eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
482 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 زنان ایرانی مثل زینب 🖌با اینکه دوست دارم از لبه سنگ سرد رو به رو تصاویر شهدا تکانی نخورم و نگاهم را از شهدا بَر ندارم بلند می شوم تا بنشینم پایِ روایتِ خانم قاضی زاده و در دفتر دل ثبت کنم آن چیزهایی را که از ۱۸ سالگی اش و روزهای سخت و دشوار حمله عراق به خرمشهر  می گوید: "همراه پروانه و محمد جواد برادر و خواهرم در شهر می‌مانم و کار رسیدگی به مجروحان را شروع می کنم. خانواده ام سوار بر وانتی پُر از جمعیت شهر را ترک می کنند، اما من حاضر به ترک شهر نمی شوم و مسجد جامع خرمشهر را برای امداد رسانی انتخاب می کنم. 🖍خرمشهر دوسال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دختران و زنانی دارد که می توانند خالق حماسه های مقدسی شوند. زنان و دختران خرمشهر در رویارویی با دشمنی بودند که به هیچ پیمان دینی، اخلاقی، انسانی پای بند نبود. ◽️تمامی بانوانی که برای دفاع از حیثیت دینی و ملی خودشان در خرمشهر ماندند، کاملاً داوطلبانه و به دور از هرگونه اجباری، این کار را کردند. ✍ الناز رحمت نژاد متن کامل 👈 http://fna.ir/f010z7 @HOWZAVIAN
⚫️ اربعین امسال که پایمان از کربلایت و دستمان از ضریحت بریده است، به توصیه امام صادق علیه السلام از پشت بام خانه هایمان «به تو از دور سلام» میکنیم. 📅 وعده ما پنجشنبه (روز اربعین) ساعت ۱۰ صبح، پشت بام خانه ها. قرائت زیارت اربعین 🔆امام صادق علیه‌السلام به سُدیر فرمود: آیا زیاد به زیارت حسین علیه‌السلام می‌روی؟ 🔸سدیر گفت: آقاجان راهم دور است، نمی‌توانم. 🔹 حضرت فرمود: در‌منزلت غسل کن، به بام خانه برو، به سوی قبر حسین علیه‌السلام اشاره کن و به او سلام بده، برایت زیارتش نوشته می‌شود.(وسایل الشیعه جلد ۱۴ صفحه ۵۷۸) https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
💠 امام حسین(ع) و انسان‌های میان‌مایه 🔻تاریخ با سه گونه انسان‌ها مواجه بوده است: یک عده از آن‌ها شخصیت‌های فرومایه، پست و بی‌مقدار، با جنسی خراب. بی‌بوته‌هایی که غرور، لذت طلبی، جاه طلبی و خودخواهی را باهم جستجو می‌کنند. این نوع انسان‌ها منشاء بیشترین ظلم و فساد در جامعه هستند. 🔻دسته دوم پرمایگانی که به خودشان اهمیت می‌دهند، بزرگ منشان و انسان‌های اصیلی که به آخرتشان توجه می‌کنند؛ در هرکاری متوجه عواقب اعمال‌شان هستند، عقل معاش دارند، در عین حال از اموال خویش انفاق می کنند، دیگران برایشان مهم‌اند، وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَه: دیگران را بر خودشان مقدم می‌دارند؛ اگرچه خودشان نیازمندند. در مقابل ظلم و فساد سکوت نمی‌کنند؛ هرچند به قیمت جان‌شان تمام شود. تاریخ نمونه‌های فراوانی از این نوع دارد که حسین(ع) و یاران شهیدش خورشید عالم تاب این گروه به شمار می‌روند. 🔻اما دسته سوم انسان‌های میان مایه‌اند؛ متوسط‌‌ الحالند. میان‌مایه به انسانی گفته می‌شود که میل دارد اخلاقی زندگی کند؛ زندگی عادلانه را دوست دارد، زندگی اخلاقی را ترجیح می‌دهد؛ اما اگر شرایط مهیا نباشد میانمایگی‌اش سبب می‌شود برآوردن نیازهای خود را بر ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی برتری دهد. میان‌مایه برای آزادی، عدالت و انصاف هزینه نمی‌کند. میانمایگی تناقض است و میان‌مایه با باورهایی متناقض زندگی می‌کند. اینجور آدما منفعلند و در همه لایه‌ها و صنوف جامعه هم پیدا می‌شوند. 🔻از نظر من میانمایگان از فرومایگان هم خطرناکترند... ✍محمدصدرا مازنی @masaelepazuheshi متن کامل @Howzavian
✴️ یک زن / آیا اربعین تاریخ دیگری دارد؟ من معتقدم مراسم اربعین هیچ ربطی به شهادت امام حسین (ع) ندارد! در هیچ وفاتی به جز در سال نخست، ما اربعین نمی‌گیریم، حتی برای پیامبر عزیز یا نزدیک‌ترین کسان‌مان. پس چرا برای عاشورا هر ساله اربعین گرفته می‌شود؟ اربعین تاریخ دیگری دارد! اربعین از نظر من، بیان مقام بالای یک زن است... 👈 متن کامل @yaddashtkhani .............................................................. 📢 معرفی یادداشت ها لزوما به معنای تأیید کامل منبع، محتوا و نویسنده ها نیست. ما می خواهیم از زاویه ای دیگر به مسائل نگاه کنیم تا ، تا دوباره بنویسیم، تا جاری تر شویم. @Howzavian
💠 تک بیت های جامانده از حرم هر سال جاماندم ولی این اربعین لااقل تنها نماندم، درد عاشق‌ها یکی ست 🔹🔹..........................................🔹🔹 حال من خوب است با تو،‌ گرچه دورم از حرم ای که هستی از رگ گردن به من نزدیک تر ✍نوید نیّری @HOWZAVIAN
، آنها رفته اند 📌امروز رفتیم پشت بام برای زیارت عزیز اربعین 🔍نگو که همسایه ها جلوتر از ما آمده اند، سیم شان را وصل کرده و رفته اند سر سفره و ما تازه به برکت کرونا رسیدیم اینجا. 🔒 دیر آمده ایم، دیر. 🎀این همسایه های بزرگوار و آزادی اندیش، یک بار آمده اند پشت بام و سال ها فکر و فرهنگ می گیرند و ما یک بار می آییم کنار دیش هایشان و نجوای نجات سر می دهیم و می رویم در لاک مان. لاک آنها کجا و لاک ما کجا؟! آنها با لاک به کوچه ها می آیند و ما در لاک! 💎براستی بهتر نبود در این سال های انقلاب اسلامی، کمی کنارشان می نشستیم تا چنین روزی با هم اربعین را پاس می داشتیم. 📡 چیزی نمی توان گفت جز کوتاهی در میدان عمل و رسانه. ⏰ شاید کسانی که فرهنگ و دینداری مردم در دستشان هست بی عرضه هستند 💡و شاید با اکثریت نسل مان، باب گفت و گو و رفاقت را باز نکرده ایم. 🙏عزیزان جان! چشممان را به اطراف مان باز کنیم، بچه های شیعه نیاز به یاری مؤمنانه دارند‌؛ یاری قلب ها. 🔻به گفته نورانی امام راحل: ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم. ماهواره هم همین است، حالا ببینیم فرهنگ متعالی اش بیشتر میچربد یا فحشایش! 😔 چقدر دیر آمده ایم، آنها سال هاست که رفته اند. @pooyanevisi https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
📝طوفان توئیتری؛ شورش داخلی ضد قوانین جمهوری اسلامی 🔸طوفان های توئیتری این روزها نقل محافل انقلابی شده و تا کوچک ترین اتفاقی رخ می دهد از طریق شبکه های سازمانی موجود یک طوفان برپا می شود و سپس آرامشی پیش از طوفان بعدی؛ همیشه اما سوالات و ابهامات بسیاری بی جواب ماند که وقت خوبی است برای پرسش 1️⃣ که چی؟؟!! 🔹هدف از این مثلا طوفان ها چیست؟ چه سودی در این طوفان ها وجود دارد؟ چرا جبهه انقلاب طوفان های توئیتری گسترده ای را به زبان فارسی یا عربی به راه می اندازد؟ اصلا توئیتر مگر ارزشی برای چنین رقابت های رسانه ای دارد؟ 🔸در واقع باید گفت هدف از این چنین اقداماتی معلوم است و آن هم دست آورد سازی برای نهادهایی که عموما در جبهه رسانه و بزنگاه های مهم کشور مغلوب جریان حریف بوده اند و با استفاده از این دست اقدامات بی فایده تنها بناست خوراک تبلیغاتی و آماری تهیه کنیم. 🔹برای درک بهتر این واقعیت دو نکته را متذکر می شوم 🔻 آیا ترندهای جهانی به زبان هایی مانند چینی، اردو،روسی و.... برای ما در ایران اهمیت دارد تا پیگیر شویم مثلا فلان جمله که با زبان روسی ترند شده معنایش چیست و به چه واقعیتی اشاره دارد و البته زبان های دیگر و حتی باید ادعا کنم در مورد زبان عربی و انگلیسی هم چنین وضعیتی حاکم نیست. 🔻 این یک واقعیت است که توئیتربازان فعال کمتر از 2 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند و صرفا در محدوده علایق خود و البته اخبار فراگیر جهانی به کسب اطلاعات می پردازند و این دست عملیات های رسانه ای مرسوم در جبهه انقلاب هیچ تاثیر قابل مشاهده و سنجشی ندارد. 2️⃣ شکست حقوق بشری و پیروزی فرهنگی 🔸توئیتربازان انقلابی همواره طوفان هایی در مقیاس امور فرهنگی و دینی ایجاد می کنند که صرفا در محدوده کوچکی از مخاطبین توان تاثیرگذاری دارد و حتی مباحث سیاسی و حقوقی آن ها نیز در همین مقیاس فرهنگی شکل گرفته، رنگ و بوی کاملا مذهبی دارد و در نتیجه توان ایجاد همدلی و همفکری جز برای معتقدین به همان باور و مذهب را ندارد اما جریان ضد انقلاب عموما تلاش می کند فعالیت های مهم خود در این زمینه را بر امور حقوق بشری ایران متمرکز کند. 🔹امور حقوق بشری وجه جامعی برای جلب نظر جوامع مثلا روشن فکر غربی است و همین امر باعث می شود ترندهای انگلیسی حقوق بشری ضد ایران همواره موج ساز شوند همانند ماجرای قاتل سنگدل، نوید افکاری که همین طوفان های توئیتری و البته حمایت های سازمان یافته رسانه ای توانست یک جریان ضد ایران را شکل دهد و تصویری مطلوم از این ظالم در جهان ایجاد کند. 🔸درک غلط از فعالیت رسانه ای و حوزه های اصلی فعالیت در میان مدعیان سواد رسانه به انضمام عدم فهم ضرورت زبان و ادبیات مشترک باعث می شود همواره در همین فضای طوفان سازی هم مغلوب باشیم. @feckrat متن کامل👈 @Howzavian
💢خدا داند چه ها می شد نمی شد پای داعش قطع؟ خدا از ما نگیرد در عزایت چشم بارانی که تا باشیم روزی چند دلخوش به مسلمانی بدان توفیق می خواهد! در این عرصه کجایی تو؟ برای چه بگیرد از دل ما چشم بارانی؟ اگر داریم توفیق عزای شاه دین، باشد به یُمن دستگیری عنایتهای رحمانی و شیران مدافع از حرم، در سوگ ایامی که داعش بود و اوضاع حرم رو به پریشانی خدا داند چه ها می شد نمی شد پای داعش قطع؟ و حتی کربلا را می زدند اینها به آسانی که غریدند شیرانی و کفتاران عقب راندند در این عرصه درخشیدند ابو مهدی، سلیمانی خدا رحمت کند آن رادمران راه عشق دمشق و کربلا را امنیت دادند. می دانی!؟ بله همواره باید در ثواب گریه های خود بدانی آن عزیزان را سهیم ای دل! شدی بانی؟ اگر اینگونه شد بی شک مقاوم می شد گریه چو آن سیلی که زد عین الاسد، برد آن را به ویرانی و شاید این همه تاکید بر گریه همین باشد که شیعه خیز بردارد برای روز پایانی برای عصر موعودی که با خورشید می آید به هم ریزد بساط شیشه ای شام ظلمانی کنون برگرد با این وصف، «سید» شعر ت از سر گیر خدا از ما نگیرد در عزایت چشم بارانی ✍️ سیدحسین سیدی @HOWZAVIAN
💠 پیامدهای اخلاقی مجرم‌گردانی 🔻روزهای اخیر ویدئویی در شبکه های پیام رسانی فضای مجازی منتشر شده است که در آن تعدادی مجرم در خیابان‌های شهر گردانده می‌شوند. ماموران آنها را کتک می‌زنند و با عباراتی مانند غلط کردم، ...خوردم و امثال اینها تحقیر می‌شوند. در مواردی نیز با گردن‌بندی از آفتابه و یا پوششی از لباس زنانه خفیف می‌شوند. 🔻اینکه جرم این افراد چه بوده است، مهم است. اما اینکه قاضی با چه استنادی چنین حکمی صادر کرده است و همچنین آیا در صدور احکام حقوقی در این مورد و نظایر آن به آثار و پیامدهای آن توجه می‌شود یا خیر، بحث قابل توجه دیگری است. مخصوصاً که این‌چنین موضوعاتی ابعاد چندوجهی داشته و مسأله‌ای میان‌رشته‌ای است و علاوه بر تسلط فقهی و حقوقی نیاز به اشراف روانشناختی، جامعه‌شناختی و اخلاقی قاضی دارد و نمی‌توان بدون بررسی ابعاد دقیق و پیامدهای آن حکم صادر کرد. 🔻طلاب و دانشجویانی که در حوزه مباحث فلسفه اخلاق مطالعه می کنند می‌توانند از نگاه اخلاقی آن را تحلیل نمایند. این موضوع قابلیت بررسی فقهی نیز دارد. ضمن اینکه این بحث را می توان از بعد روانشناختی و جامعه شناختی و فرهنگی بررسی کرد. 🔻برخی از مباحث پیشنهادی تحقیق یادشده: 1. مفاهیمی چون اتهام اخلاقی، جرم اخلاقی، اراذل و اوباش روشن شود. 2. نوع جرم و حکم آن تبیین گردد. 3. دیدگاه‌های موافق و مخالف تحلیل و ارزیابی شود. 4. آیات و روایات مرتبط با کرامت انسانی و نسبت آن با موضوع بحث بررسی شود. 5. مبانی حقوقی، فقهی و اخلاقی مجرم‌گردانی تبیین شود. 6. با توجه به ممنوعیت شکنجه در شرع اسلام نسبت آن با شکنجه بررسی شود. 7. شرایط زمانی مجرم‌گردانی(وضعیت کرونا و تجمع غیرمنتظرۀ مردم که خود باعث شیوع بیماری می‌شود.) تحلیل شود. 8. با توجه به عدم امکان جلوگیری از تصویر برداری و انتشار عمومی آن صدور چنین احکامی چه توجیهی دارد؟ توضیح اینکه: با فرض اینکه اصل مجرم گردانی توجیه حقوقی داشته باشد، آیا تحقیر آن در حد مردم یک یا چند کوچه و خیابان و شهر مد نظر است یا اینکه خفیف کردنشان در بین عموم مردم نیز بی اشکال است؟ البته این بررسی باید با توجه به انتشار جرم این دسته از افراد در بین عموم جامعه انجام شود. (از قرار اطلاع این مجرمین با قمه و شمشیر و عربده کشی اقدام به رعب و وحشت بین مردم کرده و موجب سلب آرامش عموم شده بودند). 9. به پیامدهای بین‌المللی احتمالی مخدوش کردن اعتبار حکومت اسلامی توجه شود. @masaelepazuheshi ✍محمدصدرا مازنی @HOWZAVIAN
💠 دل های مشتاق 🖌در طولِ مسیرِ پیاده روی دختربچه ای عراقی خرما تعارف مان می کرد، ما هم از عروسک هایِ دست سازمان با چادرسفید گُل گُلی ای که سرشان کرده بودیم و سنجاقِ سَر در کوله داشتیم به نیت حضرت رقیه(س) به دختربچه ها و کودکانی که به ما خرما تعارف می کردند می دادیم، با چه خوشحالی ای به طرف دوستانشان می دویدند تا آنها را هم سهیم کنند. مردی چایی شکر معروف عراقی ها و دیگری شیرینی محلی پخش می کرد. زنِ عربی می خواست از غذای موکب به اصرار به من بدهد. کار از اصرار گذشت و به التماس رسید. سیربودم، در چشم هایش محبت موج میزد، محبتی که باعث شد نتوانم دستش را رد کنم. این آشنایی و محبت ناشناخته از کجا آمده بود؟" ✍️ الناز رحمت نژاد متن کامل👈 http://fna.ir/f03sve @HOWZAVIAN
🔶 خوش و بش امروز در صفحه ۵۳۲ از جلد ۹ کتاب منتهی المطلب، نوشته علامه حلی به نکته جالب و درس آموزی برخورد کردم. جناب علامه حلی وقتی قَلمش به بررسی موضوع حُرمت سکوت برای شخص مُعتکف می رسد چنین می نویسد: به عقیده کافه علماء اشکالی ندارد که فرد مُعتکف در حال اعتکاف سخنی بر زبان جاری کند و با کسی حرفی بگوید. زیرا چه بسا در منعِ سخن گویی در حال اعتکاف، ضرر بزرگی وجود دارد. علامه حلی وقتی سخنش به اینجا می رسد در ادامه بیانِ ادلّه خود می گوید: روزی از روزها صفیّه همسر پیامبر به دیدار رسول خدا که معتکف بود می رود. صفیه مقداری در حضور پیامبر می نشیند و گفتگو می کند. پیامبر نیز به قدر ضرورت با همسرش، صفیّه سخن می گوید. وقتی صفیّه بلند می شود که برود پیامبر ایشان را تا بیرون محل اعتکاف مشایعت و همراهی می کند. ظاهرا لحظه خداحافظیِ پیامبر با صفیّه مصادف می شود با عبور دو نفر از انصار از مقابل محل اعتکاف. ظاهرا آن دو نفر بدون اینکه متوجه شوند این زن، همسر پیامبر می باشد به احترام پیامبر سرشان را پایین انداخته و از آنجا دور می شوند. پیامبر آن دو مرد انصاری را صدا می زند. آنها برمی گردند و سلام می کنند. پیامبر پس از جواب سلام، به آن دو می فرماید: آن زن که دیدید با او سخن می گفتم همسرم صفیّه بود. دو مرد انصاری خطاب به پیامبر می گویند: سبحان الله ای رسول خدا مگر ما چیزی گفتیم؟! پیامبر فرمود: شما چیزی نگفتید اما شیطان در وجود بنی آدم به مانند خون در بدن، حضور و جریان دارد. من نگران شدم که نکند خدای نکرده از جانب شیطان، فکر بدی در قلب شما خطور کند. این شد که برای دفع آن، صدایتان کردم. آری عزیزنم! آنگاه که با محارم خود در انظار عمومی سخن می گوییم مراقب رعایت عُرفیات و هنجارهای جامعه اسلامی باشیم. وقتی با نامحرم سخن می گوییم خیلی بیشتر باید مراقب رعایت این عرفیات و هنجارها باشیم. ✍️علیرضا نظری خرّم @HOWZAVIAN
👈 قاتلان خانگی را بشناسید 🔴دیروز کلیپی در فضای مجازی از طرف برخی خبرگزاری‌های رسمی کشور پخش شد که بسیار تکان‌دهنده بود. کلمه‌ی سقط جنین را برخی به‌راحتی بر سر زبان جاری می‌کنند و برخی دیگر که عده‌ی کمی هم نیستند آن را به‌راحتی انجام می‌دهند و جان یک موجود زنده را می‌ستانند. موجود زنده‌ای که چون زبانی برای فریاد کردن ندارد حقش به‌راحتی پایمال می‌شود. 💔کاش می‌توانستم آن صحنه‌ها را برای شما هم به نمایش درآورم وقتی یک جنین در رحم مادر خود که باید پناهگاه آرامشش باشد از آن دستگاه قاتل فرار می‌کند و در گوشه‌ای کز می‌کند و شاهد تکه‌تکه شدن خود است؛ نه همان بهتر که این صحنه‌ها را کسی نبیند که بسیار جانکاه و دردناک است. ⁉️آخر به که پناه ببرد جنینی که قدرت دفاع کردن از خود را ندارد؟ به مادری که مهر مادری را فراموش کرده است؟ به مادری که تحت تأثیر جو دنیای مدرن دارد را در اوج بی‌شرمی به نمایش درمی‌آورد؟ ⚫️ به‌راستی این نوعی زنده به گور کردن فرزندان نیست؟ که در سرای آخرت مورد خطاب قرار می‌گیرند: « وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؛ و آنگاه كه از دختر زنده به گور شده پرسيده شود كه به كدامين گناه كشته شده است؟» (آیه 8 و 9 سوره تکویر) @tasahele_aramesh ✍️مصطفی راهی @HOWZAVIAN
💠 «آغوش خدا» به روایت یک دختر کرمانی 🔅به نام خدايي كه وجودم از وجودش به وجود آمد 🔹خدايا با وجود آنكه تو هميشه دركنارم بودي و هستی، دوست داشتم افزون بر آن كه از رگ گردن بمن نزديك‌تري، درآغوشت باشم، می دانم که باید خالص تر شد و زلال تر از همیشه. 🔻این جای زندگی ام که شاگردی حضرت صادق علیه السلام را نصیبم کردی، نجوایم این است که احساسم را بپذیز، احساس همراه شدن با بهترین بندگانت. 🔸می دانم که مسیر خوب شدن را برایم گشوده ای تا ساحت دختربودن، خواهرماندن، همسری و مادری را با جریان سرشار الهی بیامیزم. 🔹روزگاری آرزویم این بود که آرام باشم، صبور و مهربان و فارغ از همه دلبستگی های چندش آور... و تو چه خوب بینایم کردی. 🔸دوست داشتم نا‌اميدي‌ها، نداشتن‌ها، نخواستن‌ها، نبودن‌ها، و بن بست‌ها را شرمسار کنم و اینجا در این نقطه امن، در آغوشت، همه‌ی شدن‌ها و نشدن‌ها تعبیرشدنی است. 🔺نقطه ی مهربانی تو اینجاست که بر پيشاني ام كه نه، بر دل و جانم مُهر«طلبگي» حک کرده ای؛ آن هم از مِهر پایدارت. ✅ حوزه برای من آغوش گرم خداست. ✍️ ر. رنجبر 🌻دوستان تان را به دعوت کنید.👇 https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🔶 سومین دوره مجازی علمی پژوهشی با تدریس اساتید برجسته پژوهش علوم انسانی و اسلامی 🔰ارائه از سوی گروه معارف اسلامی دانشگاه ارومیه و مرکز آموزشی پژوهشیار قم 📅 برگزاری دوره: ۱ تا ۷ آبان ۱۳۹۹ ❇️ آیدی ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر : @Hadis_111 @HOWZAVIAN
هفته نامه پرتو سخن وابسته به موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، آماده دریافت و و نیز خوانندگان عزیز بوده و از و های اساتید، طلاب و دانشجویان استقبال می کند. ⁦✳️⁩ ارتباط با مدیر مسئول @asemanha41 ⁦♻️⁩ دبیر سیاسی @ravanbakhsh_qasem ❇️دریافت مقالات @admin57 🌐کانال رسمی هفته نامه پرتو سخن: @partisokhan_ir 💠وب سایت نشریه: www.partosokhan.ir @HOWZAVIAN
⛔️جو زده نشوید گاهی جَوّ روانی جامعه، متاثر از خیلی چیزها به اندازه ای سنگین و نفَس گیر می شود که حقیقت گویی به شدت پُرهزینه و آبروبَر می گردد. در چنین شرایطی، بیشتر آدم ها تحت تاثیر ا‌‌‌ین جوّ دلهره آور و حیثیّتی، ترجیح می دهند که سکوت کرده و از بیان حقایق، پا پَس کشیده و عطای حقیفت گویی را به لقایش ببخشند. اینجاست که فضا برای چرند و پرند گوییِ واژگون گوها مساعد می شود. البته همیشه هستند آدم های جدّی و باانگیزه ای که به قول معروف، بیدی نیستند که با این بادها بلرزند. آنان نجیبانه و نه از روی شهرت طلبی حاضرند بهای دفاع از حقیقت را پرداخت نمایند. اتفاقا امروز که برگه های کتاب لُباب الاَنساب را در جستجوی حدیثی ورق می زدم گزارشی از این قِسم آدم های باایمانِ پولادین برایم جلب توجه کرد. ماجرا از این قرار بود که نسب شناس پُرآوازه سده ششم هجری، جناب ابن فندق بیهقی در صفحه ۲۱۷ از جلد یکم کتابش می نویسد: روزی از روزها معاویه در حضور جمعی که اتفاقا امام حسین علیه السلام هم در میانشان بود خطاب به حاضرین گفت: آن کیست که پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و عمو و دایی و عمه و خاله اش، همگی از بهترین مردمان است؟ شخصی به نام نعمان، بدون آنکه اسیرِ جوّ سنگینِ حاکم بر جلسه گردد از جای خود برخاست و با اشاره دست، امام حسین علیه السلام را به معاویه و حاضرین نشان داد و گفت: بله ایشان! زیرا پدربزرگش محمد مصطفی، مادربزرگش خدیجه کبری، پدرش علی مرتضی، مادرش فاطمه زهرا، عموهایش جعفر طیّار و حمزه سید الشهدا، عمه اش اُمّ هانی، دایی اش قاسم فرزند رسول خدا و خاله اش زینب دختر پیامبر می باشد. کمی که گذشت امام حسین علیه السلام از مجلس تشریف بردند. پس از رفتن حضرت، عده ای که گویی حرف های نعمان به مذاقشان خوش نیامده بود اعتراض گونه با نیش و کنایه به ایشان گفتند: عجب، جناب نعمان! از کی تا حالا دوستدار و مجیزگوی بنی هاشم شده ای؟! نُعمان که برخی به اشتباه او را نعمان بن بشیرِ خَزرجی دانسته و حال آنکه به قرینه ذیلِ همین گزارش، نعمان بن عجلانِ زریقی بوده است در پاسخی قاطع، محکم و دندان شکن به آدم های بادمجان دور قاب چینِ معاویه گفت: غیر از حقیقت، چیزی به زبان جاری نساختم. نعمان در ادامه به آدم های هزار و یک رنگِ نون به نرخ روزخورِ گردِ معاویه با کنایه گفت: اگر انگیزه ام از این به قول شما مجیزگویی، دست‌یابی به دنیا باشد شک ندارم که این چاپلوسی مرا به آرزوهای دنیایی ام نخواهد رسانید بلکه شقاوت اُخروی در پی دارد. نعمان در حقیقت به در می گفت تا دیوار بشنود. ✍️علیرضا نظری خرّم @talabehtehrani @HOWZAVIAN
تبلیغ دهه ی آخر صفر را به یکی از روستاهای مرزی آمده ام... کاملاً ملموس است سخت شدن پذیرش دینی که مدعیان آن در عرصه اجرائیات کشور؛ فقر و بیکاری را به مردم داده اند و عالمان و دانشمندانشان هم سکوت اختیار کرده اند. مردمی که شهدای محراب را دیدند جان و مالشان را در راه اسلام و انقلاب فدا کردند... از مردمی که سکوت و محافظه کاری عالمان را می بینند چه انتظاری هست؟ @HOWZAVIAN
چه زمانی «روح از تن آواز رفت»؟ 🌱‏دیدن ظاهر زیبایی و چشم بستن به باطن آن ظاهر بینی است. باطن هنر، اراده هنرمند است. اراده هنرمند باعث میشود محصول هنری، ابزاری باشد در دست او. مار خوش خط و خال زیبا است ولی خطرناک. 🌱‏چه بسا کسانی که بهترین فرم و بهترین محتوا را نیز انتخاب میکنند اما کارکرد و نتیجه فعلشان پر کردن پازل دشمن باشد و خراب کردن حرکت جبهه حق. به نیزه کردن قرآن با شعار وحدت نه به لحاظ فرم اشکال داشت و نه محتوا. مشکل اراده پشت آن بود. 🌱‏هنرمند و اهل علم و اهل ورزش حداقل اگر پیوستگی اش را با جبهه حق حفظ کند. حداقل هنرش تقویت حداقلی جبهه حق میکند. اما اگر همین هنر و علم و ورزش در خدمت جبهه باطل قرار بگیرد، اوستاد اوستادان هم باشی ول معطلی. بل هم اضل. 🌱‏ظاهرگرا نباشیم. عثمان که غصب خلافت کرده بود روز عید غدیر مرد. پس روز مرگ علت قداست نیست. هارون الرشید کنار امام رضا دفن است پس مکان قبر دلیل قداست نیست. فرح پهلوی هم دم از تمدن اسلامی میزد. معاویه شعر در مدح علی ع میسرود. لشکر عمر سعد نماز میخواند. پس فرم و محتوا دلیل قداست نیست 🌱‏هنرمند اگر سنتی بخواند یا پاپ بخواند یا رپ بخواند، شعر سنتی بخواند یا عرفانی یا حماسی. تعداد زیادی مخاطب و طرفدار داشته باشد یا کم. صدایش شش دانگ باشد یا نیم دانگ، اگر اراده اش در خدمت جبهه حق نباشد «روح در تن آوازش نیست» اتصالش را با جبهه حق به هم بزند، «روح در تن آوازش نیست» 🌱‏هنرمندی که فرح پهلوی به نعش او امید ببندد، فلان دروغگوی بی قانون ضد مردم به او امید ببندد، رسما خودش را بی ربط به حاکمیت شما قلمداد کند، بزرگترین فتنه را مدد کند و ناگهان سیاسی ترین اشعارش را برای جبهه مقابل بخواند، هنر مند نبوده. هنرش زیبا نیست. خوشتان میاید یا نه. 🌱‏حالا که او مرده. خدا رحمتش کند. اما من متاسفم از کسانی که به نام او هنر را از روح خودش خارج میکنند. خیال میکنند شعر عارفانه و موسیقی سنتی اوج تمدن اسلامی است. هنوز نمیدانند هنر بنا است حرکت ایجاد کند و آن فرم و محتوایی را عشق است که انقلاب در جان انسانها بیافریند نه مخدر باشد. 🌱‏اشعار و موسیقی ها اگر به نام عرفان انسان ها را اخته کنند، مار خوش خط و خالند. حداقل اگر در خدمت جبهه حق نیستند لااقل پیوستگی خود را با جبهه حق به هم نزنند. جبهه حق چیست؟ نظام امام و امت. @ali_mahdiyan @HOWZAVIAN
🔴 چگونه مصاحبه کنیم؟ + چگونه مطالعه کنیم؟ 🔴 چگونه بنویسیم؟ +چگونه مطالعه کنیم؟ 🔸 مدرس: استاد حسن طاهری 🔻 مهلت ثبت نام: سوم آبان ماه 1399 🔻نام نویسی و جزئیات بیشتر 👇 @adyanpr @HOWZAVIAN
🌸زن؛ با محبت کردن به فرزند، خود را سیراب عشق و عاطفه می کند و با محبت گرفتن از شوهر، باز خود را غرق عشق و محبت می‌بیند و اینجاست که حتی در اوج سختی‌ها، احساس خوشبختی می‌کند. 🌱و امروزه در جامعه‌ی خودمان می‌بینیم که همین زن کمر همت به خشکاندن چشمه‌ی محبت از درون مردان جامعه بسته... به این صورت که با خودآرایی، جلوه‌گری و لباس‌های چسبان و کوتاه، هوس و شهوت در مردان جامعه‌اش را تقویت می‌کند که با ادامه‌یافتن این روال‌، عشق و محبت مرد به کنجی می‌خزد و هوس و شهوت جنسی میدان داری می‌کند. « از ماست که بر ماست » @HOWZAVIAN
💠 معیار شما برای قضاوت دیگران چیست؟ 🔻۱. در کنار دغدغه های کاری و علمی زمانی را با همسر و فرزندانم به گفتگو می‌نشینیم؛ اگرچه این مهم همیشگی نیست؛ اما کمش هم خوب و مفید است. گاهی با هم فیلم می‌بینیم و درباره‌ شخصیت‌ها یا سبک و فرم و محتوای فیلم صحبت می‌کنیم. گاهی گزیده‌ای از یک کتاب را به معرض گفتگو و نقد می‌گذاریم و خلاصه از هر دری گپ‌وگفت داریم. تعطیلات هفته گذشته با دخترم درباره یکی از شخصیت های فرهنگی صحبت می‌کردم. من که نظرات متضاد دو دسته مقابل هم(که یکی تحت تأثیر 《شیدایی》 آن شخصیت اغراق می کرد و دیگری متأثر از 《نفرت》 تخصصش را نیز نادیده انگاشته بود) را مرور می‌کردم و البته به دنبال موضع گیری سنجشگرانه بودم، اما او تلاش داشت تا از قضاوت درباره‌اش بپرهیزد. من ایتدا گمان کردم متاثر از کلیشه ی《هم دیگر را قضاوت نکنیم》 از داوری پرهیز می کند، اما زود فهمیدم که شواهد استدلال له یا علیه آن شخصیت را کافی نمی داند‌. اقدام او را ستودم زیرا دلیلش «معیار» بود. می‌گفت شناختش نسبت به این شخصیت ناچیز است و مطالبی هم که از این و آن نقل کرده بودم قابل اعتماد نیست. 🔻۲. ویدئویی از استاد شفیعی کدکنی که شعرها و سبک شعری اش را دوست دارم، منتشر شده است که از او خواسته شد دربارۀ مرحوم شجریان نظر بدهد، او چنین گفت: «حق و حد خودم نمی‌دانم درباره استاد شجریان صحبت کنم، چون من در موسیقی شنونده مبتدی و بی‌فرهنگی هستم و شجریان در موسیقی، جایگاه حافظ در شعر را دارد.» 《معیار》 او هم متواضعانه و درس آموز بود. 🔻۳. استادی داشتم که حاشیه ملاعبدالله در منطق و اصول فقه و بخشی از تفسیر قران حکیم را نزد او آموختم، هنوز طنین صدایش را در گوشم فراموش نمی‌کنم؛ آنگاه که آیات نخست سوره دهر را تلاوت می‌کرد: هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا. به غایت باسواد و پرجذبه بود. هرگز ادعایی نداشت؛ اما هیبت و هیمنه‌ای داشت میان ما طلبه‌ها، شخصیت علمی‌اش تا حدودی برای ما شناخته شده بود. درباره‌ی مقام معنوی‌اش چیزهای غلو آمیز می‌شنیدیم. ساده ترینشان اینکه حیوانات اهلی و وحوش رام اویند، نمی دانم آیا درباره مواجهه اش با شیر و ببر و گرگ افسانه ای ساخته بودند یا خیر، اما می گفتند گربه‌هایی که از چند متری ما طلبه‌های پر شور و شر و کم سن و سال فرار را برقرار ترجیح می‌دادند و احساس امنیت نمی کردند، با او اما همراه می‌شدند و با عبایش بازی می‌کردند. یا گنجشک‌های با هوش و با احتیاطی که مشغول نوک زدن به دانه‌ها و ریزه‌های نان بودند و با یک صدای ضعیفی پرواز می‌کردند، از او نمی‌گریختند و رفت و آمدش را مخل امنیت نمی دانستند. از ارتباط او با عوالم غیب که الا ماشاءالله صحبت می‌شد. او هرگز خویش را آنگونه نمی‌نمود، اما نزد شاگردانش با مبالغه توصیف می‌شد. گویا شاگردانش می‌خواستند او را اینگونه و شاید بالاتر از آنچه هست ببینند. من هم از این نوع تلقی دربارۀ استاد تأثیر گرفته بودم. ممکن است متاثر از همین نوع تلقی بود که وقتی مقاله‌ای که بیشتر صبغه اعتقادی و کلامی داشت را نزد او بردم تا راهنمایی کند و نظر بدهد. زمانی که هرگز از کسی نمی‌دانم و بلد نیستم را نشنیده بودم. او به من گفت: در حوزه کلام تخصص ندارد. دهانم باز شده بود. مگر می‌شد استادی با چنین مقام علمی و معنوی بگوید نمی داند و یا نتواند به من کمک کند؟ شاید در بادی امر کمی ناراحت شده بودم؛ اما خیلی زود فهمیدم که او بهترین پاسخ را به من داد. اگر چه می‌توانست به گونه ای دیگر به اصطلاح مرا سربدواند؛ اما صریح گفت که در آن حوزه تخصص ندارد. پاسخ او هم پاسخی《معیار》 بود. 🔻۴. هنرمندی را می‌شناسم که نقاشی‌های انتزاعی‌اش معروف است. اما به دلیل خطای سیاسی مورد انتقاد جدی واقع شد. نقد عمل سیاسی‌اش منطقی به نظر می‌رسید؛ اما اثر هنری‌اش هجو شد. رفتار مغالطه آمیزی که فراوان از ما سر می زند.... @masaelepazuheshi 👈 ✍️محمد صدرا مازنی @HOWZAVIAN
✴️ خرید «حلیم» برای دفاع مقدس آن قدر كوچك بودم كه حتی كسی به حرفم نمی‌خندید. هر چی به بابا و ننه ام می‌گفتم می‌خواهم به جبهه بروم محل آدم بهم نمی‌گذاشتند. حتی در بسیج روستا هم وقتی گفتم قصد رفتن به جبهه را دارم همه به ریش نداشته ام خندیدند. مثل سریش چسبیدم به پدرم كه حتما باید بروم جبهه، آخر سر كفری شد و فریاد زد: «به بچه كه رو بدهی سوارت می‌شود. آخه تو نیم وجبی می‌خواهی بروی جبهه چه گِلی به سرت بگیری.» دست آخر كه دید من مثل كنه به او چسبیده ام رو كرد به طویله مان و فریاد زد: «آهای نورعلی! بیا این را ببر صحرا و تا می‌خورد كتكش بزن! و بعد آن قدر ازش كار بكش تا جانش در بیاید.» قربان خدا بروم كه یك برادر غول پیكر بهم داده بود كه فقط جان می‌داد برای كتك زدن. یك بار الاغ مان را چنان زد كه بدبخت سه روز صدایش در نیامد. نورعلی دوید طرفم و مرا بست به پالان الاغ و رفتیم صحرا. آن قدر كتكم زد كه مثل نرمتنان مجبور شدم مدتی روی زمین بخزم و حركت كنم! به خاطر اینكه ده ما مدرسه راهنمایی نداشت، بابام من و برادر كوچكم را كه كلاس اول راهنمایی بود آورد شهر و یك اتاق در خانه فامیل اجاره كرد و برگشت. چند مدتی درس خواندم و دوباره به فكر رفتن به جبهه افتادم. رفتم ستاد اعزام و آن قدر فیلم بازی كردم تا اینكه مسئول اعزام جان به لب شد و اسمم را نوشت. روزی كه قرار بود اعزام شویم صبح زود به برادر كوچكم گفتم: «من می‌روم حلیم بخرم و زودی بر می‌گردم.» قابلمه را برداشتم و دم در خانه آن را زمین گذاشتم و یا علی مدد! رفتم كه رفتم. درست سه ماه بعد از جبهه برگشتم در حالی كه این مدت از ترس حتی یك نامه برای خانواده نفرستاده بودم. سر راه از حلیم فروشی یك كاسه حلیم خریدم و رفتم طرف خانه. در زدم. برادر كوچكترم در را باز كرد و وقتی حلیم را دید با طعنه گفت: چه زود حلیم خریدی و برگشتی!» خنده ام گرفت. داداشم سر برگرداند و فریاد زد: «نورعلی! بیا كه احمد آمده» با شنیدن اسم نور علی چنان فرار كردم كه كفشم دم در خانه جا ماند! 👈پ.ن: مشتاقان ادبیات و نویسندگی را به دعوت می کنیم @anarstory https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🔴 آدمِ هفت خط در حال بررسی روایتی بودم که گزارشی جالب درباره آدمی بَلانسبت، پدرسوخته و هفت خطّ از آدمای صدر اسلام توجه ام را به خود جلب نمود. عالم سرشناس، احمد بن حنبل در صفحه ۳۲۶ از جلد ۴ کتابِ مُسند و دیگر نویسندگان اهل سنت در آثار خودشون با آب و تاب نوشته اند: شخصی به نام مِسوَر بن مَخرَمه بعد از شهادت امام حسین علیه السلام به دیدار امام زین العابدین در شهر مدینه رفت. ظاهرا شمشیر پیامبر خدا دست به دست چرخیده و نزد حضرت سجاد علیه السلام بود. مِسوَره بعد از دیدن شمشیر خطاب به امام زین العابدین می گوید: شما فرزند فاطمه زهرا و پاره تنِ رسول خدا هستید. من نگرانم که خدای نکرده عده ای به طمع این شمشیر به خانه شما یورش آورده و احیانا آسیبی به شما و اهل خانه برسانند. لذا از شما تقاضا دارم که شمشیر را به امانت به من بسپارید تا با جان و دل از آن مراقبت کنم. قولِ شرف می دهم که از این شمشیر تا پای جان، مراقبت و محافظت کنم. ولی آنگونه که در کتاب ها نوشته شده امام زین العابدین علیه السلام راضی به این کار نشد. در فضیلتِ آقای مِسوَره همین بس که از رفقای گرمابه و گلستان معاویه و اصولا آدمی دروغگو و جاعلِ حدیث تشریف داشتند. اتفاقا آقای ابن حجر عَسقلانی که از نامدارانِ علم حدیث در میان اهل سنت می باشد قرن ها بعد در صفحه ۴۱۰ از جلد ۱۰ کتاب فتح الباری پرسش جالبی از این مارمولکِ هفت رنگ می کند و می گوید: از آقای مِسوَره خیلی تعجب می کنم که چطور دلش شورِ شمشیر پیغمبر را می زند تا جایی که حاضر است به خاطر آرامشِ فرزندِ فرزندِ رسول خدا و مراقبت از یک شمشیر جان خود را به خطر بیاندازد و حال آنکه همین آقا برای نجات فرزند رسول خدا یعنی حسین بن علی حاضر نشد کاری کند تا اینکه حسین به دست حاکمان ظالم کشته شد! البته این آدمِ دروغگو در حضور امام زین العابدین علیه السلام از بابِ اشک تمساح هم که شده مُزوّرانه و ریاکارانه بی ادبی و گستاخی دیگری هم می کند که ای بسا بعید نیست دلِ امام سجاد علیه السلام را بابت این رفتار رنجانده باشد که البته از بیان آن بی ادبی در این نوشتار صرف نظر می کنم. ✍علیرضا نظری خرّم ✴️مطالب متنوع و دلخواه تان را در دنبال کنید.👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🔻سوراخ دعا گم کرده‌ای! / شهر را دریابید پس از پیام تسلیت‌های گوناگون در پی درگذشت محمدرضا شجریان، دیروز پیام تسلیتی تعجب‌برانگیز با نام دکتر مرتضی سقائیان‌نژاد شهردار قم در صفحۀ اینستاگرام منصوب به ایشان بارگذاری شد، که ناهمگونی آن تعجبی بیشتر را به همراه داشت. متن پیام بدین شرح است: "خبر ناگوار درگذشت هنرمندی بزرگ از جمع علاقمندان هنر و موسیقی مایۀ تأسف گردید. نوای خوش استاد محمدرضا شجریان همدم لحظات ناب افطار، همراه فیض سحر بود و رایحۀ خوش نغمه‌های عاشقانه‌اش برای همیشه ماندگار خواهد ماند. امید آن دارم به حرمت ایام منتسب به حضرت حسین‌بن‌علی علیه‌السلام، مشحون رحمات داوودی و عنایات خدای رحمان و رحیم باشد. این مصیبت را به خانواده معزی ، دوستداران ، شاگردان و اهالی فرهنگ، هنر و موسیقی تسلیت می‌گویم. سیدمرتضی سقائیان‌نژاد شهردار قم" اما چند نکته: یکم. مگر شهردار مدیر هنری یا فرهنگی است که برای فوت یک هنرمند پیام صادر کند؟ البته اگر ایشان مسئولیت و اختیاراتی در حوزۀ فرهنگ دارد، آیا بهتر نیست به وضعیت آشفتۀ فرهنگی که داد اهالی مذهبی و انقلابی قم را درآورده است، رسیدگی کند؟! دوم. شهر مقدس قم که حرم اهل‌بیت است با شجریان چه نسبتی داشت، و شجریان چه علقه و علاقه و ربطی به قم داشت که یک مدیر استانی برای وی پیام تسلیت صادر کند؟! به‌عبارت‌دیگر آقای شجریان که هنرمندی از استان قم نبود که یک مدیر قمی برایش پیام تسلیت بدهد! آن هم درحالی‌که سالانه شماری از فرهیختگان و هنرمندان قم از دنیا می‌روند یا دچار مشکل‌های فراوان می‌شوند، و ما هرگز ندیده‌ایم که شهردار قم خود را در قبال آنان یا مشکلاتشان مسئول بداند! سوم. مگر آقای سقائیان‌نژاد که منتخب شورای شهر انقلابی قم است، از سوابق محمدرضا شجریان به‌‌ویژه موضع‌گیری‌ها و سخنان وی در فتنۀ ۸۸ بی‌اطلاع بوده که او را این‌گونه ستوده است؟! آیا از مصاحبۀ او با صادق صبا مدیر بهایی بی.بی.سی فارسی و سخنانی که او بر ضد اسلام و احکام اسلامی گفت، آگاه نبوده و چنین پیامی نوشته است؟! آیا عکس‌های این خواننده با مجریان زن بی.بی.سی فارسی و منوتو و بعضی از شاعران ضدانقلاب را ندیده است؟! مردم مذهبی و انقلابی قم انتظار دارند که اعضای محترم شورای شهر قم به شهردار منتخبشان تذکر جدی بدهند؛ چهارم. اگر یک مدیر استانی آن هم در شهر علم و اجتهاد بخواهد متنی بنویسد، خوب است که بداند چه می‌نویسد، یا اگر نمی‌داند دست‌کم از کسی بپرسد تا اشتباهات مضحک ادبی و نگارشی و محتوایی، در این اندازه نداشته باشد؛ مثل اینکه صدای شجریان را به سحر پیوند بزند و از نغمه‌ها رایحه استشمام کند! از اینها که بگذریم معنای عبارت بدیع "مشحون رحمات داوودی" را در کجا بجوییم و آن را کجای دلمان بگذاریم؟! خلاصه اینکه محتوای این پیام تسلیت جناب شهردار، شترگاوپلنگی است مضحک که در هیچ‌کجا یافت نمی‌شود، و ازنظر ادبی، مرزهای قواعد دستوری زبان فارسی را درنوردید! اما چون از افطار و سحر و ایام منتسب به حضرت حسین‌بن‌علی علیه‌السلام استفاده کرده است، این بیت جناب مولوی را به یادمان آورد: گفت شخصی خوب ورد آورده‌ای/ لیک سوراخ دعا گم کرده‌ای ✍محمدصادق ناطقی @HOWZAVIAN