eitaa logo
-هُوَالهُو-
1.6هزار دنبال‌کننده
842 عکس
252 ویدیو
4 فایل
🌱﷽ مشغول به اندکی زندگی ، در جُست‌وجوی راه وِصال.. < جایی به قلمِ قلبم > --- ناشناس : https://harfeto.timefriend.net/17363731834330
مشاهده در ایتا
دانلود
-هُوَالهُو-
❝↯•••🌱 چہ‌زیبا "شهادت"...💔 بہ‌پایتان‌پیچیددراین‌دنیا ؛ ونگذاشتید‌دنیا‌پاپیچتان‌شود (:" ∞| ❀ʝσiŋ📲↷ 『
دعاڪنیدشہیدباشیم نہ‌اینڪہ‌فقط‌شہیدشویـم اصݪاشہیدنباشیم‌شہیدنمیشَویم(: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌....+💔
بسم الله رمان عبور از معشوق قسمت بیست و پنجم این حالی که دارم توساختی واسم این کار نبودم تو دادی یادم که خدایی باشی و من بنده ات. زیر نگاه های بی مقصد عبدالله خجالت میکشم از کی تاحالا من از سمانه میترسم چرا ازش فراری شدم هنوز باید از شرمندگی سرم زیر باشه. هنوز باید از سمانه فراری باشم دستهای فرنوش رو شونه هام احساس کردم و بالبخند گفت - هنوز تو فکرشی؟ - اره - گذشته ها گذشته -هنوز نگذشته فرنوش -روانی میشی دختر جوابش ندادم عبدالله یا الله گفت و وارد شد چادرم و درست کردم عبدالله با دیدن این حرکت سرش و انداخت پایین - خب سحر خانم تمام کارهات تموم شده - میرم - نه نباید فعلا بری محمد هر لحظه ممکنه بیاد . سرم و انداختم پایین خدایا آروم و قرارم چی شد نفسم بند اومد شنیدن اسم محمد و سمانه منو از کل دنبا بیخیال میکرد. چرا باید بترسم و بلرزم منم خدایی دارم رمان درحال تایپ است..... نوشته ساغر. کپی حرام
{بسـم‌الله‌الرحمٰـن‌الرحیـم}
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا