یک وسیله لازم است که ما از آن استفاده کنیم و راه بیفتیم؛ یک بینش لازم است که ما بدانیم به کجا باید راه بیفتیم. از کجا و به کجا، از کدام طرف؟ از کدام راه و به کدام هدف؟ این هر دو، برای زندگی انسانها لازم است. آن، دنیاست؛ این، آخرت است. این دو اگر با هم جمع شدند، «سَعَدالدّنیاوالاخرة؛ حَصَلالدّنیاوالاخرة» میشود. یعنی کسی که هم دنیا دارد، هم آخرت دارد. یعنی یک انسان خوشبخت. یعنی یک زندگی سعادتمند. یعنی همانی که انبیا آن را خواستهاند. لذا میبینید پیغمبر اکرم دین آورد، همان جهتگیری را آورد. بر معنویّات تکیه کرد؛ اما پیدرپی، ابزار مادّی را هم به دست مردم داد. جاهایی را خودش، مباشرتاً علم را - یعنی علم زندگی و علم مربوط به اداره امور زندگی را - بهدست مردم داد. یک جا هم که کار پیچیدهتر میشد و محتاج تخصّص بود، آنها را امر کرد که بروید علم یاد بگیرید، بروید بینش پیدا کنید، بروید به اشیا نگاه کنید.
در قرآن و سنّت نبىّاکرم، علیهوعلی آلهالصّلاةوالسّلام، راه کشف کردن، دیدن و پیدا کردن یاد داده شده است.
۷۲/۹/۲۴
#مرشدمعنوی!!!
@howzehenghelabi
اولین کار پیامبر مکرم اثارهی عقل است...
تربیت دوم، تربیت اخلاقی است که: «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق»...
ترتیب این مسائل را انسان توجه کند: عقل، اول حلم را به وجود میآورد؛ حالت بردباری را، حالت تحمل را. این حالت بردباری وقتی بود، زمینه برای آموختن دانش، افزودن بر معلومات خود - شخص و جامعه - فراهم خواهد آمد؛ یعنی علم در مرتبهی بعد از حلم است. حلم، اخلاق است. در آیهی قرآن هم «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»، تزکیه را جلوتر میآورد.
۸۸/۴/۲۹
پیامبر اکرم نظامی را به وجود آورد که خطوط اصلی آن چند چیز بود. من درمیان این خطوط اصلی، چهار چیز را عمده یافتم: اوّل، معرفت شفّاف و بی ابهام؛ معرفت نسبت به دین، معرفت نسبت به احکام، معرفت نسبت به جامعه، معرفت نسبت به تکلیف، معرفت نسبت به خدا، معرفت نسبت به پیامبر، معرفت نسبت به طبیعت. همین معرفت بود که به علم و علم اندوزی منتهی شد و جامعه اسلامی را در قرن چهارم هجری به اوج تمدّن علمی رساند.
۷۷/۲/۱۸
#مرشدمعنوی!!!
@howzehenghelabi