.
🍃 شخصیت و سیرهی اهل بیت(ع) منبعی برای شناخت
یکی از منابع شناخت از نظر اسلام، سیره اولیاء و پیشوایان اسلام از شخص پیغمبر اکرم تا ائمه اطهار، به عبارت دیگر سیره معصومین علیهم السلام است. گفتههایشان به جای خود، شخصیتشان یعنی سیره و روششان منبعی است برای شناخت. سیره پیغمبر برای ما یک منبع الهام است، و نیز سیره ائمه؛ هیچ فرق نمیکند.
«لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسولِ اللهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللهَ وَ الْیوْمَ الْاخِرَ وَ ذَکرَاللهَ کثیراً.»
شهیدمطهری(ره)، سیری در سیره نبوی، ص۲۹
#شهید_مطهری
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✅جز به ضرورت #سخن نمی گفت و می فرمود: از نشانه های دانایی آدمی این است که در مسائل #بیهوده اندک سخن گوید، بنده به اوج #ایمان نمی رسد، جز آنکه زبان خویش را نگه دارد.
- پایان خطابه اش استغفار بود.
✅مردی نزدش آمد و چیزی خواست، فرمود: چیزی ندارم ، اما به حساب من هرچیزی نیاز داری بخر پول دستمان آمد به جای تو می پردازم. عمر گفت: ای رسول خدا، خداوند مجبورت نکرده چیزی را که نداری برعهده گیری. پیامبر از سخن عمر خوشش نیامد. مرد نیازمند هم گفت: بپرداز و نترس... . پیامبر خندید. شادمانی از چهره اش معلوم بود.
✅میفرمود بهترین شما، کسانی هستند که برای #زنان خود بهترین (شوهر) باشند و من از همه ی شما برای #خانواده ام بهترم.
- هر مردی که با زبانش زنش را بیازارد، پروردگار نه انفاقش در راه خدا را می پزیرد و نه نماز مستحبی اش را ، تا زنش را #خرسند کند، و اگر آن مرد روز ها روزه گیرد و شب ها به نماز برخیزد ؛ باز هم نخستین کسی خواهد بود که به دوزخ می رود.
✅به مردان می فرمود: #خدمت به همسرانتان، #صدقه بشمار می آید.
_بدترین زنان شما زنی است کم حیا ترش رو زبان دراز و بد دهن
_بهترین زنان شما زنی است که اگر خود یا همسرش خشمگین شوند به همسرش می گوید دستم در دست توست چشمانم به خواب نمی رود اگر از من خرسند شوی.
متن کامل در این صفحه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
34.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت. ۱۴۰۲/۷/۱۱
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
Farsi.Khamenei.ir
✔️پیامبر(ص) به ما آموخت که
اگر محمد امین باشی،
محمد نبی میشوی...
#پیامبر_خوبی_ها
#محمدجوادمحمودی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔸سینما یا سیاهنما
✍️جواد اکبری
📌جامعه پزشکی ایران جامعه بسیار گسترده ای است. اکثر آن ها انسان های شریف و دلسوزی هستند اما در این قشر چند صد هزار نفره قطعا چند نفر آدم کلاش و کلاهبردار و ... پیدا میشود.
انسان های رذلی که روپوش پزشکی به تن دارند.
📌حال تصور کنید طی 3-4 سال، در سینما 20 فیلم جذاب در مورد همان پزشک های کلاش کلاهبردار بسازند.
آیا فیلمساز دروغ گفته؟ خیر
قطعا واقعیت را ساخته، اما تنها بخشی از واقعیت جامعه پزشکی را بیان کرده.
📌ولی اتفاقی که در جامعه می افتد این است که مروم به دکترها بدبین میشوند، کم کم آنها را به چشم کلاهبردار نگاه میکنند، دیگر به نسخه های آنان توجهی نمیشود، دیگر دلشان نمیخواهد پایشان را در مطب دکتر بگذراند.
📌حال تصور کنید خبر دو تا پزشک کلاهبردار هم در خبرگزاری ها بپیچد، دیگر مردم حاضرند بمیرند ولی دکتر نروند.
📌کسی نیست که بگوید باباجان اینها تمام واقعیت نیست، سینما فقط یک گوشه کوچک از واقعیت را بیان کرده، چشم باز کن و کل جامعه پزشکی را ببین، فداکاری ها و سختی ها و از خودش گذشتگی ها و ...
🎞 این بلایی است که "سینمای ایران" بر سر مردم آورده.
سال هاست فیلم هایی به اسم ژانر اجتماعی میسازند که مردم را از ایران، حکومت و سرزمینشان متنفر میکند.
در واقع مغزها را بمباران ناامیدی میکنند.
از ابد و یک روز گرفته تا فروشنده و قهرمان و برادران لیلا
✔️ متن کامل در این صفحه
#سینما
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
آیا در اسلام خانه سالمندان داریم؟
هر چه بیشتر می اندیشم، عیان تَرَم می شود که اساسا سبک زندگی مدرن غرب، به محوریت اداره ها و ساختارهای متمرکز حکومتی، بر روی #ویرانه_های_خانواده بنا شده است. خانواده در غرب نابود شد و برای جبران کارکردهای آن، نهادهای مختلفی در حیطه مدیریت روابط انسانی سربرآورد. امروز روز جهانی سالمندان است و خانه سالمندان، نمونه ای واضح از آن نهادها و ساختارها.
توضیح بیشتر آنکه: از روزی که #اقتصاد، محور تمامی برنامه ریزی های تمدن مدرن شد و ارزش هر کس به میزان کارکرد اقتصادی او، و از زمانی که ساختارهای جامعه، خانواده را به سمت جهنم هسته ای شدن و تنهایی راندند، قشری روی دست جوامع پیشرفته!! ماند که نه ارزشی داشتند، چرا که دیگر رمقی برای کارشان نبود و نه سرپرستی، که حداکثر یکی دو فرزندشان هم دنبال کسب هویت خود (پول) بودند. نهایتا #عقلا!!! تصمیم گرفتند که این قشر بی خاصیت مزاحم را در جایی متمرکز کنند که باهم بمیرند. نامش را #خانه_سالمندان گذاشتند همانطور که #خانه_کودکان(مهدکودک) هم ساخته بودند، چرا که نصف جمعیت جامعه یعنی زنان، نباید بیکار باشند و مشغول وظایف سخیف و بی اهمیت مادری!!
در این سوی اما اسلام عزیز، احترام و اهتمام به سالمندان را، از عوامل سعادت در قیامت شمرد(کافی ج۲ ص۶۵۸). بزرگداشت سالخوردگان را بزرگداشت خدا معرفی کرد(کافی ج۲ص۱۶۵). یکی از نشانه های جامعه فاسد را بی توجهی به سالمندان عنوان (نهج البلاغه خطبه۲۳۳) و پیامبرش فرمود: کسی که سالمند را گرامی ندارد از من نیست(کافی ج۲ ص۱۶۵) و تنها منافق است که حقوق سالخوردگان را نادیده می گیرد(کافی ج۲ص۶۵۸). همچنین پذیرش شکر خداوند متعال را منوط به سپاسگزاری از پدر و مادر دانست(خصال ص۱۵۶) و صادق آل محمدش(علیهم السلام) نیز، در تفسیر «وبالوالدین إحسانا» فرمودند: یعنی آنقدر نسبت به رفع نیازهای پدر و مادر اهتمام داشته باشی که اجازه ندهی مجبور شوند آنچه را نیاز دارند از تو بخواهند(کافی ج۲ص۱۵۷). اینها و دهها درّ و گوهر قرآنی روایی دیگر یعنی: از منظر اسلام عزیز، هر چقدر که والدین جایگاهی رفیع دارند و بر فرزندانشان حقوقی، این وضعیت در کهن سالی دهها برابر می شود و همه اینها به ما می گوید: اساسا #خانه_سالمندان، نماد یک جامعه کثیف ضد انسانی و بی رحم است و فرسنگها از اسلام و هدایت اسلامی به دور.
https://eitaa.com/besalamen_amenin/407
#خانواده
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
❇️ خوانش مجاهدت علمی علامه سیدجعفر مرتضی
✍️ حجت الاسلام حجت گنابادی نژاد، معاون فرهنگی و زیارت استانداری خراسان
چهارمین سالگرد علامه سید جعفر مرتضی عاملی به اهتمام جامعة المصطفی العالمیه مشهد و همکاری آستان قدس ،دانشگاه ادیان و دانشگاه فردوسی در مشهدالرضا برگزار شد.
در عظمت خدمات و جایگاه شخصیت آیت الله جعفر مرتضی اگر فقط فهرست تألیفات و آثار منتشر شده ایشان ملاحظه شود یک سند وزین و درخشان از مجاهدتهای این عالم بزرگوار مشاهده خواهد شد ،حداقل ۶۰ عنوان کتاب که از منابع اصلی در تاریخ اسلام و سیره اهل بیت علیهم السلام و معارف اسلامی با معتبرترین مدارک و مستندات می باشد
کمترین اطلاع از دو اثر ماندگار این محقق گرانمایه اسلامی یعنی کتاب الصحیح من سيرة النبى صلي الله عليه و آله در ۳۵ جلد و با ذکر حدود ۱۷۰۰ مرجع علمی و تالیف کتاب سیره امام امیرالمؤمنین علیه السلام در ۵۳ جلد دو نشان است که به تنهایی می تواند بیانگر خدمات و موقعیت ممتاز علمی ایشان باشد.
متن کامل در این صفحه
#علما
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
👾باید از مریخ کدخدا وارد کنند
✍️ محسن عبدالله زاده
🔸همه از کدخدا شاکی بودند، اصلا جلسه برای استیضاح او بود. خیلی تعجب کردم، کدخدا همه کار و زندگی اش را وقف مردم کرده بود ولی میگفتند بی عرضه است. بی سر صدا کنار باقر پسر عذرا خانم نشستم، سرم توی گوشی بود که خودش زیر لب شروع به معرفی صف روبرو کرد:
``ممرضا قصابه، خدا خیرش بدهد الاغمان را از همه بالاتر خرید، دیروز رفتم پولش را نقد گرفتم بنده خدا همینطور که گوشت را چرخ میکرد به کدخدا و دار و دستش فحش می داد. میگفت همه دزدند. اگر میدید مشتری فقیر است حواسش را پرت میکرد تا برایش دو سه تکه پوست، رگ و چربی اضافه هم چرخ کند، ببرد، بنده خدا از سر دلسوزی توی چرخکرده هایش پوست مرغ هم میزند تا خوشمزه شود.
اون یکی، پیراهن سفیده، شاطر عباس است، دارد از کمبود و بی کیفیتی آرد میگوید، دیروز همینطور که چانه می گرفت، از پاکدستی و درستکاری غربیها می گفت. هر چند دقیقه، یکی دو تا نان سنگک دولتی را هم برای گاوداری برادرش زیر میز می انداخت...
اوس حسن مکانیک هست. دل پری از کارخانه ها و کالاهای ایرانی دارد و همیشه از مزیت های دوستان ژاپنی اش می گوید خیلی اهل صرفه جوییست. پریروز پیشش بودم. هر ماشینی می آمد قطعه اش را باز می کرد و میگفت خراب است، همین که میرفت، برای ماشین بعدی میبست ...
عمو رضا را که میشناسی، گل حرفهایش در جمع فامیل، تعریف از سختکوشی و پرکاری چینی هاست. میگفت پیر و جوان، شب و روز ندارند. خودش هم بعد از بازنشستگی شهردار زنجان( زن عمو) شد و الان تفریحی هر روز تریاک می کشد...
اونی که کنج دیوار نشسته، ناصراست. دامداری دارد. ناصر خیلی از کیفیت بد و گرانی علوفه شاکی است، میگفت نصف بیماریها به خاطر شیر و گوشت است خودش هم محض اطمینان به جای علوفه بازاری کود مرغهایش را به گاوها میدهد و در شیرش آب میریزد، مبادا چربی خون مشتری ها بالا رود.
حامد و منصور از همکلاسیهای قدیمی هستند، دیروز سر کوچه روی راه های کاهش تورم و افزایش تولید بحث می کردند نمیدانم چرا تا پلیس آمد نمک و لواشک های توی جیبشان را دور ریختند و دویدند.
بیژن را میشناسی؟ فروشگاه لوازم خانگی دارد، دیروز رفتم کمکش بار خالی کردیم انبارش پر است از یخچال و فریزر، ولی بنده خدا نمی فروشد، می گوید اینها را برای روز مبادا نگه داشته اما کدخدای نامرد انبارش را به پلیس لو داده.
اونی که تسبیح دستش هست مهیار است پسر آقا سعید. آقا سعید رییس بانک بود و بسیار دست بخیر، پدر میگفت قدرش را ندانستند رفت کانادا پیش خاوری...
اصلا میدانی مشکل چیست؟ مشکل خود کدخداست،قدر این مردم را نمی داند، نمی فهمد. اصلا به نظرم باید از مریخ کدخدا وارد کنند مثل واردات خودروهای کارکرده چینی. همه چیز درست می شود``
🔸بعد صحبتهای باقر تازه فهمیدم مشکل کجاست! راست میگفت باید از مریخ کدخدا وارد بکنند. یا اینکه بکوشند، نسل باقر را تکثیر کنند و یا مردم جزء صف جلویی ما نباشند...
#ابقی
#کدخدا
#مدیر_مریخی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 چرایی اطلاق آل الله بر اهل بیت(ع)
✍️ بابک شکورزاده
یکی از عناوینی که به اهل بیت علیهمالسلام اطلاق میشود و در بعضی از زیارات نیز از ایشان با این عنوان یاد میشود "آل الله" است. ظاهر این عنوان ممکن است این سؤال را ایجاد کند که مگر خدا فرزند دارد که اهل بیت، آل او هستند؟! مگر خداوند «لم یلد و لم یولد» نیست؟ پس این عبارت به چه معناست؟
اجمالاً باید گفت که «آل» همیشه به معنای خاندان و نسب نیست که نتیجهاش نسبت دادن نسبی به خداوند باشد؛ بلکه در اینجا اضافه شدن آل به الله از باب شرافت بخشی به آل است. از طرفی "آل الله" فقط به اهل بیت اطلاق نمیشود؛ بلکه عنوانی بوده است که بعد از تولد نبی اکرم صلی الله علیه و آله به قریش اطلاق میشده است؛ هرچند که وجوه شاخص قریش اهل البیت علیهمالسلام هستند و بطور خاص به این ذوات مقدسه اطلاق میشود.
معنای کلمه آل
کلمه آل در لغت به معنای اهل است. اهل هم به گونهای تعلّق، اطلاق میشود؛ مثلاً وقتی گفته میشود اهل خانه یا اهل روستا، یعنی کسی که تعلق به خانه و روستا دارد. راغب در مفردات میگوید: آل، مقلوب لفظى أهل و تصغيرش اُهَيْل است. فرق ميان «آل» و «أهل» اين است كه واژه آل مخصوص اَعلام و معروفين است و از اين رو به ناشناختهها و زمانها و مكانها اضافه نمىشود؛ مثلا مىگويند: "آل فلان" و نمىگويند "آل رجل" و نمىگويند "آل الخيّاط"؛ بلكه واژه آل به شريفتر و با فضيلتترها اضافه مىشود؛ مانند: آلاللّه و آلالنّبى و آلالسّلطان؛ امّا واژه أهل، اضافه شدنش كلّى و عمومى است؛ مانند أهلاللّه و أهلالخياط؛ چنان كه مىگويند اهل آن زمان و اهل آن مكان. (مفردات راغب/ص98)
با توجه به این تعریف مشخص میشود که اضافه شدن آل به الله جنبه شرافت بخشی به آل دارد و الزاماً به معنای نسب و خاندان نیست.
اطلاق آل الله به قریش
امام صادق علیهالسلام فرمود: قريش را از این جهت را "آل اللّه" گفتند كه ايشان در خانه خدا بودند... . (أمالی صدوق/ص286)
بعد از ولادت رسول خدا صلی الله علیه و آله قبيله قريش در ميان عرب بزرگ شد و به آل الله ناميده شدند. (اثبات الوصیه/ص114)
از اين جهت به قريش آلاللَّه مىگويند، زيرا آنها آبادكنندگان خانه او بودند و «آل» به معنى اهل است. (كمال الدين و تمام النعمة/ ج1/ص241)
#اهلبیت
#آلالله
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian
#تسلیت به استاد حسن طاهری، مدرس یادداشت نویسی
مجلس فاتحه مادر شهید محسن طاهری و استاد حسن طاهری در قم برگزار میشود.
🔸مراسم هفتین روز: جمعه چهاردهم مهر از ساعت 15:30 تا 17
بر سر مزار این مادر شهید، باغ بهشت قم
#شهدا
#مادر_شهید
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔶هر کسی بر طینت خود میتند
✍️علیرضا مکتبدار
🔹رفتار کنشی است که فرصت بروز پیدا میکند، طوریکه دیگران آنرا میبینند، از آن تاثیر میپذیرند و در موردش داوری میکنند.
🔹این شاید تمام چیزی باشد که ما درباره رفتار میدانیم، اما از عوامل و اسبابی که به بروز آن رفتار انجامیده است، عموما بیاطلاعیم. اسباب و عوامل طبیعیای همچون: مزاج و شرایط جسمی افراد، عوامل محیطی همچون: خانواده و محل رشد و نمو افراد و اسباب تربیتی همچون: معلمان و همالان و... .
🔹مجموعه عواملی بهغایت پیچیده که تنها گوشهای از آن با بررسیهای پزشکی، یا با کنکاشهای روانشناختی و یا با ریزبینیهای عرفانی قابل تشخیص است.
🔹از رفتارهای بهظاهر خُرد و کماهمیت گرفته تا رفتارهایی که موج میآفرینند و نقاط عطف را در زندگی فردی و یا اجتماعی افراد سبب میشوند، همه و همه معلول عواملی بیشمار هستند که جز با بررسی و شناخت آن علل و عوامل، حق قضاوت درباره معلول برای کسی وجود نخواهد داشت.
🔹اگر میخواهیم رفتار دیگران را قضاوت کنیم، باید جرأت و شجاعت و شکیبایی بررسی اسباب و عواملی که به بروز آن رفتار انجامیدهاند را نیز داشته باشیم، در غیر اینصورت، قضاوت را به دانای مطلق؛ خداوند علیمِ علّام واگذاریم.
#اخلاق
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#با_شاعران
🖌وحید اجاقی
بانکداری چنین نمیماند
اینچنین ضد دین نمیماند
با خیانت عجین نمیماند
"حرف آقا زمین نمیماند"
🔗لینک شعر
🖌محمد جواد منوچهری
سیاهی بود و ایمان در دل ظلمت عصا می زد
جهالت راهبر می شد خودش را نور جا می زد
نمی بارید غیر از غم،نمی رویید غیر از یأس
گل ریحانه در گور حماقت دست و پا می زد 🔗لینک شعر
🖌سید هادی حسینی
ما هزاران فتنه ی پیدا و پنهان داشتیم
بس تلاطم ها در این بحرِخروشان داشتیم
جنگ هفتاد و دو ملت در همان آغاز راه
با حمایت های سختِ چشمِ شیطان داشتیم
🔗لینک شعر
🖌پریسا مصلح
بیعشق، جهان، حسرت پاییز شود
بیرحمتر از لشکر چنگيز شود
معنای تعَاوَُنواْ علَی اْلبرّ این است
از دشمنی و تفرقه پرهیز شود
🔗لینک شعر
🖌مهتا صانعی
شلمچه صحنهی خون بود و خانهی من شد
زمینِ سوخته شد لاله زار ِ چیدن شد
شلمچه بود، طلاییه بود میمک بود
فرشته بود یقین بود رَستن از شک بود
🔗لینک شعر
🖌علی جباری
نمیدانم چرا یاران همه بیگانه میگردند
رفاقتهای شیرین در جهان افسانه میگردند
نمی دانم چرا گاهی همانها که توقع نیست
ز جمع عاقلان خارج شده دیوانه میگردند🔗لینک شعر
🖌محمد سهرابی
طلسم بخت ما را بشکن ای باد صبا یک شب
بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب
به هر نیت که خواهی ای صنم نامی ببر از من
دعا را گر نی ام قابل به نفرین کن صدا یک شب
🔗لینک شعر
🖌امیر حسین هدایتی
حرف او را میزنی با من تمامش را نگو
دست و دامن چینِ کالش را و خامش را نگو
زهرِ مارِ سمّی خوش خط و خالش را نپرس
بوی تند نافهی آهوی رامش را نگو
🔗لینک شعر
#شاعران_حوزوی
#نویسندگان_حوزوی
#شعر
@shaeranehowzavi
@HOWZAVIAN
🍂برنامههای #پاییزه مؤسسه فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
🙋♂️مدرسه پاییزه ویژه پسران
👈آیدی ثبت نام: @Serrol_Ayann
🧕مدرسه پاییزه ویژه دختران
👈 آیدی ثبت نام: @Telavat128
📲دوره رسانه و جنگ شناختی
👈 آیدی ثبت نام برادران: @dore_javanan
👈 آیدی ثبت نام خواهران: @dore_khaharan
📲کانال مؤسسه فرهنگی رسانهای استاد محمدحسین فرجنژاد:
@FarajNezhad110
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔰ابلاغ یا تبلیغ؟!
✳️شاید در نگاه اول، تفکیک دو مقوله "ابلاغ" و "تبلیغ" بیاهمیت تلقی شود؛ خصوصا آن که در موارد بسیاری این دو واژه به جای هم به کار رفتهاند؛ لکن اهمیت تفکیک این دو، زمانی روشن میشود که مشخص شود برنامهریزی و اقدام برای هر یک از این موارد، ابزار و روشهای متفاوتی میطلبد و اگر این تفاوتها لحاظ نشود، بازدهی مطلوبی حاصل نخواهد شد؛ برای توضیح تفاوتهای ابلاغ و تبلیغ، بیان مثالی را مقدمه میکنیم؛
✳️تصور کنید ترمینال مسافربری را برای سفر خود انتخاب کردهاید؛ پس از ورود به ترمینال با صدای رانندههایی مواجه میشوید که هرکدام برای مسافرگیری، مقصد سفر خود را فریاد میزنند؛ قطعا تصدیق میکنید که هیچ انسان عاقلی پیدا نمیشود که به خاطر صدای خوب راننده، شیک بودن اتوبوس و... مقصد سفر خود را تغییر دهد بلکه تقريبا همه افراد قبل از ورود به ترمینال مقصد خود را انتخاب کرده و تنها دنبال اتوبوسی هستند که آنها را به مقصد از پیش تعیین شده برساند؛ به نظرتان فریاد راننده، از جنس ابلاغ است یا تبلیغ؟!
با این مقدمه، به بیان تفاوتهای ابلاغ و تبلیغ میپردازیم:
🔻تبلیغ رساندن به دل است و ابلاغ رساندن به گوش
🔻تبلیغ، تدریجی بوده و در طول زمان حاصل میشود و ابلاغ دفعی بوده و در یک لحظه رخ میدهد
🔻تبلیغ، مسیرسازی و ترسیم هدف است و ابلاغ مسیریابی و راه رسیدن به مقصد
🔻تبلیغ ذائقه سازی است و ابلاغ، ارضای ذائقه
🔻تبلیغ ایجاد تقاضا است و ابلاغ پاسخ به تقاضا
🔻تبلیغ، تشنه کردن است و ابلاغ سیراب کردن
🔻تبلیغ بینش میآفریند و ابلاغ روش میدهد
🔻تبلیغ، استخراج دردهای پنهان است و ابلاغ استخدام روشهای درمان
✳️به مثال ابتدای یادداشت بازگردیم؛ چه مواردی منجر به این میشود که یک شخص، مکان خاصی را برای مسافرت انتخاب کند؟ آیا فریاد یک راننده برای انتخاب مقصد کفایت میکند؟ یا باید زیباییها و جذابیتهای مقصد نیز برای انسانها تبیین شده تا آنان را تحریک به مسافرت کند؟
و سوال پایانی این که برای سوار کردن انسانها در اتوبوس دینداری چه باید کرد؟!
✍️ صفحه عقال
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌مدرسه نانوایی محله؛
سه تا با چهار تا چه فرقی میکنه؟!
✍️ مرتضی رجائی
🔰امروز صبح برای خرید نان به نانوایی سنگک محله رفتم. پسربچهای دبستانی جلوتر از من در صف ایستاده بود. نوبتش که شد، کارت بانکیاش را به ناندرآر داد و گفت: "چهار تا".
🔰ناندرآر همانطور که کارت را کنار دستگاه کارتخوان میگذاشت تا بکشد گفت: "سه تا بیشتر نمیتونم بدم؛ آرد برامون نیاوردن و امروز خمیر کم داریم. سه تا بیشتر نمیدیم که به همه برسه".
🔰پسرک گفت: "آخه ما چهار تا نان لازم داریم. حالا سه تا با چهار تا چه فرقی میکنه؟! به من چهار تا بدی چطور میشه؟!"
🔰تا خواستم از شهامت پسر در بیان خواستهاش لذت ببرم، ناندرآر بحثی را شروع کرد که آن لذت بهکلی فراموشم شد.
گفت: "عمو جان، فرض کن من به تو چهار تا نان دادم؛ وقتی بقیه این رو ببینند، یکیشون نمیگه خب برای منم همینطور حساب کن و بگو سه تا با چهار تا چه فرقی میکنه؟!"
پسربچه فکری کرد و گفت: "شاید"!
ناندرآر گفت: " شاید نه، حتماً. اون وقت کمکم بقیه هم همین رو میگن و من ناچارم بیخیال سه تا بشم و بگم کسی بیشتر از چهار تا نبره".
🔰این را گفت و همانطور که داشت به سمت تنور میرفت ادامه داد: "تا اینجاش هم بده، ولی بدترش اینه که یهو یکی هم پیدا بشه و بگه حالا چهار تا با پنج تا چه فرقی میکنه؟! اون وقت تو به من بگو؛ دیگه از قانونی که ما به نفع خلق الله گذاشتیم تا به بقیه هم نان برسه، چی باقی میمونه؟!"
🔰جملهاش که تمام شد، سه تا نان سنگک از تنور درآورد و راه افتاد سمت میز جلوی در و گذاشت جلوی پسرک. بعد هم گفت: "نه عمو جان، همین سه تا رو ببر، نرخ منم نشکن. چون اگه من الآن از حرف خودم کوتاه بیام و بیشتر از سه تا به تو نان بدم، یه ساعت دیگه اینجا برای بردن پنج تا نان هم از من طلبکار میشن!"
🔰من که از این بحث قشنگ و #تبیین ساده اما عمیق مفهوم "حدّ یقف" و فلسفه محدودیت و قانون حسابی کیفور شده بودم، با خودم گفتم: یعنی چند نفر از #معلم های این طفلهای معصوم در #مدرسه هایشان اینطور منطقی با آنها بحث میکنند و این مفاهیم اجتماعی را برایشان تبیین میکنند؟!
🔰به نظرتان اگر این مفهوم برای نوجوانهای ما جا بیفتد و به آن پایبند شوند، دیگر کسی مثلاً در #مسئله_حجاب اینطور میگوید که "مگه بیرون بودن چند تا تار مو یا یه ساق دست چه اشکالی داره؟!
اگر هم کسی همچه حرفی بزند، با یادآوری ضرورت "حدّ یقف" در هر چیزی از جمله حجاب و اینکه اگر از آن کوتاه بیاییم، کار به جاهای باریک میکشد، اگر #انصاف داشته باشد و نخواهد #لجبازی کند، میپذیرد.
#جهاد_تبیین
#فلسفه_اجتماعی
#قانون #تربیت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN