#حدیث
🔘امام حسن مجتبی (ع) فرمودند؛
🔸«إِنَّ أَبْصَرَ الأَبـْصارِ ما نَفَذَ فِى الخَیرِ مَذْهَبُهُ، وَ أَسْمَعُ الاْسـْماعِ ما وَعَى التَّذْكیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبُهاتِ.»
🔹همانا بیناترین دیده ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوشها آن است كه پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالمترین دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد.
📚تحف العقول، ص235
#امام_حسن (ع)
@howzeh_elmieh_parand
روضه امام مجتبی فقط یه جمله ست؛
بزرگی آقا رو در خواب زیارت کرد.
پرسید: آقاجانم، دو تاریخ درباره شهادت شماست، کدامش درسته؟
آقا فرمود:
من آن زمان مُردم که در کوچه ها با مادرم میرفتیم.......
قد من کوتاه بود و دست او پرشتاب؛
از بالای سرم بر صورت مادر نشست.......
کمر من شکست....
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
صلی الله علیک یاابامحمدیاحسن ابن علی ایهاالمجتبی یابن رسول الله🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
⚫️آخرین وداع پیامبر(صلی الله علیه و آله) با یاران...
💚پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روزهای آخر بیماری در حالی كه سرش را با پارچهای بسته بود، سه روز پیش از شهادت خود، به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود:
🖤 هر كسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار كند، زیرا قصاص در این جهان، آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است!
✳️در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی كه بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند كردید كه بر مركب خود بزنید.
🔰اتفاقا تازیانه بر شكم من اصابت كرد، من اكنون آماده گرفتن قصاصم.
💚درخواست پیامبر یك تعارف اخلاقی نبود؛بلكه جداً مایل بود حتی یك چنین حقوقی را جبران نماید.
☘گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شكم سواده عمدی نبود، از این نظر او حق قصاص نداشته است، بلكه با پرداخت دیهای جبران میگردید. مع الوصف پیامبر، خواست، نظر وی را تامین كند...
💚پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند، سپس آماده قصاص شدند.
♦️یاران رسول خدا با دلی پر غم و دیدگانی اشكبار ونالههایی جانگداز، منتظرند كه جریان به كجا خاتمه میپذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد میشود؟
🔆 ناگهان دیدند سواده بی اختیار،بجای قصاص، شكم و سینه پیامبر را میبوسد؛
🌹در این لحظه پیامبر او را دعا كرده، فرمود: خدایا! از سواده بگذر، همانطور كه او از پیامبر اسلام در گذشت...
▪️صلی الله علیک یا رسول الله...▪️
📕فروغ ابدیت جلد2، صفحات 864- 865
#یاامامحسن...😔💔
وقتی که خورد در وسط خانه
پیچوتاب
خانه گرفت
از دل گلخون او گلاب
یکجا نشست و
قدر چهل سال گریه کرد😭
از زهر لامروت ،
تا آتش و طناب😔
این ماجرای زهر جگر میکشد برون
آن ماجرای کوچه جگرمیکند کباب💔
گودال قتلگاه حسن بود خانه اش😢
وقتی که شد به خون جگر صورتش خضاب🖤😓
ارزان فروختند غریب مدینه را
آه ای غریب
«جعده» کجا و کجا «رباب»😥
آه ای غریب همسر خوبی نداشتی
تا در عزات گریه کند زیر آفتاب😭💔
#اللهمعجللولیکالفرج🌱
#ادرکنا_یامهدی💌
ماهنامه مهر 99.pdf
974.7K
☘ماهنامه مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
@howzeh_elmieh_parand
1_431581864.mp3
2.07M
🔊
🎼 پادڪست بســیار زیـبا
🎤حجت الاسلام دارسـتانی
✅ #چــرا_گـــرفتادی
در کنار هم و با توکل بخدا روزی یک صفحه قرآن تلاوت میکنیم🌹🌸🌸🌸🌸
@howzeh_elmieh_parand