eitaa logo
حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
307 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
7.7هزار ویدیو
69 فایل
حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام مفتخراست تا کانال ارتباطی خودرا به علاقمندان به دین مبین اسلام معرفی نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
مولای من💫💫 *اگر آدم شوم سه شنبه هم می آیی*  مرحوم آیت الله میلانی ( ره) می‌فرمودند: در روز بنشینید هر روز یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست این شیعه‌ روزش شب شود و شبش روز شود، و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند. خدا مرحوم آیت الله بهجت (ره) را رحمت کند. یک حرف بلندی می‌زد. می‌گفت: بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. یک وجب هم نیست. قبل از اینکه از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش او رسیده است. نزدیک است. درد و دل‌ها را می‌شنود. با او حرف بزند، و ارتباط برقرار کند .
✨﷽✨ 🌹 انسان‌های دائم‌الذکر دارای چه ویژگی‌هایی هستند؟ 📖إِنَّا أَخْلَصنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ (46 - ص) ما آنان را خالص و پاک‌دل برای تذکر سرای آخرت گردانیدیم. 📖 وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ (47 - ص) و آن‌ها نزد ما از برگزیدگان و خوبان عالَم بودند. ✍ حضرت حق‌تعالی در اوصاف حضرت ابراهیم و یعقوب و اسحاق علیه السَّلام می‌فرماید: ما آن‌ها را در دنیا برای خود خالص گردانیدیم که فقط در طلبِ رضایت ما و یاد و ذکر جهان دیگر باشند. 1) چنین کسانی در دنیا هیچ کس و هیچ چیز آن‌ها را به خود جذب نخواهد کرد و از همنشینی با بندگانی که فقط آخرت را به یاد آن‌ها می‌اندازند لذت می‌برند. 2) کسانی که خداوند آن‌ها را برای خود خالص کند، از مال و ثروت دنیا هیچ کسبِ لذتی نمی‌کنند و می‌خواهند تمام دنیای خود را صرف آخرت خویش و رسیدن به آن بنمایند. 3) کسانی که به این مقام می‌رسند و چنین حالاتی در خود احساس می‌کنند، باید سر بر سجدۀ شکر گذارند که خداوند آن‌ها را انتخاب و چنین توفیقی به آن‌ها داده است که با تلاش فردی چنین کاری، هرگز شدنی نیست. 4) خداوند دنیا را به‌ سان کلوخِ بی‌ارزشی از چشم این بندگان محبوب خود می‌اندازد که به راحتی می‌توانند از دنیای خود برای رسیدن به آخرت خویش بگذرند. 5) تمام لحظات عمر این انسان‌ها، در ذکر الهی و عبادت و یا در خدمت به خلایق و اعمال صالح می‌گذرد. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
*👆درختی که حضرت محمدص پس ازآزاردیدن ازمردم طائف درزیرآن نشستند و استراحت کردند.ایندرخت در صحرای میتهُ طائف قرارداردوپس از۱۴۴۰سال هنوزسرسبزاست وتنهادرخت موجوددراین بیابان خشک ‌وبی آب وعلف است.*
📢 بیانیه مرکز مدیریت حوزه ­های علمیه به مناسبت یوم الله ۱۳ آبان 🔻مرکز مدیریت حوزه ­های علمیه به مناسبت یوم الله ۱۳ آبان بیانیه ای صادر کرد که متن آن به این شرح است: 🔹بِسمِ‌اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِإِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ» (توبه/۱۲) 🔹با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند. 🔹مقام معظم رهبری مدظله العالی : «سیزده آبان نماد است؛ در دل خود، در عقبه‌ی خود معانی فراوانی دارد؛ که این معانی، همه برای ما درس است؛ باید این­ها را به یاد داشته باشیم: طمع‌ورزی آمریکا، وابستگی رژیم طاغوت به آمریکا و فساد آن دستگاه، ایستادگی ایمانِ متکی به بصیرت امام بزرگوار و مردم، حضور نسل جوان، شجاعت و جسارت نسل جوان انقلابی در مقابل هیمنه و چهره‌ی آرایش کرده و بزک کرده‌ی آمریکا؛ این­ها همه در دل کلمه‌ی سیزده آبان است. پس سیزده آبان یک حرف کوچکی نیست.» (۱۲/۰۸/۱۳۸۹) 🔹یوم الله ۱۳ آبان، یادآور یکی از درخشان‌ترین صفحات تاریخ انقلاب اسلامی در تجلی حماسه جوانان مومن ایران و مبارزه مقتدرانه فرزندان خمینی کبیر رضوان الله تعالی علیه با شیطان بزرگ آمریکاست. ما در این روز الهی شاهد فرو ریختن هیمنه‏ی سلطه ‏ی آمریکائی در ایران و در سراسر عالم بودیم. 🔹در روز ۱۳ آبان ۱۳۴۳ حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه پس از افشای خیانت بزرگ حکومت طاغوت در تصویب طرح کاپیتولاسیون - که در واقع سند بردگی ملت ایران و تسلط کامل آمریکا بر مال و جان و عرض مردم بود - با حال غربت و تنهائی، به وسیله‌ی رژیم طاغوتی مزدور آمریکا از ایران به ترکیه تبعید شد؛ در حالی­که دل­های مردم خداجوی ایران با امام عزیز بود و برخلاف خواسته دشمنان این جدایی ظاهری بین امام و امت نه تنها باعث جدایی ملت از آرمان­های امام نشد بلکه روز به روز ابعاد تازه­تری از اهداف والای امام روشن و ارادت مردم نیز به ایشان بیشتر می‌­شد و آتش مبارزه با رژیم طاغوت شعله­ ورتر گردید. 🔹سرانجام در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ دانش آموزان مومن و انقلابی و فرزندان امام که در مکتب او پرورش یافته بودند و سینه‌های خویش را در برابر گلوله‌های مرگبار طاغوت، سپر کردند و بدین­وسیله نهال انقلاب اسلامی را با خون­های مطهرشان آبیاری نمودند. 🔹پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانشجویان انقلابی و شجاع خط امام بار دیگر در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ با فتح لانه جاسوسی آمریکا و اخراج آمریکائی­های استعمارگر از ایران برای همیشه، سیلی دیگری بر صورت استکبار جهانی کوبیدند تا برای همیشه رؤیای بازگشت به ایران اسلامی را فراموش کند. هرچند روشن است که شیطان بزرگ برای تسلط یافتن بر کشورهای اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نمی ­ورزد و ما متاسفانه در همین روزهای گذشته شاهد بودیم که چگونه استکبار جهانی با کشتار شیعیان مظلوم افغانستان توسط ایادی سفاک خود به دنبال راه­انداختن جنگ مذهبی و کشاندن ایران اسلامی و سایر جریان­های استکبارستیز به این نزاع است تا بدین­وسیله بتواند به اهداف پلید خود دست پیدا کند. 🔹مرکز مدیریت حوزه ­های علمیه ضمن گرامی­داشت یوم الله سیزدهم آبان و تبریک و تهنیت این روز بزرگ به ملت مؤمن و انقلابی ایران، به خصوص دانش‌آموزان و دانشجویان، از همه مسلمانان می­خواهد با اتکاء به قدرت لایزال الهی و پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری مدظله العالی و تقویت روحیه استکبارستیزی و هوشیاری خود، توطئه­ های استکبار جهانی در منطقه و حرکت­های تفرقه برانگیز بین امت اسلامی را خنثی نمایند و تا ویرانی کامل کاخ ستم طواغیت و شیاطین مستکبر از پای نایستند. مرکز مدیریت حوزه­های علمیه ۱۳ آبان ۱۴۰۰ @ismcir
*یكی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره‌ای جالب نقل می كنند كه:* افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانه‌شان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تک‌تک این محله‌های خود شما را من حداقل می‌دانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند. حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاری‌ام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. به‌همین‌خاطر می‌دانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحال‌ترین لذتی که آدم می‌خواهد ببرد را دارد. بعضی‌هایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید می‌روی فقط یک فرزند داشتند كه آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچه‌شان را هم در راه خدا داده باشند. هرچند آن‌ها با افتخار می‌گویند، ولی ما که می‌نشینیم نگاه می‌کنیم، آن خستگی را احساس می‌کنیم. بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیة عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازی‌آباد. خانوادة خرسند چهار تا شهید داده است؛ پدر خانواده، دو فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان این‌قدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت می‌کرد که یکی دو بار آقا گریه کرد. این فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همة آدم‌هایی که در راه خدا در کشور ما از ادیان مختلف کشته شدند. چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی و... صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. ما آدرسی از ارامنه نداشتیم. سری به کلیساهای‌شان زدیم که آن‌ها از ما بی‌خبرتر بودند. رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند. کمی اطلاعات خانوادة شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله‌ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم. صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانواده‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم. بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... بگوییم از دادستانی آمدیم که باید دربروند. کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست می‌خواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم. برای نماز مغرب‌وعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش می‌شود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بی‌سیم گفتم به گوشم. موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمی‌فهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید می‌کردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو. کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله‌ای که بود به این خانم چون احیا بشود، این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما. گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟ من اسم حضرت آقا را گفتم. ـ داستان بازرگان و طوطی را شنیده‌اید ـ‌، تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه. دخترها گفتند: چه شد؟ گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید. تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد این‌ها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم. نگهبانی هم که باید كنار در می‌ایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم. گفتم: بفرمایید. گفت شما؟ نه این‌که ما را نمی‌شناخت ..، گفتند، تو چه کاره‌ای یعنی؟ گفتیم: صاحب‌خا
نه غش کرده. گفت: کس دیگری نیست؟ یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم آقا شما بفرمایید داخل. گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم. معنی و مفهوم حفاظت، خودش را این‌جا از دست نمی‌دهد. مهم‌تر از حفاظت این است. بدون اذن وارد خانه کسی نمی‌شود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند. من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل. لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم. به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل. گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند. چند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند. یكی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت می‌رسیم. رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟ گفتم: نمی‌دانم. چون صبح نپرسیده بودم. گفت بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند؟ رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟ گفتند، مرده. گفتیم، برادر؟ گفتند، یکی داشتیم شهید شده. گفتیم، بزرگتری، کسی؟ گفتند، عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند. فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباس‌ها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافه‌ات تابلو است. در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟ بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید. او را داخل كه بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. این‌ها به خودی خود زبانشان با ما فرق می‌کند. سلام علیک هم که می‌خواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد و درنهایت یک هم‌دمی را برای آقا مهیا کردیم. حضرت آقا چایی و شیرینی‌شان را خورد رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند. دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟ گفتند: دانشجو هستند. آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها كلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟ این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا می‌خورد یا نمی‌خورد؟ نمی‌دانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟ آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم. بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من هم چایی، هم آب‌میوة شما را می‌خورم. این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمان‌ها این‌‌طوری است. یک نفر چند تا میوه پوست می‌کند می‌دهد دست آقا، آقا هم دعا می‌کند. همان‌جا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم می‌کنیم، همه یک قسمتی از این میوه می‌خورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنی‌ها هم همین کار را باید می‌کردیم؟ واقعاً نمی‌دانستیم. چایی آوردند، آقا خورد، آب‌میوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد. آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان ...را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بی
او رید ببینم. توی خانة مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست. می‌پریم و می‌آوریم. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همین‌جوری نگاه می‌کردند، شروع کردند به صحبت کردن، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید. ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌شود. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود. هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران می‌افتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید. ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است. دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند. مادر شهید گفت: امروز فهمیدم كه علی(علیه السلام) كیست مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم. گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(علیه السلام) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را. می‌گفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست. امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای كه دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است. از ورود آقای خامنه‌ای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شده‌اش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمی‌دهد؟ بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ كردند ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه،‌ به اندازة چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه‌شان را خورد. بعضی از دوست‌های ما نخوردند. کاتولیک‌تر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزب‌اللهی‌تر از آقا هستم دیگر. با آن‌ها خداحافظی كردیم و به‌سمت دفتر به‌راه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچه‌ها را بگویید بیایند. آمدند. گفتند: این چه کاری بود كه شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به این‌ها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید داخل نمی‌آمدید.
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم تبریک عرض میکنم روز اول ماه را ربیع الثانی نماز اول ماه مستحب است نمازگزار در رکعت اول این نماز، پس از خواندن سوره حمد، سی مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم، سی مرتبه سوره قدر و بعد از نماز، دعایی خاص می‌خواند و صدقه می‌دهد.[۱] در بعضی روایات آمده است که نمازگزار بعد از نماز، دعا کند تا ماه آینده محفوظ است ان‌شاء‌الله
لطفا نشر دهید 👇👇👇👇 💢 از آنچه که موجب سر شکستگی و شرمساری برادر دینیت می شود خودداری کن ______________ 📃حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنِي سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ الْآدَمِيُّ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ صلوات الله و سلامه علیه قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي بَلَغَنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَكْرَهُهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ وَ إِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قول [قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ وَ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ فيكون [فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ. 💢محمد بن فضیل روایت کرده است به حضرت موسی بن جعفر صلوات الله و سلامه علیه عرض کردم: قربانت گردم مطالبی در باره یکی از برادران ایمانیم از دیگران می شنوم که از آن ناراحت می شوم و هنگامی که حقیقت امر را از خود او می پرسم، ( انکار )می کند در حالی که من به افرادی که آن اخبار را نقل کرده اند ( کاملا اطمینان و اعتماد دارم.)راوی گفت: حضرت صلوات الله وسلامه علیه به من فرمود: ای محمد [ حتی به گوش و چشم خود در مورد( بد گوئی) برادر ایمانیت اعتماد نداشته باش، و اگر پنجاه نفر در پیش تو ]در مورد مطلبی شهادت بدهند و سوگند یادکنند، ولی برادر ایمانی تو، به گونه ای دیگر سخن بگوید و گفته آنان را تکذیب کند از او بپذیر و از آنان قبول مکن و چیزی را که اسباب ناراحتی و سرشکستگی او میشود ابراز مکن و انتشار مده]، زیرا در آن صورت، از کسانی خواهی بود که خداوند در باره آنان فرموده است: (کسانی که دوست دارند مطلب ناخوشایند و ناشایسته ای را در باره کسانی که ایمان آوردهاند-انتشار دهند، در دنیا و آخرت عذاب دردناکی به آنان مقرر شده است.] ____________ 📕ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدق رحمه الله تعالی ص دویست و چهل هفتم
*🟢مهدی موعود(عج) ، ذخیره الهی بر ای بشریت* *🔹بازخوانی اندیشه های امام خمینی(136)* *🔻...من نمى ‏توانم اسم رهبر روى ايشان - امام مهدی علیه السلام - بگذارم؛ بزرگتر از اين است.* *نمى‏ توانم بگويم كه شخص اول است؛ براى اينكه دومى در كار نيست.* *🔻ايشان را نمى ‏توانيم ما با هيچ تعبيرى‏ تعبير كنيم الّا همين كه مهدى موعود است.* *آنى است كه خدا ذخيره كرده است براى بشر.* *🔻ما بايد خودمان را مهيا كنيم از براى اينكه اگر چنانچه موفق‏ شديم ان شاء اللَّه به زيارت ايشان، طورى باشد كه روسفيد باشيم پيش ايشان.* *🔻تمام دستگاههايى كه الآن به كار گرفته شده ‏اند در كشور ما- و اميدوارم كه در ساير كشورها هم توسعه پيدا بكند- بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه خودشان را مهيا كنند براى ملاقات حضرت مهدى- سلام اللَّه عليه.* *🔹از خداوند تعالی مسالت می‌کنم که ظهور ولی عصر- سلام الله علیه- را نزدیک فرماید و چشمهای ما را به جمال مقدسش روشن.* *▪️صحيفه امام، ج‏12، ص: 483-482-ج‏8 ؛ ص374- با تلخیص و ویرایش جزئی -* https://chat.whatsapp.com/EexWX7QfrJ3AA2PfYXKD6C