فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جنگ رسانهای دشمن را خیلی جدی بگیریم!
👈 #جنگ_رسانهای جنگی که جبهه انقلاب بیشتر اوقات از آن غفلت داشته و بارها ضربه خورده.
#⃣ #صیانت_از_ایران
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
🔰 حجتالاسلام خسروپناه، دبیر جدید شورایعالی انقلاب فرهنگی، پیامها و بیاناتی در ایام اخیر داشته است که از مجموع آنها این برداشت میشود که مسئلۀ #حجاب را عمدتاً یک موضوع فرهنگی و حاصل #جنگ_شناختی میبیند.
با مفروض قرار دادن نگاه ایشان، لازم می آید اولویت کار، از کار انداختن جنگافزار #جنگ_شناختی دشمن، قرار گیرد و مسلم است که در میان پمپاژ شدید کثافات فرهنگی، پاکسازی آلودگیها و فرهنگسازی بسیار دشوار، بلکه ناممکن است.
مسلماً مهمترین جنگافزار دشمن در این جنگ هم، شبکههای اجتماعی هستند.
☀️ و لذا اگر آقای خسروپناه اعتقاد جدی به فرمایشات خود دارند، لازم است که مقابله عملی خود را با جنگافزار شناختی دشمن و همچنین از کار انداختن فیلترشکنها به مثابه ستون پنجم نشان دهند.
⚡️و ما انتظار داریم در ایام پیش رو بیانات و موضعگیریهای ایشان در جهت مسدودسازی واقعی سلاح دشمن و پیگیری عملی، سریع و شدید ایشان را نظارهگر باشیم.
#⃣ #صیانت_از_فرهنگ
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
🔰 #امام_خامنه_ای در یک مراسم عقد ازدواج فرمودند:
«اگر محرم و نامحرم را رعایت نکنید، اگر حجاب خودتان را رعایت نکردید، اگر مرد حجاب زن را رعایت نکرد، اگر معاشرتهای بیبندوبار و بگو و بخندهای سبک دخترها و زنها و پسرها با همدیگر در جامعهای بود، آنچه که لازمۀ بقای خانوادۀ شماست، تحقق پیدا نمیکند. زور که نیست؛ یک چیز طبیعی است»
https://khl.ink/f/1137
➡️
🔻از #فضای_مجازی بیبندوباری که در کشور ما به وجود آوردهاند و تبدیل به سامانه منهدم کنندۀ خانواده و حیا شده است که بگذریم، قطعاً در گذشته و حال، صداوسیما، سینما و شبکه نمایش خانگی نیز در عادی شدن برخی از خطوط قرمزها و برداشته شدن حیا در جامعه تأثیر ویژهای داشتهاند.
🔻در کنار آن، روشنفکربازی برخی از مسئولین و بازگذاشتن دست رسانهها برای رد شدن از خطوط قرمز و همچنین سکوت برخی از خواص نیز در این میان سهم بخصوص داشته است.
#⃣ #صیانت_از_زندگی
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
✅ کتاب خاطرات جان کری، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا با نام “هر روز موهبتی دیگر است”، در سال ۲۰۱۸ میلادی، بعد از پایان دولت آقای اوباما به رشته تحریر در آمده و امسال با ترجمه علی مجتهدزاده در ایران منتشر شد. دانلود Pdf👆
🔸 بخش ۱۸ این کتاب که صفحات ۶۱۹ کتاب تا ۶۶۴، را به خود اختصاص داده است تقریبا مبسوط، به موضوع مربوط به مذاکرات هستهای بین گروه پنج + یک و ایران میپردازد، که نهایتا منجر به امضاء توافق نامه برجام می شود.
🔹 آنچه که تا امروز در خصوص برجام شنیدهایم، محدود به اطلاعاتی است که از منظر داخل ایران به ما ارائه شده است. نگاهی از بیرون آن هم از آن طرف میز و خصوصا طرف آمریکایی، و دیدگاهی که آنها به موضوع مذاکرات برجام داشته اند، در این حدود ۴۰ صفحه قابل توجه و تعمق...
@amniatemeli
✳ دعای کریمانه
✍ «اللَهُمَ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَلَ کَرِیمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرائِمِی»؛ خداوندا! نخستین موهبت از مواهب خویش را که از من میگیرى «جانِ» من قرار ده.
🔺 این دعای نورانی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهجالبلاغه هست که قبلاً خواندید. ببینید دیگر فرزندی از حسنین (علیهم السلام) بالاتر که فرض نمیشود! پرستاری هم بالاتر از زینب کبری (سلام الله علیها) فرض نمیشود، اما دعای نورانی امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه این است که خدایا همهٔ اعضا و جوارح را به من دادی، حیات دادی، چشم دادی، دست و پا دادی و همهٔ اینها را هم ما باید تسلیم کنیم اما من نمیخواهم بدون کرامت زندگی کنم. آنچه شما از ما میگیرید اول جانمان باشد. اینطور نباشد که اول چشم و گوش ما را بگیری، دست و پای ما را بگیری، من محتاج به حسن و حسین و زینب بشوم! همین دعای نورانی را قبلاً پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود و بعداً وجود مبارک سیدالشهدا (علیه السلام) در دعای عرفه ذکر میکند. این یک دعای کریمانه است.
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
📝 #پیادهشده_سخنرانی
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨
#پندانه
🌼قبل از حرف زدن، سخن را در مغزت هضم کن
✍پسر جوانی بیمار شد. اشتهایش کور شد و معدهاش او را از خوردن هر چیزی معذور داشت.حکیم برایش عسل تجویز کرد. جوان میترسید باز از خوردن عسل دچار دلپیچه شود، لذا نمیخورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی، معدهاش عسل را پذیرفت.
حکیم گفت: میدانی چرا معده تو عسل را قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟جوان گفت: نمیدانم.حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک بار در معده زنبور هضم شده است.
پس بدان که عسل غذای معده تو و سخن غذای روح توست. اگر میخواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن مانند زنبور که عسل را در معدهاش هضم میکند، تو نیز قبل از سخن گفتن، سخنانت را در مغزت سبک و سنگین و هضم کنی سپس بر زبان بیاوری!
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
#داستان_های_اخلاقی
✍️ رعایت حال خانواده
میرزا جواد آقا تهرانی در یکی از شبها، دیر وقت به منزل میآیند، در منزل که میرسند، متوجه میشوند کلید منزل همراهشان نیست، به خاطر رعایت حال خانوادهشان که در خواب هستند، از در زدن خودداری کرده و با توجه به این که هوا هم قدری سرد بوده است، در کوچه میمانند و تا اذان صبح همانجا قدم میزنند.
هنگام اذان که اهل خانه میباید برای نماز صبح بیدار شوند، آقا در میزنند و وارد خانه میشوند، یکی از فرزندان ایشان که از این قضیه خبردار میشود، سؤال میکند چرا زنگ نزدید؟
ایشان میگویند: شما خواب بودید، زنگ من موجب اذیت و آزار شما میشد!
نقل دیگری را هم فرزند ایشان شنیده است که گویا همسر ایشان در رؤیا میبینند که مرحوم آقا پشت در منزل نشستهاند، لذا بیدار شده و هنگامی که در را باز میکنند میبینند که آقا آنجا منتظرند.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
🔅 #پندانه
✍ اثر حمایتی که ریشه در باور داشته باشه خیلی متفاوته
🔹پسرم درسش خوب نبود. تو مدرسه اذیتش میکردن. لاغر بود و عرضه هیچ ورزشی رو هم نداشت. من و زنم از اینکه این بچه اینقدر بیعرضهست، خجالتزده بودیم.
🔸گفتیم ازت حمایت میکنیم. تو میتونی. کلاس ورزش ثبتنامش کردیم. بچه همهاش تو ورزش سوتی میداد و بقیه مسخرهاش میکردن.
🔹بهش میگفتیم به تو باور داریم تو میتونی. ازش هر جور میتونستیم حمایت میکردیم که موفق بشه اما هیچی به هیچی.
🔸اون سالها به شرکتها خدمات مشاوره مدیریت میدادم و روی این موضوع کار میکردم که شرکتهایی که مدیرهاشون از ناتوانی کارمندها شاکی هستن، مشکل اصلی کارمندها نیستن.
مشکل از مدیره. چون مدیر واقعا کارمندهاش رو قبول نداره.
به خاطر این نگاهش، علیرغم همه تلاشی که میکنه و در ظاهر تشویقشون میکنه اما در باطن کلا قبولشون نداره. برای همین کارمندها همیشه بهش وابسته هستن و به جایی نمیرسن.
🔹یک دفعه به شک افتادم که نکنه درمورد پسرم هم مشکل خود بچه نیست. مشکل از منه. تو خودم کنکاش کردم و دیدم آره، برخلاف اینکه تو ظاهر به بچه میگم تو میتونی و من ازت حمایت میکنم، تو باطن احساس میکنم ناتوانه.
🔸اصلا برای همین حمایتش میکنم. تو باطن و نهان وجودم باورش ندارم.
🔹به زنم این دریافتم رو گفتم. اون هم خوب که درمورد خودش عمیق شد، دید واقعا بچه رو قبول نداره و برای خود بچه و توانش احترامی قائل نیست.
🔸اینجا بود که فهمیدیم اونی که احتیاج به تغییر داره ما هستیم، نه بچه. بعد فهمیدیم ما میخوایم بچه موفق باشه تا پزش رو بدیم، چون اون رو بخشی از دارایی خودمون میدونیم.
🔹ناتوانی از ماست که بار خواسته خودمون و انتظاری که فکر میکنیم جامعه و اطرافیانمون از بچههای ما دارن رو به دوش اونها گذاشتیم. ناتوانی از بچه نیست که شبیه خواستهی ما نیست.
🔸سعی کردیم تغییر کنیم و اینجا بود که وقت گذاشتیم خود بچه رو بشناسیم. چیزی براش نخوایم و ببینیم خودش چی میخواد.
🔹و تازه از همین موقع بچهمون رو پذیرفتیم و از اینجا به بعد تازه شناختیمش و هرچی بیشتر خودش رو شناختیم و باهاش آشنا شدیم بیشتر ازش خوشمون اومد. تازه پذیرای خود واقعیاش شدیم.
🔸بچه تازه از اینجا به بعد حمایت ما رو حس کرد و پیشرفت کرد و الان زندگی موفق و خوبی داره.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔅 #پندانه
✍ برای بچهات باغبان باش نه نجار
🔹نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشۀ دقیق همهچیز را بکشد. او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقاً میداند نتیجۀ کارش چه خواهد شد و اگر به اندازۀ کافی مهارت و تجربه داشته باشد، هیچ خطایی رخ نخواهد داد.
🔸اما باغبان چطور؟ او هم همۀ تلاشش را میکند، به جزئیترین نشانهها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گلها و گیاهانش فراهم میکند. اما با وجود این، نمیتواند تعیین کند که درختی که کاشته یا گلی که پرورش داده، چه شکلی خواهد شد.
🔹باغبان برخلاف نجار، همیشه منتظر چیزهای پیشبینینشده است. یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند درختها زودتر از چیزی که انتظار داشت شکوفه کردهاند. یا میبیند گلدان سرسبزی ناگهان پژمرده شده است.
🔸بعضی از پدر و مادرها میخواهند برای بچهشان نجار باشند. از همان کودکی نقشۀ راه موفقیت او را پیش خودشان کشیدهاند: پسرم باید دانشمند شود. دخترم باید پزشک شود! و بعد لحظهلحظۀ زندگی کودکشان را مثل نجارها با خطکش و پرگار و گونیا اندازه میگیرند.
🔹40 دقیقه بازی، دو ساعت درس، 20 دقیقه تلویزیون و همینطور تا آخر.
🔸آنها تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدهند این برنامه بههم بریزد، اما نکتۀ بزرگی را فراموش کردهاند این است که نجارها با چوب بیجان کار میکنند، ولی بچهها نهالهای زندهاند. باید برای بچهها باغبان بود.
🔹باید به آنها توجه کنیم، شرایط رشد و بالندگیشان را فراهم کنیم، اما بدانیم که آنها باید راه خودشان را بروند.
🔸با بازی، زندگیکردن را بیاموزند و با شلختگی و بههمریختگی، اهمیت نظم و برنامهریزی را درک کنند.
🔹یادمان نرود که مرغوبترین میز و صندلیها هم هیچوقت شکوفه نخواهند داد.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔴 تقوا
✍تقوا یعنی مرتکبِ گناه نشدن؛ یعنی ترس؛ ترس از چیزهایی که راهِ آسمان را به رویت میبندد. یعنی مواظبِ چشممان باشيم؛ مواظبِ گوشمان باشيم به چراغ قرمزِ دين كه رسيديم، ترمز كنيم و از حرام پرهیز کنیم. شاه کلید اصلیِ رابطه با خدا همین است.
یاران حضرت مهدی علیه السلام چنین خصوصیاتی دارند. علاوه بر این، زرق و برق دنیا چشمشان را نمیگیرد و حضرت هم از آنان بیعت میگیرد که طلا و نقره پسانداز و گندم و جو ذخیره نکنند.(1)
جاذبههای دنیایی دلِ آنان را نمیلرزاند و تاثیری در آنان ندارد. چنان ممتازند که پیامبر اکرم آنان را بهترینِ امتش میداند.(2)
رعایت این قوانین و چهارچوبهاست که انسان را نزدِ خدا و بندگانش محبوب خواهد کرد. پس بدانید برای یار امام زمان شدن باید تقوای الهی پیشه کنیم. یعنی چه؟ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات.
یعنی ترس از دست دادن توجه خدا و ولیّ او.
📚 1- روزگار رهایی، ج1، ص465
📚 2- کمالالدین و تمامالنعمه، ج1، ص535
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨
🌼آدمِ كسی نباش!
✍علامه جعفری میگفت روزی طلبهی فلسفهخوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهنِ نقاد و سوالات بديع داشت كه بیپاسخ مانده بود. پاسخها را كه میشنيد، مثل تشنهای بود كه آب خنكی يافته باشد. خواهش كرد برايش درسی بگويم و من كه ارزشِ اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش اُبُهّت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت در او كاسته نشد. میدانستم اين شيفتگی، به اِستقلالِ فكرش صدمه میزند. تصميم گرفتم فرصتِ تعليم را قربانی اِستقلالِ ضميرش كنم.
روزی كه قرار بود برای درس بيايد، درِ خانه را نيمباز گذاشتم. دوچرخهی فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركاتِ كودكانه كردم. ديدمش كه سَرِ ساعت، آمد. از كنارِ در، دقايقی با شگفتی مرا نگريست. با هيجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی يك كلمه، رفت كه رفت.
اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدماتِ فكری و فرهنگی به اسلام ، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، اميد دارم. يكی همين دوچرخهبازی آن روز است!
درسِ استاد آن شب آن بود كه دنبالِ آدمهای بزرگ بگرديد و سعی كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. امّا مُريد و واله كسی نشويد. شما اِنسانيد و اَرزشتان به اِدراك و اِستقلالِ عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسی نكنيد. آدمِ كسی نشويد؛ هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨
🌼آیت الله حائری شیرازی #توبه باید پله پله باشد
✍گفتهاند لقمه را کوچک بگیرید و خوب بجوید، بعد بخورید. «توبه» هم همینطور است. ذره ذره. خرده خرده. .چرا وقتی زیاد تمرین خط میکنی، هر چه بیشتر مینویسی بدخطتر میشوی؟ کم بنویس اما خوب و با تأمل بنویس. «توبه» یک شبه، یک شبه هم از بین میرود. .
بارانی که شدید و سریع میآید، سیل میشود و از بین میرود. چه بارانی در زمین فرو میرود؟ بارانی که رعد و برق ندارد، ملایم میبارد، دو شبانه روز، سه شبانه روز، هفت شبانه روز میبارد، یواش، یواش در زمین فرو میرود و سطح آب چاهها را بالا میآورد، سیل نمیشود و در منزلگاه خودش قرار میگیرد. . «توبه» مثل نردبام، پلّه پلّه است.اگر چند تا از تختهها را برداشتی آیا میتوانی از این نردبام بالا بروی؟ تقریبا غیر ممکن میشود بالا رفتن از این نردبام. .
بشین تأمل کن، با خدای خودت صحبت کن. بگو این تکه این جوری شده و میخواهم ذره ذره درستش کنم. امروز یک تکه اش را تکرار نمیکنم. بعداً یک تکه ی دیگر هم اضافه کن. نه قولی بدهی که نتوانی عملی کنی. بسیاری وقتی یک مقدار تنبّه پیدا کردند بلافاصله میگویند من هر شب باید پا بشوم و نماز شب بخوانم. تو همچین حرفی را نزن. بگو نه من نمیتوانم هر شب پا بشوم. من عادت کردهام هر شب بخوابم. .
بگو من هفتهای یک شب پا میشوم. من از این نماز شب دو رکعتش را میتوانم بخوانم. بعدش این را بکن چهار رکعت. بعد بکن هفتهای دو شب. .
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔴 اِستَوصُوا بِالنِّساءِ خَیرا؛
یکدیگر را به رفتار نیک با زنان سفارش کنید.
(بحارالأنوار، ج33، ص628، ح744)
⏪همیشه زن به دلیل ضعف جسمانی و وابستگی عمیق تر به فرزند و خانه میتواند مورد ظلم و گروگان گیری عاطفی قرار بگیرد.
تحمل بد اخلاق های همسر به خاطر وابستگی به فرزندان، تحمل دست بزن به خاطر وابستگی به فرزندان را بارها در زنان مشاهده کرده ایم، در این حدیث زیبا نه تنها مردان را از ظلم به زن منع کرده و آنان را دعوت به نیک رفتاری با زن میکند بلکه فراتر از ان عمل میکند. یعنی سفارش به نیکی ومحبت به زن را تبدیل به یک فرهنگ عمومی و مصداق های امر به معروف میکند. این نگاه ویژه بسیار متفاوت از جریان هایی فمنیستی است. چرا که جریان های فمنیستی اول زن را مظلوم و افسرده و وپر از خشم میکند ودر مرحله دوم او را اماده به ستیر با تمام ساختار ها وحتی مذهب میکند در حالی اگر همین مذهب اسلام به درستی اجرا شود، هسته آن دعوت عموم جامعه به کرامت بخشی زن است.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔴به جای سردرگم شدن با انواع قوانین جذب به قرآن اعتماد کنیم و نمازمان را بخوانیم
یه مورد از قانون جذب قرآنی را مشاهده فرمایید
حمد است که برعکس بسیاری از سوره ها این انسان است که با خداوند صحبت می کند.
1⃣ ابتدا با نام پروردگار شروع میکنیم؛
(بسم الله)
2⃣ سپس او را شکر می گوییم و سپاسگزار می شویم؛
(الحمدالله رب العالمین)
3⃣ از او به نیکی یاد می کنیم که بخشنده و مهربان است؛
(الرحمن الرحیم)
4⃣باور داریم همه چیز از آن اوست شکی در آن نیست؛
(مالک یوم الدین)
5⃣ خلوص و ارادت خود را به او ابراز می نماییم؛
(ایاک نعبد و ایاک نستعین)
6⃣ اصل درخواست را مطرح می کنیم؛
(اهدنا الصراط المستقیم)
7⃣ جزئیات درخواست را نیز مطرح می کنیم؛
(صراط الذین انعمت علیهم…)
این نشانه خود کافیست تا ما کلیه امور جهان هستی را با آموزه های قرآن بسنجیم و با رعایت همین 7 اصل -اگر در کلیه خواسته هایمان اعمال نماییم، بدون شک قانون جذب را توانسته ایم اجرا کنیم و به نتیجه دلخواه برسانیم.
همه چیز دقیق گفته شد
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔅 #پندانه
✍ این دفعه مهمان من!
🔹هفت یا هشتساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
🔸پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمزرنگ که تقریباً همقد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش.
🔹میوه و سبزی رو خریدم. کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک 5زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوهفروشی خریدم و روبهروی میوهفروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.
🔸خونه که برگشتم مادر گفت:
مابقی پولو چهکار کردی؟
🔹راستش ترسیدم بگم چهکار کردم. گفتم:
بقیه پولی نبود.
🔸مادر چیزی نگفت و زیرلب غرولندی کرد. منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور میکردم اما اضطراب نهفتهای آزارم میداد.
🔹پسفردا به اتفاق مادر به سبزیفروشی رفتم. اضطرابم بیشتر شده بود.
🔸یهو مادر پرسید:
آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟
🔹گفت:
نه همشیره.
🔸مادر گفت:
پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟
🔹آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلوی چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا رو به من کرد و گفت:
آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.
🔸دنیا رو سرم چرخ میخورد. اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو میگفت، بهخاطر دو گناه مجازات میشدم؛ یکی دروغ به مادرم، یکی هم تهمت به حاجآقا صبوری!
🔹مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی رو به من کرد و گفت:
این دفعه مهمان من! ولی نمیدونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟!
🔸بهخدا هنوزم بعد از 44 سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها با خودم میگم این آدما کجان و چرا نیستن؟ چرا تعدادشون کم شده؟
🔹آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن و نه ادعای خواندن كتابهای روانشناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه و آبرویی نریزه.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔺️فعالیت سفارت ایران در عربستان آغاز شد
سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری:
🔹سفارت جمهوری اسلامی ایران در ریاض و کنسولگری در جده و دفتر سازمان همکاری اسلامی در ریاض به طور معمول و در گام های اولیه فعالیت خودشان را آغاز کرده اند.
✅ اخبار روز ایران و جهان 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4980736Cc3a5724030
💎💥شهادت روی پیادهرو
توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس حمیدرضا الداغی: «بر اساس شنیده ها»
🔹ساعت به نُه و نیم نزدیک می شود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!
🔹چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند.
🔹پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟!
🔹خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.
🔹دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند.
🔹خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد میکند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است.
🔹یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید:
- کمک
🔹یک نفر زنگ می زند 115. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى كما.
🔹آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید:
بابا نیومده کجاست؟
🔹یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟»
همسر حمید می گوید: «نه چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟»...
✅ اخبار روز ایران و جهان 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4980736Cc3a5724030
ماه مبارک رمضان در حرم امام رضا طلبه ای در رواق دارالحجه پشت بلندگو قبل از اقامه ی نماز واجب به صراحت اعلام کرد کاشت ناخن و مژه توسط تمام مراجع تقلید ممنوع و حرام اعلام شده
و پول حاصل دستمزد این امر حرام هست
حتی وقتی شخصی مکانی در اختیار این افراد قرار میده جهت انجام این امر پول حاصل از اجاره ی آن هم حرام است
علت آن هم فرمودند
اگه به هر دلیلی نمازخوان نبود طرف
یا حتی مقید هم بود کامل تحقیق نکرده بود و به احکام داخل آرایشگاه ها بسنده کرده و انجام واجبات شرعی رو با تیمم و وضوی جبیره انجام داد
بعد مرگ جهت غسل میت عنوانی با غسل جبیره و تیمم و فلان تو این زمینه ی کاشت ناخن وجود ندارد
و باید بدن تطهیر کامل صورت بگیره
تنها راهش برداشتن ناخن هاست که هیچ غسالی اینکار رو انجام نمیده چون دیه گردن غساله میوفته
و میت بدون غسل دفن میشه...
قسم خورد گفت شمایی که شنیدید به همه بگید به هر کس که میخواد این کار رو انجام بده
موظفید ابلاغ کنید
لطفاً همه ی زنان مومن در گروه ها پخش کنید مخصوصا به دست آرایشگرها برسونید.
🚨سکوتی که بوی خون میدهد!
🔻صد سیلی به زن مسلمان بخورد باز هم عدهای چشم از خلخال زن یهودی بر نمیدارند!/ سوز چاقو بیشتر است یا ماست؟
محمد فخرا، فعال رسانهای:
🔹نمیدانم شنیدید یا نه ولی در هفتهای که گذشت یازده گلوله بر تن انسانی اصابت کرد و چاقو سینهای را شکافت و دو فرزند پانزده و شانزده ساله از نعمت پدر و مادر محروم شدند؛ خداروشکر اما ماست بر سر کسی ریخته نشد! احتمالا اینها به گوشتان نرسیده است چون بریده شدن گلوی یک طلبه آنقدر جذاب نیست که ترند فضای مجازی شود. یا مثلاً برای حمید علیمی و امثالش گلوله خوردن یک آیت الله کمتر از چپه شدن یک سطل ماست اهمیت دارد. حتی مسئله ماست هم نیست؛ مسئله کسی است که ماستی شده است. صد سیلی به زن مسلمان بخورد عدهای چشم از خلخال زن یهودی بر نمیدارند که مبادا خش بردارد.
🔹آیت الله سلیمانی عضو سابق خبرگان رهبری بر روی صندلی بانک مورد هدف یازده گلوله قرار گرفت. خب به ضارب هم حق بدهیم؛ با خود گفته دیگر کی فرصت میکنم یک چنین مقام سابقی را بدون خدم و حشم در یک مکان عمومی میان مردم پیدا کنم. شاید آمده پول شارژ بادیگاردها و ماشین ضد گلولهاش را تحویل بگیرد. در مجازی گفتند بحث روی عدد چهار میلیارد تومان بالا گرفته بود. تقصیر خود شهید بود که فکر میکرد آن مقدار پول در جیب عبا جای میگیرد و با خدمتکاران خود تعارف کرد بر سر تحویل پول از بانک. واقعیت این است که آیت الله سلیمانی میان مردم یازده گلوله خورد و آنها که در ذهن مشوش خود توانایی هضم بادیگارد و نوکر نداشتن عضو سابق خبرگان را هم ندارند، به او تهمتهای میلیاردی زدند تا شاید وجدانشان را اینچنین گول بزنند. وجدانی که هر چند سنگ شده باشد اما از سکوت تناقض آمیز برای خون یک انسان اندکی بدرد میاید.
🔹به طلبهی دیگری با ماشین حمله شد و سپس ضارب با چاقو به جان او افتاد و خون انسانی بر زمین جاری شد. خوشبختانه آن طلبه فوت نکرده است اما وجدان بعضی زودتر از اینها مرده است. هر چقدر مقایسه کنیم که سوز چاقو بیشتر است یا ماست کم گفتیم. شاید به آن ضارب هم گفتهاند این طلبهها خطرناکند. اگر با چاقو سینهشان را نشکافیم فردا روزی بر سر مردم ماست میریزند. امروز بزن بر قلبش تا فردا ماستی نشوی.
🔹عدهای ناشناس زنی را در سراوان به شهادت رساندند. مولوی عبدالحمید بخاطر این زن بالای منبر میرود؟ حمید علیمی برای بچههای پانزده و شانزده سالهاش توئیت میزند؟ عزاداران خلخال زن یهودی و سطل ماست لبنیاتی آیا برای آنها عزاداری میکنند و هشتگ زن زندگی آزادی میزنند؟ یا وقتی بفهمند شوهر این خانم فرمانده نیروی انتظامی سراوان بوده و در ماشین همراه همسرش به شهادت رسیده است، روضه سکوت میگیرند؟ اینها یک طرف و شهید امر به معروف که برای دو دختر کم حجاب غیرت داشت یک طرف. باز هم هست و نیازی به گفتنش نیست. آخر کلام اینکه مواضعتان خونی شده است. توئیتهای شما بوی خون میدهد. از ماست گفتنهایتان خون میچکد. سکوت شما همه جا را خونی کرده است.
https://eitaa.com/joinchat/2289369210C313651a2a4
فوق العاده زیباست این متن👌
میخواستم خدا را نوازش کنم !
ندا رسید؛ کودک یتیم را نوازش کن..
خواستم چهره خداوند را ببینم !🌸
ندا آمد؛ به صورت مادرت بنگر..
خواستم به خانه خدا بروم !
ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن..
خواستم نور الهی را مشاهده کنم🌸
ندا آمد؛ ازپرخوری وشکم سیر فاصلهبگیر.
خواستم صبر خدای را ببینم !🌸
ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن..
خواستم خدای را یاد کنم !
ندا آمد؛ ارحام و خویشانت را یاد کن..
خواستم که دیگر نخواهم ..🌸
ندا آمد امورت را به او واگذار کن و برو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ این فیلم جانسوز و تأثیرگذار به سمع و نظر برخی ازمسئولین که خود را بخواب زده اند و همچنین زنان بی حجاب خیابانی رسانده شود شاید بخودشان بیایند و ازاعمال غیر اسلامی و انسانی خود پشیمان شده تا قبل از اینکه به نفرین شهدا گرفتارشوند . 🌷
🔺 مدیونِ هر کس این فیلم را منتشر نکند
و در سطح وسیع نشر دهید
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_جدید
🎬 چاقو تو رو نکُشت حمیدرضا 😔🔪
روایت متفاوت #احمد_نوایی از لحظه شهادت #شهید_حمیدرضا_الداغی
(لطفا تا انتها ببینید و منتشر کنید)
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat