eitaa logo
حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
310 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
8هزار ویدیو
70 فایل
حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام مفتخراست تا کانال ارتباطی خودرا به علاقمندان به دین مبین اسلام معرفی نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فاده می کند؟ آمدن به خواب امری طبیعی تلقی می شود ، اما تلفن زدن و بر کاغذ نوشتن و در جسم یک کبوتر حلول کردن هر چقدر هم که ملموس باشد و به چشم خود ببینی و به گوش خود بشنوی ، باز هم باورش برای کسی که ندیده است، سخت است. ناگهان صدای حاج یونس را شنیدم.  نه از روبرو یا از پشت سر، که از همه جهات.  به هر سو که می چرخیدم ، در وضوح صدا تغییری احساس نمی کردم: بستگان و دوستان را به همان خوابشان رفتن کفایت است،‌ اما تو که راوی منی،  باید حضور مرا احساس کنی و لمس کنی و دریابی که آنچه نامش عند ربهم یرزقون است، چیست؟ که اذن خداوند به شهید تا به کجاست؟ که شهید عزیز کرده خداوند است و هر شهید بنا به درجه اش نزد حق تعالی می تواند تا آنجا پیش رود که علاوه بر حضور در خواب به حضور در بیداری نیز اقدام کند تا مایه عبرت غافلان گردد. تا این دنیای فانی را که کفی بر دهان ابدیت است، به هیچ گیرد و بداند آنچه حقیقی است؛ ‌نه دنیا، که آخرت است. پس تو روایت کن مرا، آنچنان که به قدرت لایزال حق تعالی دنیا را در مشت دارم و دلم برای دنیا زدگان سخت می سوزد که غافلانند.... زانو زدم و دست هایم را دراز کردم تا به دستانی که می دانستم دست دراز شده ام را رد نمی کنند، لمس شوم. شروع کردم به گریه کردنی سخت و به صدایی بلند که تاب نگه داشتن نفس را در سینه نداشتم. گفتم: حاجی جان، شفاعت ما یادت نرود... و سر بر سجده گذاشتم و نالیدم : دریغا...   بعد از شام مجلس را با حضور حاج قاسم سلیمانی، خوشی، محمد زنگی آبادی و نجف زنگی آبادی آغاز کردیم. همرزمان حاج یونس حامل سلام از خیل دوستانی بودند که  نتوانسته بودند در این جلسه حضور یابند. من توضیح دادم که اداره جلسه با خود شهید است. تمامی تصمیم گیری ها با اوست. در واقع او خود نویسنده خاطراتش است.   آقای خوشی گفت: اگر دستخط حاج یونس را ندیده بودم و اگر جوهرش به این تر و تازگی نبود  هیچکدام از این اتفاقات را باور نمی کردم. اما حالا هر چه بگویید باور می کنم . اگر بگویید اینجاست، شک نمی کنم. اگر بگویید الان ظاهر می شود و خود را به ما که آرزوی دیدارش را داریم، نشان می دهد. باور می کنم و به احترام حضو رش می ایستم و منتظر می مانم تا ظاهر شود. آنچه آقای خوشی گفت، مرا لرزاند و آن طور که آماده ایستاد که انگار قرار است حاج یونس ظاهر شود. به نظرم آمد که شدنی است. می شود. باور حضور فیزیکی شهید آن قدر جدی شد که همه بر خواستند. حاج قاسم گفت: ما شک نداریم. نجف آقا گفت: دیدن چنین چیزی کم نیست. محمد آقا گفت: معجزه است. اندام آقای خوشی از شدت گریه بی صدا تکان می خورد. .صدای گریه زنها که از اتاق برمی خواست ،او هم صدای گریه اش را رها کرد. همه بی اختیار نام شهید را صدا می زدیم. من می گفتم: حاجی ...حاج یونس عزیز. نجف آقا فریاد می زد: :یونس جان ... آقا مرتضی می گفت: برادر. حاج قاسم او را حاجی جان می خواند. صدای همسر شهید که او را حاج آقا خطاب می کرد اتمام حجتی بود بر باوری که تبدیل به یقین شده بود. و حالا فرزندان معصوم شهید پدر را صدا می زدند. فاطمه حین دویدن به سمت اتاق زن ها با چشمانی گریان می گفت: بابا...بابا... و مطصفی با دستهایش اشکهایش را پاک می کرد و زمزمه می کرد: بابا جان... بابا جان.... دیگر گریه زنان، شیون شده بود و صداهای ما فریاد. من فریاد زدم: :حاجی ...تو را به شهادتت قسم که اگر اذن داری، خودت را برما نمایان کن. حتی یک لحظه. که ببینیمت ...لمست کنیم ...متبرک شویم ...  ناگهان چراغ پر نور شد و خاموش شد. همه جا ظلمات شد. فقط صدای شیون و فریاد به نام حاج یونس بلند بود. آن همه تاریکی به ظهور نوری ملایم، روشن شد و بیشتر و  بیشتر رنگ گرفت تا به رنگ طلایی حضور شهید متوقف شد. در هیات یک آدم، رشید بود. در برابر چشمان حیران ما و زیر فشار خرد کنند صدای قلب ما شروع به چرخش کرد و برابر هر یک از ما ایستاد و ما را مورد تفقد قرار داد. با مهربانی از ما گذشت و سپس به اتاق دیگر رفت. ما  ایستاده بودیم و یونس یونس از زبانمان نمی افتاد. دیگر همه طاقت از دست داده بودیم و افتادیم . و من در این اندیشه بودم که مگر قلم خود شهید بتواند این ظهور را بنویسد. حاج یونس در هیبت نوری طلایی به اتاق باز آمد و به همان ملایمتی که ظاهر شده بود، محو شد. دلم نمی خواست چراغ روشن شود. دلم می خواست درآن ظلمات روشن تر از نور، سر به سجده سایم و فریاد زنم: عنده ربهم یرزقون. حاج یونس زنگی آبادی در سال 1340 در خانواده ای مستضعف و متدین در روستای« زنگی آباد» کرمان به دنیا آمد. پدرش، ملاحسین، مردی مومن و عاشق اهل بیت بود. سنگ صبور یونس در سن هفتاد  و پنج سالگی از دنیا رفت، یونس دوازده سال بیشتر نداشت که یتیم شد. پس از پدر؛ مادر خانواده، قمر خانوم،  با سختی و مشقت برای تامین معاش زندگی همت کرد. یونس نیز برای کمک به خانواده بعد از مدرسه یا به جالیز خیار کربلایی احمد می رود یا سری به جالیز هندوانه مش
هدی عباس می زند، یا به پسته تکانی می رود و یا در شخم زدن زمین و برداشت محصول به اهالی کمک می کند. او حتی به کار سخت خشت مالی می پردازد تا از نظر مالی در تنگنا نباشند. ارادت او به خانواده و مادرش در سال های بعد نیز تداوم دارد. آنجا که وقتی مادر  سکته  می کند ودست، پا و زبانش سنگین  می شود. حاج یونس، یک ماه، علیرغم زخم ها و جراحت های سخت ناحیه شکم، خودش مادر را به دوش میگیرد و برای مداوا  به کرمان می برد. و حتی زمانی که همسرش از او می خواهد تا این کار را به او بسپارد می گوید: این وظیفه من است.    حاج یونس با پیروزی انقلاب اسلامی به کردستان رفت و در سال1360  لباس سبز پاسداری را رسماً به تن کرد. تدبیر، اخلاص و شجاعت او در عملیاتهایی چون فتح‌المبین، بیت‌المقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، خیبر و بدر باعث شد تا سردار قاسم سلیمانی، فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله کرمان، حاج یونس ۲۳ ساله را‌ به فرماندهی تیپ امام حسین (ع) لشکر ۴۱ ثارالله کرمان برگزیند. با شکوه ترین فراز زندگی او در روز بیست و پنجم دی ماه سال 1365 در شلمچه رقم خورد. او با تأسی از مولایش حسین(ع) و همچون علمدار کربلا ، شهد شیرین شهادت را نوشید و مصداق آیه «عند ربهم یرزقون»  شد. در مورد شهید حاج یونس زنگی آبادی همین بس که سردار قاسم سلیمانی در باره اش گفت: وقتی حاج یونس در خط بود، انگار نه یک لشکر که چند لشکر در خط بود. او در هر خطی بود احساس می کردم امکان ندارد آن خط شکسته شود سایر فیلمهای مرتبط با شهید زنگی آبادی به شرح ذیل است: اگر حال و اتصالی حاصل شد التماس دعای شهادت
آغاز به کار نمایشگاه «بهشت کرامت» در قم 💠 نمایشگاه «بهشت کرامت» با هدف ترویج فرهنگ تولید و حمایت از مشاغل خانگی، در بوستان شهید زین‌الدین قم آغاز به کار کرد. @Farsqom-Link
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 *سخنان تامل برانگیز سید حسن نصرالله در جمع ایرانیان لبنان👇👇👇* قبل از پیروزی انقلاب، شیعیان لبنان مظلوم، محروم و بی‌پناه و بدون حامی بودند !! فرانسه به مسیحیان کمک می‌کرد و مسیحی‌ها فرانسه را ام‌الحنونه [مادر مهربان] لقب می‌دهند، روسیه از ارتدوکسها حمایت می‌کردند و انگلیس از دروزیها، سنی‌ها توسط سعودی و مصر حمایت می‌شدند. اما شیعه هيچ حامی نداشت و از صفوی تا پهلوی هم حامی شیعیان نبودند و در معادلات داخلی لبنان در حاشیه بودند و در همه زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیسواد و فقیر بودند. در کتابی خواندم که علامه سید شرف‌الدین بزرگ مرجع شیعه قصد داشت که یک مدرسه ابتدایی برای شیعیان لبنان بنا کند، حدود چهل تن از علما را جمع کرد و نامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشتند که مجوز ساخت یک مدرسه را بگیرند، چهل فقیه نتوانستند نه پولی جمع کنند و نه یک مجوز مدرسه بگیرند. شیخ محمد جواد مغنیه، از اقوام شهید حاج عماد، که سی سال پیش فوت کرد در کتاب خاطرات خودش می‌نویسد که در زمستان سه روز غذا نداشتم و امکان گرمایش هم نداشتم !! پای پیاده از صور به بیروت آمدم و پولی جمع کردم و برای تحصیل به نجف رفتم. وضعیت شیعیان این‌گونه بود. روستاهای شیعیان نزدیک مرز رژیم غاصب صهیونیستی است، پس از ۱۹۴۸ و تشکیل رژیم غاصب اسرائیلی‌ها هرگاه می‌خواستند وارد لبنان می‌شدند هرکاری می‌خواستند می‌کردند. هیچکس جلودار آنها نبود و مردم فرار می‌کردند و حامی نداشتند. به تدریج کوچ کردند و ناحیه جنوبی لبنان با یک میلیون نفر جمعیت شکل گرفت. تنها امید ما امام موسی صدر بود که از قم آمده بود و هیچکس از او پشتیبانی نمی‌کرد، حتی علمای لبنان که قائل به جدایی دین از سیاست بودند می‌گفتند، شما ایرانی هستید، ایشان شیعیان را بیدار کرد شیعیان اصلا اعتماد به نفس نداشتند، خودباوری نداشتند همانطور که در انتخابات می‌گویید "می‌توانیم" [خنده حضار] در اینجا همیشه عثمانیها، ابن‌تیمیه و عباسی‌ها حکومت می‌کردند، شیعه نمی‌توانستند اظهار کنند که شیعه هستند، خون آنها حلال بود. لذا بسیاری از شیعیان سنی شدند، طرابلس ۱۰۰ سال قبل همه‌اش شیعه بود، شهر صيدا اكثرش شیعه بود، الآن سنی است. شهر جزین شهید اول عالم جبل لبنان از آنجا بود وقتی دختر شهید اول فوت کرد، ۷۰ فقیه شیعه بر جنازه او نماز خواندند، اکنون جزین مسیحی‌نشین است، تعدادی از سادات، مسیحی یا سنی شدند. خود مسیحیان می‌گویند ما سادات و از فرزندان علی‌بن‌ابی‌طالب هستیم. میشل عون مسیحی رئیس‌جمهور فعلی سید است از فرزندان امیرالمومنین است، تاریخ ما این گونه بود، بعد از انقلاب ایران شرایط منطقه فرق کرد، وضعیت ماهم متفاوت شد، ممکن است بگویند ما رهبری امام را ترویج کردیم، تا قبل از انقلاب و شهادت سید مصطفی خمینی ره هیچ خبری نبود، پس از شهادت سید مصطفی، امام ره را شناختیم، حضرت امام، مانند خورشید بود هیچکس نمی‌تواند بگوید من خورشید را معرفی کردم. مردم خودشان، بدون واسطه جذب خورشید شدند ، حتی علمایی که در دل خود ما را قبول نداشتند، امام را تایید کردند، امام محمد باقر صدر، نقش زیادی در تاریخ مرجعیت شیعه داشت، شهید صدر خیلی به امام ره کمک کرد. ما با انقلاب متولد شدیم، ما موجودیت و حیات خود را با انقلاب بدست آوردیم !! مهمترین نمونه تجربه ولایت‌فقیه، در خارج از کشور در لبنان به دست آمد، اگر الآن عزیز، کریم و زنده هستیم، حیات داریم؛ نه به خاطر سلاح یا پول و کمک‌های ایران است، بلکه به خاطر عمل به اعتقاد به ولایت فقیه است. اصل ولایت‌فقیه !! مسبب‌الاسباب و علة‌العلل می‌باشد . شیعیان از کشورهای مختلف می‌آمدند از تشکیلات، ساختار و بدنه حزب‌الله، تجربه ما سوال می‌کردند که چگونه حزب‌الله شدیم؟ و به آنها می‌گفتم: اینها جسم و بدنه حزب‌الله است، از روح حزب‌الله سوال کنید و آن اعتقاد به ولایت‌فقیه است، اعتقاد ما به ولایت‌فقیه با بسیاری از ایرانیها که ولایت را قبول دارند، فرق می‌کند !! اعتقاد ما قوی‌تر است. من چند مرحله برای اعتقاد به ولایت‌فقیه قائلم: ما معتقدیم اطاعت از ولی‌فقیه مانند اطاعت از معصوم است !! ما اعتقاد داریم اگر ولی‌فقیه فرمود: پیشنهاد و نظر من این است [امر نکرد] ما باید اطاعت کنیم [در ایران می گویند ایشان دستور نداند پیشنهاد کردند] ما بالاتر از قانون‌اساسی به ایشان اعتقاد داریم !! [برخی می‌گویند در قالب قانون‌اساسی] ایشان می‌گویند بهتر است اینگونه عمل کنید، ما این نظر را تکلیف و واجب می‌دانیم. ما در لبنان وقتی در شورای حزب‌الله بحث می‌کنیم اگر احتمال بدهیم اینکار را بکنیم، حضرت آقا ناراحت می‌شوند ... بدان عمل نمی‌کنیم !!! اگر احتمال بدهیم خوشحال می‌شوند بدان عمل می‌کنیم !! 🕔 ما ایشان را تلالو امام معصوم ع می‌دانیم.
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1) الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ (مومنون2) قطعاً مؤمنان رستگار شدند. همان كسانى كه در نمازشان خشوع دارند. در قرآن، يازده مورد كلمه ى فلاح (رستگارى) با كلمه ى «لعلّ» (شايد) همراه است: «لعلّكم تفلحون» لكن در سه مورد بدون اين كلمه و به طور حتمى مطرح شده است، يكى در همين سوره ويكى در سوره ى شمس: «قد أَفلح مَن زكّاها» وديگرى در سوره ى اعلى: «قد اَفلح مَن تَزكّى». از مقايسه اين سه مورد با يكديگر، روشن مى شود كه ايمان و تزكيه داراى جوهر واحدى هستند. برترين و آخرين هدف تمام برنامه هاى اسلام، فلاح و رستگارى است. در بسيارى از آيات قرآن از تقوا سخن گفته شده و هدف از احكام دين هم رسيدن به تقواست: «لعلّكم تتّقون» [51] و آخرين هدف تقوا نيز فلاح است: «واتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون» [52] جالب است كه مهم ترين و آخرين هدف دين اسلام در اوّلين شعار آن آمده است: «قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا» به يگانگى خداوند ايمان آوريد و «لا اله الاّ اللّه» بگوييد تا رستگار شويد. هر شبانه روز، در اذان و اقامه ى نمازهاى يوميّه جمله ى «حَىّ على الفَلاح» را بيست بار بر زبان مى آوريم و هدف نهائى را با فرياد رسا اعلام مى كنيم، تا راه را گم نكنيم. اسلام مى گويد: «قد أفلح المؤمنون»، «قد أفلَح مَن تَزكّى » [53] كسانى رستگارند كه ايمان و تزكيه ى نفس داشته باشند، ولى كفر مى گويد: «قد أفلح اليوم مَنِ استعلى» [54] فرعون مى گفت: امروز هر كس زور و برترى دارد رستگار است. كلمه ى «فَلاح» به معناى رستن است، شايد دليل اينكه به كشاورز، «فَلاّح» مى گويند آن باشد كه وسيله ى رستن دانه را فراهم مى كند. دانه كه در خاك قرار مى گيرد با سه عمل خود را نجات مى دهد و به فضاى باز مى رسد: اوّل آنكه ريشه ى خود را به عمق زمين بند مى كند. دوّم اينكه مواد غذايى زمين را جذب مى كند. سوّم آنكه خاك هاى مزاحم را دفع مى كند. آرى، انسان هم براى رهايى خود و رسيدن به فضاى باز توحيد و نجات از تاريكى هاى مادّيات و هوسها و طاغوت ها بايد مثل دانه همان سه عمل را انجام دهد: اوّل ريشه ى عقايد خود را از طريق استدلال محكم كند. دوّم از امكانات خدادادى آنچه را براى تكامل و رشد معنوى اوست جذب كند. سوّم تمام دشمنان و مزاحمان را كنار زند و هر معبودى جز خدا را با كلمه «لا اله» دفع كند تا به فضاى باز توحيدى برسد. شخصى در حال نماز با ريش خود بازى مى كرد، پيامبراكرم صلى الله عليه وآله فرمود: اگر او در دل خشوع داشت، در عمل اين گونه نماز نمى خواند. [55] امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از خشوع در نماز، فرونهادن چشم است. [56] چه كسانى رستگارند؟ - عابدان. «واعبدوا ربّكم وافعلوا الخير لعلّكم تفلحون» [57] پروردگارتان را پرستش كنيد، شايد رستگار شويد. - آنان كه اعمالشان ارزشمند وسنگين است. «فَمَن ثَقُلت مَوازينه فاولئك هم المفلِحون» [58] - دورى كنندگان از بخل. «و مَن يُوقَ شُحَّ نفسه فاولئك هم المفلِحون» [59] - حزب اللّه. «اَلا اِنّ حزب اللّه هم المفلِحون» [60] حزب خدا رستگارند. - اهل ذكركثير. «واذكروا اللّه كثيرا لعلّكم تفلحون» [61] خدارا بسيار يادكنيد تا رستگار شويد. - تقوا پيشگان. «فاتّقوا اللّه يا اولى الالباب لعلّكم تُفلِحون» [62] اى خردمندان! تقوا پيشه كنيد تا رستگار شويد. - مجاهدان. «و جاهدوا فى سَبيله لعلّكم تُفلحون» [63] در راه خدا جهاد كنيد تا رستگار شويد. - توبه كنندگان. «تُوبوا الى اللّه جميعاً ايّها المؤمنون لعلّكم تُفلحون» [64] اى اهل ايمان! همگى توبه كنيد تا رستگار شويد. - رستگارى مؤمنان حتمى است. «قد أفلح» - ايمان، شرايط و نشانه هايى دارد. «المؤمنون الّذين...» - نماز، در رأس برنامه هاى اسلامى است. «فى صلاتهم» - در نماز، حالت وكيفيّت مهم است. «خاشعون» ذکر روز ۳شنبه: یا اَرحَمَ الرّاحِمین
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر هشتاد و دو ساله و رکورد شکنی از زبان دشمن 😍 بگو ماششششاءلله 👌🏻👌🏻
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (3) وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ (مومنون4) و آنان كه از بيهوده روى گردانند. و همان كسانى كه زكات مى پردازند. وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (5) إِلَّا عَلَي أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (6) و آنان كه دامان خود را (از گناه) حفظ مى كنند. مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده اند، پس آنان (در آميزش با اين دو گروه) ملامت نمى شوند. «لغو»، به كار و سخن بيهوده مى گويند. دورى و پرهيز از لغو، مخصوص مسلمانان نيست، قرآن درباره ى خوبان اهل كتاب نيز مى فرمايد: «و اذا سَمعوا اللغو اعرضوا عنه...» [65] اهل كتاب با ايمان، از لغو گريزانند. «زكات» در لغت، به معناى رشد و نموّ و پاكيزگى است و در اصطلاح، يك نوع ماليات شرعى و از اركان و واجبات دين است. در جامعه اسلامى، پاسدارى از نماز وناموس، بسيار مهم است. در همين چند آيه، نسبت به ناموس با تعبير «حافظون» و درباره نماز با جمله «على صلوتهم يحافظون» ياد شده است. دورى از لغو در دنيا، بهره اش، محفوظ ماندن از لغو در قيامت است. «عن اللغو معرضون»، «لا تسمع فيها لاغيه» [66] اعراض از لغو، نبايد با بدگويى و تندخويى همراه باشد، زيرا در آيه ى ديگر مى فرمايد: «و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما» [67] در روايات براى لغو، نمونه هايى آمده است از جمله: سخنى كه در آن ياد خدا نباشد و يا غنا و لهويّات باشد. [68] در روايات مى خوانيم: جز با زن عفيفه ازدواج نكنيد و با كسى كه در مال خود او را امين نمى دانيد، هم بستر نشويد. [69] اهميّت زكات زكات، يكى از پنج چيزى است كه بناى اسلام بر آن استوار است. در قرآن 32بار كلمه «زكات» و 32بار واژه «بَرَك» آمده، گويا زكات مساوى با بركت است. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله افرادى را كه زكات نمى دادند، از مسجد بيرون كرد. حضرت مهدى عليه السلام در انقلاب بزرگ خود، با تاركين زكات مى جنگد. كسى كه زكات ندهد، هنگام مرگش به او گفته مى شود: يهودى بمير يا مسيحى. تارك زكات در لحظه ى مرگ از خداوند مى خواهد كه او را به دنيا باز گرداند تا كار نيك انجام دهد، امّا مهلت او پايان يافته است. امام صادق عليه السلام فرمود: اگر مردم زكات بدهند، هيچ فقيرى در زمين باقى نمى ماند. - نشانه ى ايمان، دورى از لغو است. «والّذينهم عن اللغو معرضون» (مؤمن بايد در تمام كارها و سخنان خود هدف صحيح داشته باشد) - دورى از لغو، به اندازه اى مهم است كه بين نماز و زكات ذكر شده است. «خاشعون - معرضون - للزّكوة فاعلون» - اهميّت زكات مانند اهميّت نماز است. (در 28 آيه، نماز و زكات در كنار هم آمده است) «فى صلوتهم خاشعون، للزّكوة فاعلون» - اعتقاد به تنهايى كافى نيست، عمل هم لازم است. «المؤمنون... فاعلون» - حيا شرط ايمان است. «لفروجهم حافظون» (آلودگى جنسى نشانه ى ضعف ايمان است) - شهوت، طغيانگر است و به كنترل و حفاظت نياز دارد. «حافظون» - در ارضاى غريزه ى جنسى، محدوديّت لازم است ولى ممنوعيّت خلاف فطرت است. «الاّ على ازواجهم» - حياى نابجا ممنوع. همين كه اسلام، انجام كارى را اجازه داد، همه ى سنّت ها و عادت ها و سليقه هاى شخصى و مخالف دين، محكوم است. «غير ملومين» ذکر روز ۴شنبه: یا حَیُّ یا قَیُّوم
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر هشتاد و دو ساله و رکورد شکنی از زبان دشمن 😍 بگو ماششششاءلله 👌🏻👌🏻
حسب اطلاعات کسب شده و رصد های اطلاعاتی صورت گرفته، فرقه ی ضاله و منحرف بهائیت اقدام به هنجار شکنی های گسترده علیه احکام و حدود الهی و قوانین اجتماعی و مدنی کشور کرده است. خانم های کشف حجاب کرده وابسته به این فرقه ی ضاله ی کثیف و منحرف، با برداشتن حجاب و استفاده از لباس های زننده و پرسه زنی در سطح شهر و ایستگاه های مترو و دیگر اماکن عمومی ، در حال قبح زدایی و تغییر فرهنگ اسلامی ایرانی ما هستند. بر کسی پوشیده نیست که وضعیت اقتصادی کشور (و البته اکثر کشور های جهان) شرایط سختی را دارد و این سختی برای همه وجود دارد، اما هرگز این مسأله باعث نمی شود که مسلمانان در مواجهه با احکام الهی و دینی و شرعی و حلال و حرام الهی اقدام به مقابله و لجاجت کنند. اعضای وابسته به فرقه ی ضاله بهائیت از وضعیت اقتصادی کشور که میراث دولت های غرب گرا و نفوذی هست، در حال سو استفاده هستند تا بلکه بتوانند با حمایت رسانه های وابسته به استعمار و روباه پیر یعنی انگلیس خبیث، فرهنگ اصیل ما را از بین ببرند. لذا مردم عزیز ایران، مردم مومن و متدین و مسلمان ایران، هوشیار و آگاه باشیم و در مقابل این جماعت بهایی منحرف و گمراه محکم بایستیم که اگر با ترویج فساد توسط این شبکه ی صهیونیستی مقابله نشود، فرهنگ ایرانی اسلامی ما را نابود و سپس کشور عزیزمان ایران را در راستای سیاست های آمریکا و رژیم صهیونیستی تجزیه خواهند کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا