eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
482 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 از عقلانیت انقلاب تا اقبال مردم ✍️ ابراهیم شریفی، پژوهشگر رسانه و استاد حوزه 📺 راهپیمایی های حمایتی در مقابله با اغتشاشگران، راهپیمایی ۲۲ بهمن در این سالها تفاوتی اساسی با جریان های این چنینی قبل از آن داشت چون کسانی را در حمایت از نظام و رهبری می بینیم که قبلا احساس فاصله با ان ها داشتیم. در سالهای اخیر از آن طرف آب، حامیانی پیدا کرده ایم که به شخصه از حزب اللهی نامیدن انها ابا داشتیم ولی انقلابی هستند و قاطع و... 🎙 همه این رخدادها بر آن داشت که رمز این اقبال عمومی مردم را واکاوی کنم و در نهایت به یک اصل اصیل آن هم عقلانیت جریان انقلاب و نظام اسلامی رسیدم و همین خردگرایی هم رمز ماندگاری نظام بعد از این همه هجمه استکبار و دشمنان داخلی و خارجی بوده است. 🔦 در واقع برای تبیین عقلانیت در نظام اسلامی باید گفت در عصر ما، انقلاب اسلامی، که پرچم دار اندیشه حاکمیت اسلامی میباشد. با ابتنای به منابع اساسی معرفت اسلامی یعنی قرآن، سنت، عقل و تاریخ در ساحت اجتهاد تکاملی شیعه به وجود آمده است. عقلانیت حاکم بر انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، عقلانیت دینی است که ناشی از ترکیبی ویژه از منابع پیشگفته است. این عقلانیت، از عقلانیت تک ساحت نگر غربی(که مبتنی بر توسعه فناورانه است بدون لحاظ انسانی) به مراتب قوی تر و امیدبخش تر است. به همین میزان، ضریب اطمینان به ملزومات این عقلانیت هم بالاتر است. لذا شاهد طرفدارانی میشویم که مجذوب این عقلانیت شده اند. 🛎 عقلانیتی که تجسمش در موارد زیادی مشاهده می شود از جمله: عدم پذیرش سلطه زورگویان، تقویت بنیان های علمی و عملی (دانشی و مهارتی) داخلی، حمایت از بخش های اقتصادی خودبنیاد، ریشه دواندن مفاهیم ارزشی اسلامی و دینی در بدنه نسل جوان، سیاست خارجی مبتنی بر عزت و... 📚 لذا آن چه که باید سرلوحه کار خود قرار دهیم تقویت و تبلیغ و تبیین این عقلانیت است، باید به مردم از آفات تسلیم و آثار مقاومت گفت تا عوارض آن را نیز پذیرا باشند، باید به مردم از جنبه عقلانی سیاستهای کلان و البته اصیل نظام گفت تا همراهی بیشتر انها را به همراه داشته باشیم. وقتی از مزایای قدرتمند شدن سخن بگویی دیگر کسی از چرایی ساخت موشک و پهپاد و حضور در سوریه سخن نخواهد گفت. 📍نباید با مردم از راه تحکم سخن گفت، منطق اسلام و بزرگان انقلاب مبتنی بر عقلانیت بوده و هست همچنان که مطهری ها و بهشتی ها با معاندین نظام ابتدا از در منطق وارد شدند و به گفتگو پرداختند و رهبری عزیزمان نیز نماد عقلانیت در عصر ما هستند لذا آن را سرلوحه قرار دهیم و پای بفشاریم که هر چند سخت است ولی اثری ماندگار خواهد داشت. @HOWZAVIAN
📌 صحیفه‌ سجادیه به‌ مثابه «محصول فرهنگی بالینی» 🔅با ارزیابی ترجمه استاد بهرام‌پور ✍️ علی ابراهیم پور ✅ در این یادداشت ابعاد شکلی و فُرمی صحیفه‌سجادیه با ترجمه جدید استاد بهرام‌پور را سنجه‌گرانه بررسی کردم. نگاه من نه به نوع و محتوای ترجمه، بلکه به نفس کتاب به‌عنوان یک محصول فرهنگی بوده؛ به‌نظرم هرکسی که کتابی در این وزان تولید می‌کند، باید این ابعاد را در نظر بگیرد. 🔗 متن کامل @HOWZAVIAN
♦️لزوم اقتصاد خواندن طلبهها! [ به مناسبت سالروز صدور منشور روحانیت] ✍ محمدامین رضایی 🔹تقسیم بندی ابواب فقهی یکی از روش هایی است که در فقه به ما یک نگاه کلان میدهد. تقسیم بندی معروف در تبویب فقه همان چیزی است که محقق حلی در شرایع انجام داده است و شهید اول در کتاب القواعد اینگونه نقل میکند [ و كل ذلك ينحصر في أربعة أقسام: العبادات، و العقود، و الإيقاعات و الأحكام. و وجه الحصر: أن الحكم الشرعي إما أن تكون غايته الآخرة، أو الغرض الأهم منه الدنيا، و الأول: العبادات. و الثاني: إما أن يحتاج إلى عبارة، أو لا، و الثاني: الأحكام. و الأول: إما أن تكون العبارة‌ من اثنين- تحقيقا أو تقديرا- أو لا، و الأول: العقود، و الثاني: الإيقاعات.] (۱) 🔸مرحوم سیدجوادعاملی صاحب مفتاح الکرامه در کتاب اجاره تقسیم بندی دیگری را طرح میکند که بین فقه و مسائل امروز ما نسبت عمیق تری برقرار میشود و فقه کارآمدتر جلوه میکند. [ قد قسموه إلی أقسام أربعة عبادات و عقود و إیقاعات و أحکام «و إن شئت قلت عبادات و عادات و معاملات و سیاسات» أن المقصود إما انتظام أحوال النشأة الأولی أو الأخری أو کلیهما فإن کان الثانی فهو الأول أو الأول فإما أن یتعلق الغرض ببقاء الشخص أو النوع و هو الثانی أو المصالح المالیة و هو الثالث أو الثالث فالرابع] 《مى توان این اقسام چهارگانه را به صورت دیگرى مطرح کرد: اوّل عبادات، دوم عادات، سوم معاملات و چهارم سیاسات؛ زیرا مقصود از احکام فقهى یا نظم نشأه اُولى (دنیا) است و یا نشأه اخرى و یا هر دو است. اگر تنها مقصود نشأه آخرت باشد عبادات را تشکیل مى دهد و اگر مقصود نشأه اُولى باشد، اگر هدف آن بقاى شخص یا نوع است عادات را تشکیل مى دهد و اگر مصالح مالى باشد معاملات است و اگر هر دو باشد سیاسات است》 (۲) 🔹اگر چه به تعبیر شهید مطهری تبویب در فقه در غیر از عبادات که ماهیت و طبیعت آن در نظر گرفته شده در سایر ابواب رعایت نشده(۳) لذا جامعیت دین را محقق نمیکند. همین تبویب صاحب مفتاح الکرامه را میشود به گونه ای دیگر در سه گانه مشهور اقتصاد، سیاست، فرهنگ تطبیق داد. نکته مهم این است در همه این تقسیم بندی ها این است بر اساس تقسیم مفتاح الکرامه از ۵۱ کتاب فقهی ۴۶ کتاب مربوط به امور دنیا که ۲۶ کتاب آن مربوط به معمالات( امور اقتصادی) است. بر اساس تقسیم بندی لمعه و شرایع در سه گانه فرهنگ، سیاست و اقتصاد از ۵۱ باب ۳۲ باب بیش از نصف آن مربوط به مسائل اقتصادی است! البته واضح است امور اجتماعی با هم تنیدگی دارند و به طور کامل نمیتوان از هم جدا کرد اما حدودا مساله همین است. 🔻امام خمینی ره در منشور روحانیت خطاب به حوزه های علمیه، طلاب و روحانیون اینگونه می‌نویسند: مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی‏ کنم. آشنایی به روش برخورد با حیله‏ ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاست ها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته ‏شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می‏ کنند، از ویژگی های یک مجتهد جامع است. (۴) 🔻مشکلات اصلی امروز جامعه ما اقتصادی است. علی رغم اینکه در حوزه مکاسب خوانده میشود اما علی رغم ظرفیت فوق العاده این کتاب بخاطر عدم تطبیق با مسائل روز، به وضوح ما شاهد فقر علمی طلاب در حوزه مبانی اقتصاد اسلامی، اقتصاد سیاسی و سرمایه داری و اقتصاد خرد و کلان هستیم. حتی مطالعه و تدریس مبانی اقتصادی که متفکرینی چون شهید صدر، شهید بهشتی، مطهری و...مکتوب کردند نیز در حوزه مرسوم نیست! البته اخیرا طرح هایی شروع شده است. شهیدصدر در ابتدای انقلاب به درستی متوجه این مساله شد حالا که روحانیت توانسته حکومت تشکیل دهد مباحث اقتصادی اولویت دارد لذا طرحی اجمالی و تفصیلی از اقتصاد اسلامی نوشت که در قانون اساسی هم استفاده شد.(۵) 🔻متاسفانه آن نگاه شهید بهشتی، شهیدصدر و...در حکمرانی اقتصادی جلو نرفت یکی از دلایل جدی آن این بود که اقتصادخوانی در حوزه جدی گرفته نشد و این موجب شد بدنه کارشناسی که غالبا نگاه های سرمایه داری داشت از این خلا استفاده کرد و در سیستم ورود کرد و نتیجه اش را امروز شاهد هستیم. تاکید بر اقتصادخوانی به معنای کم اهمیتی امور فرهنگی نیست لذا حوزه باید آموزش اطلاعات اقتصادی به صورت منسجم را در سطوح مختلف فراهم کند البته طبیعتا یک عده تخصصی ورود خواهند کرد. ۱:القواعد و الفوائد ج۱،ص ۳۰ lib.eshia.ir/71530/1/30 ۲:مفتاح الکرامه ج ۴ص:۲ lib.eshia.ir/10240/4/2 ۳:مجموعه آثار شهید مطهری، ج20، ص: 123 b2n.ir/r7845 ۴:منشور روحانیت۳/۱۲/۶۷ ۵:اسلام راهبر زندگی،شهید صدر فصل۲،۳ @HOWZAVIAN
🌻 جای خالی آواز کتاب ✍️ حسن مددخانی 🔶 مدرسه ای که در آن «آوازخوانی» بر کتاب‌خوانی غلبه پیدا کند، نمی‌تواند دانشمندان «پرآوازه» تربیت کند. @HOWZAVIAN
💐 رونق عبادت ✍️ بابک شکورزاده شواهد بر این است که در گذشته اهتمام به عبادت در سه ماه رجب، شعبان و ماه مبارک رمضان از زمان حال بیشتر بوده است. زندگی ساده و بی‌تکلف گذشته و زندگی شلوغ و تجملاتی روزگار ما در این نکته بی‌تأثیر نیست. شهید مطهری در این باره می‌گوید: حالا دیگر این چیزها ور افتاده. ما وقتی بچه بودیم ماه رجب و شعبان كه می‌آمد احساس می‌كردیم؛ چون مرحوم پدر ما وقتی ماه رجب می‌آمد همه اوضاع و عباداتش فرق می‌كرد. ایشان و والده ما در ماه رجب پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها روزه می‌گرفتند و گاهی ابوی ما هر سه ماه رجب و شعبان و رمضان را روزه می‌گرفت.اصلا ماه رجب در منزل ما فرق داشت. حالا اصلا خود ما احساس نمی‌كنیم كه ماه رجب آمده، و باید با تقویم آن را پیدا كنیم. (آشنایی با قرآن، ج۱۴، ص۹۴) الان بیش از چهل سال است که استاد مطهری به شهادت رسیده؛ یعنی اگر در اواخر عمرش این مطالب را گفته باشد، به گفته وی، دست کم چهل سال پیش اوضاع عبادت در این ماه‌ها مساعد نبوده، چه برسد به زمان ما که این هجم گسترده فضای مجازی و رسانه علیه دین و معنویت در حال تبلیغ شدن است و تغییرات اساسی در سبک زندگی‌ به وجود آمده است. @HOWZAVIAN
. ✅ تأملی بر جامعه‌شناسی التهابات اجتماعی ✍️ علی‌کردانی، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی در وقایع امروز نوشت: ▪️جامعه‌شناسان چه می‌گویند؟ آیا جامعه ایران در حال تغییر است؟ ▪️ریاست انجمن جامعه‌شناسی ایران سید‌حسین سراج‌زاده در گفت‌وگو با «شرق» عنوان می‌کند: «سال‌هاست که جامعه‌شناسان، اهل علوم سیاسی و سیاست‌مداران خیراندیش و علاقه‌مند به سرنوشت کشور و جامعه هشدار می‌دهند که اگر آن اصلاح رویه‌ها به‌موقع و ‌به‌هنگام اتفاق نیفتد، روزبه‌روز شرایط جامعه ما می‌تواند بحرانی‌تر شود. این هشدارها متأسفانه مورد بی‌توجهی و بی‌مهری قرار گرفته است.» ▪️فوَران‌های خیابانی محصول کُندروی‌ و اهما‌ل‌ است؛ هنگامی‌که بحران‌های اجتماعی بازه طولانی‌مدت را سپری کند، خشم‌های فردی انباشته‌شده تشکیل می‌شود و اگر این خشم‌های فروخفته‌ی فردی هم‌چنان بی‌پاسخ بماند، تبدیل به عصبیتِ اجتماعی خواهد شد. 🔗مطالعه یادداشت در سایت وقایع روز @HOWZAVIAN
. 📰دکه‌ی تیترخوانی پنج‌شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱ @HOWZAVIAN
📘کتاب «بایسته‌های تولید برنامه‌های اخلاقی در رسانه‌ی ملی» راهی بازار نشر شد ✍️به قلم احمد اسفندیار از مدیران و کارشناسان عرصه رسانه یکی از مهم‌ترین مأموریت‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، تولید برنامه‌های دینی و اخلاقی و به تصویر کشیدن حضور دین و اخلاق در همه شئون زندگی است. برای تحقق چنین هدفی، دقت، تفکر و تأمل عمیق در مبانی دینی و طراحی، مهندسی و مدیریت صحیح پیام از از منظر مبانی اسلامی ضرورت دارد. از این رو، در این اثر تلاش شده است نظام تولید برنامه‌های اخلاقی گفت‌وگومحور رسانه ملی، راهبردها، سیاست‌ها و بایسته‌های تولید برنامه‌های اخلاقی آشکار شود. از مجموع مباحث این اثر رسانه‌ای می‌توان نتیجه گرفت که در طرح و تولید برنامه‌های اخلاقی گفت‌وگومحور رسانه ملی، راهبرد، سیاست، ضوابط، ساختار، الزامات و بایسته‌ها همگی نیازمند بازنگری است. علاوه بر این عناصری همچون، عوامل تولید، مجری، کارشناس، پژوهش، مخاطب، زمان پخش و به طور کلی فرایند تولید ارزیابی شده است. @HOWZAVIAN
زمین را می‌شکافد پرتویی از نور ایمانش که بیرون‌ می‌زند هر صبح خورشید از گریبانش کرامت، عشق، بیداری، محبت، مهربانی، ناز چه آیاتی نهفته صفحه صفحه در دل وجانش تمام‌ آهوان مَستند از جام نگاه دوست تمام دردها وصل‌اند بی‌منت به درمانش دخیل عشق می‌بندند زائرها به درگاهش نمی‌ماند کسی بی‌بهره از لطف فراوانش نه تنها من که افتادم به زیر پای این سلطان همه جَلدند چون خیل کبوترها به دامانش نگاهم‌ خیره می‌ماند‌ به نور گنبدش هر روز نشان سرفرازی دارد از او مهد ایرانش در این‌ شب‌ها که می‌گیرم نشانی تازه از خورشید نشانم‌ می‌دهد هر ذره ای سمت خراسانش..‌. 💠 @shaeranehowzavi
📌 کلیشه‌‌بازارِ رادیو _تلویزیون 🔴 نیمه‌ی پر لیوان، انسان خوب، ابعاد تحریم ✍️ علی اسفندیار همیشه در محافل ادبی و رسانه‌ای به دوستانم می‌گفتم: «اگر می خواهید شنونده ماهری شوید، رادیو را از گوش نندازید... یا حتی نویسنده‌ی ماهری.» حالا این روزها بیشتر می‌شنوم، بیشتر اهل شنیدن شدم، اهل رادیو؛ البته اجباری. بر سر این که فلش مداحی و موسیقی‌ام را به بزرگواری بخشیدم.😊 بگذریم... به قول یکی از استادان داستان‌نویسی: اینقدر حدیث نفس نگو! تصورم بعد از هجران طولانی از رادیو این بود که این رسانه لااقل به ادبیات و زبان ضربه نمی‌زند که هیچ، هماره زبان را تنفس تازه می‌دمد؛ اما شنیده‌های این روزهایم خلاف تصور آمد. در این یک ماه به برخی آسیب‌های زبانی در تهیه اثر رادیویی برخوردم که اشاره‌اش برای اهالی رسانه و ادبیات بی‌ثمر نیست: مجری صبحگاهی برای این که امید را به شنونده القا کند، هر صبح می‌گوید: نیمه پر لیوان را ببینید، از شنوندگان جان می‌خواهم نیمه خالی لیوان را نبینند. کارشناس مذهبی برای این که سبک زندگی را به شنونده القا کند، می‌گوید: انسان باید خوب باشه، اگه خوب نباشه خیلی بده. شما هر چه خوبی کنی کمتر بدی می‌بینی و یک روز اثر خوبی را می‌بینیم. خوب زندگی کنیم، خوب باشیم، اخلاق خوب داشته باشیم، مثل اهل بیت(ع) خوب باشیم. کارشناس سیاسی هم که معلوم است: تحریم را باید از چند منظر نگاه کرد، تورم هم را همین طور ابعادی دارد، باید ریشه‌ها را از چند بُعد بررسی کنیم، دست دشمن هم در همه این ماجراها پیداست، مردم به همه ابعاد واقف هستند. نیمه‌ی پر لیوان، انسان خوب، ابعاد تحریم؛ اینها کلیشه‌هایی هستند که لااقل در رسانه‌های رسمی و ملی که پاسدار لحن و زبان فارسی هستند، از تکرار آن باید پروا کرد. رسانه به ویژه رادیو محل تولید ادبیاتِ تر و تازه است و الا یک گوش در و گوشی دروازه. استفاده مجریان و کارشناسان رادیو از کلیشه‌های زبانی را نوعی رکود و بی‌رمقی ادبی می‌دانم و هم نشان از غریبگی آن عزیزان با آثار مدرن فارسی، ضرب المثل‌های نو و استعاره‌های هزار و چهارصدی. اگر رادیو می‌خواهد اهالی شنیدنش انبوه شود، کارشناسانش باید اهل خواندن‌های حرفه‌ای باشند تا از دایره کلیشه و تکرار خارج شوند. حوزه و دانشگاه هم نباید بی‌ادبیات‌ها را روانه رسانه کند. برگردم به اشعار حافظ و سعدی که ذهن و زبانم مصون‌تر است؛ این بار با فلش 64 گیگی. @HOWZAVIAN
🍃❤️🌹 هر نسیمی تربتت را از سفر می‌آورد عطر سیب کربلا را بیشتر می‌آورد قاصدک از کهکشان‌ها هر زمان رد می‌شود از ستاره‌بازیِ چشمت خبر می‌آورد شور بر پا می‌شود در سینه‌ي پاک صدف لحظه‌ای که فاطمه دُرّ و گوهر می‌آورد رود جاری می‌شود از چشمِ ابرِ بیقرار محتشم وقتی برایت شعر تَر می‌آورد با چه شوقی زیر پاهایِ تو می‌اندازدَش هرکسی که پیشکش نزد تو، سر می‌آورد فُطرسِ قلبم جدا شد از فرشته‌ها ولی تو اگر باشی شفیعش بال در می‌آورد 💠 @shaeranehowzavi
زمزمه قلب من ✍️نجمه صالحی دوران کودکی‌اش در کنار پدربزرگ و مادر، بهترین دوران زندگی‌اش بود، او را کنار رحمت للعالمین تصور می‌کنم. پیامبر(ص) درباره‌اش گفت:«حسین از من است و من از حسین». این جمله اوج محبت نبی (ص) است سوای پدربزرگ بودن! به دنیا آمدن او دو حس متناقض را به مادر وارد کرد. هم شادی ولادت او و هم غم بزرگ واقعه عاشورا. چه امتحان سختی بود ولی او فاطمه(س) است و فداکارترین فرد در راه اعتلای اسلام. در مادری سنگ تمام می‌گذارد و در مسلمانی سنگ تمام‌تر. رویدادهای فراوانی در زندگی حسین(ع) به وقوع پیوست که هر کدام در برگ برگ تاریخ ثبت شده است‌. شاید بتوان گفت دوران کودکی‌اش ساده‌ترین و کوچک‌ترین آزمون او بوده است. روز بیعت رضوان و حضور او در این بیعت شجره یا حضورش در فتح مکه در کنار برادرش حسن(ع)، حضورش در حجه الوداع همراه خانواده تماشایی است؛ حاجی کوچک، نوه نبی(ص) و دردانه علی(ع).‌ طولی نکشید که تقدیر، حسین(ع) را با جدایی آشنا کرد، جدایی از پدربزرگ عزیز و در فاصله کوتاهی جدا شدن از مادر! و این چنین آزمون‌های بزرگ مقاومت و صبر حسین (ع) آغاز شد‌. فقدان‌ها، در زندگی‌اش در رقابت بودند ولی حسین (ع) پخته‌تر و کامل‌تر می‌شد و تلاشش برای پیشرفت اسلام بیشتر. دوشادوش پدر و برادر برای بهتر شدن اوضاع تشیع تلاش می‌کرد. در سال‌های سکوت اجباری پدر، در روزهای صلح اجباری برادر، کنارشان بود. بهترین رفیقِ برادر و قوت قلب او بود، مهم‌تر اینکه در همه این وقایع خواهرشان زینب کبری(س) هم بود و از همه جا همراه‌تر در کربلا. و اما کربلا، حسین (ع) در واقعه‌ی کربلا، نهایت بندگی‌اش را به جا آورد و هرچه داشت برای حفظ نهال اسلام فدا کرد. برای همين است که ثارالله شد و خدا منتقم خون او. حسین(ع) کسی است که در همیشه‌ی تاریخ، یادش، نامش و کربلایش دل را طوفانی می‌کند. «حسین (ع) حرارت قلوب مومنین است» 🍃الحمدلله الذی خلق الحسین (ع)🍃 @HOWZAVIAN
. دلم دوباره برای تو بی‌قراری کرد دوباره داغ تو این دیده را بهاری کرد همین‌که واژۀ سرسبز پاسدار شکفت نسیم یاد تو عطر بهار جاری کرد در این لباس مقدس ندیده‌ام چون تو یلی که از حرم و عشق پاسداری کرد ✍️، ۱۴۰۱/۱۲/۰۵ هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات @HOWZAVIAN
. 💐 کهربای عشقعلی‌رضا مکتب‌دار در شگفتم، نه من که جهانی در شگفت است! از چه؟ از عشقی که هم‌چون کهربا مرکب دل را به شتافتن به سوی وادی جنون و چمیدن در دشت بی‌کران مستی می‌کشاند. دشتی آکنده از خوشبویه‌ی درختان اقاقیا و سرشار از نغمه‌های دلکش هَزاردستان. خاک این دشت بوی بهشت می‌دهد، مرکب دل از بویش مست و بی‌قرار می‌شود. افسارش را از دست عقل رها می‌کند و در بی‌کرانِ دشت می‌تازد و در افق شیدایی ناپدید می‌گردد. پهنه‌ی بی‌کران دشت را نوری نقره‌فام فراگرفته است. به‌دنبال سرآغاز نور می‌گردم. ستونی از نور که از افق به سمت آسمان کشیده شده است نگاهم را فریفته‌ی خود می‌کند. گویی این نور از عرش به سمت دشت سرازیر شده است. نوری که چشم را نه تنها نمی‌آزارد که درخشندگی‌اش را نیز افزون می‌کند. در درونم گرمایی غریب احساس می‌کنم که خوشایند است و زندگی‌بخش. آرزو می‌کنم ای کاش هیچ‌گاه این گرما از وجودم رخت برنبندد و مرکبِ جانم همواره در این بی‌کران عشق بخرامد و این تن خاکی را با خود تا اوج مستی برکَشد. از که و از چه سخن می‌گویم؟ از کسی که خودْ جام شراب عشق را به یک‌نوش سرکشید و سرسلسله مخموران جهان شد. از عشق سوزانی که سرتاپای وجود حسین –که درود خدا بر او باد- را در خود غرقه ساخت و او را در هستی معشوق فانی ساخت و از آن پس، وجودش کهربایی شد که هر جانی را جانان شد و بی‌سامانانِ عشق را سامان. حسین جان! ای كهربای عشقت دل را به خود كشیده دل رفته ما پی دل چون بی‌دلان دویده علیه‌السلام @HOWZAVIAN
✔️ پروای پروانگی ✍ سعید احمدی برخلاف پاره‌ای تفاوت‌ها و بعضی اختلاف‌ها «مرور زمان» یک اصل پذیرفته‎شده در حقوق جهانی است؛ ولی اگر نیک و نازک قضاوت کنیم دامنه‎ی موارد حقوقی که مرور زمان آن‌ها را بی‌اعتبار می‌کند هرگز به اندازه‌ی رخ‌دادهای اجتماعی و تاریخی نیستند؛ زیرا گذر ایام خاک نسیان بر ذهن آدمی می‌پاشد و وقایع داغ و حوادث پرهیاهو را خاموش و سرد می‌کند. گاهی نیز بلایی بر سر سرگذشت ما می‌آورد که آیندگان نه نامی از ما می‌شنوند و نه اثری از ما می‌بینند. گرداب سنگین مرور زمان بسیاری از تکاپوهای بشر را در خود می‌مکد، به ته می‎برد و در لایه‌هایی از فراموشی مطلق گم و گور می‌کند. با این همه گاهی خود زمان اصرار دارد برخی از حادثه‌ها را دم به دم از جلوی چشم ما بگذراند. به حدی که اگر ما نیز از آن حوادث بگذریم، زمان نمی‌گذرد. گویا زمان در آن حادثه‌ها ایستاده و نه پس می‌رود و نه پیش می‌آید. خبر داغ نخستین روزهای سال شصت و یک هجری قمری چنین است و صدای بمب خبری جنگ یک‌به‌صد و بلکه بیش‌تر دو سپاه سفید و سیاه تاریخ هرگز از بازتاب و تب و تاب نمی‎افتد. گویا دست‌هایی پشت پرده‎ی زمان هست که نمی‌گذارد هیچ روز و روزگاری غبار غفلت و خاک فراموشی بر تربت کربلا بنشاند. خونی که در روز دهم محرم آن سال بر زمین ریخت، تنها حقی است که با هیچ شرایطی مشمول مرور زمان نمی‌شود. شاید ملک‌های غصب‌شده یا اموال به سرقت‌رفته پس از سال‌ها حق غاصبان و سارقان بشود. شاید مرور زمان، حق نکاح یا مبایعه را فسخ کند. شاید گذر ایام هر معادله‌ای را به هم بریزد؛ اما گذر روزگار تا کنون نخواسته یا نتوانسته سر حق «خون‌خدا» با کسی معامله کند. همه‎ی خاک‎ها و خاک‎نشین‎ها طلوعی دارند و غروبی، زندگی و مرگی، آوازی و سکوتی. همه‎ی آنات و لحظات آغازی دارند و انجامی، ایجادی و اعدامی، بودی و نبودی؛ لیکن یگانه خاکی که الی‌الابد در زمین دم و بازدم دارد و تنها هوایی که در آسمان نفس حق می‌بخشد، نبض پیاپی دارد، حیات جاویدان می‌دهد و البته جگر شیر دارد، تربت عجیب و اعجازآمیز کرب‌و‌بلا است. این خاک نامیرا. این خون جاری. این زمان بی‌گذر. این تپش دمادم. این خیمه‌ی همیشه سرپا. این بیرق دائم‌الاهتزاز. این علم باشکوه. این چند سر و گردن از همه بالاتر. این حق همیشه حق. به خودم می‎نگرم. این هم منم. آدمی‌زاده‌ای برآمده از گل خشک. گوشت و خون و استخوانی برای فنا. نفسی برای خفگی. چشمی برای خفتن و مردن. نامی برای فراموشی. این منم؛ افتاده در گرداب مکنده و کشنده‎ی مرور زمان. عاجزانه‌ دست و پا می‎زنم. دادخواهانه‌ فریاد می‎کشم. ای کشتی نجات فراموش‌شدگان! ای جاودانگی‌بخش به فنارفته‌ها! زمان بر مدار تو می‌چرخد. زمین بر محور تو گهواره‎ی امن حیات من و ماست. مرا از زمین برکن. از زمان بیرون ببر. پایم را، قلبم را، روحم را پروای پروانگی بده. هستی مرا در هیمان حب‎الحسین جاودانگی ببخش. ای حق به انتظار نشسته! من به انتظار تابیدن شعاع تو رو به رکن یمانی کعبه ایستاده‎ام. آن‎جا که می‎شود فراتر از مرور زمان از امام زمان چنین شنید: «الا یا اهل العالم! انی انا المنتقم. الا يا اهل العالم! ان جدی الحسين قتل عطشانا. الا يا اهل العالم! ان جدی الحسين سحقوه عدوانا». @HOWZAVIAN