و ۹ روز مانده تا پرواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا